پاورپوینت کامل تاریخچه‌ی نگرش هنر به‌منزله‌ی زیبایی یا خوب ۹۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تاریخچه‌ی نگرش هنر به‌منزله‌ی زیبایی یا خوب ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخچه‌ی نگرش هنر به‌منزله‌ی زیبایی یا خوب ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخچه‌ی نگرش هنر به‌منزله‌ی زیبایی یا خوب ۹۱ اسلاید در PowerPoint :

تعریف دایره‌المعارف بریتانیکا از واژه‌ی زیبایی‌شناسی[۱] (Munro, 2016) بر اساس انطباق نظریه، تجارب و رفتارهای صورت‌گرفته در آن حوزه است؛ «بررسی نظری هنر و انواع رفتارها و تجارب مربوط به آن»، معیار سنجش این بررسی درک حسی است که تاریخ دقیقی برای پیدایش آن نیست. بررسی تاریخ تمدن و رفتارشناسی انسان حاکی از آن است که ذهن آدمی همواره به زیبایی گرایش داشته و نظریه‌پردازی در این خصوص از عهد باستان شروع و معیارهای متفاوتی برای داوری در این خصوص مطرح شده است.

متن زیر مقاله مفصلی است در باب زیبایی‌شناسی شعر-نقاشی که در آن در ابتدا تاریخچه ای از نگرش هنر به منزله زیبایی در بین اندیشمندان بررسی خواهد شد. در متن این مقاله به مباحثی چون در باب زیبایی شناسی، رقابت و طبقه بندی هنرها، شعر همچون نقاشی یا نقاشی همچون شعر و لائوکئون پرداخته خواهد شد.

مقدمه

تعریف دایره‌المعارف بریتانیکا از واژه‌ی زیبایی‌شناسی[۱] (

Munro,

۲۰۱۶) بر اساس انطباق نظریه، تجارب و رفتارهای صورت‌گرفته در آن حوزه است؛ «بررسی نظری هنر و انواع رفتارها و تجارب مربوط به آن»، معیار سنجش این بررسی درک حسی است که تاریخ دقیقی برای پیدایش آن نیست. بررسی تاریخ تمدن و رفتارشناسی انسان حاکی از آن است که ذهن آدمی همواره به زیبایی گرایش داشته و نظریه‌پردازی در این خصوص از عهد باستان شروع و معیارهای متفاوتی برای داوری در این خصوص مطرح شده است.

افلاتون/افلاطون در کتاب جمهوری، ارشاد و تعلیم را مهم‌ترین ویژگی اثر ادبی می‌داند و برای پرهیز از ترویج فساد اخلاقی، ضرورت زیبایی در شعر را انکار می‌کند. در یونان باستان،‌ خدایان هنر نه عدد می‌باشند که افلاتون/افلاطون درباره‌ی ساپفو نکته‌ای پرجذبه گفت: می‌گویند که خدایان هنر نه تا بیش نیستند. چه خطا بنگرید! ساپفوی لسبوس خدای دهمین است! و همچنین استرابون نوشته است: ساپفو زنی شگفت‌آور است، زیرا در همه‌ی زمان‌هایی که می‌شناسیم، هیچ زنی نتوانسته است در امر شعر حتی به گرد او برسد. یونانیان همچنان‌که از کلمه‌ی شاعر، هومر را به یاد می‌آوردند، از کلمه‌ی شاعره به یاد ساپفو می‌افتادند (دورانت).

ارسطو در بوطیقا از شعر دفاع کرده و بیان می‌کند که لذت حاصل از اثر ادبی نخستین غایت وجودی آن است.

هوراس دو معیار سرخوشی و تعلیم را ملاک ارزش‌نگاری اثر ادبی باهدف ادغام نظر افلاطون و ارسطو ارائه می‌کند.

