پاورپوینت کامل اهل امتناع و قضاوت های ایدئولوژیک ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اهل امتناع و قضاوت های ایدئولوژیک ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اهل امتناع و قضاوت های ایدئولوژیک ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اهل امتناع و قضاوت های ایدئولوژیک ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

بیش از چهار قرن از وقوع نقطه عطفی بزرگ و شگرف در تاریخ اندیشه فلسفی ایران می گذرد و هنوز، آن چنان که شایسته و بـایستــه اسـت، تحقیقات جدی درباره عظمت گستره آن صورت نگرفته است. اساسا قرن یازدهم هجری، برابر با قرن هفدهم میلادی، نقطه عطفی در تاریخ اندیشه بشر است

بیش از چهار قرن از وقوع نقطه عطفی بزرگ و شگرف در تاریخ اندیشه فلسفی ایران می گذرد و هنوز، آن چنان که شایسته و بـایستــه اسـت، تحقیقات جدی درباره عظمت گستره آن صورت نگرفته است. اساسا قرن یازدهم هجری، برابر با قرن هفدهم میلادی، نقطه عطفی در تاریخ اندیشه بشر است

.

صدرالمتالهین – ملاصدرا

در این مقطع تاریخی، تنها در غرب نبود که اندیشه بشری دستخوش تحولات عمیق و شگرف شد، بلکه در این سوی عالم نیز چنین تحول فکری ای رخ داده است. در هر دو عرصه شاهد وقوع انقلاب معرفتی هستیم. آغازگر این انقلاب در غرب، رنه

دکارت (۱۵۹۶ـ ۱۶۵۰میلادی) است. او توانست بنیادی از معرفت را پایه گذاری کند که اندیشه غربی، از آن پس بر آن تکیه زده است اما در این سوی عالم، حکیمی پایه گذار بنیاد جدید اندیشه دینی و فکر فلسفی شد. آن حکیم متاله، صدرالدین محمد شیرازی (۹۷۹ هجری قمری/ ۱۵۷۱ میلادی – ۱۰۵۰ هجری قمری/ ۱۶۴۰میلادی) معروف به ملاصدراست. تقارن زندگانی این دو فیلسوف را نباید اتفاقی و تصادفی تلقی کرد. قانون الهی توازن در معرفت بشری «یرِیدُونَ لِیطْفِوءُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِم نُورِهِ وَ لَوْ کرِهَ الْکافِرُون» حکم می کند که اگر در گوشه

ای از این عالم دکارتی هست، باید در گوشه دیگر ملاصدرایی باشد، چنان که استاد شهید مطهری به این هم زمانی توجه کرده است: مقارن زمانی که صدرالمتالهین در ایران مشغول زیر و رو کردن فلسفه و ریختن طرح جدیدی بود (قرن یازدهم هجری و شانزدهم میلادی)، در اروپا نیز جنبش علمی و فلسفی عظیمی که مقدماتش از چند قرن پیش از آن فراهم شده بود پدید آمد و درست همان زمانی که صدرالمتالهین در حال انزوا، خلوت و ریاضت بود و مدتی کوهستان قم را برای این کار انتخاب کرده بود تا بهتر بتواند افکار وسیع خویش را به رشته تحریر درآورد، در اروپا دکارت فرانسوی نغمه جدیدی از خود

ساز کرد. رتبه تقلید قدما را از گردن خویش دور افکند و راه نویی پیش گرفت و چندین سال در گوشه ای از هلند انزوا و گوشه نشینی اختیار کرد و فارغ از امور زندگانی، روزگار خویش را وقف امور علمی کرد. کسانی

که با حکمت متعالیه آشنایی دارند، درباره جایگاه آن در فلسفه اسلامی مباحث زیادی را طرح کرده اند، لیکن درباره وجه تاثیر اجتماعی ـ سیاسی آن کمتر بحث کرده اند. عده کمی از عالمان دینی، روشنفکران ایرانی و… به این موضوع توجه کرده و مباحثی را در میان گذاشته اند. در شرایطی که اغلب فیلسوفان بعد از ملاصدرا در مکتب فلسفی ایشان تلمذ کرده اند و خود را موظف به بسط و ترویج حکمت متعالیه می دانند، معتقدند نمی توان منکر تاثیرات سیاسی و اجتماعی آن شد. پس مسئله نفس تاثیرگذاری حکمت متعالیه نیست، بلکه وجه تاثیرگذاری آن است. پرسش اساسی این است که فلسفه صدرایی یا همان حکمت متعالیه در اندیشه و عمل سیاسی اسلام معاصر، چگونه تاثیراتی بر جای گذاشته است؟

محفل امتناعیون

اهل امتناع کسانی اند که فلسفه صدرایی یا اساسا فلسفه اسلامی را فاقد استعداد توجه به

