پاورپوینت کامل نظرگاه های کلام اسماعیلیه ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نظرگاه های کلام اسماعیلیه ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظرگاه های کلام اسماعیلیه ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نظرگاه های کلام اسماعیلیه ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :
جنبش مذهبی اسماعیلیه برای اولین بار در نیمه دوم قرن سوم بر صحنه تاریخ اسلام ظاهر شد.و با سرعتی بس شگفتانگیز گسترش یافت.مرکز این فرقه ابتدا در خوزستان، جنوب غربی ایران بود، و مبلغان اسماعیلی پیام خود را به سرتاسر جهان اسلام، از ماوراءالنهر و رود سند گرفته تا«مغرب»*رساندند. شمار تازهکیشان اسماعیلی در شرق عربستان، یمن و در شرق«مغرب»آن قدر، افزایش یافت که توانستند تحت حاکمیت امام منتظر به تشکیل جماعات سیاسی خود همت گمارند
جنبش مذهبی اسماعیلیه برای اولین بار در نیمه دوم قرن سوم بر صحنه تاریخ اسلام ظاهر شد.و با سرعتی بس شگفت انگیز گسترش یافت.مرکز این فرقه ابتدا در خوزستان، جنوب غربی ایران بود، و مبلغان اسماعیلی پیام خود را به سرتاسر جهان اسلام، از ماوراءالنهر و رود سند گرفته تا«مغرب»*رساندند. شمار تازه کیشان اسماعیلی در شرق عربستان، یمن و در شرق«مغرب»آن قدر، افزایش یافت که توانستند تحت حاکمیت امام منتظر به تشکیل جماعات سیاسی خود همت گمارند
.
لویی ماسینیون، قرن چهارم تاریخ اسلام را«سده اسماعیلیه»نامیده است.خلفای فاطمی که امامان اسماعیلی بودند، قلمرو نفوذ خود را تا نیمه غربی جهان اسلام، یعنی از اقیانوس اطلس گرفته تا مرزهای عراق گسترش داده و شهر قاهره را بعنوان مرکز فعالیتهای خود بنا نهادند.در شرق، قرامطه که با اسماعیلیان مخالف بودند، قسمت اعظم عربستان، خلیج فارس، و سرزمینهای جنوبی عراق را تحت سیطره خود درآوردند و برای مدتی بغداد مرکز خلافت عباسیان را تهدید کردند
.
در حالی که اخوان الصفا گروهی بینام از مؤلفان اسماعیلی، در بصره، به انتشار دائرهالمعارف معروف خود که مشتمل بر پنجاه و یک رساله فلسفی است-و
*Madelung.Wilfred.”Aspects of Ismaili theology:The prophetic chain and The gob deyond being”in Ismaili Con- tribution to Islamic cuIture.)Tehran:Iranian Academy of philosophy,1977(PP.53-65.
مغرب نام عربی شمال غربی افریقا در عصر غلبه اعراب بر اسپانیا بوده و در حال حاضر به مراکش، الجزایر، تونس و گاهی اوقات لیبی اطلاق میشود. هنوز بعنوان بخشی از متون اسلامی باقی است- میپرداختند، مبلغان اسماعیلی چون:نسفی، ابو حاتم رازی و ابو یعقوب سجستانی به تبیین و تشریح عقاید اسماعیلی به شیوه مرسوم آن مشغول بودند
.
اسماعیلیه در تمامی طبقات اجتماعی اعم از حکام، دولتمردان، دانشمندان، تجار، کشاورزان، مستمندان و نیز ساکنان شهرها و روستاها و طوائف صحرانشین صاحب پیروانی گشت.بی شک عوامل متعددی ظهور این چنین آشکار اسماعیلیه را سبب شد.تجزیه دم افزون فرمانروایی عباسیان و عدم ثبات سیاسی خلافت عباسی روبه نقطه اوج گذاشت
.
