پاورپوینت کامل همنوایی در رگ عاطفه ۳۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل همنوایی در رگ عاطفه ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل همنوایی در رگ عاطفه ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل همنوایی در رگ عاطفه ۳۹ اسلاید در PowerPoint :

شاهکارهای شاعرانه حاصل تجلی صادقانه اندیشه، تجربه و عاطفه هنرمندی است که با تخیل خود بیانی زیبا و موسیقایی را به جامعه همزبان تقدیم می‌کند. خاقانی شاعری خلوت‌گزین و گوشه‌نشین نبود که تمام انگیزه‌های شاعری خود را از درون بکاود و از دنیای آفاقی و قدرت‌های روزگار خود برکنار بماند. نمایش تجربه‌های این هنرمند با جلوه‌گری بی‌پروای عواطفش در شعرهایی ماندگار شده است که با ترکیب‌های خیالیِ بدیع و تازه‌ای تزیین شده‌‌اند.

شاهکارهای شاعرانه حاصل تجلی صادقانه اندیشه، تجربه و عاطفه هنرمندی است که با تخیل خود بیانی زیبا و موسیقایی را به جامعه همزبان تقدیم می‌کند. خاقانی شاعری خلوت‌گزین و گوشه‌نشین نبود که تمام انگیزه‌های شاعری خود را از درون بکاود و از دنیای آفاقی و قدرت‌های روزگار خود برکنار بماند. نمایش تجربه‌های این هنرمند با جلوه‌گری بی‌پروای عواطفش در شعرهایی ماندگار شده است که با ترکیب‌های خیالیِ بدیع و تازه‌ای تزیین شده‌‌اند. در بسیاری از گفتمان‌های شاعرانه، شاعر در حضور دواوین دولتی و شکلهای حکومتی و برای ابراز فضل در دربارهای سرآمد به دنبال کسب هویت برای خود است و برای ممدوح، تا ساختاری از شناخت را هویدا کند؛ بنابراین در بسیاری از قصایدی که به مدح پرداخته‌، شاعر شعر می‌گوید تا فضلش را نشان دهد و صله بگیرد و در مقام اجتماعی بالاتری قرار بگیرد. ای بسا در بسیاری از این شعرها خود شاعر مخفی است: نه از خانواده‌اش می‌گوید و نه از روحیاتش؛ بلکه برون‌گراست و توصیف‌کننده. برخی از شعرها در حوصله‌هایی از گفتمان اخلاقی و پند و نصیحت و شکل‌هایی از عرفان درونی و اخلاقی و باورهایی از خردورزی سروده می‌شوند. این‌گونه شاعران می‌خواهند مفهوم و اندیشه‌ای را به مخاطب ابلاغ کنند. بنابراین گفتمانی وجود دارد که می‌توانیم آن را پند و نصیحت نام بگذاریم که در آن «منِ» شاعر پیدا نیست و شاعر از خودش نمی‌گوید. در این عرصه، زندگی شخصی شاعر مطرح نمی‌شود و گویا شاعر از دریچه‌ای بیرون از فضایی که زندگی می‌کند، شکلی را نشان می‌دهد

.

شاعر مداح، نمایشنامه‌سرا ؟

شاعران در عرصه‌های شناختْ مرزهای بیشتری را فتح می‌کنند و طبعاً محیط مجبور به تبعیت از عرفان و شناخت آنها می‌شود. در شعرهای عرفانی جایگاه قدرت تغییر می‌کند. در این شعرها قدرت در ترک دنیاست. اگر در شعرِ عنصری دنیا و اصالت آن مطرح است، در این سو (از قرن ششم به ‌بعد) زهد و ترک دنیاست که قدرت محسوب می‌شود. بعضی هم سعی می‌کنند که گفتمان نمایشی داشته باشند. درست است که در کشور ما تاریخ نمایش و بازیگری محدود است و شاخه‌های اندکی دارد، این نقیصه در منظومه‌هایی کاملاً قابل اجرا جبران می‌شود. انگار این منظومه‌ها نمایشنامه‌هایی برای خواندن هستند. هنگام خواندن شاهنامه و آثار نظامی در بسیاری موارد، صحنه‌ها جلوی چشم ما مصور می‌شود. شعر خاقانی در کدام یک از این گفتمان‌ها جای می‌گیرد. آیا خاقانی فقط شاعری مداح است؟ آیا فقط شاعری برون‌گراست یا شاعر عارفی است؟ آیا در شعرش نمایشی را اجرا می‌کند؟

