پاورپوینت کامل شریعتی و تفکر گذشته ما ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شریعتی و تفکر گذشته ما ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شریعتی و تفکر گذشته ما ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شریعتی و تفکر گذشته ما ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
بیژن عبدالکریمی، مؤلف کتاب «شریعتی و تفکر آینده ما»، از مرحوم دکتر شریعتی تمجیدها، تحسینها و ستایشهایی واقعاً غلوآمیز کرده است؛ گویی شریعتی همهچیز و همهکس تاریخ ماست. شریعتی مقام و جایگاه خویش را در تاریخ معاصر ما دارد، همچنان آثارش خوانده میشود و دوستدارانی صمیمی دارد و واقعا چنان نیست که مؤلف پنداشته است که بهزعم عده کثیری «سخنگفتن از شریعتی امری مشمئزکننده و تهوعآور»۱ است. در این مقال، مقصود طرح ملاحظاتی درباره پارهای از آرای مؤلف درباره شریعتی است
بیژن عبدالکریمی، مؤلف کتاب «شریعتی و تفکر آینده ما»، از مرحوم دکتر شریعتی تمجیدها، تحسینها و ستایشهایی واقعاً غلوآمیز کرده است؛ گویی شریعتی همهچیز و همهکس تاریخ ماست. شریعتی مقام و جایگاه خویش را در تاریخ معاصر ما دارد، همچنان آثارش خوانده میشود و دوستدارانی صمیمی دارد و واقعا چنان نیست که مؤلف پنداشته است که بهزعم عده کثیری «سخنگفتن از شریعتی امری مشمئزکننده و تهوعآور»۱ است. در این مقال، مقصود طرح ملاحظاتی درباره پارهای از آرای مؤلف درباره شریعتی است
.
۱
به زعم مؤلف، همچنانکه از عنوان کتاب برمیآید، یکی از آموزگاران تفکر آینده در این مرز و بوم شریعتی است. پیشتر هم هاشم آقاجری کتابی با عنوان «شریعتی، متفکر فردا»، با هدفی مشابه، درباره شریعتی نوشته و منتشر کرده است. بهزعم عبدالکریمی «شریعتی، چهرهای یگانه نهتنها در تاریخ تفکر معاصر ما، بلکه در کل سنت تاریخی ماست»,۲ «بیتردید رهبری فکری جامعه ایران از سنخ تفکری از نوع تفکر پدیدارشناسانه شریعتی خواهد بود»۳. «آینده حیات اجتماعی ما و خروج ما از بحرانهای کنونیمان به رهبری و سرکردگی رویکردی از سنخ رویکرد پدیدارشناسانه شریعتی با مسائل و پدیدارها خواهد بود».۴ «در تفکر شریعتی بصیرتهای بنیادینی وجود دارد که چارچوب تفکر آینده ما را تعیین میکند».۵ از این نقلقولها پیداست که مؤلف معتقد است نهتنها تاریخمصرف شریعتی نگذشته است بلکه آینده تفکر در این سرزمین به اندیشههای او نیاز خواهد داشت یا دستکم از جنس اندیشههای او خواهد بود. ازجمله دلایلی که او برای این ادعا اقامه کرده، آن است که شریعتی تفسیری معنوی از جهان عرضه کرده و آینده عالم با باطلشدن عقاید تئولوژیک، ایدئولوژیک و متافیزیکال به سمت متفکران معنوی مانند شریعتی و تفکراتی از سنخ آرای او خواهد رفت. نگارنده با هر دو بخش ادعای مؤلف مخالف است. اولاً شریعتی را از آموزگاران تفکر آینده در این جامعه نمیداند و معتقد است که شریعتی در انقلاب به تمامیت رسید و ثانیا اندیشههای او را از سنخ تفکر معنوی تلقی نمیکند. پیش از هر چیز باید میان شخصیت شریعتی و اندیشههای او تمایز قایل شد. در اینکه شریعتی از حیث اخلاقی و دینی شخصیتی پاک، معنوی و عرفانی داشته و شرافتمندانه و جوانمردانه زیسته، من هم مثل مؤلف تردیدی ندارم. اما آنچه از نوشتههای او فهمیدهام، ایدئولوژیسازی و نظام (سیستم)سازی از