تحولات سیاسی، جنگهای داخلی، ویرانی و آشفتگی اقتصادی موجب نارضایتی و آشوب گسترده شد و در بعضی موارد، اسماعیلیه اصولا بعنوان جنبشی انقلابی و اجتماعی و عامل برانگیختن مظلومان در شورش علیه قدرتها و موازین حاکم تلقی می شد.در برخی از موارد شرایط محلی خاص آشکارا جنبش اسماعیلیه را این چنین ماهیتی بخشید.اما باید از تعمیم این تعبیر و جاذب بودن پیام اسماعیلیه برای آنانی که از مظلومان نبوده و از رهگذر این شورش چیزی عایدشان نمی شد پرهیز کرد.افول اقتدار و شهرت خلفای عباسی، که نمایندگان مذهب سنی بودند، طبعا موجب تقویت مخالفان دیرینه، علی الخصوص شیعه، گردید
.
سایر فرق عمده شیعه از جمله امامیه و زیدیه که بیش از یکصد سال قبل از ظهور اسماعیلیه تأسیس شده بودند نیز عملا تا اندازهای از این وضعیت جهت تحکیم پایگاه خود سود جستند.اما توفیق آنها در مقایسه با بروز سریع خوش اقبالی های اسماعیلیه که برای مدتی عامل افول خلافت عباسیان و احیای به زعم خودشان فرمانروایی جهان اسلام بشمار می آمدند ناچیز بود
.
تشکیلات سری فعالیتهای تبلیغی اسماعیلی، که بگونهای عالی و به صورت مرکزی رهبری می شد، آشکارا گسترش سریع خود را در سرتاسر جهان اسلام تقویت نمود.لیک فداکاری و موفقیت مبلغان اسماعیلی، عمدتا به دلیل جاذبه ذاتی پیام این مذهب بود
.
عقاید اسماعیلیه، از همان آغاز، دیدی جامع و منسجم از خدا، جهان و مفهوم تاریخ ارائه میداد. ضمن آنکه اصل مذهب اسماعیلی متضمن عقاید و آرمانهای کلی اسلام و شیعه بود، برخی از جنبه های میراث فکری و معنوی یونانی مآبی را که اکثر علمای اهل سنت متعرض آن شده و رد کرده اند در بر داشت، ممکن است مجادلان ضد اسماعیلی، مبلغان اسماعیلی را به تلاش برای نفوذ در مردمی با پیشینه های متفاوت از طریق ارائه فریب آمیز عقاید و مقاصدشان متهم سازند.یک در عمل، اصول عقاید اسماعیلیه هیچ عقیده و اصلی را بدون شناخت نپذیرفت، بلکه با گزینش آنچه که با اعتقادات بنیادی خود سازگار یافت و نیز با امتزاج آنها به ترکیبی منسجم دست یافت
.
دیدگاه اسماعیلیه درباره نبوت و امامت مبتنی بر این عقیده است که بشر به رهبر و معلمی نیاز دارد که توسط خدا هدایت شده و معصوم باشد، تا عادلانه بر بشر حکومت کرده و او را از طریق دین بگونه ای صحیح هدایت کند.در غیاب پیامبر، این مهم به عهده امام است.از این رو امامت بخشی از سلسله نبوت است که تاریخ بشر را آغاز تا انجام تحت لوای خود میگیرد
.
این عقیده در مورد اهمیت امامت بخشی از میراثی بود که اسماعیلیه از همان آغاز تشیع تدوام بخش آن بود، اما اسماعیلیه این عقیده را به دیدگاه ادواری ولی عمدتا غایت شناسانه خود از تاریخ متحول نمود.بر طبق این دیدگاه تکامل مذهبی بشر پس از هفت دوره تحقق مییابد که هر یک از این دوره ها بواسطه یک پیامبر یا«ناطق»آغاز میشود.در شش دوره اول، پیامبران:آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد (ص)هر یک پیامی وحیانی را تبلیغ نموده، کتابی آسمانی که در سیمای آشکار و ظاهر خود شریعتی را مشتمل است.هر پیامبری وصی و صامتی دارد که دنباله روی اوست و وظیفه اش مکشوف ساختن حقایق درونی و باطنی نهفته در کتاب آسمانی و شریعت برای معدود افرادی است که توانایی و شایستگی دریافت آن را دارند
.