لونگینوس در رساله‌ی شکوه سخن با ارائه‌ی نظریه‌ی اعتلای اثر، معیار دیگری برای داوری عرضه می‌کند. با ملاحظه‌ی منابع تاریخی به دست می‌آید که قدیم‌ترین کتاب‌های خطی در یک مورد، این اثر را به «دیونوسیوس لونگینوس» نسبت می‌دهند و در موردی دیگر، بی‌هیچ‌گونه توضیحی، به «دیونوسیوس یا لونگینوس» تنها لونگینوسی که از لحاظ ادبی در دوران باستان معروف است نسبت داده شده است، کاسیوس لونگینوس صدراعظم زنوبیاست. این مرد در سراسر امپراتوری به فضل و دانش شهرت داشت؛ ائوناپیوس او را «کتابخانه‌ی زنده» می‌نامید و فرفوریوس او را «اولین منتقد» می‌دانست لونگینوس (که احتمالاً اهل پالمورا بود) اثری درخشان به نام «درباره‌ی متعالی» نگاشت؛ وی در این کتاب به این استدلال می‌پردازد که لذت خاص ادبیات معلول نشئه‌ای است که از فصاحت نویسنده به خواننده دست می‌دهد و فصاحت نویسنده خود ناشی از نیروی اعتقاد و خلوص شخصیت اوست (دورانت، تاریخ تمدن).

الکساندر گوتلیب باومگارتن[۲] در کتاب زیبایی‌شناسی، با نگرش و روش فلسفی سعی در پیوند دادن بین نظریه‌ی زیبایی و نظریه‌ی هنر است، او در ارائه‌ی تفسیری از هنر به‌عنوان نوعی خلاقیت بشری که غایت آن ارائه‌ی زیبایی است، می‌کوشد؛ وی پیش از کانت در مورد سهم حس و خرد در زیبایی سخن گفت و جایگاه حس و خرد را در زیبایی‌شناسی روشن و دو سنت فلسفی عقل‌گرایی و تجربه‌گرایی را با یکدیگر آشتی داد؛ نظریه‌ی او تلفیقی از حس و خرد که معتقد است منطق عصر کهن دارای محدودیت‌های باطنی و سیستماتیک است؛ او تنها شاگرد ولف بود که بر سنت فکری او احاطه داشت. باومگارتن معتقد است که موضوع معرفت منطقی، حقیقت است و موضوع علم‌الجمال، زیبایی. زیبایی کامل یا مطلق آن است که به مدد احساس شناخته می‌شود، حقیقت مطلق آن است که با عقل شناخته می‌شود و خوبی مطلق آن است که محصول اراده‌ی اخلاقی باشد؛ او زیبایی را با توازن بین نظام اجزا و نسبت متقابل آن‌ها و نسبت آن‌ها به تمام زیبایی تعریف می‌کند. باومگارتن منظور از زیبایی را «ترضیه و تحریک رغبت و اشتیاق» می‌داند و معتقد است که «عالی‌ترین تحقق زیبایی را در طبیعت باید شناخت»؛ بنابراین تقلید از طبیعت را عالی‌ترین مسئله‌ی هنر می‌داند. ارنست کاسیرر در فلسفه روشنگری، صفحه ۴۶۶ درباره‌ی باومگارتن می‌نویسد، باومگارتن نیز برای حسیت اعتبار قائل است اما نمی‌کوشد تا حسیت را صرفاً از قیود رها کند، بلکه بیشتر می‌خواهد تا آن را به کمال معنوی‌اش هدایت کند. این کمال معنوی نمی‌تواند در لذت بردن باشد، و فقط در زیبایی است. زیبایی لذت است، اما این لذت با هرگونه لذتی که از انگیزش‌های صرفاً حسی حاصل می‌شود متفاوت است. لذت، زیبایی را نیروی خواهش صرف، زیر سلطه‌ی خود ندارد، بلکه آرزوی شهود محض و شناخت ناب آن را برمی‌انگیزد… باومگارتن از نخستین متفکرانی بود که کشاکش میان «حس‌گرایی» و «خردگرایی» را از میان برداشت و ترکیب خلاق تازه‌ای از «خرد» و «حسیت» به وجود آورد.