خاقانی مدایح دارد، اما شعرش به مدح خلاصه نمی‌شود. در عرصه پند و اندرز و شعر ناصحانه شعرهای زیادی دارد؛ اما باز در آن خلاصه نمی‌شود. موعظه دارد، ولی فقط شاعر موعظه‌گر نیست. شاید در بعضی شعرهایش حالت روایت و نمایشی ایجاد کند، ولی شاعر نمایشنامه‌سرا نیست. همه این شکلهای شاعرانه در شعر خاقانی هست، اما او یک گفتمان شخصی هم دارد. حتی ممدوح را هم که می‌ستاید، عملاً خودش را نشان می‌دهد و گره از کار خودش باز می‌کند. خاقانی به نوعی عواطف و درون خودش را بیرون می‌ریزد و نگاهش را به دنیا نشان می‌دهد. وی ابتکارهای زیادی به خرج می‌دهد و در عرصه‌های مختلفی قدم می‌گذارد ولی همه تلاشش این است که خودش را نمایش بدهد. او نمی‌تواند شعر بگوید و در شعرش همان چیزی را که اتفاق می‌افتد، بیان نکند. ما از حوادث زندگی شاعران دیگر کم می‌شنویم. هیچ‌کدام از آن شاعران به شکلی واضح از خانواده خود نمی‌گویند؛ یا آن را در قالب تمثیل می‌برند یا به نوعی در ابهام و حالات نمادین بیان می‌کنند یا گاهی وقتها صحنه‌ای از زندگی را نشان می‌دهند. در نتیجه در چنین مواردی وضوحِ ابراز خویشتن خویش در شاعران بسیاری را، دست کم تا ادبیات معاصر، نمی‌بینیم

.

شیوه تخیل خاقانی

«من» در خیلی از شعرای قرن چهار و پنج بسیار کم به کار برده شده است یا اگر هست، در مقام شاعری است. در شعر حافظ این «من»، منِ حافظ نیست؛ من اجتماعی و فیلسوفانه است. اما «من» خاقانی همان من اوست، و این نکته جالبی است. خاقانی در سراسر دیوانش می‌گوید من را بشناسید و آشکارا از عواطف خود می‌گوید و تجربه‌ای مسلم و مشخص را نمایش می‌دهد. در این عرصه، سلسله‌ای از تجربیات زندگی او آمده است. خاقانی از قشر متمول و اشراف‌زاده نیست. اصلاً هم سر پر سودایش قانع نیست و قدر خود را بالاتر از آن چیزی می‌بیند که در اختیارش گذاشته‌اند. بنابراین درباره خاقانی دو نکته را باید بدانیم: یکی اینکه تجارب او با چه عواطفی همراه می‌شود؛ چون عواطف و هیجان یکی از لوازمی است که شاعر برای ابراز شعر خودش لازم دارد. نکته دوم اینکه شیوه تخیل او چگونه است؟

شاعر به جهان وسعت بیشتری می‌بخشد

یکی از نظریه‌پردازانی که در مورد تخیل صحبت کرده است، «کالریچ» است. او می‌گوید دست کم دو نوع تخیل داریم. اولاً بسیاری از نامگذاری‌های معمول ما حاصل تخیل است. تخیل یک شکل اولیه دارد که حاصل مشاهده است که مخصوصاً درک جهان عادی و حس معمول ما را توصیف می‌کند. وقتی دیگر ما با تخیل، در جهان دخل و تصرف می‌کنیم، به معنای اینکه مشابهت و مجاورت به ‌کار می‌بریم، مانند می‌کنیم، کوچک را بزرگ می‌کنیم، بزرگ را کوچک می‌کنیم و… کالریچ می‌گوید بعد از مشابهت و جابه‌جایی‌ها و تغییر و تحولات معنایی، اتفاق دیگری می‌افتد و آن ایجاد وحدت است. ما اعضای متشکله ذهنمان و تصاویر ذهنی و تشبیهات را در نوعی انسجام می‌نشانیم. این کلام منسجم، نفوذ می‌کند. در اینجاست که می‌شود گفت وارد عرصه هنر و ادبیات و شاعرانه‌سخن‌گفتن‌ونوشتن شده‌ایم. مسلماً هیچ‌کدام از شعرا مانند هم انسجام نمی‌دهند و مانند هم دخل و تصرف در جهان ندارند. هرکس به شیوه خودش این کار را انجام می‌دهد. بنابراین شاعری که در جهانْ تصرف می‌کند، عملاً جهان دیگری می‌سازد و به جهان موجود وسعت بیشتری می‌بخشد. بدین‌گونه جهان‌های متفاوتی خواهیم داشت. از سوی دیگر چیزی که باعث می‌شود انگیزه‌ای پدید بیاید و شعری سروده شود و ابلاغ معنا شود و شعری خوانده شود، عاطفه (هیجان)

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.