پاورپوینت کامل قدرت سهمناک آزادی ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قدرت سهمناک آزادی ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قدرت سهمناک آزادی ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قدرت سهمناک آزادی ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
به راستی چه شکوه و قدرتی در پس این کلام نهفته است که در پهندشت تاریخ هرازگاه که در ژرفای تاریک تاریخ به صدا در آمده است، پژواکش به نیرومندترین صورت، خواب از چشمان سفاکترین امپراتوران و دارایان قدرت ربوده و رنگ از رخسارشان زدوده است. چه قدرت سهمناکی در پس این واژ اهورایی نهفته است که دیکتاتورها از هراسش سر به بالین ننهادهاند و نمینهند. آیا اینهمه ترس و بیمناکی از نفس آزادی است یا ریشه در منشأ و ازلیت نامیرای این کلام مقدس دارد؟
در باب میل به آزادی با نگاهی به قدرت خدایان یونان
«فرمانهای فردی هرگز نمیتواند برتر از آن قوانین جاویدی باشند که وجدان آدمی پاسدار آن است» (آنتیگونه)
من برای شناختن تو به دنیا آمدهام، برای نامیدن تو، ای آزادی.[۱]
به راستی چه شکوه و قدرتی در پس این کلام نهفته است که در پهندشت تاریخ هرازگاه که در ژرفای تاریک تاریخ به صدا در آمده است، پژواکش به نیرومندترین صورت، خواب از چشمان سفاکترین امپراتوران و دارایان قدرت ربوده و رنگ از رخسارشان زدوده است. چه قدرت سهمناکی در پس این واژ اهورایی نهفته است که دیکتاتورها از هراسش سر به بالین ننهادهاند و نمینهند. آیا اینهمه ترس و بیمناکی از نفس آزادی است یا ریشه در منشأ و ازلیت نامیرای این کلام مقدس دارد؟
از همان آغاز، نوع بشر در سیر تکامل جسمانی و معنوی خویش با موانع توانزدایی روبهرو بوده است، موانعی که بهای «بودن» را در مسیر واقعیت «شدن» نمودار میساخت. آدم به تعبیری تنها موجودی است که میخواهد غیر از آنچه «هست»، باشد؛ ازاینرو مدام و مکرر میرود، میجنبد و میجنباند تا به قصدی که در نهفته دارد، برسد. موجودی محتاج است با تمام شکوه و عظمتش، در آوردگاه حیات بایست تن به زبونی بدهد، چراکه نیازمند آب و خاک، هوا و نیز آذوقه و توشه برای معاش روزمرهاش است؛ و این نیازمندی او در میدانگاه حیات هستی شاید سرمنشأ بسیاری موانع در تنازع او برای بقا را هویدا سازد؛ گاه این تنازع چنان پیش میرود که حقیقت وجود در پس پردههای نیاز فرو پوشیده میگردد. آیا دیکتاتورها و به تعبیر راستین، قلدران قدرتگرای تاریخ به این نقطهضعف نوع بشر وقوف یافتهاند؟ آیا آزادی در نفس خود محو این وقوف ناشیان قلدران نیست؟
تاریخ اسطورهها و متون اسطورههای ملل، همه در بطن خویش به نوعی به این راز پی بردهاند. در کهناسطورههای یونان باستان، زئوس و پرومته را شاهد هستیم، هر دو از یک قبیله و قوم و خویشاوندند؛ خدای خدایان، خالق سرنوشت و البته خود با تمام جاه و جبروتش اسیر آن، قدرتطلب و خودخواه، حیلهگر و فریبنده، پادشاه بشر و سلطان خدایان، صاحباختیار و همهکار جهان، مطلقالعنان و لجامگسیخته که اراد هر کار دلبخواهی را دارد؛ مقسم خوبی و بدی، جبار و بیرحم، زاد ترفندهای سفاکانه که مادرش «رئا» او را پنهان از چشم کرونوس در کوهستان «آیدا» بزاد و با همدستی خواهران و برادرانش بر کرونوس و تیتانها حمله برد و ده سال جنگید و سرانجام آنان را از آسمان طرد کرده و قدرت را به دست آورد تا حکومت را بین خود و همدستانش تقسیم کند؛ آسمان دنیا به زئوس رسید و او بر عرش خویش در قل کوه «المپ» تکیه زد و شروع به تحکم و یکهتازی کرد… زئوس صاحب «قدرت» شده بود و قدرت مطلوبترین عنصر بشر و خدایان برای سلطه بر طبیعت است. مقدرات جوامع و نیل به آمال و آرزوهای بلند نیازمند قدرت است.
قدرت، جنباننده و محرک و مظهر قو ربوبی در وجود آدمیزاد است، چه به قول راسل، اگر امکان داشت هر آدمی میخواست که خدا باشد؛ برای تنی چند از مردمان دشوار است که محال بودن این امر را اذعان کنند. تمامی امیال آدمی در نهایت به حوز قدرت سرازیر میشود. امیال و خواستهای گوناگون در تاریکترین تکهپارههای روح نیز همانند رودها و جویباران به دریای قدرت فرو میروند که همهچیز را به خود تبدیل میکند، به تعبیری دیگر، قدرت آتشی است برافروخته که همهچیز را به «خود سوخته» بدل میکند. نیچه نیز بارها تأکید کرد که «هیچ موجودی نیافتهام مگر اینکه میل به قدرت را در او یافتهام».