این حقایق باطنی در قیاس با ماهیت متغیر قانون، در تمامی اعصار، جاودانه و غیر قابل تغییرند در پی هر وصی نیز هفت امام می آید که از فحوای حقیقی باطن و ظاهر کتاب آسمانی پاسداری می کند.بدین ترتیب در هر دورهای امام هفتم به مقام پیام آور عصر بعد میرسد و کتاب مقدس جدیدی را معرفی می نماید که بواسطه آن کتاب قبلی منسوخ می گردد. این الگو تنها در موردهفتمین یا آخرین عصر تغییر می یابد.پیام آور این عصر، قائم منتظر یا مهدی قانون مذهبی جدیدی را معرفی نمی کند بلکه حقایق باطنی را که در آغاز معرفی، به شکلی ناتمام و رازگونه بیان شده به پیروان مؤمن و حقیقی امامان پیش گفته به شکلی کامل و بی هیچ قیدی آشکار می سازد.از این رو، او پیش از خاتمه این جهان آغازگر عصر معرفت ناب روحانی است که به مدد شریعت منصه ظهور یافته است
.
حقایقی که از سوی اعضای هدایت شده سلسله نبوت اشاعه می یافت، اصولا عرفانی بود.با آنکه این حقایق مبتنی بر وحی و عقل انسان متعالی بود، ولی نفس عاقله را کمال می بخشید و از این رهگذر انسان را به«خلق ثانی»اش رهنمون می شد.عقل بشر نمیتوانست با تلاشهای مستقل خود بدین حقایق دست یابد.انسان تنها از طریق عطف اولیه به تعالیم هدایتگر پیامبران و امامان می توانست از تأیید الهی -که از طریق آن تعالیم پیامبران برایش الهام رستگاری می گشت برخودار شود
.
کلام اسماعیلی، نیز مطابق با ماهیت نبوت مدارانه معرفت مذهبی، در جوهر وحیانی بود تا عقلانی. عقاید اولیه اسماعیلیه، خدا و اصول عوالم روحانی و فیزیکی مصطلح در افکار نوافلاطونی را متضمن بود. خدا مطلق ناشناختی بود، یگانه ای که عقل را یارای درک و تفسیر آن نبود.خدا عقل کل اولین اصل عالم روحانی که خود منشأ آن بود را بدون آنکه خود عقل باشد یعنی آنچه مشی ارسطویی بر آن قائل است، متعالی گردانید.پیامد مطرح شدن«مشی سلب»*اسماعیلیه تمامی صفات و اسماء را از نام خدا برداشت و او را بعنوان وجود و عدم متعالی توصیف کرد
.
هنگامی که اسماعیلیه این عقاید را از مشی نوافلاطونی اتخاذ کرد، تحولات شاخص و بارزی در جهانشناسی نوافلاطونی حادث گشت و آن را ماهیتی اسلامی تر بخشید.از این رو اسماعیلیه عقل کل را نه منبعث از مجرای فیض یگانه، بلکه بواسطه، «امر»و «کلمه»الهی در فعل«ابداع»تبیین می کردند
.
همچنین«امر»به کل جهان اشارت دارد و عقل، صور تمامی اشیائی که در عوالم روحانی و فیزیکی موجودند و به یک بار خلق شده اند(دفعه واحده)را بردارد.تمامی آنها به صورت تدریجی در جریان فیض و رابطه علت و معلولی منبعث از عقل و مطابقت با «تقدیر»متجلی می گردند.عقل به عنوان اولین وجود مخلوق(المبدع الاول)نامیده شد، در صورتی که«امر» گرچه منطقا بر آن مقدم بوده ولی با آن در وجود یکی شد.خدا بواسطه فعل نخستین اش«مبدع»خوانده می شود و چنانکه در قرآن به«بدیع السموات و الارض»توصیف شده است.رشته قرآنی واژه های «ابداع»و«امر»الهی که علاوه بر این لفظ«کون» مشخص شده و جنبه امری و خلاق دارد، مشهود است.از لحاظ اصطلاح شناسی، این گونه اسلامی کردن الفاظ بیشتر از طریق معادل پنداشتن عقل کل با«قلم»، «عرش»و«قضاء»قرآنی و دیگر معادلهای مرتبط با سایر اصول عالم روحانی صورت میگیرد
.
