پاورپوینت کامل تاریخ حزب در ایران ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تاریخ حزب در ایران ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ حزب در ایران ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ حزب در ایران ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint :

«حزب ملل اسلامی» در سال ۱۳۴۰ش بنیان نهاده شد. به این ترتیب شاید بتوان گفت که این حزب تنها گروه سیاسی بود که پیش از تجربه سالهای ۱۳۴۰ـ۴۲ و قیام ۱۵خرداد، به انتخاب مبارزه مسلحانه اقدام کرد. مؤسس اصلی آن سید محمدکاظم بجنوردی فرزند آیت‌الله میرزا حسن بجنوردی و نوه دختری آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی بود. بجنوردی در اواخر دهه ۱۳۳۰ش از عراق به ایران آمد و از سال ۱۳۳۹ش همزمان با بازشدن نسبی فضای سیاسی، تلاش‌هایی را در جهت پایه‌گذاری یک حزب مخفی با گرایش سیاسی ـ نظامی آغاز کرد. بعد از مدتی با جذب عده‌ای از افراد علاقه‌مند، به سازماندهی پرداخت و حزب ملل اسلامی را تأسیس کرد. اعضای اولیه کادر مرکزی حزب ملل عبارت بودند از: محمد مولوی عربشاهی، حسن عزیزی و سیدمحمودی.

حزب ملل اسلامی

«حزب ملل اسلامی» در سال ۱۳۴۰ش بنیان نهاده شد. به این ترتیب شاید بتوان گفت که این حزب تنها گروه سیاسی بود که پیش از تجربه سالهای ۱۳۴۰ـ۴۲ و قیام ۱۵خرداد، به انتخاب مبارزه مسلحانه اقدام کرد. مؤسس اصلی آن سید محمدکاظم بجنوردی فرزند آیت‌الله میرزا حسن بجنوردی و نوه دختری آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی بود. بجنوردی در اواخر دهه ۱۳۳۰ش از عراق به ایران آمد و از سال ۱۳۳۹ش همزمان با بازشدن نسبی فضای سیاسی، تلاش‌هایی را در جهت پایه‌گذاری یک حزب مخفی با گرایش سیاسی ـ نظامی آغاز کرد. بعد از مدتی با جذب عده‌ای از افراد علاقه‌مند، به سازماندهی پرداخت و حزب ملل اسلامی را تأسیس کرد. اعضای اولیه کادر مرکزی حزب ملل عبارت بودند از: محمد مولوی عربشاهی، حسن عزیزی و سیدمحمودی.

مرامنامه حزب ملل اسلامی مشتمل بر ۶۵ ماده یا اصل بود. در این مرامنامه هدف از تشکیل حزب، تأسیس حکومت اسلامی عنوان شده بود. حزب ملل همچنان‌که از نامش برمی‌آمد، برای خود جنبه جهانی قائل بود و با آنکه در محدوده ایران فعالیت داشت، حکومت اسلامی مورد نظرش محدود به مرزهای جغرافیایی نبود.

اصول کلی مرامنامه مشتمل بر چهار اصل بود و در آنها تبعیت حزب از قوانین اسلام، غیرقابل اجرا بودن قوانین مخالف اسلام، طرح چهار منبع قرآن، سنت، عقل و اجماع به عنوان مبنای وضع قوانین، عدم انفکاک میان سرزمین‌های اسلامی و داشتن مرام فکری و انقلابی از سوی حزب تصریح شده بود.

حزب ملل تا پیش از قیام ۱۵خرداد و بسته‌شدن فضای سیاسی رشد چندانی نداشت. اتفاقات خرداد ۱۳۴۲ موجب تندشدن فضا و گرایش به سوی مشی قهرآمیز شد که حزب ملل نیز آن را ترویج می‌کرد. به همین سبب از آن پس حزب عده‌ای از جوانان مذهبی را که به این مشی معتقد بودند، جذب کرد. حزب که مبارزه علیه رژیم را به سه مرحله تقسیم کرده بود، در فضای جدید بخش اول فعالیت خود را که عبارت از جذب نیرو بود، آغاز کرد و در مدت کوتاهی توانست بیش از هفتاد نفر را جذب کند. اکثر افرادی که در این مرحله به حزب پیوستند، کمتر از بیست سال داشتند.

