پاورپوینت کامل خوانشی از هانا آرنت برای محیط زیست ۵۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خوانشی از هانا آرنت برای محیط زیست ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خوانشی از هانا آرنت برای محیط زیست ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خوانشی از هانا آرنت برای محیط زیست ۵۲ اسلاید در PowerPoint :
فلسفهی محیط زیست در شکل مدرناش از اواخر دههی ۱۹۶۰ گسترش پیدا کرد. افزایش محصولات نگرانکننده برای حیات و رشد حس بحرانیشدن محیط زیست و در مجموع این ترس که جنگ سرد و تبعاتاش همچون گسترش انرژی اتمی در حال تخریب زندگی است، فلسفه را نیز به سخن آورد. در سال ۱۹۶۲، راشل کارسون با انتشار کتابی پرفروش به نام بهار خاموش که در واقع گزارشی بود از انبوه خطرهای مواد آفتکش و شیمیایی برای تولید هرچه بیشتر محصولات کشاورزی، تأثیر زیادی بر افکار عمومی گذاشت.
قطعاتی دربارهی طبیعت و تاریخ
فلسفهی محیط زیست در شکل مدرناش از اواخر دههی ۱۹۶۰ گسترش پیدا کرد. افزایش محصولات نگرانکننده برای حیات و رشد حس بحرانیشدن محیط زیست و در مجموع این ترس که جنگ سرد و تبعاتاش همچون گسترش انرژی اتمی در حال تخریب زندگی است، فلسفه را نیز به سخن آورد. در سال ۱۹۶۲، راشل کارسون با انتشار کتابی پرفروش به نام بهار خاموش که در واقع گزارشی بود از انبوه خطرهای مواد آفتکش و شیمیایی برای تولید هرچه بیشتر محصولات کشاورزی، تأثیر زیادی بر افکار عمومی گذاشت. نوشتهها دربارهی محیط زیست در حوزهی فلسفه به طور کل در دو شاخهی عمده پیگیری شدند: تئوری انتقادی و فلسفهی اخلاق. این که چهگونه ساختار جدید اقتصادی و مناسبات سرمایهداری به تخریب هرچه افزونتر حیات منجر شده است از یک سو، و از سوی دیگر وظیفهی اخلاقی آدمیان نسبت به محیط طبیعی و ملزومات حیاتی خود و دیگران، فکر فلسفی را به میان آورد. از گذشتهها همواره موضوع «محیط» و «طبیعت» یکی از مباحث فلسفه بوده است، اما اینبار در پیوند با چیزی که میتوان آن را «بحران» نامید تعریف شده است. به نظر نگارنده، درک ریشههای آن چیزی را که ما «بحران محیط زیست» مینامیم باید از خود فلسفه آغاز کرد. به عبارتی، پای خود فلسفهی مدرن گیر است.
۱
هانا آرنت در مقالهای با عنوان «مفهوم تاریخ» (در بین گذشته و آینده، انتشارات پنگوئن، ۲۰۰۶) شاید یکی از بهترین تحلیلها را از موضوع محیط زیست پیش روی ما مینهد، هرچند که نوشتهی او به طور مستقیم به بحران محیط زیست مربوط نیست. آرنت در این مقاله، که در سال ۱۹۶۱ و در زمان اقامتاش در نیویورک منتشر شد، به تفاوت درک بشر از طبیعت و تاریخ بین دوران باستان (یونان و رم باستان) و دوران مدرن میپردازد. در خلال شرح این متفکر برجستهی آلمانی از این دو مقوله و تغییراتاش است که شاید بتوانیم به ریشههای وضعیتمان در جهان معاصر پی ببریم.
آرنت بحث خود را بر روی مقولهی «جاودانگی» بنیان مینهد. از نظر یونانیان باستان، جاودانگی امری بدیهی و مسلم بوده است. آنها این درک را به واسطهی رابطهشان با طبیعت به دست آورده بودند. طبیعت از نظر آنان هرآنچیزی بود که با نیروی درونی خویش و بدون نیاز به هیچ عامل دیگری پدید میآمد. در واقع، جاودانگی ویژگی آن چیزی بود که «طبیعت» میدانستند. به سبب همهجایی بودن طبیعت، امکان فراموش کردن یا نادیده گرفتن آن منتفی بود. از سویی دیگر، طبیعت کاملاً بینیاز از توجه انسانها بود، زیرا که خود انسان تکهای از آن بیکران بود. به همین خاطر است که ارسطو انسان را به یک معنا موجودی جاودانه میداند، زیرا که بخشی از طبیعت است. در همین ابتدا بد نیست به تبعیت از آرنت، برای درک تمایز بین این نگاه به مقولهی طبیعت و جاودانگی از دوران مدرن به قطعهای از شعر ریلکه به نام «کلمه
ی حیرتانگیز: وقتکشی» اشاره کنیم:
کوهها در تلألؤ ستارگانِ مجلل خوابیدهاند
اما حتا زمان به آهستگی در آنها سوسو میزند
آه! تنها قلب وحشیِ من، خانهای نامطمئن برای احساسِ جاودانگی است.
