پاورپوینت کامل بازی نشانهها و گفتمانها در تاریخ تبارشناختی ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بازی نشانهها و گفتمانها در تاریخ تبارشناختی ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بازی نشانهها و گفتمانها در تاریخ تبارشناختی ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بازی نشانهها و گفتمانها در تاریخ تبارشناختی ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
تبارشناختی ترجمهای از واژهی Genealogy است که من در اینجا از آن یک صفت ساختهام. بحث من این است که تا چه اندازه تبارشناسی میتواند نسبت نزدیک با نشانهشناسی تاریخی داشته باشد؛ یعنی نوع ویژهای در تاریخشناسی که به آن تبارشناسی میگویند و ارتباط آن با نشانهشناسی تاریخی چیست.
معصومه آقاجانپور: دوازدهمین هماندیشی حلقه نشانهشناسی تهران با موضوع «نشانهشناسی تاریخ» در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد. در این هماندیشی ۱۳ مقاله ارائه شد و اساتید حوزه تاریخ و نشانه شناسی سخنانی ایراد کردند. هفت گزارش این نشست در هفته های پیشین ارائه شد. گزارش پیش رو سخنان امیرعلی نجومیان در این نشست است.
مقدمات بحث
تبارشناختی ترجمهای از واژهی
Genealogy
است که من در اینجا از آن یک صفت ساختهام. بحث من این است که تا چه اندازه تبارشناسی میتواند نسبت نزدیک با نشانهشناسی تاریخی داشته باشد؛ یعنی نوع ویژهای در تاریخشناسی که به آن تبارشناسی میگویند و ارتباط آن با نشانهشناسی تاریخی چیست.
وقتی ما صحبت از تبارشناسی میکنیم، یک نوع حرکت واکنشی است به مفهوم تاریخگرایی
historicism
که نقطهی اوج آن قرن نوزدهم است. تاریخگرایی، رویدادهای تاریخ اجتماعی را تعیینکننده میداند، دانش و ادراک را بهواسطهی تاریخ میشناسد، گذشته برایش یک مفهوم کلیتی و یکدست و یکپارچه دارد، همیشه بهسوی پیشرفت و غایت حرکت میکند، یک منطق درونی دارد، دارای روح دوران است، همان چیزی که هگل از آن یاد میکند. یک حقیقت تاریخی، یک امر عینی قابل اثبات و قابل تجربه انگاشته میشود.
historicism
رویکرد تاریخی را بیشتر با نوعی نگاه هرمنوتیکی با یک معنای پنهان آن در نظر میگیرد. مجموعه مفاهیمی که عرض کردم مفاهیمی هستند که تاریخ جدیدی که راجع به آن صحبت میکنم در برابر این واکنش نشان میدهد، اما قبل از آنکه در خصوص چیستی تبارشناسی صحبت کنیم، باید بگویم چه کسانی داعیهدار
historicism
بودند: اول از همه ویکو است، او حقیقت را بهمثابه امری تاریخی یا هرمنوتیک میشناسد؛ دیگری هگل است که دیالکتیک تاریخی را مطرح میکند؛ مارکس که رویکرد ماتریالیسم تاریخی دارد؛ داروین رویکرد تکاملی و تجربهگرای تاریخی دارد. این تبارشناسی بر علیه این اندیشمندان حرکت میکند، رویکردهایی که تاریخگرایی کهن یا
old historicism
دارد، یک رویکرد جبرگرا و علیتگراست؛ هر چیزی یک علت مشخص در گذشته دارد؛ اما اینها چون بحث من نیست از آن رد میشوم و به بحث اصلی میرسم.
داعیهداران تبارشناسی تاریخی
داعیهدار اصلی یا بدعتگذار نظریهی
Genealogy
یا تبارشناسی، فریدریش نیچه است، او کتابی در سال ۱۸۸۷ به چاپ میرساند به اسم تبارشناسی اخلاق که توسط داریوش آشوری ترجمه شده است که ترجمه خوبی هم هست. حرف نیچه این است که اخلاق نه در نسبت با رویدادهای عینی دورههای تاریخی، بلکه درگیر با گفتمانها و نظامهای بازنمایی قابل درک است. کاری که نیچه انجام میدهد این است که اخلاق را از مفهوم استعلایی که هیچکس نمیتواند به آن دست بزند و انگار عمل اخلاقی همیشه عمل اخلاقی باقی میماند، این را واسازی میکند و درعینحال آن را درگیر گفتمانها و نظامهای بازنمایی میداند، درگیر ارزشها و آرمانها میداند، ارزشها و آرمانهای نظام تفکر مسیحیت آن دوران، اخلاق را فرایندی مستثنا از تغییر و تحولات تاریخی نمیداند.
