پاورپوینت کامل تاریـخ فرشـته ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تاریـخ فرشـته ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریـخ فرشـته ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریـخ فرشـته ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint :
سنت تاریخنگاری به فارسی در ایران که با ترجمه «تاریخ طبری» به همت بلعمی در سال ۳۵۲قر ۴ـ۹۶۳م آغاز شده بود، با خلق آثاری چون «زینالاخبار»، «تاریخ بیهقی» و بعدها با منابعی چون «راحهالصدور»، «تاریخ یمینی»، «سلجوقنامه» ظهیرالدین نیشابوری قوام یافت. در شبهقاره نیز با گسترش زبان فارسی در هند و رویآوردن ارباب فضل به دربار حکمرانان هند، که با متون تاریخی و سنت تاریخنویسی در ایران آشنا بودند، شیوه تاریخنگاری ایران رایج شد. در این میان، افرادی چون صدرالدین محمد بن حسن نظامی نیشابوری (مؤلف تاجالمآثر) و قاضی منهاجالدین جوزجانی (صاحب طبقات ناصری) که از ایرانیان مهاجر و از پایهگذاران تاریخنویسی در هند محسوب میشوند، در کنار صدها اندیشمند ایرانی مهاجر، در انتقال فن تاریخنگاری ایرانی به هند سهم به سزایی داشتهاند
سنت تاریخنگاری به فارسی در ایران که با ترجمه «تاریخ طبری» به همت بلعمی در سال ۳۵۲قر ۴ـ۹۶۳م آغاز شده بود، با خلق آثاری چون «زینالاخبار»، «تاریخ بیهقی» و بعدها با منابعی چون «راحهالصدور»، «تاریخ یمینی»، «سلجوقنامه» ظهیرالدین نیشابوری قوام یافت. در شبهقاره نیز با گسترش زبان فارسی در هند و رویآوردن ارباب فضل به دربار حکمرانان هند، که با متون تاریخی و سنت تاریخنویسی در ایران آشنا بودند، شیوه تاریخنگاری ایران رایج شد. در این میان، افرادی چون صدرالدین محمد بن حسن نظامی نیشابوری (مؤلف تاجالمآثر) و قاضی منهاجالدین جوزجانی (صاحب طبقات ناصری) که از ایرانیان مهاجر و از پایهگذاران تاریخنویسی در هند محسوب میشوند، در کنار صدها اندیشمند ایرانی مهاجر، در انتقال فن تاریخنگاری ایرانی به هند سهم به سزایی داشتهاند
.
اولــین تـاریــخ منسجم و مستقل هند را محمد بن حسن نظامی نیشابوری در سال ۶۰۶ قر ۱۲۰۹م نوشت و «تاجالمآثر»ش نامید. حسن نظامی با سبکی مغلق و لغزگونه وقایع دوران سلطان شهابالدین محمد غوری و قطبالدین آیبک و جانشین وی را ترسیم کرد. تاج المآثر هرچند اولین کتاب مستقل رسمی در تاریخنگاری سلاطین هند است، اما به دلیل سبک نگارش مصنوع آن مورد توجه قرار نگرفت
.
پس از چندی جوزجانی با تکیه بر شیوه تاریخنویسی ایرانیان، دست به تألیف «طبقات ناصری» زد و با نثری ساده، پخته و روان و با نکتهسنجی و تیزبینی و با بهره مندی از تجربه تاریخنگاری ایرانی به نوشتن تاریخ پیش از اسلام، دوره اسلامی، تاریخ غوریان و اوایل سلاطین مملوک تا سال ۶۵۸ قر ۶۰ـ ۱۲۵۹م پرداخت. شیوه تاریخنویسی منهاج بعدها مورد توجه مورخان شبهقاره چون ضیاء برنی (صاحب تاریخ فیروزشاهی) قرار گرفت
.