به هر حال نکته مهمتر آنکه، این تغییرات لغوی، ماهیت ارادی و آزادی عمل در خلق را همانطور که *مشی سلب یا
Uianegationis
عبارتی است لاتین که در دیدگاه های ابن میمون و قدیس توماس آکونیاس به آن اشاره شده است.و به معنای روش سلبی در شناخت خدا است در این روش دیگر بودن خدا از جهان مطرح است.بدین معنا که با جدا ساختن خدا از جهان می توان به شناخت خدا نائل شد
.
در قرآن و سنت اسلامی اشاره شده-در قیاس با عقیده به فیض مورد نظر فلافه منعکس مینماید.و با همین انگیزه، کلام اسماعیلی برخلاف سنت فلسفی، آشکارا علت اول بودن خدا را منکر شد.آنها معتقد بودند علت اول عالم«امر»یا«کلمه»خداوند بود که با عقل کل یکی شد و خداوند را تنها میتوان معلّ علت العلل خواند
.
بی شک بخشی از جذابیت کلام نوافلاطونی برای عقاید اسماعیلی، اثبات جدی وحدانیت، کمال یگانگی خدا و تنزیه مطلق او بود، زیرا توحید و تنزیه، اصول بنیادی اسلام بود و به طرق مختلف در تمام کلام اسلامی حضور داشت و تفکر نوافلاطونی و اسماعیلی این اصول را تا به غایت با خود داشتند
.
ابو یعقوب سجستانی از نخستین مؤلفان نو افلاطونی اسماعیلی که عمده آثار کلامیاش بجای مانده-نظرات برخی از مکاتب کلامی اسلام را در باب تنزیه خدا، مورد بحث قرار داده است.او حتی منکر عقیده اساسی ضد انسان انگارانه معتزله عقلگرا شد که عموما بخاطر افراط در سلب و تفسیر استعاری صفات الهی و نیز ارتکاب به«تعطیل»متهم می شدند
.
در عین حال، ابو یعقوب«تعطیل»آنها را صرفا شکلی مکتوم از«تشبیه» دانست.چون صرف انکار هر گونه مشابهت با ماهیت فیزیکی انسان، خدا را با وجودات معنوی همسان می نمود. بنابر این سلب هر گونه تشابه خدا نسبت به مخلوق باید از طریق انکار این نوع نفی که در عمل او را از هر گونه تشابهی با موجودات قابل درک عالم روحانی بری میدارد، کامل گردد
.
ابو یعقوب، از طریق این نفی دوگانه متناقض به اثبات مجدد ماهیت فراعقلی کلام اسماعیلی پرداخت.و بواسطه دیدگاه تعالی در مقابل عقل در زیربنای لزوما وحیانی نگرش نوافلاطونی از ذات یگانه بود که نویسندگان اسماعیلی پیوستگی اساسی آن نگرش را با نظرگاه خود دریافتند. بخصوص آنکه کلام اسماعیلی قصد ارائه دلیل برای اثبات خدا راکه از مسائل اولیه هر کلام عقلی است، نداشت.چه بیهودگی بیان دلیل عقلی برای آنچه که ورای عقل و وجوداست آشکارا پیداست.و نیازی به آن نیست، ابو یعقوب نیز تصریح کرد که مبرهن تر از هر برهانی است(اثبت من کل ثابت)این امر مسلمی بود که بواسطه وحی برای ذهن بشر صراحت یافت
.
بارزترین و پایدارترین جنبه های کلام عقلی در سده های اولیه اسلام توسط مکتب معتزله نمود یافت. در طی نخستین دهه های قرن پنجم، کلام عقلی بر مبنای روشی متفاوت توسط ابن سینا(م ۴۲۸ ه) فیلسوفی که از طریق حکمت مدرسی تا قرنها پس از خود عمیقترین تأثیرات را بر اندیشه اسلامی بجای گذاشت بگونه ای منظم از نوسامان گرفت
.