میل به قدرت میل به سوزاندن همه در خود برای همگون ساختن آنها بهصورت خویش است؛ ازاینروست که نخستین فرمان زئوس، زندانی ساختن تیتانها، فرزندان زمین بود، چراکه اشتیاق تسلط بر روح تیتانها و دیگران قویترین میل برانگیزانند او بود. قبیل انسان از «تارتار» بود؛ زئوس برای فنای بشر توفان «را» آفرید تا انسان را در «اقیانوس» غرق کند؛ اولین صحن تراژیک در آوردگاه حیات بشری به وقوع میپیوندد، چراکه دیگر حرف از حاکم و محکوم است. در یکسوی این میدان، پرومته مظهر شعور و آگاهی و روشنایی و دوستی و عشق و مخترع اعداد، خدای بصیر، پسر «ژوپت» و «آسیا»، نو «اقیانوس»، نخستین سلال خدایان از قبیل انسان، خیرخواه او؛ و در دیگر سوی این آوردگاه، زئوس ستمگر و غاصب؛ صحن این کشاکش دردانگیزترین خاطرهها را در ذهن بیدار میسازد. پرومته بود که انسان را از خاک رسِ سخت غیرقابل نفوذ ساخت و سرانجام خویشتن را فدای نجات انسان نمود. زئوس، قلدر قدرتمند، کین «انسان» و پرومته را به دل گرفته، ابتدا انسان را از آتش محروم میسازد که نماد و مظهر روشنایی، گرما و حیات است و زمین را اینگونه غرق در سیاهی و ظلمت و تباهی میسازد.
پرومته برای ستیز با حامیان خشونت، پیروان متعصب و حلقهبهگوش درگاه قدرت که یارای تحمل «دگرباشی» و «دیگربودی» را ندارند، برمیخیزد، به «خورشید» چنگ میاندازد تا به یاری انسان بشتابد، آتش را در ساق «کما» پنهان کرده به زمین میآورد تا انسان را از تاریکی و سرما و برودت و انجماد رهایی بخشد. پرومته آزاد نیست که هرچه دلش خواست انجام دهد، او باید همیشه تسلیم زبونانه به درگاه زئوس را بپذیرد، او باید چنان باشد که عملههای زئوس میگویند؛ اگر خواست آنچنانکه خود میخواهد، باشد، باید تبعید گردد، باید نابود گردد، باید خاکبرسر گردد و آزادی در همین جا و از همین جاست که معنا مییابد. آزادی، خواستن است به شیو خویش و بودن خود را انتخاب کردن است، آن هم بدون هیچگونه هراسی، زندگی را به شیو خویش سپری کردن است تا به خوشبختی کامل آنچنانکه کریستوفر مارلو میگفت، نایل گردد.
آزادی بودن است به شیوهای غیر از شیو حاکمان و حکمرانان؛ راه خویش انتخاب کردن است بدون تأسی از هر حکم و کلامی مقتدرانه؛ اما این گستاخی و عصیان در درگاه کبریایی زئوس و میراثخواران او چندان هم سهل نیست، ازاینروست که گستاخی و جسارت پرومته علیه حکومت مطلق زئوس و دیگر خدایان ستمگر المپ، خشم زئوس علیه انسان و پرومته را به اوج میرساند، دستبهکار میشود؛ ابتدا «پاندور» را علیه انسان به زمین میفرستد، پاندور نخستین زن و محصول دستهجمعی خدایان المپ به رهبری «زئوس» و با شرکت هفائیستوس (روشنفکر درباری) و «آتنا» که دروغ و حیلهگری را «هرمس» به او داده است. زئوس، پان دور را به زمین فرستاد تا انسان را تنبیه کند؛ او وظیفه داشت تا سر «سبوی» بدی و شرارت و یأس را در زمین بگشاید تا نژاد و نسل بشری تباه گردد. پاندور زن حیلهگر، محصول فتنهانگیز درگاه قدرت و استبداد چنین میکند و تهمانده و سبو را که «امید» بود، با خود به آسمان میبرد تا بشر را در جهنمی سوزان و در دوزخ سرگردانی رها سازد.
ناامیدی هراسناک است و ناامید ساختن دیگری یعنی بالوپر از دیگری برگرفتن است؛ و پرنده را که بال و پرش بشکنند یارای پرواز نخواهد داشت، و زندگی بدون پرواز و اندیش رهایی همان مغاک سرد دانته است، دوزخ دانته، آنچنانکه وی در کتاب اول خویش ترسیم نموده است، مغاکی است بسیار عظیم، تاریک و سرد و مدور و هرچه پایینتر میرود باریکتر و باریکتر، سردتر و سردتر و تاریکتر و تاریکتر میشود؛ در جوانب این مغاک هراسانگیز، درکات جهنم مجزا از یکدیگر قرارگرفتهاند، آنسان که رفتن از یکی به دیگری به خاطر وجود پرتگاههای بلند دیوارمانند میسر نیست؛ وی در مع
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 