در این میان میتوان از آثار شاعرانی چون تاجالدین ریزه و ضیاءالدین سجزی که تاریخ سلسله غلامان (۶۰۲ـ۶۸۹ قر ۱۲۰۵ـ۱۲۹۰م) را به نظم درآوردند، نام برد و از امیرخسرو دهلوی که با آثاری چون «خزاینالفتوح» (معروف به تاریخ علایی)، «قرانالسعدین»، «تاجالفتوح»، «دولرانیِِ خضرخان»، «نهسپهر» و «تغلقنامه» حوادث دوران سلسله غلامان، خلجیان (۶۸۹ـ۷۲۰قر ۱۲۹۰ـ۱۳۲۰م) و تغلقیان (۷۲۰ـ۸۱۷ قر ۱۳۲۰ـ ۱۴۱۴م) را به نظم درآورد، یاد کرد. و همچنین از خواجه عبدالملک عصامی که شاهنامهای به تقلید از شاهنامه فردوسی سرود، نباید غافل شد
.
عصامی وقایع دوران سلطان محمود غزنوی، خلجیان و تغلقیان را در دوازدههزار بیت، در سال ۷۵۰قر ۱۳۴۹م به نظم کشید و «فتوحالسلاطین» نام نهاد. این اثر علاوه بر جنبههای تاریخی، از حیث بررسی مسائل اجتماعی و فرهنگی آن دوران حائز اهمیت است. یوشع، مصحح فتوحالسلاطین، درباره عصامی مینویسد: «عصامی مردی صافباطن و صافگوی، حقیقتدوست و راستخامه بود و از دروغ و کجروی و خیانت قطعاً تنفر داشت. طرفداری مغرضانه و جانبداری غیرمنصفانه را طبیعت او به هیچ وجه برنمیتافت. هرچه گفتی، راست گفتی و بیغرضانه و بیباکانه گفتی، و در مسائل سیاسی به کمال آزادی اظهار عقیده خود نمودی. هرآیینه قول او بر قول دیگر مورخان، همچون ضیاءالدین برنی و غیره، البته مقدم است. و هم از حیث اهمیت تاریخی و هم به واسطه اوصاف پسندیده سابقالذکر، فتوح السلاطین نسبت به سایر همقطاران خود دارای برجستگی روشن است
.
»
در قرن هشتم هجری ضیاءالدین بَرَنی با تألیف «تاریخ فیروزشاهی» اثری ماندگار از خود به یادگار گذاشت. برنی تاریخ خود را از زمانی آغاز کرد که جوزجانی به پایان رسانیده بود. وی با دقت نظر و وسواس تمام حوادث عصر خلجیان و تغلقیان را به رشته تحریر کشید و در سال ۷۵۸قر ۵۷ـ۱۳۵۶م که تاریخ وفاتش نیز هست، تاریخ خود را به پایان رساند. هرچند در فاصله زمانی جوزجانی تا برنی، مورخان زیادی خامه خود را در تاریخنگاری آزمودند، اما هیچیک از آنها از اقبالی چون تاریخ فیروزشاهی برخوردار نشد
.
ضیاءالدین برنی با به کارگیری نثری ساده و روان و امانتداری در بیان مطالب تاریخی و با نگرش به مسائل اجتماعی عصر خود، توانست خود را به عنوان فردی صاحبنظر در مسائل تاریخی معرفی کند. برنی معتقد بود که باید چنان تاریخی نوشته شود که آیندگان از خطاهای گذشتگان عبرت گیرند و با این دیدگاه، همچون خطیب و رهبر، قلم را به نصیحت سلطان میچرخاند و گاهی به توده مردم نیز نظر میافکند و وضع آنان را ترسیم میسازد. از این رو تاریخ فیروزشاهی، به عنوان شاهکار تاریخنویسی، از همان آغاز موردتوجه مورخان قرار گرفت. و همچنین از تواریخی چون «تاریخ فیروزشاهی»، تألیف شمس سراج عفیف (۸۰۱قر ۱۳۹۸م) «تاریخ مبارک شاهی»، تألیف یحیی بن احمد سرهندی (۸۵۵ قر۱۴۵۱م) میتوان نام برد که مورد توجه مورخان دورههای بعد بوده است
.
