پاورپوینت کامل قاعده«آفرینش انسان برصورت الهی» از منظر ابن‌عربی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قاعده«آفرینش انسان برصورت الهی» از منظر ابن‌عربی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قاعده«آفرینش انسان برصورت الهی» از منظر ابن‌عربی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قاعده«آفرینش انسان برصورت الهی» از منظر ابن‌عربی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :

مسئله آفرینش انسان بر صورت الهی، به راحتی از آموزه‌های دینی قابل اثبات بوده و مضمون آنهمسو با مبانی هستی‌شناسانه و انسان‌شناسانه عرفان نظری است. این مسئلهبسان قاعده‌ای کلی است که آثار و فروعات آن در جای‌جای انسان‌شناسی و مباحث علم‌النفس ابن‌عربی به چشم می‌خورد. این مقاله تلاش کرده است معنای «صورت الهی» و مراد از «آفرینش انسان بر صورت الهی» را بررسی و تحقیق کند، ضمن آنکه به برخی از فروعات این قاعده، همچون جامعیت انسان و خلقت او با دو دست حق تعالی و مسئله خلافت الهی نیز اشاراتی دارد.

چکیده

مسئله آفرینش انسان بر صورت الهی، به راحتی از آموزه‌های دینی قابل اثبات بوده و مضمون آنهمسو با مبانی هستی‌شناسانه و انسان‌شناسانه عرفان نظری است. این مسئلهبسان قاعده‌ای کلی است که آثار و فروعات آن در جای‌جای انسان‌شناسی و مباحث علم‌النفس ابن‌عربی به چشم می‌خورد. این مقاله تلاش کرده است معنای «صورت الهی» و مراد از «آفرینش انسان بر صورت الهی» را بررسی و تحقیق کند، ضمن آنکه به برخی از فروعات این قاعده، همچون جامعیت انسان و خلقت او با دو دست حق تعالی و مسئله خلافت الهی نیز اشاراتی دارد.

مقدّمه

ابن‌عربی در موارد متعددی از مباحث انسان‌شناسانه خود، به مسئله مخلوق بودن انسان بر صورت الهی، که مضمون حدیث «خلق الله آدم علی صورته» است، اشاره کرده و نتایج بسیاری برآن متفرّع نموده است.البته او اولین کسی نیست که این حدیث شریف را بررسی و شرح کرده است، بلکه این حدیث از گذشته‌های دور مورد توجه علما و عرفا بوده و حتی این حدیث نبوی آن‌قدر مشهور و بحث‌برانگیز بوده است که برخی تفسیر آن را از ائمّه اطهار

نیز جویا ‌شده‌اند. به همین دلیل، مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانواربابی را به تأویل این حدیث اختصاص داده است.

عرفای قبل از ابن عربی هم به این حدیث توجه داشته‌اند. برای مثال،روزبهان بقلی در شرح شطحیات خود، فصلی را به توضیح و شرح این حدیث اختصاص داده و ابوحامد غزالی نیز در چندین مورد از آثار خود، به شرح این حدیث پرداخته است. همچنین می‌توان در آثار به‌جا مانده از عین القضاه همدانی اشارات وی را به این حدیث یافت.

مخلوق بودن انسان بر صورت الهی امری نیست که فقط در این حدیث نبوی به آن اشاره شده باشد، بلکه عارفان این معنا و مضمون را از برخی آیات قرآن کریمنیز استفاده کرده‌اند. برای مثال،ابن عربی و پیروان مکتب او «کاف» در آیه شریفه «لیس کمثله شیء» (شوری: ۱۱) را به دو گونه معنا ‌کرده‌اند. از نظر آنها، اگر «کاف» زاید باشد این آیه مفید تنزیه و نفی هرگونه مماثل از حق متعال است. اما اگر «کاف» زاید نبوده و مفید تشبیه باشد در این‌صورت، آیه برای خداوند متعال مثلی را اثبات می‌کند و از آن مثل، نفی هرگونه مماثلت می‌کند.بر این اساس، معنای آیه این می‌شود که برای «مثل خداوند متعال» هیچ مثلی موجود نیست. مراد از موجودی که در این آیه از آن به عنوان «مثل خدا» سخن به میان آمده، کسی نیست جز انسان که در روایات، او را مخلوق بر صورت حق معرفی کرده‌اند.