در همین دوره، حزب مرحله دوم برنامه‌اش را شروع کرد که عبارت بود از تدارک و تجهیز تسلیحاتی و کوشید تا با تهیه اسلحه و آموزش نظامی اعضا، آنها را برای مرحله سوم برنامه، یعنی قیام مسلحانه علیه رژیم آماده سازد. اما مرحله سوم هیچ گاه برای حزب فرا نرسید؛چه، در اواخر مهر۱۳۴۳ با بازداشت اتفاقی یکی از اعضا که کیفی حاوی اسناد و مدارک حزب را به همراه داشت، نیروهای ساواک به وجود حزب پی بردند و برای بازداشت سایر اعضای حزب دست به کار شدند.

بعد از آگاهی از بازداشت این فرد و به دنبال او محمودی، سایر اعضای کادر مرکزی برای فرار از دستگیری، به دره دارآباد در شمیران پناه بردند. در آنجا نیروهای امنیتی و انتظامی، کلیه اعضای حزب را بازداشت کردند، به جز مولوی عربشاهی که توانست بگریزد. بازداشت‌شدگان بعد از سه ماه بازجویی، در دادگاه نظامی محاکمه شدند. در دادگاه بجنوردی رهبر حزب به اعدام و سایر اعضا به حبسهای مختلف محکوم شدند. حکم اعدام بجنوردی با تلاش مراجع تقلید به ابد کاهش یافت. فعالیت حزب ملل اسلامی بعد از بازداشت سران واعضای آن عملا تعطیل شد.

جاما

«جنبش آزادیبخش مردم مسلمان ایران» (جاما) در اواخر سال ۱۳۴۲ از درون حزب مردم ایران شکل گرفت. کاظم سامی و حبیب‌الله پیمان دو عضو کمیته مرکزی «حزب مردم ایران»، در جریان تحولات سالهای ۱۳۳۹ـ۱۳۴۲ در خصوص مشی مبارزاتی، با دیگر اعضای کمیته مرکزی به اختلاف رسیدند. این اختلافات به‌ویژه بعد از سرکوب مردم در جریان واقعه ۱۵خرداد بیشتر شد. به گفته پیمان: «حزب فعالیت‌های خود را در چارچوب جبهه ملی دوم متمرکز ساخت و با سیاست‌های ناپیگیر و استراتژی انفعالی جبهه در سالهای ۳۹ الی ۴۱ و کشمکش‌های درونی آن برخورد فعال و مثبت نمی‌کرد و به سیاست دنباله‌روی گرفتار شده بود. در صورتی که جوانان حزب روشهای قاطع و مؤثر و مستقلی را طلب می‌کردند… من و سامی معتقد بودیم که با آغاز مجدد سرکوب و محو همان اندک آزادی‌های سیاسی، باید حزب هم مشی مبارزاتی خود را عوض کند و راه و روش قهرآمیز و تدارک انقلاب را به عنوان وظیفه اصلی خود بپذیرد.» (پیمان، ۱۳۶۹، ص۲۰)

به این ترتیب پیمان و سامی در حالی که به این جمع‌بندی رسیده بودند که در میان سایر اعضای رهبری حزب مردم ایران توانایی تغییر مشی وجود ندارد، تصمیم گرفتند به تأسیس یک تشکل جدید مخفی اقدام کنند. تشکیلات جاما کاملا مخفی و به صورت هسته‌های مستقل سازمان یافته بود و در طول بیش از یک سال فعالیت خود علاوه بر تهران، هسته‌هایی را در شهرستان‌ها قزوین، بندر انزلی، کرمانشاه، شیراز و مشهد به وجود آورد. مهمترین شعبه جاما در بندر انزلی ایجاد شد.

برنامه آموزشی اعضای جاما بر پایه مطالعات درباره مبارزات انقلابی مردم الجزایر، کوبا، فلسطین و چین قرار داشت. به گفته دکتر پیمان: «در آن زمان کتابهای انقلابی و مبارزاتی به‌خصوص در خصوص شوروی و فرانسه، که به شکل انبوهی ترجمه شده بود، مطالعه می‌کردیم. فلسطین و الجزایر و غیره هر چه که بود، در ادبیات ما همین بود.»(گفتگو با دکترپیمان) علاوه بر آنها مطالعه متون مذهبی همچون قرآن و نهج‌البلاغه نیز در دستور کار قرار داشت.

ساواک با انتشار نشریات جاما، به وجود گروه پی برد و با رخنه در هسته بندر انزلی، موجودیت آن را شناسایی و توانش را ارزیابی کرد. بعد از چندی در ۲۷ مرداد ۱۳۴۴ با یک هجوم هماهنگ، اکثر رهبران و فعالان جاما را در تهران و گیلان و نیز عده‌ای از رهبران حزب مردم ایران همچون حسین راضی بازداشت شدند. سامی، پیمان، رزق‌جو قناد و چند تن دیگر در ۵تیر۱۳۴۵ در دادگاه نظامی محاکمه شدند. در دادگاه پیمان و سامی به سه سال زندان و دیگران به حبسهای کمتر محکوم شدند.