در دوره تیموریان بزرگ، یعنی از زمان ظهیرالدین بابر تا اورنگزیب (۹۳۲ـ۱۱۱۸قر ۱۵۲۵ـ۱۷۰۶م)، به دلیل حمایت و تشویق پادشاهان تیموری از ارباب فضل و ادب و هنر و علاقه شدید سلاطین تیموری به تاریخ، بستری مناسب برای تألیف صدها اثر ارزنده ایجاد شد. از این رو تا زمان تألیف «تاریخ فرشته» شاهد ظهور آثار بسیاری هستیم که از آن جملهاند: «واقعات بابری» (۹۳۶قر ۱۵۲۹م)، «تاریخ رشیدی»، تألیف میرزامحمد حیدر دوغلات کشمیری (۹۵۳قر ۱۵۴۶م)، «تاریخ شیرشاهی»، اثر عباسخان سروانی (۹۹۴قر ۸۶ـ۱۵۸۵م)، «تاریخ همایونی»، تألیف ابراهیم بن جریر (۹۸۵ر۱۵۷۷م)، «تاریخ اکبری»، تألیف محمدعارف قندهاری (۹۸۷قر ۱۵۷۹)، «همایوننامه»، تألیف گلبدن بیگم (۹۹۵ قر ۸۷ـ۱۸۸۶)، «تاریخ الفی»، تألیف ملااحمد تتوی و دیگران (۱۰۰۰قر ۱۵۹۱م)،«مجامعالاخبار»، تألیف محمد شریف وقوعی شیرازی (۱۰۰۰قر۱۵۹۱م)، «طبقات اکبری»، تألیف نظامالدین احمد هروی (۱۰۰۲قر۱۵۹۳م)، «منتخبالتواریخ»، تألیف عبدالقادر بداؤنی (۱۰۰۴قر ۱۵۹۵م)، «تاریخ حقی»، تألیف عبدالحق محدث دهلوی (۱۰۰۵قر ۱۵۹۶م)، «اکبرنامه»، تألیف ابوالفضل علامی (۱۰۱۰قر ۱۶۰۱م)، «تاریخ اکبرشاهی»، تألیف شیخ اللهداد فیضی سرهندی (۱۰۱۰قر۱۶۰۱م)، «زبدهالتواریخ»، اثر نورالحق دهلوی (۱۰۱۴قر ۱۶۰۵م) و دهها اثر
.
فرشته با پشتوانه چنین ذخایر تاریخی و به تشویق ابراهیم عادلشاه دوم که با دادن یک نسخه از «روضهالصفا» تقاضای نوشتن تاریخ مفصل هند، خاصه سلاطین دکن را از وی کرده بود، در سال ۹۹۸قر ۱۵۸۹م، نوشتن تاریخ حکومتهای مسلمان هند را آغاز کرد. خود در این باره مینویسد: «در آن ایام مؤلف این کتاب فصاحتانتساب را که به قلت بضاعت معترف است و به جز تحفه اخلاص و دولتخواهی حضرت سلیمانی دستاویزی ندارد، به محض عنایت و ذرهپروری به مجلس اقدس عالمپناه برده، چندان دوستنوازی فرمود که حضرت این کمترین بندگان را به مکالمه شریف نواخته، به خلعت و زیادتی منصب و اقطاع نوازش فرموده و در همان مجلس، کتاب تاریخ روضهالصفا که غایت نفاست داشت، به دست خود به مؤلف بخشید و فرمان داد که چون واقعات پادشاهان ممالک هندوستان علیحده در یک جلد به عبارت واضح شافی تا این زمان سعادتنشان هیچ کس ننوشته است، مگر نظامالدین احمد بخشی و آن نیز در کمال اختصار و تحقیق حالات و کیفیات سلاطین دکن و غیره کما هو حقه به جای نیاورده است، باید که تو قلموار کمر خدمت بر میان جان بسته، در تألیف کتاب موصوف به صفات کذا و کذا خود را معاف نداری و سوانح و قضایای عهد همایون ما را بر نهجی که از تکلفات منشیان و کذب و بهتان سخنوران عاری و بری باشد، تحریر نمایی. و این داعی سر خدمت بر زمین عبودیت نهاده، در همان هفته جزوی چند مشتمل بر بعضی وقایع آن پادشاه نوشته، نخست به نظر مقرب حضرت خاقانی شاهنوازخان گذرانیده، بعد از آنکه به نظر اصلاح آن خداوند مشرف گشت، به شرف مطالعه حضرت جهانبانی رسانیده، به حسن قبول مقرون گردید
.