البته برخی حدیث امام رضا

را دلیل بر ردّ روایت خلق انسان بر صورت الهی گرفته‌اند، اما در مقابل، بزرگانی همچون امام خمینی

چندین پاسخ به این اشکال داده و در ادامه گفته‌اند: بر فرض آنکه این حدیث شریف از پیامبراکرم

صادر نشده باشد، معنا و مضمون آن در دیگر احادیث شریفه مستتراسـت.

امام خمینی

، به‌گونه‌ای هنرمندانه، برخی از احادیث همسو با حدیث آفرینش انسان بر صورت الهی را گزینش کرده و برای اثبات وجود مضمون حدیث «خلق انسان بر صورت خداوند» در شریعت به آنها استشهاد نموده‌اند.

درحدیث شریف کافى، حضرت بـاقـر العـلوم

، می‌فرمایند: «نحن وجه الله»و در دعاى«ندبه» آمدهاسـت: «ایـن وجـه الله الذىالیـه یـتـوجـه الاولیـاء؟» درزیارت«جامعه کبیره» هم آمده است:«و المـثـل الاعـلى»و ایـنمـثـلیـتووجهیتهمان است که درحدیث شـریـف می‌فـرمـایـد: «ان الله خـلق آدم عـلى صـورتـه.» یـعـنـى: آدم مـثـل اعـلاىحـق و آیت کبراى الهی و مظهر اتم و مرآت تجلّیات اسما و صفات و وجه‌الله و عـیـن‌لله و یـدالله و جنب‌الله است؛«هو یسمع و یبصر و یبطش بالله، و الله یبصر و یـسـمـع و یـبطشبه.»

نکته دیگریکه پیش از ورود به اصل بحث اشاره به آن ضروری به نظر می‌رسد آن است که این مطلب،که عرفا انسان را مخلوق بر صورت الهی می‌دانند و اینکه ابن عربی انسان را «مثل خدا» معرفی می‌کند، نباید مستمسکی برای انتقاد از عرفا قرار گیرد؛زیرا اولاًـ همان‌گونه که معلوم شد ـ این قاعده که انسان بر صورت الهی خلق شده مستفاد از آموزه‌های موجود در شریعت است.

ثانیاً، عرفا در جای خود، منظورشان از مثل خدا بودن انسان را توضیح داده و گفته‌اند که مرادشان مظهریت تامّه او برای کمالات الهی است و در عین حال، تأکید دارندکه انسان هیچ‌گاه به وجوب ذاتی متصف نخواهد شد. و همین صفت وجوب ذاتی حق متعال و امکان ذاتی انسان، فارق اصلی میان حق و انسان است.«و لیس ذلک المِثل الّا الإنسان المخلوق على صورته المتصف بکمالاته الّا الوجوب الذاتی الفارق بینهما.»

بنابراین، از این مسئله، که عرفا انسان را مخلوق بر صورت الهی و از این نظر، مثل حق تعالی می‌دانند، نباید توهّم شود که پس از نظر آنها، بین انسان و حق متعال هیچ تفاوتی وجود ندارد.

ابن‌عربی می‌گوید: پیامبر اکرم

فرمودند: خداوند آدم را بر صورت خود خلق کرده است. بدانکه مماثلتی که بین انسان و حق تعالی، در قرآن اثبات شده، نوعی مماثلت و مشابهت لغوی است، نه عقلی؛ زیرا مماثلت عقلی بر حق تعالی محال است و به دقت عقلی، خداوند هیچ مثلی ندارد. در هر تشبیهی از قبیل «زید شیر است در شدت و شجاعت» و یا «زید زهیر است در شعر گفتن»، یک وجه شَبَه میان مشبَّه و مشبَّه به وجود دارد که دو طرف تشبیه در آن وجه جامع، با یکدیگر اشتراک دارند و از آن نظر، هریک از آن‌دو بر صورت دیگری است، هرچند ممکن است با سایر جهات، متباین از یکدیگر باشند.

در محل بحث ما نیز وقتی گفته می‌شود: «انسان مانند حق تعالی است» باید وجه شبه در نظر گرفته شود؛ یعنی انسان در کمالاتی که به او نسبت داده می‌شود، مانند خداوند است. نتیجه آنکه انسان در کمالات خود، با حق تعالی مشابهت دارد و به سبب همین مشابهت است که انسان از کمالات خود، پی به کمالات الهی می‌برد، ولی این هرگز مستلزم آن نخواهد بود که انسان عین خداوند متعال باشد.