بعد از بازداشت و محاکمه عملا فعالیت‌های جاما نیز متوقف شد. براساس آنچه در تاریخچه فعالیت‌های جاما آمده است، در فاصله سالهای ۱۳۴۵تا ۱۳۵۵ فعالیت‌های اعضا چنین بود: «زندان و محکومیت فرصتی می‌شود برای تدارک، خودسازی، تدوین و احیای ایدئولوژی انقلابی اسلام و همچنین دوره‌ای برای تدارک مبارزه مسلحانه و هسته‌های باقیمانده در استتار کامل کار تعلیمات انقلابی را دنبال می‌کنند و نشریات اخگر و عقاب حاصل این دوره است.» (جاما، بی‌تا، ص۲۵)

در این دوره حبیب‌الله پیمان از سامی و دیگر دوستانش در جاما جدا می‌شود و با همراهی عده‌ای دیگر، ابتدا «جنبش مسلمانان ایران» و به دنبال آن «جنبش مسلمانان مبارز» را راه‌اندازی کرد. سامی و دیگر اعضای جاما نیز در سال ۱۳۵۶ بار دیگر جاما را احیا و در جریان حوادث سال ۱۳۵۷ به بعد با این عنوان در عرصه سیاسی کشور فعالیت کردند.

سازمان انقلابی حزب توده

«سازمان انقلابی حزب توده» تشکل دیگری بود که در سال ۱۳۴۳ به دست عده‌ای از دانشجویان و فعالان سیاسی چپ‌گرا در اروپا تشکیل شد. مؤسسان این سازمان که عضو یا هوادار حزب توده بودند، در اعتراض به شیوه‌های غیر انقلابی حزب توده، راه خود را از آن جدا کردند و با تشکیل این سازمان قصد داشتند تا پس از فراگیری جنگهای چریکی، به ایران بازگردند و رژیم را براندازند. به گفته مهدی خان‌بابا تهرانی: «در فوریه ۱۹۶۴[۱۳۴۲ش] در شهر مونیخ… کنفرانس تدارکاتی سازمان انقلابی حزب توده ایران را برپا کردیم… در آن جلسه که به کنفرانس تدارکاتی شهرت یافت، تشکیلاتی پایه‌گذاری شد که بعدها نام سازمان انقلابی حزب توده ایران را گرفت. در آن نشست تصمیم گرفتیم مبارزه علیه حزب توده برای جداکردن سایر رفقای حزبی را پیش برده و با یک تقسیم کار ساده پارتیزانی، بدون آنکه سلول حزبی به وجود بیاوریم، تیمهای ۸، ۷ نفری تشکیل داده و آنها را برای آموزش نظامی به چین بفرستیم تا… به داخل کشور رفته و مبارزه مسلحانه را سازمان دهند.»(خانبابا تهرانی،۱۳۸۰ـ۱۳۰)

عده‌ای از همفکران آنها پیش از اعلام رسمی تأسیس سازمان به رهبری پرویز نیکخواه در سال ۱۳۴۲ به ایران بازگشتند. آنها بعد از ترور شاه در کاخ مرمر به دست سربازی به نام رضا شمس‌آبادی، شناسایی و قبل از هر اقدامی، بازداشت و محاکمه شدند. با این حال روند بازگشت اعضای سازمان به ایران کماکان ادامه یافت. حسن و عطا کشکولی ـ دو تن دیگر از کادرهای این سازمان ـ بعد از بازگشت، به درون ایل قشقایی رفتند و به سبک کوبا تلاش کردند تا با جمع‌آوری نیرو، جنگ چریکی راه بیندازند؛ اقدامی که پس از چندی به شکست انجامید و سرانجامی نداشت. بعد از آن، باز هم چندین نفر از سازمان انقلابی راهی ایران شدند؛ ولی بدون هیچ اقدام مؤثری، یا به دام ساواک افتادند و بعضا مانند کوروش لاشایی، سیاوش پارسانژاد و هاشم هاشم‌زاده قوچانی به همکاری با رژیم شاه پرداختند و یا آنکه منشأ اثر واقع نشدند.

سیروس نهاوندی یکی دیگر از اعضای تشکیلات سازمان در هامبورگ بود (رضوانی، ۱۳۸۶، ص۱۹۸) که به ایران آمد؛ ولی بعد از چندی راهش را از سازمان انقلابی جدا کرد و «سازمان رهایی‌بخش خلقهای ایران» را به راه ‌انداخت که آن هم پس از چندی در خدمت رژیم قرار گرفت و وظیفه سازمانی‌اش جذب نیروهای مبارز و تحویل آنها به ساواک بود.