»
فرشته قبل از نوشتن تاریخ هند، به بررسی و جمعآوری منابع میپردازد و از میان نسخههای تاریخی، نسخه طبقات اکبری، تألیف نظامالدین احمد بخشی نظر وی را جلب میکند؛ اما آن را هم در مقابل تحقیقات و معلومات بسیاری که خود بدان احاطه دارد، خالی و تهی میبیند. بدین ترتیب، فرشته طرح نگارش تاریخ خود را در یک مقدمه و دوازده باب و یک خاتمه به شرح زیر ترسیم میکند
:
مقدمه: در معتقدات اهل هند و در کیفیت ظهور اسلام؛ مقاله اول: در ذکر سلاطین لاهور؛ مقاله دوم: در ذکر پادشاهان دهلی؛ مقاله سوم: در ذکر پادشاهان دکن؛ مقاله چهارم: در ذکر پادشاهان گجرات؛ مقاله پنجم: در ذکر سلاطین مالوه؛ مقاله ششم: در ذکر شاهان خاندیس؛ مقاله هفتم: در ذکر شاهان بنگاله؛ مقاله هشتم: در ذکر پادشاهان ملتان؛ مقاله نهم: در ذکر شاهان سند، مقاله دهم: در ذکر شاهان کشمیر. مقاله یازدهم: در ذکر فرمانروایان ملیبار؛ مقاله دوازدهم: در ذکر حالات مشایخ هند؛ خاتمه: در ذکر کیفیت هندوستان
.
فرشته در مقدمه کتاب به منابع مورد استفاده اشاره کرده است و، علاوه بر آن، از کتابهایی چون: الکامل، فتوحالسلاطین، تاریخ بیهقی، آثار امیرخسرو دهلوی، جامعالحکایات، تاریخ صدرجهان، تألیف فیضالله بندائی، طبقات محمودشاهیه، تألیف عبدالکریم بن محمود نیمدیهی، تحفه اکبرشاهی، تألیف عباسخان سروانی بهرهها برده است
.
سرگذشت مؤلف تاریخ فرشته
محمدقاسم استرآبادی، فرزند مولانا غلامعلی هندوشاه، مشهور به «فرشته»، حکیم و مورخ ایرانیتبار مهاجر به هند که از وی با عنوان «غریبان» و «غریبزاده» نیز یاد شده است، متأسفانه از دوران زندگی وی در ایران اطلاعی در دست نیست. همینقدر میدانیم که ظاهرا در سال ۹۷۷ قر ۷۰- ۱۵۶۹م متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی و کسب دانش، در دوازدهسالگی همراه پدر به هند رفت و در احمدنگر از محضر استادانی چون شیخ محمد مصری و احمد بن نصرالله سندی کسب فیض کرد و به دربار مرتضی نظامشاه (۹۷۲ـ۹۸۶قر ۱۵۶۴ـ ۱۵۷۸م) راه یافت و از زمره محافظان وی درآمد. مولانا غلامعلی به دلیل فضل و دانشی که داشت، مورد توجه مرتضی نظامشاه قرار گرفت و آموختن زبان فارسی به میران حسین، پسر مرتضی نظامشاه را عهدهدار شد
.
نزدیکی پدر به دربار، به محمدقاسم این فرصت را داد که با شاهزاده جوان، میران حسین آشنا و همدرس شود. پس از مدت کوتاهی مولانا غلامعلی درگذشت و میران حسین نیز درحالی که بیش از شانزده ـ هفده سال نداشت، در سال ۹۸۶قر ۱۵۷۸م، بر پدر عصیان ورزید. میران به حکم پدر دستگیر و در قلعه دولتآباد زندانی شد. محمدقاسم جوان بهزودی، به سبب لیاقت و دانش موردتوجه قرار گرفت و به مقام ریاست نگهبانان پادشاهی منصوب شد
.