ثالثاً هیچ‌کس بهتر از عرفا نتوانسته است جایگاه رفیع و مقدس پروردگار را در مقابل جایگاه مشحون از ضعف و فقر و ذلّت انسان تبیین کند. عبودیت خاضعانه و خاشعانه و از سر اخلاص عبد در مقابل پروردگار بی‌نیاز، در آثار و گفتار عرفا بیش از هر نحله دیگری مطرح شده است. به همین دلیل است که ابن عربی خلق انسان بر صورت الهی را از بزرگ‌ترین آزمایش‌های الهی می‌داند؛ زیرا هرچند خداوند انسان را بر صورت خود خلق کرد، ولی عبد واقعی خدا باید بین مقام امکان ذاتی خود و فقر و عبودیت محضیکه ذاتاً به او اختصاص دارد و بین کمالاتی که همه آنها اولاً و بالذات برای حق متعال است، فرق بگذارد و توجه داشته باشد که خداوند حکیم او را نایب خود در این کمالات قرار داده است. در نگاه عرفا، هرچند انسان بر صورت الهی آفریده شده است، اما عبد واقعی که در بالاترین مقامات عرفانی باشد، هیچ‌گاه از مقام امکان و منزلت عبودیت و صفت فقر و حاجت ذاتی خود غافل نمی‌شود.

من أعظم الفتن التی فتن الله بها الإنسان تعریفه إیّاه بأن خلقه على صورته لیرى هل یقف مع عبودیته و إمکانه أو یزهو من أجل مکانه صورته… کذلک العبد إذا أقامه الحق نائبا فیما ینبغی للربّ تعالى یقول العبد: و من کمال الصوره التی قال إنّه خلقنی علیها أن لا یغیب عنّی مقام إمکانی و منزله عبودیتی و صفه فقری و حاجتی … فیکون الحق مع العبد إذا وفى بهذه الصفه یثّنى علیه بأنّه «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» حیث لم تؤثر فیه هذه الولایه الإلهیه و لا أخرجته عن فقره و اضطراره.

معنای «صورت الهی»

این حدیث به دلیل حسّاسیت‌هایی که داشته، معرکه آراء علمای متعددی از عرفا و فلاسفه و متکلّمان و محدّثان و مفسرّان قرار گرفته و البته همه آنها در این باب، هم‌نظر نبوده و بلکه در قبال این حدیث، مواضع متفاوتی داشته‌اند.

پرداختن به همه این نظریات، که گاه در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند، به تفصیل در این مجال نمی‌گنجد، ولی به اجمال می‌توان گفت:برخی همچون مرحوم محمّدحسین مظفر این حدیث را از احادیث مجعول، که در توهین به انبیا و خداوند متعال جعل شده است، می‌دانند و آن را از گزافه‌گویی‌هایی که از یهود و نصارا وارد اسلام شده است، معرفی می‌کند. مرحوم محمّدباقر مجلسیهم این حدیث را به نوعی، حمل بر تقیّه می‌کند. در مقابل، بسیاری از علما و عرفا بر صحّت این حدیث تأکید داشته و آن را به گونه‌ای که مستلزم تشبیه و جسمانی بودن حق تعالی و یا عروض نقص بر حق متعال نباشد، معنا کرده‌اند.

معمولاً در معنای این حدیث، دو نکته بحث‌برانگیز وجود دارد: اول آنکه مراد از صورت در این حدیث چیست؟ و چگونه می‌توان خداوند را دارای صورت دانست؟دوم آنکه ضمیر «هاء» در کلمه «صورته» به آدم برمی‌گردد و یا به خداوند متعال؟

به دلیل آنکه اهتمام این نبشتار بر تفسیر ابن عربی از این حدیث است، پاسخ به دو سؤال مزبور از نگاه وی ذکر می‌شود.

هرچند یکی از رایج‌ترین معانی صورت، همان شکلی است که از عوارض ظاهری امور جسمانی،همچون ابعاد سه‌گانه و رنگ، ظاهر می‌شود، ولی روشن است که مراد از «صورت» در این حدیث، معنای رایج آن در امور جسمانی نیست، بلکه واژه «صورت» دارای معانی متعددی است که انتساب برخی از آنها به حق تعالی ممتنع و انتساب برخی هم ممکن است. غزالی و صدرالمتألهین در تفسیر این حدیث، معانی متعدد این واژه را بررسیکرده‌اند. بنابراین، واژه «صورت» معانی متعددی دارد که هرچند اطلاق برخی از آنها بر حق تعالی ممتنع است، اما برخی دیگر از آنها قابل اطلاق بر حضرت حق خواهد بود.