بعد از نیچه، فوکو است که دیدگاه نیچه را در حوزهی تبارشناسی بسط میدهد؛ او مقالهی معروفی دارد که به فارسی ترجمه شده است به اسم «نیچه، تبارشناسی تاریخی» که مقالهای بسیار خواندنی است. فوکو جایگاه نیچه را در ارتباط با تاریخ به مفهوم
historicism
و تاریخ به مفهوم تبارشناسی آن بررسی میکند و میگوید که تبارشناسی نیچه به شرایط امکان پیدایش ایدئولوژیها و گفتمانها میپردازد. چه اتفاقی میافتد که در یک دورهای گفتمانی غالب میشود؟ این شرایط از نظر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … چیست؟ این پایه دیدگاه تبارشناسی است، تبارشناسی یک رویکرد و خوانش گفتمانی به تاریخ است، یک جور تاریخ گفتمانی خوانده میشود. البته در کنار این، فوکو دیدگاههای دیگری را هم مطرح میکند؛ یکی نظریهی
Archeology
(دیرینهشناختی) که ما آن را بهعمد باستانشناسی ترجمه نمیکنیم. او بارها گفته دیرینهشناسی و تبارشناسی از هم جدا نیستند. فوکو نظریهی پیشتعین (
overdetermination
) را مطرح میکند به این معنی که وقایع تاریخ همیشه بیش از یک دلیل دارد و نقاط پیدایش متکثری برای هر پدیدهی تاریخی میشود در نظر گرفت. وی نظریهی آرشیو را مطرح میکند، به این معنی که تاریخ بهمثابه آرشیوی است از گفتمانهای متناقض. به نظر میآید که آرشیو در بحثها مغفول ماند، درصورتیکه یکی از مقولههای مهمی است که رابطهی تاریخ و نشانهشناسی را بهخوبی روشن میکند؛ و نهایتاً اصطلاحی را استفاده میکند به اسم
Effective history
؛ تاریخ مؤثر نزد نیچه که در آن دیدگاه، حقیقت تاریخی درگیر نقطهنظر و گسستهاست.
من در ادامهی بحث جدولی تهیه کردم (نشان دادن اسلاید) که در آن
historicism
را اول گذاشتم، در ستون دوم دیرینهشناسی را مطرح کردم و در ستون سوم تبارشناسی. البته اینکه فوکو در چه آثاری تبارشناس بوده و در کدام اثر دیرینهشناس را فعلاً بدان نمیپردازیم. خیلی خلاصه آنکه آثار فوکو در دههی ۶۰ را دیرینهشناسی میدانند و دههی ۷۰ و اواخر عمرش را تبارشناسی. من این تقسیمبندی را اینگونه انجام دادم:
اول از همه پیکرهی تحقیق تاریخگرایی کهن رویدادهاست، چارچوب روششناسی آن هم تحلیل رویدادهاست؛ درحالیکه بهترین تحقیق دیرینهشناسی و تبارشناسی، گفتمانهای فرهنگی هستند؛ تنها تفاوت این است که در دیرینهشناسی چارچوب روششناسی تحلیل گفتمانهای فرهنگی است، اما در بخش تبارشناسی کمی حوزه گستردهتر میشود و ما تلقی و ارزشهای گفتمانهای فرهنگی را پیدا میکنیم و ریشههای آن را درک میکنیم. تحقیق در اینکه تفسیر و تلقی و ارزشهای ما از کجا سرچشمه میگیرد، مسئلهی خیلی مهمی است، این در واقع پایهی حرف نیچه و فوکو است که میگوید ما یکسری ارزشها و آرمانها و ایدهها داریم. مسئله این است که ریشههای آن از کجا بوده و در چه بازنماییهای مادی و گفتمانی بوده است؟
دومین مقایسه هدف است؛ در تاریخگرایی کهن هدف رو به اصالت است، درحالیکه در بخش دیرینهشناسی مقایسه بین دورانها هدف است؛ اما در حقیقت هدف در تبارشناسی دلایل گذار از یک دوره به یک دوره تلقی میشود.
مقایسه بعدی منطق تاریخی است؛ منطق تاریخگرایی دیالکتیک است، درحالیکه دیرینهشناسی بیشتر ساختاری است، به همین دلیل عدهای گفتهاند دیرینهشناسی با ساختارگرایی خیلی نزدیک است و نظریهی تبارشناسی بیشتر با پساساختارگرایی. پس در دیرینهشناسی ما با منطق دستهبندی مواجه هستیم همانند ساختارگراها، اما در تبارشناسی ما به دنبال گسست رویدادها هستیم، به دنبال تصادفی بودن رویدادها هستیم، به دنبال تناقضهای گفتمانی در یک پدیده هستیم.
فوکو جملهی معروفی دارد ک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 