ابن سینا خود نقل می کند که پدر او چگونه به کیش اسماعیلی درآمد و چگونه پدر و برادرش در مورد مسائل فلسفی و علمی از دیدگاه اسماعیلیه به بحث می پرداختند، آنها ابن سینا را به شرکت در بحثهایشان فرا می خواندند اما او نمی توانست نظر آنها را بپذیرد.بنابراین می توان گفت:با آنکه ابن سینا با عقاید اسماعیلی آشنایی کامل داشت اما از قبول این کیش اجتناب کرد و به روش مشایی محض که پیش از او بویژه توسط فارابی در اسلام نمود یافته بود روی آورد.در واقع ارسطو و فارابی معلمان اصلی او بودند، ابن سینا گرچه الهیاتی را که به ارسطو نسبت داده بودند(و عملا شامل برگرفته هایی از تاسوعات فلوطین بود)معتبر دانست، اما از آن جنبه هایی که با عقاید اسماعیلی سازگاری داشت تعبیت نکرد
.
در الهیات ابن سینا، خدا ماورای وجود نیست.او خدا را واجب الوجود توصیف می کند.در واقع این عقیده پایه برهان ابن سینا در مورد وجود خداست که مستدل از اقتضای ذاتی جهان به نیاز به یک علت غایی و واجب است.همینطور خدا در الهیات ابن سینا ماورای عقل نیست.او خدا را در جوهر عقل، عاقل و معقول می داند(اشاره به بحث معروف اتحاد عقل و عاقل و معقول در کتاب النجاه ابن سینا)خدا در این مورد به اصول عالم روحانی که ابن سینا آن را بعنوان عقول محض تعریف می کرد، می مانست.او نیز همچون نگرش فلسفی خدا را علت اول می دانست و با اثبات این نظریه که از واحد صادر نگردد(الواحد لایصدر عنه الاالواحد)بر این عقیده بود که خدا عقل اول را بالضروره نه بعنوان فعلی ارادی وجود بخشید
.
ابن سینا با طرح اصل معقول بودن خدا، بدون رجوع به براهین کتاب آسمانی با نمادگرایی مذهبی، در غالب اصطلاحات عقلائی محض، به بحث در مورد ماهیت و صفات خدا و نیز عالم روحانی پرداخت.گر چه عقاید او در بسیاری موارد با معتزله مغایر بود.لیکن در این مورد، الهیاتش با آنها سازگاری داشت.غزالی در نقدی بر فلسفه ابن سینا، در مورد صفات خدا به توافق بنیادی نظر او با دیدگاه «تعطیل»معتزله قائل بود
.
در واقع از دیدگاه ابن سینا عقل در کسب معرفت باری نیازی به هدایت پیامبران ندارد.البته محققا جایگاه نبوت و عرفان در فلسفه ابن سینا محفوظ بوده و او یقینا به اسلام ایمان خالصانه داشته است.اما از نظر او نبوت نیز به همان مقوله ای متعلق است که عقل، و معرفت پیامبران از همان منبعی سرچشمه می گیرد که ذهن هر انسانی یعنی عقل دهم یا عقل فعال که واهب الصور است، لیک رابطه پیامبران با آن عمیق تر است.از اینرو معرفت پیامبران بی واسطه و جامعتر است.پیامبران قادرند این معرفت را در قالب صور و نمادها که ذهن اکثر افراد قابلیت درک و جذب آنها را دارد تبیین نمایند، حال آنکه کلام که به بیان همان حقایق در قالب عبارات حقیقی و بدون استعاره می پردازد.و رای قوه ذهنی اکثر افرادست
.
ماوراءالطبیعه عقلانی ابن سینا که بطور قاطع و منسجم در بافتار نظام فلسفی اش به اثبات رسیده- به مقابله و جدالی جدی با الهیات پیامبر مدارانه اسماعیلی برخاست.ولی تا بیش از یک صد سال پس از او اثری از پاسخ، بحث انتقادی یا انکار از سوی اسم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 