سازمان انقلابی عملا جز فعالیت تبلیغی در خارج از کشور تأثیر دیگری در مسائل سیاسی ایران در آن دوران نداشت. بعد از پیروزی انقلاب در اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ کنگره چهارم سازمان در تهران برگزار شد. (رضوانی، ۱۳۸۶ـ۲۱۳) در آن کنگره موضوع تبدیل سازمان به حزب مورد بررسی قرار گرفت و در پی آن سازمان انقلابی حزب توده به «حزب رنجبران» تغییر نام داد.

گروه فلسطین

این گروه در اواسط این دوره تأسیس و در سال ۱۳۴۹ به هنگام اعزام چند تن از اعضای خود به فلسطین، شناسایی و ۲۵ تن از رهبران و اعضایش دستگیر شدند. اعضای برجسته آن ناصرکاخساز، شکرالله پاک‌نژاد وحسین ریاحی بودند. این گروه که تا زمان بازداشت هنوز نامی برای خود انتخاب نکرده بود، به گروه فلسطین معروف شد. اعضای گروه فلسطین مارکسیست بودند. اعضای بازداشت‌شده همگی در دادگاه به زندان محکوم شدند و بعضا تا سال ۵۷ را در حبس باقی ماندند. بیژن جزنی درباره آن می‌نویسد: «گروه از یکپارچگی و وحدت برخوردار نبود و جریان‌های سه‌گانه تمایلات خود را کمابیش حفظ کرده بودند. در اوایل سال ۱۳۴۸ رضوان جعفری، ستوده و بطحایی به افغانستان می‌روند تا از این طریق به چین رفته و امکانات تسلیحاتی از آنجا فراهم کنند… ولی از جانب سفارت چین هیچ گونه کمک، همکاری و راهنمایی نمی‌شود…گروه تمایلات قهرآمیز داشت؛ ولی خط‌مشی روشنی برای پیاده کردن آن نداشت.» (جزنی، بی‌تا ۱۳۴، ص۱۳۵)

گروه فلسطین هیچ گونه اقدام و عملیات نظامی انجام نداد. اخبار مقاومت برخی اعضای آن به‌ویژه شکرالله پاک‌نژاد در زیر شکنجه و نیز انتشار مخفیانه دفاعیاتش و نیز برگزاری دادگاه علنی و انتشار اخبار آن، موجبات شناسایی آنها به جامعه را فراهم آورد. گروه در زندان از هم پاشید و اعضایش یا در زندان جذب سایر گروه‌ها شدند و یا تا زمان آزادی استقلال خود را حفظ کردند و بعد از پیروزی انقلاب همچون شکرالله پاک‌نژاد در تشکیل «جبهه دمکراتیک» نقش داشتند.

حزب‌الله

حزب‌الله در اواخر دهه ۱۳۴۰ به دست چند تن مسلمان معتقد به مشی قهرآمیز تشکیل شد. بعضی از اعضای این گروه همچون علیرضا سپاسی آشتیانی و باقر عباسی پیش از این در پیوند با «حزب ملل اسلامی» بازداشت شده و به زندان افتاده بودند. از دیگر اعضای این گروه می‌توان به محمد مفیدی، احمد احمد و عباس آقازمانی (ابوشریف) اشاره کرد. اعضای حزب‌الله در سالهای ۱۳۵۰ـ۵۱ به «سازمان مجاهدین خلق» پیوستند و در آن ادغام شدند. محمد مفیدی و باقر عباسی بعد از ترور سرهنگ طاهری ـ رئیس کمیته مشترک ضد خرابکاری ـ شناسایی و بازداشت وسپس اعدام شدند. احمد احمد به واسطه همکاری با سازمان مجاهدین خلق در زندان بود. عباس آقازمانی به طور انفرادی به مبارزه ادامه داد. علیرضا سپاسی آشتیانی که به مجاهدین خلق پیوسته بود، بعد از کودتای درون سازمان، مارکسیست و بعد‌ها از سران «سازمان پیکار» شد.