زولتسر: تنها آن چیز که متضمن خوب است می‌تواند به‌عنوان زیبا شناخته شود. هدف تمام زنگانی بشریت خوبی حیات اجتماعی است، این خوبی از راه آرا و تدابیر اخلاقی به دست می‌آید و هنر بایست تابع خوبی باشد؛ زیبایی نیز حربه‌ی هنر است تا خوبی را برانگیزد و تربیت کند.

در تاریخ انتقادی زیبایی‌شناسی شاسلر، صفحه ۳۶۹ در باب مندلسون آمده که وی همسو با زولتسر معتقد است: «هنر، زیبایی را که با احساس مبهمی ادراک می‌گردد به مرحله‌ی شیء حقیقی و خوب ترفیع می‌دهد، لیکن منظور و مقصود هنر چیزی جز کمال اخلاقی نیست؛ بنابراین، زیبایی و خوبی قرین همند و نمی‌توان آن دو را از هم گسست.»

در تاریخ انتقادی زیبایی‌شناسی، صفحه ۳۸۸-۳۹۰ آمده است که وینکلمان سرتاپای مخالف آرای مندلسون و زولتسر است، او با روشی انتقادی برنده و قاطع، مسائل هنر را از مقصد خوبی جدا می‌کند و مقصد هنر را امری خارجی می‌داند؛ به گفته‌ی او، قانون و مقصد هر هنر چیزی جز زیبایی نیست و زیبایی هم کاملاً از خوبی مجزاست زیبایی بر سه نوع است:

زیبایی فرم یا زیبایی صورت

زیبایی تصور

زیبایی بیان که فقط در حضور دو شرط نخستین امکان ظهور می‌یابد، این زیبایی بیان عالی‌ترین هدف هنر است و در هنر عهد عتیق تحقق یافته است، به این دلیل هنر جدید باید تلاش کند تا از هنر عهد عتیق تقلید نماید.

لسینگ و هردر و سپس گوته و تمام زیبایی‌شناسان آلمانی تا زمان کانت که در دوره‌ی او برداشت تازه‌ای از هنر ارائه می‌شود، مسئله‌ی زیبایی را به همین‌گونه‌ی وینکلمانی فهمیده‌اند. متفکران انگلستانی، ایتالیایی و هلندی برداشت‌های به ظاهر متفاوت و متعارضی ارائه داده‌اند.

در کتاب نایت به نام «فلسفه‌ی زیبا»، صفحه‌ی ۱۶۶-۱۶۵ آمده که شافتسبری معتقد است، آنچه زیباست موزون و متناسب است، هرآنچه زیبا و مناسب است حقیقی و آنچه درعین‌حال هم زیبا و هم حقیقی است دلپذیر و خوب است. زیبایی فقط به‌وسیله‌ی روح شناخته می‌شود؛ خداوند زیبایی اصلی است، زیبایی و خوبی از یک منشأ هستند، خوبی و زیبایی غیرقابل قسمت کردن می‌باشند.

در کتاب تاریخ انتقادی زیبایی‌شناسی شاسلر، صفحه‌ی ۲۸۹ در خصوص هاچسن آمده که وی در کتاب خود با نام منشأ تصورات ما درباره‌ی زیبایی و تقوی، هدف هنر را زیبایی می‌داند که جوهر آن تجلی وحدت در کثرت است، ولی در شناسایی زیبایی غریزه (حس درونی) راهنمای ماست. به عقیده‌ی هاچسن زیبایی همیشه مقارن خوبی نیست، بلکه از آن مجزاست و شاید مخالف آن نیز باشد.

همچنین هیوم بر این باور است که زیبایی آن است که دلپذیر و مطبوع باشد؛ ازاین‌رو، تنها به‌وسیله‌ی ذوق تعیین می‌شود، مقصود هنر و زیبایی کمال است.