در این زمان وضع دگرگونه بود. از یک سو، نظام حکومت نظامشاهیه به دلیل دخالت مردمان دونمایه در امور حکومت و کنار گذاشتن قاسمبیگ، که پیشوایی مرتضی نظامشاه را برعهده داشت، به سستی گراییده بود و از سوی دیگر، اختلاف مرتضی نظامشاه با پسرش میرانحسین به تحریکات داخلی دامن میزد. در این میان، نظامشاه برای از میان برداشتن پسرش به یکی از معتمدان خود به نام اسماعیلخان دکنی مأموریت داده بود که میرانحسین را به قتل رساند
.
میرزاخان، پسر سلطان حسین سبزواری، که پس از قاسم بیگ پیشوایی مرتضی نظامشاه را برعهده داشت، با این نظر مخالفت کرد و تصمیم گرفت با عادلشاه اتفاق نموده، مرتضی نظامشاه را از میان بردارد و پسرش میرانحسین را بر تخت سلطنت نشاند. برای تحقق این موضوع عادلشاه، دلاورخان را مأمور همکاری با میرزاخان نمود و دلاورخان با سپاه خود به سوی احمدنگر حرکت کرد. به دستور مرتضی نظامشاه، میرزاخان مأمور دفع دلاورخان گردید؛ اما میرزاخان که قبلا با دلاورخان در برداشتن مرتضی نظامشاه از سلطنت تبانی کرده بود، در مقابله با دلاورخان تعلل ورزید. نظامشاه برای پی بردن به علت تعلل میرزاخان در انجام مأموریت، محمدقاسم فرشته را مأمور رسیدگی به این امر نمود
.
فرشته پس از تحقیق دریافت که میرزا خان با دلاورخان، فرمانده سپاه بیجاپور، برای خلع مرتضی نظامشاه از حکومت تبانی نموده است؛ بنابراین مرتضی نظامشاه را از نیرنگ و خیانت میرزاخان مطلع نمود، اما سودی نبخشید و دلاورخان در جمادی الاول سال ۹۹۶قر ۸۸ـ۱۵۸۷م، با همدستی میرزاخان، خود را به قلمرو نظامشاه رسانید و متوجه قلعه دولتآباد گردید و میرانحسین را، که به حکم پدر در آنجا مقید و محبوس بود، برآورده، روانه احمدنگر شد. میرانحسین شاه به احمدنگر آمده و بر تخت نظامشاهیه جلوس نمود و سپس به تحریک میرزاخان دستور قتل پدر را صادر کرد و محمدقاسم نیز پس از این واقعه به دربار میرانحسین شاه پناه برد و بدین ترتیب، جان خود را نجات داد
.
با مرگ مرتضی نظامشاه در ۹۹۶قر ۱۵۸۷م، فرشته حامی خود را از دست داد و عملا در محیط متعصب اهل تسنن از داشتن دوستان صمیمی و یاران یکدل محروم ماند و از این رو، چون دیگر زندگی در محیط سیاسی پرالتهاب احمدنگر برایش چندان خوشایند نبود، در ۹۹۸قر ۱۵۸۹م خود را به بیجاپور رسانید و به ابراهیم عادلشاه دوم پیوست. از قتل نظامشاه هنوز یک سال نگذشته بود که میرانحسین شاه نیز به قتل رسید و اسماعیل برهان بن حسین نظامشاه بر تخت سلطنت نشست و جمالخان مهدوی با جمعی از اجلاف و اوباش به عنوان پیشوا بر احمدنگر مسلط گشت.