مذهب و دیانت بوده است. گاه ممکن است شخصیت کسی از منظر باورها و ارزشهای اخلاقی و دینی مثبت نباشد، اما تفکرش کاملا معنوی یا در جهت معنویت باشد و برعکس. از فیلسوفان و متفکران غربی، کسانی امثال هایدگر و ویتگنشتاین و فوکو ممکن است شخصیت جذابی دستکم برای ما ایرانیان، یعنی از منظر باورها و ارزشهای اخلاقی و دینی ایرانی، نداشته باشند اما اندیشههایشان همسو با فکر و فضای معنوی – نه لزوما دینی – است. منازعات و مناظرات فراوانی در طی دههها درباره پیوند شخصیت هایدگر با آثار و اندیشههایش صورت گرفته است. برخی براساس پارهای باورها و ارزشهای اخلاقی و با یکیدانستن شخصیت و کار (آثار) یا مرتبطدانستن آن دو، اعمال هایدگر را بهانهای برای بیاعتبارکردن آثار و نوشتههایش قرار دادهاند اما، درواقع، از اهل اندیشه بعید است که اینهمه آثار مهم و ژرف و متفکرانه را به سبب اعمال گاه غیراخلاقی هایدگر به هیچ گیرند و آنها را کنار بگذارند. ریچارد رورتی این مسئله را بارها در آثارش طرح کرده است که میان انسانی که هایدگر نام داشت و هایدگری که صاحب تفکر اصیل و جدی در حد و اندازه افلاطون و ارسطو بود، فرق هست: «هایدگر… نازی بود و بزرگترین متفکر اروپایی عصر ما».۶ علی (ع) نیز درعینحال که امروالقیس را گمراه («ملکالضلیل») خواند، شعرش را برترین شعر ارزیابی کرد. عکس این نیز درست است، ممکن است کسی واجد خصال عالی اخلاقی و سجایای پاک و شریف انسانی باشد اما اندیشهاش، فلسفهاش، یا علم یا شعر و هنرش در مرتبه نازلی باشد، یا بهطورکلی خطا باشد و به بدترین و ناپاکترین چیزها منتهی گردد. بنابراین، نباید شخصیت و اندیشههای شریعتی را یکی بگیریم، کاری که ظاهرا مؤلف کرده است. شخصیت شریعتی میتواند برای نسلهای مختلف جذاب و دوستداشتنی و حتی الگو و سرمشق باشد اما آرا و اندیشههای آن شخصیت شاعرمسلک لطیف و عزیز ممکن است به سختترین قالب در سیاست بدل گردد یا بنبستی بر بنبستهای ما بیفزاید
.
۲
مؤلف بر آن است که جامعه ما در آینده با اندیشههای شریعتی گامهای بسیار بزرگی به جلو خواهد برداشت و آینده حیات اجتماعی ما به رهبری و سرکردگی رویکردی از سنخ رویکرد پدیدارشناسانه شریعتی خواهد بود. دراینباره باید گفت اندیشههای شریعتی یکبار در انقلاب امتحان پس دادهاند. شاید شریعتی از معدود شخصیتها در دوره معاصر ماست که هم در زمان حیات از بخت و اقبال بلند برخوردار بوده و هم بعد از مرگ نابهنگاماش، آثارش همچنان خواننده پروپاقرص داشته است. در اوایل دهه هفتاد شمسی که من وارد دانشگاه شدم، هنوز آثار شریعتی پرخوانندهترین و پرتیراژترین بود. اما در همان دهه ۷۰، جریان فکری دیگری، در همان مسیر و امتداد شریعتی، از سوی همفکراناش آغاز شد، که آن هم مورد توجه و اقبال جوانان دانشجو قرار گرفت و بهزودی در متن اجتماع و سیاست جا گرفت و متحقق گردید. جریان سیاسی و اجتماعی دوم خرداد ۱۳۷۶ صورت بالفعل اندیشههای جریان روشنفکری دینی بود. شاید بتوان گفت که آرای هیچ شخصیت معاصری به اندازه آرای شریعتی و دیگران مورد اقبال ایرانیان، در دورههای خاصی از نیاز تاریخیشان، قرار نگرفته و در معرض آزمون و تجربه تاریخی واقع نشده است. عقاید شریعتی به انقلاب و اندیشههای دیگران به اصلاح دوم خرداد ۷۶ انجامید. این دو نبض زمانه خویش را در دست داشتند. شریعتی