برگ معتقد بود که عالی و زیبا هدف هنر را تشکیل می‌دهند و در اساس خود دارای احساس صیانت نفس و شعور اجتماعی هستند.

پرآندره در کتاب «تحقیقی در باب زیبایی» که در سال ۱۷۴۱ آن را منتشر کرد، معتقد است که زیبایی بر سه نوع است:

الهی

طبیعی

مصنوعی

باتو معتقد بود هنر، تقلید زیبایی طبیعت است و هدفش لذت (تعریفی که به تعریف دیدرو از هنر نزدیک می‌شود).

پاگانو، زیبایی‌شناس ایتالیایی باور دارد که هنر آن است که زیبایی‌های پراکنده در طبیعت را یک‌جا گرد آورد؛ استعداد دیدن این زیبایی‌ها، ذوق و استعداد گرد آوردن آن‌ها دریک مجموعه نبوغ هنری است. زیبایی -به گفته‌ی پاگانو- آن‌چنان با خوبی درآمیخته است که زیبایی، خوبی را آشکار می‌کند و خوبی چیزی جز تجلی زیبایی درونی-معنوی نیست.

همستر هویس، زیبایی‌شناس هلندی معتقد است زیبایی آن است که بزرگ‌ترین لذت را به ما ارزانی دارد و آنچه بزرگ‌ترین لذت را به ما نثار کند چیزی است که تصورات بسیاری را در کوتاه‌ترین مدت ممکن به ما می‌بخشد. لذتی که از زیبایی به دست می‌آید عالی‌ترین معرفتی است که انسان قادر به تحصیل آن است، زیرا در کوتاه‌ترین زمان ممکن احساسات و ادراکات بسیاری از این معرفت عاید ما می‌شود.

ایمانوئل کانت،[۳] در بیان قوه‌ی ذوق و زیبایی در کتاب نقد قوه‌ی حکم در سال ۱۷۹۰ که به نقد سوم معروف است، می‌پردازد. در تاریخ و مسائل زیبایی‌شناسی، صفحه‌ی ۴۲، بیردزلی بیان می‌دارد که قصد کانت از نوشتن این کتاب آن بود تا جهان‌های طبیعت و آزادی را که در دو نقد نخست، آن‌ها را از یکدیگر متمایز و جدا کرده بود، به یکدیگر متصل سازد؛ وی زیبایی را صورتی از غایت‌مندی می‌داند، البته زمانی که مستقل از ارائه‌ی یک غایت فهم و دریافت شود، چراکه کانت غایتمندی را بدون غایت می‌پذیرد. کانت در نقد قوه‌ی حکم، صفحه‌ی ۱۰۸ اذعان می‌دارد که باید برای زیبایی طبیعی، مبنایی خارج از خودمان جست‌وجو کنیم. کانت در نقد قوه‌ی حکم سه مفهوم را به کار می‌برد که در زیبایی‌شناسی از یکدیگر تفکیک کرده و از اهمیت خاصی برخوردار است. کانت معتقد است که میان مطبوع، زیبا و خیر باید تفاوت گذاشت و این سه مفهوم، سه نسبت مختلف میان تصورات با احساس لذت و الم را نشان می‌دهند که بالنسبه به آن (متعلق‌ها یا شیوه‌های تصور)، آن‌ها را از یکدیگر تمییز می‌دهیم. مطبوع چیزی است که به شخص التذاد می‌دهد؛ زیبا به چیزی گفته می‌شود که صرفاً او را خوش آید و خیر از نظر او چیزی است که انسان آن را ارج نهد یا تصویب کند، یعنی چیزی که برایش ارزش عینی قائل باشد.