تشکیلات تهران

گروهی بود که در اوایل دهه ۱۳۴۰ زیر نظر «حزب توده» در تهران به راه افتاد. ساواک از همان ابتدا این تشکیلات را تحت کنترل داشت و توده‌ای‌ها نیز بدون اطلاع از این موضوع با آن ارتباط داشتند. رهبر این تشکیلات عباسعلی شهریاری بود که سخت مورد حمایت دکتر رادمنش ـ دبیر اول حزب توده که در آلمان شرقی بود ـ قرار داشت. «تشکیلات تهران» مرکزی برای شناسایی و به دام انداختن نیروهای مبارز بود و ساواک از طریق آن عده زیادی از نیروهای سیاسی را بازداشت و زندانی ‌کرد و برخی را همچون ستوان رزمی و معصوم‌زاده و پرویز حکمت‌جو در زندان، زیر شکنجه کشتند. در اواخر دهه ۱۳۴۰ سرانجام رهبری حزب با آگاهی از تشکیلات ساواک‌زده تهران، رابطه خود را با آن قطع کرد. شهریاری نیز در سال ۱۳۵۳ به دست «چریک‌های فدایی خلق» در تهران کشته شد.

جبهه دمکراتیک خلق

«جبهه دمکراتیک خلق» عنوان گروهی بود که مصطفی شعاعیان به وجود آورد. او پیشتر نیز به همراه بهزاد نبوی، رضا عسگریه و… گروهی را شکل داده بود که قصد داشت با انفجار در کارخانه ذوب‌آهن اصفهان، به رژیم ضربه وارد سازد؛ ولی گروه قبل از اقدام به عمل، شناسایی شد و برخی از اعضایش بازداشت شدند. بعد از آن شعاعیان جبهه دمکراتیک را به وجود آورد که در آن افرادی همچون مرضیه احمدی اسکویی، نادر شایگان شام اسبی، حسن رومینا، نادر عطایی و… همکاری داشتند. در خرداد ۵۲ با حمله ساواک به یکی از خانه‌های جبهه دمکراتیک سه تن از اعضای گروه کشته و چند تن بازداشت شدند.

شعاعیان که همواره در پی تشکیل یک جبهه از نیروهای سیاسی بود، بعد از این ضربه، به اتفاق اعضای باقی‌مانده به «سازمان چریک‌های فدایی خلق» پیوست. اوفردی نظریه‌پرداز بود وبا این شرط به عضویت سازمان درآمد که نظریات و به‌ویژه کتاب معروفش «شورش» در سازمان مطرح و به بحث گذاشته شود؛ ولی در عمل این کار صورت نگرفت.

شعاعیان بعد از چندی و با نگاشتن چند نامه انتقادی به مرکزیت چریک‌ها، سرانجام در اواسط سال ۵۳ از آنها جدا شد. او در نامه‌هایش روشها و دیدگاه‌های چریک‌ها را مورد انتقاد قرار داد. شعاعیان یک سال و اندی بعد از جدایی از چریک‌های فدایی، در بهمن ۵۴ در درگیری با پلیس کشته شد. با مرگ او جبهه دمکراتیک عملا منحل شد. اعضای گروه او نیز چه آنهایی که پیش از وی دستگیر شده بودند و چه آنهایی که با وی به چریک‌های فدایی خلق پیوسته بودند، جذب سایر گروه‌ها شدند. برخی از آنها همچون مرضیه اسکویی، میترا بلبل‌صفت و… در درگیری با نیروهای ساواک جان باختند.

در میان گروه‌ها و سازمان‌هایی که در این دوره تأسیس شدند، دو «سازمان چریک‌های فدایی خلق» و «سازمان مجاهدین خلق» از سایر گروه‌ها مهمتر، مؤثرتر و بنام‌تر بودند.

سازمان چریک‌های فدایی خلق

این سازمان از به هم پیوستن دو گروه تشکیل شد: «گروه جزنی ـ ضیاء ظریفی» و «گروه احمدزاده ـ پویان». بیژن جزنی و عده‌ای از اعضای گروهش در سال ۱۳۴۶ بازداشت و به زندان محکوم شده بودند. بقایای گروه وی ضمن فعالیت مخفی در جریان عمل با مسعود احمدزاده و امیرپرویز پویان ـ دو دانشجوی مارکسیست دانشگاه تهران ـ که آنها نیز هسته‌ای تشکیل داده و با مطالعه متون مارکسیستی در تلاش برای شروع قیام مسلحانه علیه رژیم بودند، آشنا و بعد از مدتی بحث و گفتگو، سرانجام متحد شدند.

آنها در بهمن ۱۳۴۹ با حمله به یک پاسگاه در منطقه «سیاهکل» گیلان با نیروهای امنیتی و نظامی درگیر شدند. در آن ماجرا عده‌ای از اعضای گروه کشته و عده‌ای بازداشت شدند. بازداشت‌شدگان به همراه تعدادی دیگر از اعضای گروه در اسفند همان سال محاکمه و تیرباران شدند. اعضای باقی‌مانده گروه بعد از آن واقعه، در فر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.