همنوا و هماهنگ با خواست و نیاز زمانه سخن میگفت. هر سخنرانی و اثرش بهسان باد موافقی بود که آتش انقلاب را شعلهور میساخت. جوانان آن دوره در شریعتی جز مجاهدت، مبارزه و قیام و انقلاب چیزی نمیدیدند. شریعتی افکارش را دقیقا در مسیر خواست انقلابی جامعه طرح میکرد و این به تکوین انقلاب و درنهایت به شعلهورشدن آتش قیام کمک کرد. در واقع، شریعتی در آزمون تاریخ قرار گرفت. در دهه هفتاد هم، یکی از علاقهمندان شریعتی، چهره برجسته و هوشمند در فضای روشنفکری بود. درک نیازهای فکری- سیاسی یک نسل و عرضه اندیشهها و راهحلها در همان مسیر، کاری بود که وی به خوبی احساس و عمل میکرد. هر مقالهاش در نشریات آن روز رویدادی بود. ایشان هم مانند شریعتی دقیقا موافق خواست و نیاز زمانه میگفت و مینوشت. به همین سبب، او هم زود فعلیت یافت و در دوم خرداد در آزمون تاریخی قرار گرفت. با استفاده از تعابیر فلسفی، باید گفت که شریعتی و ایشان متحقق و بالفعل شدند. به این معنا که قوا و استعدادهای نهفته در اندیشهشان در عرصه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان در دهه پنجاه و هفتاد به شکوفایی و کمال رسید و در مرحله عمل نمایان شد. بهتمامیترسیدن یک جریان فکری به همین معناست نه به معنای نابود و ناپدیدشدن آن. شریعتی و همفکرانش، هر دو به تمامیت رسیدهاند. زیرا انقلاب و اصلاح، پیامد خواسته یا ناخواستهشان، بار و میوه تفکرشان، در عرصه واقعیت نمایان شده است. بنابراین، جریان فکری شریعتی قوه و نیرویی در باطن نهفته ندارد که امکان و آینده داشته باشد. امکانات آنها در واقعیت متحقق شده است
.
۳
مؤلف میگوید «با شریعتی، گامهای بسیار بزرگی در جهت تخریب نظامهای نظری و جزمی تئوریک… . به نحوه مواجههای پدیدارشناسانه با جهان و ظهور شکل تازهای از تفکر معنوی برمیداریم»,۷ «با شریعتی گامهای سترگی در جهت تخریب تفکر تئولوژیک و ظهور ایمان و تفکر معنوی تازهای براساس رویکرد و تفکر پدیدارشناسانه برداشته شده است».۸ «تفسیر معنوی از جهان در روزگار سیطره عقلانیت مدرن… ازجمله دستاوردهای رویکرد پدیدارشناسانه شریعتی است».۹ او شریعتی را از متفکرانی به شمار آورده که همسو با بزرگانی همچون نیچه، کییرکگور، هایدگر، کربن عقلانیت مدرن را نقد و از عقیده بسته تئولوژیک و ایدئولوژیک عبور کرده، تفسیر معنوی از عالم عرضه کرده و به تفکر معنوی آینده تعلق دارد.۱۰ دقت و احتیاط در کاربرد کلمات و عبارات و جملات بسیار مهم است و دستکم از اهل فلسفه انتظار میرود که کلمات و جملات را در جا و معنای خود به کار ببرند و از مترادفات متواتر و تناقضات مفهومی بپرهیزند. شریعتی خودش را صریحا روشنفکر و کار روشنفکر را ادامه و استمرار کار پیامبران میدانست و بزرگترین موفقیتش را تبدیل مذهب شیعه به ایدئولوژی و حزب تمام تلقی میکرد، اما مؤلف اجتهاد در برابر نص کرده و شریعتی را متفکری در کنار نیچه و کییرکگور و هایدگر و کربن و کارش را عرضه تفسیری معنوی از عالم پنداشته است. روشنفکر معنا و تعریف و تاریخی دارد که با تعریف و معنا و تاریخ ایدئولوژی بیربط و ناسازگار نیست و خود شریعتی بهتر از هرکس دیگری به آن آگاه بود. مؤلف هم بارها از شریعتی با عنوان «معلم انقلاب» یاد کرده است. کسی که «معلم ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 