چون خبر کشته شدن میرانحسین به عادلشاه رسید، دلاورخان را جهت حمایت اسماعیل برهانشاه و دفع جمالخان، به احمدنگر روانه کرد؛ اما پس از چندی بین جمالخان و دلاورخان صلح شد. در این میان برهان نظامشاه چون شنید که پسرش بر تخت سلطنت نشسته، برای به دستآوردن حکومت، به جلب حمایت امرا و رجال دولت احمدنگر پرداخت
…
باری، در این وقایع ،فرشته به دلیل زخمهایی که برداشته بود، بر اثر کثرت ضعف، در قصبه داراسنگ جا ماند و گرفتار سپاه جمالی گردید. خود در این باره مینویسد: «این مؤلف که در آن معرکه چند زخم برداشته، از کثرت ضعف همراهی رکاب شهریار ننموده در آن قصبه مانده بود، گرفتار مهدویه گشته به لطایفالحیل از دست ایشان خلاصی یافت.» فرشته پس از رهایی، خود را به دربار عادلشاه رسانید [… و] همچنان در خدمت عادلشاه دوم بود تا اینکه به دستور عادلشاه، در ۱۰۱۳قر ژوئیه ۱۶۰۴م، کاروان بیگمسلطان را که به عقد دانیالمیرزا فرزند اکبرشاه درآمده بود، تا برهانپور که مقر حکومت دانیالمیرزا بود، همراهی کرد و در مراسم عروسی او شرکت نمود. هنوز مدتی از بازگشت فرشته از برهانپور نگذشته بود که دانیال درگذشت و جهانگیر بر تخت سلطنت جلوس نمود. فرشته از طرف عادلشاه جهت ابلاغ تسلیت و تبریک جلوس به لاهور رفت و مدتی در آنجا ماند
.
وی به دلیل موقعیت خاصی که در دربار عادلشاه دوم داشت، در اغلب مأموریتهای سیاسی شرکت میکرد و چندی نیز محافظت دربار را بر عهده داشت. فرشته در هرکجا که بود و به هرجا که رفت، از نوشتن غافل نماند و سرانجام پس از هفده سال، در ۱۰۱۵قر ۷ـ۱۶۰۶م، از تاریخ هند فراغت یافت و نام کتاب را به نام ابراهیم عادلشاه دوم «گلشن ابراهیمی» نهاد. وی بعدها مطالبی به کتاب خود افزود و در سال ۱۰۱۸قر ۱۰ـ ۱۶۰۹م آن را «نورس نامه» نامید؛ اما سرانجام به «تاریخ فرشته» شهرت یافت. از این تاریخ به بعد، از لابلای نوشتههایش میتوان زندگی وی را تا سال ۱۰۳۳ق تثبیت نمود؛ چه، در سرگذشت حکام ملیبار به وقایع سال ۱۰۱۹ق اشاره کرده، مینویسد: «در سنه تسع و عشر و الف نورالدین محمد جهانگیر پادشاه بن اکبر پادشاه فرنگیان را که با فرنگیان پرتگال در معتقدات مخالفت دارند و تشنه خون یکدیگرند، به رغم فرنگیان پرتگال در ولایت سورت که آن نیز از ممالک گجرات است، مسکن داد و این اولین جایی است که فرنگیان انگلیسی در سواحل هندوستان جهت توطن اختیار نمودند».
[…]
همچنین به انقراض حکومت فاروقیه اشاره کرده و مینویسد: «حکومت سلاطین فاروقیه در سنه ثمان و الف (۱۰۰۸ ق) انقراض و اختتام یافت و بهادر خان اکبر پادشاه را به دارالسلطنت لاهور برده دیگر روی سلطنت ندید. با دو فرزندان، او را از سر کار پادشاهی علوفه میرسید، تا آنکه به عهد فرخنده حضرت نورالدین جهانگیر پادشاه، ولد اکبر پادشاه، در سنه ثلث و ثلاثین و الف (۱۰۳۳ ق) در دارالخلافه آگره به اجل موعود درگذشت
.
»
از این تاریخ به بعد از زندگی فرشته اطلاعی در دست نیست. فرشته در شعر و شاعری هم دستی داشته است. «دستورالاطباء» یا «طب فرشته» از آثار دیگر اوست
.
ویژگیهای تاریخ فرشته
تاریخ فرشته تاریخی است مشتمل بر حواد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 