کانت در تمایز میان زیبایی و والایی، هریک را بر اساس امر خاصی تبیین می‌کند؛ وی معتقد است ما زمانی می‌توانیم بگوییم چیزی زیباست که تأمل در آن موجب برانگیختگی، بازی و همکاری هماهنگ و سازگار میان قوه‌ی مخیله و فاهمه باشد. از نظر کانت در عقل نظری، فاهمه با مکث و درنگ و با مقولات فاهمه به یک حکم معرفتی می‌رسد، ولی در نقد قوه‌ی حکم و برای صدور یک حکم زیبایی‌شناختی، قوه‌ی خیال به شناسایی و صدور حکم معرفتی اقدام نمی‌کند، بلکه از هماهنگی میان قوه‌ی خیال با فاهمه و با پرسه زدن خیال در فاهمه یا به تعبیر دیگر، از بازی میان این دو قوه، این حکم زیبایی‌شناختی صادر می‌شود که «این گل زیباست». کانت می‌گوید حکم زیبایی‌شناختی یک حکم معرفتی نیست، ولی معتقد است چون قوه‌ی خیال و قوه‌ی فاهمه در همه‌ی انسان‌ها مشترک است، انتظار می‌رود تا همه‌ی افراد همان حکمی را که یک فرد در مورد زیبایی گل صادر می‌کند، تأیید کنند. در نقد قوه‌ی حکم، (ص ۱۸۴) نظر خود را چنین بیان می‌دارد: «اشیای زیبای بی‌شماری در طبیعت وجود دارد که می‌توانیم حکم هرکس درباره‌ی آن‌ها را با حکم خودمان هماهنگ بدانیم و حتی بی‌آنکه چندان به خطا رویم، این هماهنگی را متوقع باشیم.» بدین قرار، در واقع حکم زیبایی‌شناختی برای زیبایی گل بر اساس رضایت همگان صادر می‌شود و این حکم از خصوصیت ویژه‌ی شخصی ناشی نمی‌شود؛ ازاین‌رو، حکم به زیبایی یک گل که همگانی است، متفاوت از حکم به مطلوبیت و مطبوع بودن یک چیز است. آن‌گاه که گفته می‌شود «این غذا مطلوب است»، در واقع یک حکم زیبایی‌شناختی ارائه نشده است و از آن نمی‌توان یک حکم کلی ساخت، بلکه صرفاً یک حکم شخصی است، تنها می‌توان گفت این غذا از نظر فردی خاص، مطلوب و مطبوع است؛ بنابراین، حکم به مطلوبیت یک شیء را که متعلق به فرد خاصی است، نمی‌توان همگانی دانست و باید آن را یک گزاره‌ی شخصی و خصوصی شمرد.

انسان به‌زعم کانت، به طبیعت خارج از خود و به وجود خود در طبیعت معرفت دارد. انسان در طبیعت خارج از خود حقیقت را می‌جوید و در خویشتن خوبی را؛ مرتبه‌ی نخست کار عقل مجرد است و مرحله‌ی ثانی کار عقل عملی است که به آزادی اراده نیز تعبیر شده است. علاوه بر عقل مجرد و عقل عملی، وسیله‌ی سومی هم برای معرفت وجود دارد که به آن استعداد قضاوت می‌گوییم که لذت را بی‌اشتیاق و رغبت برای ما فراهم می‌آورد؛ این استعداد است که اساس احساس استتیک ما را برمی‌سازد. آن‌گاه کانت از دو نوع زیبایی ذهنی و عینی نام می‌برد که اولی بی‌آنکه ضرورتی آن را ایجاب کند در انسان ایجاد لذت می‌کند و اما زیبایی عینی عبارت است از شکل متناسبی که بنا به مقیاسی ادراک می‌شود.

به اعتقاد کانت قضاوت یا داوری نوعی ملکه و قوه‌ی استعداد عمومی است و همه‌ی افراد در معرض یا در محدوده‌ی آن قرار دارند و طبعاً کم‌وبیش تحت تأثیر آن هستند یا از آن برخوردارند؛ اما داوری برخلاف تصور رایج تنها قدرت تمییز یا انتخاب نیست، بلکه از طریق هماهنگ‌سازی و ایجاد اعتدال یعنی ایجاد امر زیبا و یا از طریق ک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.