یکی دیگر از معانی که می‌تواند در حدیث مزبور مورد نطر باشد معنایی است که محقق فناری در تبیین اصول و مبانی عرفا در بحث ظهور و بطون مطرح می‌کند. او می‌نویسد: در اصطلاح عرفا، «صورت شیء» عبارت است از امری که به وسیله آن امر، شیء ظاهر و متعیّن می‌گردد و براین‌اساس، همه موجودات عالم، صورت‌هایی برای اسمای الهی هستند و مراد اهل معرفت از صورت، همان «ما به یظهر الشیء»است؛ یعنی آنچه ظهور شیء به آن است. بدین‌روی و با در نظر داشتن سایر مبانی عرفا، به راحتی می‌توان گفت: پس صورت حق متعال و آن امری که خداوند با آن ظاهر گشته چیزی نیست جز اسما و صفات حسنای الهی.

به همین دلیل است که محقق قیصری در شرح فصوصدر آنجا که ابن عربی بر آفرینش انسان بر صورت الهی تأکید می‌کند، می‌نویسد: مراد ابن عربی از صورت حق متعال، اسما و صفات الهی است و معنای حدیث آن است که خداوندانسان را به نحوی که موصوف به همه اسما و صفات باشد، خلق فرموده است.

محقق جامی نیز مراد ابن عربی از صورت حق تعالی را به خوبی توضیح داده است. وی در توضیح این عبارت ابن عربی در نقش الفصوص می‌نویسد:و کان الإنسان مختصرا من الحضرهالإلهیّه، و لذلک خصّه بالصوره فقال: «انّ الله خلق آدم على صورته»، و فی روایه: «على صوره الرحمن» سخن ویبه این مطلب اشاره دارد که برخی «صوره» را به معنای هیأت و شکل ظاهری و جسمانی دانسته‌اند،اما«صوره» به این معنا قابل اطلاق بر حق تعالی نیست، بلکه مراد از «صوره» در این حدیث شریف، همان «ما به یظهر الشیء» است و چون حقایق معنوی در خارج به وسیله صورت‌ها ظاهر می‌شود، در شریعت نیز به اسما و صفات حق تعالی «صورت حق» اطلاق شده است؛ چراکه حق متعال به وسیله همین اسما و صفات است که در خارج ظاهر می‌شود. بنابراین، صورت حق تعالی مشتمل بر صفات حق متعال است، و آفرینش انسان بر صورت الهی به این معناست که خداوند سبحان از هریک از صفات حسنای خود ـهمچون حیات و علم و قدرت ـ نمونه‌ای در وجود انسان نهاده است و چون انسان، بر صورت حق متعال آفریده شده، متعیّن به تمام تعیّنات خواهد بود و از همه کمالات موجود در مراتب ماقبل خود بهره‌ای خواهد داشت. محقق جامی ابیات ذیل از مولانا را نیز همسو با همین مضمون می‌داند:

به هر طرف نگرى صورت مرا بینى

ز احولى بگریز و دو چشم نیکو کن

به صورت بشرم هان و هان غلط نکنى

اگر به خود نگرى یا به سوى آن شر و شور

که چشم بد بود امروز از جمالم دور

که روح سخت لطیف است و عشق سخت غیور

بنابراین، می‌توان گفت: اگرچه اهل ظاهر اطلاق اسم «صوره» را بر محسوسات، حقیقی و بر حق متعال، مجازی می‌دانند، ولی عرفا بعکس آنها، اطلاق «صوره» را بر محسوسات، مجازی و بر حق متعال، حقیقی می‌دانند؛چراکه نزد این طایفهعالم با جمیع اجزایروحانی و جسمانی و جوهری و عرضی‌اش، صور تفصیلیحضرت حق هستند؛ همان‌گونه که انسان کامل صورت جمعی آن حضرت است.