آرنت مینویسد: «اگر با نگاه یونانیان این شعر را بخوانیم همهچیز باژگون شده است. در این شعر، همهی عناصر و چیزها در طبیعت ازبین
رفتنی و فناپذیر شدهاند جز قلب انسان» (همان، ض. ۴۴). این نکته محوریترین تفاوت بین دوران باستان و دوران مدرن در درک طبیعت است. در دوران مدرن، طبیعت نیروی جاودانگیِ خود را از کف داده و انسان ماهیتی جدا و مجزا از طبیعت یافته است. از دیگرسو، توان جاودانگیِ موجود در طبیعت به درون ساحت انسان سرایت کرده و همچون خاطره و تاریخ در او خانه کرده است. در واقع بینیازی طبیعت به انسان از بین رفته و جاودانگی آن منوط به آدمی شده است.
۲
به سخن ارسطو اگر برگردیم که انسانها به سبب تعلقشان به طبیعت جاودانه اند، باید به این نکته اشاره کنیم که این جاودانگی از نظر وی تفاوت عمدهای با دیگر موجودات طبیعت دارد. انسان تنها موجودی است که میرا است، یعنی مرگاش همچون تولدش چیزی بیشتر از تولد و مرگ یک «نوع» از آن موجود است و در میان انسانها چیزی به نام «فرد» وجود دارد. پس میتوان گفت که انسان، در عین جاودانگی، تنها موجودی در طبیعت است که فناپذیر نیز هست. تاریخ در میانهی همین جاودانگی و فناپذیری خلق میشود. تاریخ چیزی نیست جز تلاش برای فراموش نکردن آنچه انسانها بودهاند و کردهاند؛ در واقع، یعنی جاودانه کردن موجودی فناپذیر. از نظر یونانیان، تاریخ و طبیعت یعنی جهان فناپذیران و جهان جاودانه درهم
آمیخته اند. همان طور که آرنت با شعر ریلکه نشان داد، این درهمآمیختگی در اندیشهی مدرن از بین رفته و درک اکنون ما از رابطهی میان طبیعت و تاریخ و نیز جهان هستی و انسانها تغییر کرده است، به گونهای که جاودانهها از فرط بیخانمانی امروزه به قلب موجود فناپذیرِ هستی پناه آوردهاند.
۳
انتقال جاودانگی به انسان طبیعت را، ابتدا در اندیشه و سپس در واقعیت، از حیث جاودانگی رو به اضمحلال برده و چهرهای فناپذیر بدان داده است. تاریخ، که در ابتدا تلاش انسان برای جلوگیری از این اضمحلال بود، در دوران مدرن خود به بخشی از این فرآیند تبدیل شد. سرمنشأهای تاریخ به تعبیر آرنت به اسطورهی اودیسهی رم باستان باز میگردد، زمانیکه اولیس به داستان زندگی خود در جمع گوش میدهد، در واقع زمانی که خودش به موضوعی برای شنیدن و دیدن همگان تبدیل میشود. آرنت در اینجا به رابطهی پراکسیس و پوئسیس در بین یونانیان اشاره میکند. پراکسیس از نظر آنها مجموعه سخنها و کنشهایی است که بدون تاریخنویسان و ادیبان نمیتوانند باقی بمانند و فراموش میشوند. این شاعران اند که از آن کنشها و سخنهای میرا چیزهایی ماندگار و جاودانه میسازند؛ ساختن در اینجا همان پوئسیس است.
آن زمان که اولیس به داستان زندگی خود گوش میدهد، واقعیت برای او با نوعی تخلیهی روحی طبیعی (کاتارسیس) و اشک ساخته شده و جاویدان میگردد. بیراه نیست که تراژدی در یونان تا این حد به واقعیت هستی پیوند خورده است. این یگانگی بین تاریخ و طبیعت که در اودیسه به گونهای نمادین بروز میکند برای انسان مدرن بیمعنا است. در بین یونانیان، تاریخ و طبیعت هردو پدیدههایی جاودانه اند، به این معنا که جاودانگی در درون طبیعت است و تاریخ به منزلهی روایت انسانهایی است که با تلاش و زندگی شایستهشان خواستهاند که بر فناپذیری خویش غلبه کرده و به طبیعت بپیوندند؛ به تعبیر آرنت، به همسایگان امر جاودانه تبدیل شوند. اگر امروزه مفهوم طبیعت تغییر کرده است، این تغییر در همان نسبتی است که در دوران باستان، طبیعت و تاریخ با یکدیگر داشتهاند. در دوران مدرن هم، تاریخ و طبیعت ریشه و سرشت مشترکی دارند اما این بار نه از حیث پیوستگی که از حیث ازهمگسستگی.
۴
یکی از اصول اساسی تاریخنگاری و فهم یونانیان از جهان اطراف «بیطرفی» بود. نوع زندگی در دولتشهر آتن به گفتوگوی میان شهروندان وابسته بود. این گفتوگوی مدام و پیوسته به یونانیان آموخته بود که جهان مشترک از منظر تعداد نامحدودی نگرش درک میشود. «دیدگاه» (دوکسا) در واقع آن چیزی بود که جهان را برای شهروند دولتشهر یونانی پدیدار میکرد. آنها آموخته بودند که جهان واحد را از خلال دیدگاههای متفاوت دیگر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 