پاورپوینت کامل اتمام حجت سیدالشهدا(ع)با کوفیان ۳۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اتمام حجت سیدالشهدا(ع)با کوفیان ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اتمام حجت سیدالشهدا(ع)با کوفیان ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اتمام حجت سیدالشهدا(ع)با کوفیان ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

از روز سوم محرم به بعد، کوفیان گروه گروه به سپاه عمر بن سعد می‌پیوستند. برخی مورخان، تعداد نفرات سپاه کوفه را بالغ بر ۱۸ هزار تن نوشته‌اند، حال آن‌که تعداد یاران امام‌حسین(ع)، کمتر از ۱۲۰ نفر بود. پسر سعد که نمی‌توانست از خیر امارت ری بگذرد، ننگ جنگ با فرزند رسول‌خدا(ص) را پذیرفت. عُمَر، می‌دانست که در صورت عدم تمکین در برابر خواست ابن‌زیاد، هم امارت کوفه را از دست می‌دهد و هم، فرماندهی سپاه اموی را. روز هفتم محرم بود که نامه‌ای دیگر از عبیدا… به دست پسر سعد رسید.

روایتی از رویدادهای هفتم تا نُهُم محرم سال ۶۱ هـ.ق

از روز سوم محرم به بعد، کوفیان گروه گروه به سپاه عمر بن سعد می‌پیوستند. برخی مورخان، تعداد نفرات سپاه کوفه را بالغ بر ۱۸ هزار تن نوشته‌اند، حال آن‌که تعداد یاران امام‌حسین(ع)، کمتر از ۱۲۰ نفر بود. پسر سعد که نمی‌توانست از خیر امارت ری بگذرد، ننگ جنگ با فرزند رسول‌خدا(ص) را پذیرفت. عُمَر، می‌دانست که در صورت عدم تمکین در برابر خواست ابن‌زیاد، هم امارت کوفه را از دست می‌دهد و هم، فرماندهی سپاه اموی را. روز هفتم محرم بود که نامه‌ای دیگر از عبیدا… به دست پسر سعد رسید. مضمون نامه این بود که عُمر، باید آب را بر روی امام‌حسین(ع) ببندد و بر او سخت بگیرد. پسر سعد، بی‌درنگ عمرو بن حجاج را فرا خواند و او را مأمور کرد که با ۵۰۰ سوار، به سمت نهر حرکت کند و مانع از رسیدن آب به خیمه‌های امام(ع) شود و او چنین کرد

.

از آب هم مضایقه کردند کوفیان

مشک‌های آب در خیمه‌های امام(ع) و یارانش، خالی شده بود. هوای گرم سرزمین نینوا، نیاز به آب را افزایش می‌داد و طبیعتاً، ذخایر آب زودتر به پایان می‌رسید. در این میان، تحمل تشنگی برای کودکانی که همراه کاروان بودند، امکان نداشت. شرایط هر لحظه بدتر می‌شد. امام(ع)، شب‌هنگام، برادر بزرگوارش عباس(ع) را طلبید و از او خواست با تعدادی از یاران، برای تهیه آب به سوی نهر بروند. فرزند برومند امیرالمؤمنین(ع) نیز با ۲۰ سوار و ۲۰ پیاده از اصحاب امام(ع)، به سوی نهر حرکت کرد. نافع بن هلال، پرچم این گروه را در دست داشت و پیشاپیش آنها حرکت می‌کرد. عمرو بن حجاج که فرماندهی محافظان نهر را بر عهده داشت، فریاد زد: ای سیاهی! کیستی؟! نافع پاسخ داد: نافع بن هلال جملی هستم. عمرو پرسید: برای چه به اینجا آمده‌ای؟ نافع گفت: آمده‌ام تا از آبی که ما را از آن منع کرده‌اید، بنوشم. عمرو با خنده گفت: بنوش! گوارایت باد! نافع برآشفت و فریاد زد: به خدا قسم! قطره‌ای از آن نخواهم نوشید، در حالی که سرور و مولایم حسین(ع) تشنه است. آن گاه اشاره‌ای کرد و یاران امام(ع) را به سوی نهر فرا خواند. عمرو، سربازانش را فراخواند تا مانع از نزدیک شدن سربازان سیدالشهدا(ع) به نهر شوند؛ اما حمله برق‌آسای عباس‌بن‌علی(ع)، نافع بن هلال و دیگر سواران، آنها را وادار به عقب نشینی کرد. در دل شب، صدای چکاچک شمشیرها، سکوت سنگین دشت را شکست. تلاش نیروهای کوفه بی‌فایده بود. سربازان دلاور امام(ع)، صفوف کوفیان را شکافتند و خود را به نهر رساندند. دقایقی بعد، مشک‌های پر آب به خیمه‌ها رسید و عطش کاروانیان را فرو نشاند. عُمر که با شنیدن خبر شکست نیروهای محافظ نهر، سخت برآشفته بود، بر تعداد محافظان افزود و شرایط را برای امام(ع) و یارانش سخت‌تر کرد

.

اتمام حجت امام(ع)

روز هشتم محرم، امام‌حسین(ع)، بر اسب خود سوار شد و همراه با تعدادی از برادران و یارانش، به سوی سپاه کوفه رفت. سیدالشهدا(ع) قصد داشت با کوفیان اتمام حجت کند. آن حضرت از اسب فرود آمد، مقابل کوفیان ایستاد، بر شمشیرش تکیه کرد و با صدای بلند فرمود: ای کوفیان! شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید جد من رسول خداست؟ سپاه کوفه یک‌صدا فریاد زد: به خدا قسم، آری! امام(ع) فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید که مادر من، فاطمه زهراست؟ همه فریاد زدند: به خدا، آری! سیدالشهدا(ع) کوفیان را درباره پدرش، امیرالمؤمنین(ع) و جده‌اش، خدیجه کبری(س) نیز به شهادت گرفت و آنها یک‌صدا شهادت دادند که او فرزند علی بن ابیطالب(ع) و نوه خدیجه کبری(س) است. آن‌گاه امام(ع) فرمود:«آیا می‌دانید که پدرم، نخستین کسی بود که به پیامبر(ص) ایمان آورد و از همه، عالم‌تر و بردبارتر بود و بر هر مرد و زن مؤمنی ولایت و امامت داشت؟» کوفیان این سخن امام حسین(ع) را هم تأیید کردند. آن حضرت، آهی کشید و خطاب به آنها فرمود:«پس چرا ریختن خون مرا مباح می‌دانید، حال آن‌که پدرم در قیامت، مدافع حوض کوثر است؟» سپاه کوفه وقیحانه پاسخ داد:«قَد عَلِمنا ذلِکَ کُلّه، وَ نَحنُ غَیرُ تارِکِیکَ حتّی تَذُوقَ الموتَ عَطَشاً؛ ما همه آنچه را که گفتی، می‌دانیم؛ ولی از تو جدا نمی‌شویم تا تشنه کشته شوی!» هنگامی که خبر پاسخ کوفیان به سخنان امام(ع)، به بانوانی که در خیمه‌ها بودند، رسید؛ تعدادی از آنها به سختی گریستند. سیدالشهدا (ع)، برادرش عباس(ع) را فراخواند و به او فرمود: «نزد بانوان برو و آنها را آرام کن که به جانم سوگند، پس از این چند روز، فراوان خواهند گریست

 اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی، به دوستانتان معرفی کنید.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.