یارى دارم که جسم وجان صورت اوست

هرمعنى خوب وصورت پاکیزه

چه جسم وچه جان هردوجهان صورت اوست‏

کاندرنظرتو آید آن صورت اوست

دومین نکته بحث‌برانگیز در معنای حدیث «خلق انسان بر صورت الهی»، درباره مرجع ضمیر در کلمه «صورته» است. برخی ضمیر را به «آدم» برگردانده‌اند و برخی دیگر مرجع ضمیر را «الله» دانسته‌اند.اما از نظر ابن عربی، هر دو نظریه محتمل و قابل قبول است و در هر دو صورت، می‌توان برای این حدیث معنای صحیحی ارائه داد، هرچند به تعبیر وی، اهل نظر و ظاهربینان ضمیر را فقط به «آدم» برمی‌گردانند و از ارجاع آن به «الله» ابا دارند. البته این نکته روشن است که این حدیث شریف در صورتی دلالت بر آفرینش انسان بر صورت الهی می‌کند که ضمیر به حق تعالی برگردد و عرفا مؤیداتی برای ترجیح احتمال برگشت ضمیر به «الله» ذکر کرده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

از جمله مؤیداتیکه ابن عربی به آن اشاره دارد، آن است که این حدیث به نحو دیگری نیز نقل شده است: «إنّ الله خلق آدم على صوره الرحمن.» همان‌گونهکه روشن است، در این حدیث، به جای عبارت «على صورته» عبارت «على صوره الرحمن» آمده است. پس معلوم می‌شود ضمیر درحدیث «على صورته» نیز به «الله» برمی‌گردد.

محقق قونوی نیز احتمال برگشت ضمیرمزبور به انسان را به عقول ضعیف و کسانیکه جاهل به اسرار شریعت و حقیقتند نسبت داده و حدیث دیگریکه مؤید نظر عارفان است، نقل می‌کند: پیامبر اکرم

به برخی از اصحاب خود،که عازم جنگ بودند، فرمودند: هنگام قتال، از صورت دشمن اجتناب کن و به آن کاری نداشته باش؛ چون خداوند آدمی را بر صورت خود خلق فرمود: «إذا ذبحت فأحسن الذبحه، و إذا قتلت فأحسن القتله، و اجتنب الوجه؛ فإنّ اللّه خلق آدم على صورته.» روشن است که در این حدیث، ضمیر در«صورته» حتماً به «الله» باید برگردد.

پس از آنکه فهم عرفا و بخصوص ابن‌عربی، از واژه «صوره» و از مرجع ضمیر در «صورته» روشن شد، به راحتی می‌توان تفسیر ابن عربی از این حدیث شریف را مورد مطالعه قرار داد:

از نگاه ابن عربی، همه موجودات عالم مظاهر و جلوه‌های حق متعالند و هریک از آنها آینه‌ای است که به قدر ظرفیت و قابلیت خود، کمالات و اسمای الهی را به نمایش گذاشته است. موجودات عقلی کمالات متناسب با مرتبه خود را اظهار می‌کنند و نیز موجودات مثالی و مادی هریک به حسب مرتبه خود، بخش خاصی از کمالات حق متعال را اظهار می‌دارند. اما در این میان، تنها انسان است که قابلیت آن را دارد که آینه تمام‌نمای حق متعال گردد و چون انسان دارای جنبه‌های مادی و مثالی خیالی و عقلی و حتی فوق عقلی است، مقیّد به هیچ‌کدام از این مراتب نبوده و در نتیجه، خودش به تنهایی می‌تواند تمام کمالاتی را که هریک از موجودات، مظهر بخشی از آنند، اظهار کند. و این راز شرافت انسان بر سایر مخلوقات است.

در توضیح قاعده عرفانی «خلق انسان بر صورت الهی»، مناسب است اشاره‌ای داشته باشیم به کلام محقق قونوی. ایشان در یک عبارت جامع، بسیاری از جوانب مسئله را در نظر گرفته، قاعده مزبور را به خوبی تبیین می‌کند.

او می‌نویسد: اسما با یکدیگر متفاوت بوده هریک از آنها در عالم، وظیفه خاصی به عهده می‌گیرد؛ به این معنا که هر کدام از آنها ربوبیت و تدبیر قسمتی خاص از عالم را، که متناسب با خود باشد، به عهده دارد . برخی از اسما، عالم ارواح را می‌سازند و برخی دیگر عالم مثال را و گروهی از اسما نیز به عناصر و مرکّبات ومولّدات می‌پردازند و سرانجام، هر کدام از اسما،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.