جامعه و سیاست می دانند. آنان فلسفه صدرا را فاقد درونمایه تاسیس اندیشه سیاسی و اجتماعی تلقی می کنند. به

زعم

آنان سیر فلسفه اسلامی قهقرایی و رو به انحطاط است. در این میان، گروهی راه خروج از این انحطاط را در بازگشت به سرچشمه

های فلسفه اسلامی می دانند و گروه دیگر، راه را در گسست از فلسفه اسلامی و گذار به فلسفه سیاسی غرب می دانند؛ از جمله این متفکران می توان به محسن مهدی و سیدجواد طباطبایی اشاره کرد. محسن مهدی از منتقدان فلسفه و تمدن غربی و فرآیند سکولاریزاسیون در جهان اسلام است و از همین موضع سنت عقلانی اندیشمندان مسلمان را مورد نقد و ارزیابی قرار داده است. محسن مهدی، میراثدار سنت عقلانی اسلامی در وضعیت معاصر را محمد اقبال لاهوری می داند. او از تلاش محمد اقبال برای حمله به حکمت جدید و اصلاح تعلیم و تربیت با ترکیبی از فلسفه، عرفان و کلام کاملا شادمان است. وی براساس نامه ای از اقبال که در سال ۱۹۱۷ نوشته است، چنین تلقی ای دارد. اقبال در مقابل حکمت جدید، سنت عقلانی جدیدی را معرفی کرد که آغازگر آن سیدجمال الدین اسدآبادی است. به زعم

محسن مهدی، سیدجمال الدین سعی فراوان کرد که به فراسوی حکمت جدید به سوی فلسفه ابن سینا و فارابی بازگردد. سیدجمال الدین به نقطه ضعف حکمت جدید که همان غفلت از مسائل سیاسی و اجتماعی جهان اسلام است، توجه کرده بود. او به مباحثات میان سیدجمال الدین و ارنست رنان اشاره می کند که در آن سید در مقام دفاع از دین برآمده بود. اما دفاعی که سیدجمال الدین از دین می کند مسلما از حکمت جدید سرچشمه و نشأت نگرفته است و اندیشه او درباره این سرچشمه در سنت فلسفی قدیم تر مردانی چون فارابی و ابن سینا ریشه دارد نه ملاصدرا

.

رویکرد جدید محسن مهدی درباره محمد اقبال مهم است، ولی برداشت وی از حکمت متعالیه یا به گفته وی حکمت جدید، نادرست است. این برداشت از سویی ناشی از عدم آگاهی متفکرین غرب از حیات فلسفی متاخر در ایران است و از سوی دیگر متاثر از تلقی اروپاییان از فلسفه اسلامی است. محسن مهدی می پذیرد که اقبال لاهوری در اثرپذیری از غرب تنها نیست. او خود را نیز متاثر از غرب دانسته است، چنان

که گفته است: «آنچه در مورد اقبال پیش آمد، همان چیزی است که بار

ها برای ما به

عنوان مسلمانان متجدد، اتفاق افتاده است. ما به خاطر تعلیم و تربیت اروپایی و مطالعاتمان در فرهنگ جدید اروپا، مسحور و فریفته غرب متجدد می شویم و می کوشیم از این منظر و از این چشم انداز به اسلام بنگریم»

.

حکم به اینکه فلسفه صدرایی از طرح مسائل سیاسی و اجتماعی غافل است، ناشی از تاثیرپذیری محسن مهدی از دو عامل یادشده است و الا چگونه است که با وجود مشاهده ارتباط میان انقلاب اسلامی و حکمت جدید صدرایی، چنین ادعایی دارد؟ فرضا در آثار ملاصدرا به ندرت مطلبی درباره اجتماع مسلمانان آمده باشد، ولی چارچوب بحثی که ملاصدرا برای فلسفه خود تنظیم کرده، قطعا پیروان حکمت متعالیه را به طرح مسائل سیاسی و اجتماعی سوق می دهد، چنان که در انقلاب اسلامی تجربه شده است

.

سیدجواد طباطبایی نیز مانند محسن مهدی در فلسفه صدرایی نشانی از اندیشه سیاسی نمی بیند. از دید وی، همه کوشش ملاصدرا صرف اثبات معاد جسمانی شد و از تامل در معاش انسان ها، به

طور کلی غافل ماند. به باور طباطبایی، پس از مرگ صدرالدین شیرازی در اندیشه فلسفی و سیاسی ایران تحول مهمی اتفاق نیفتاده است. ایران تا زمان مشروطه، نزدیک به سه سده، شاهد کاری ترین ضربه

‎‎

ها بر پیکر اندیشه عقلی بوده است. از میان شاگردان و پیروان فلسفه صدرایی، اندیشمند درخور ستایش هم دیده نمی شود. تنها حاج ملاهادی سبزواری از اهمیتی نسبی برخوردار بود، اما او نیز از دیدگاه تحول آتی اندیشه فلسفی در ایران فاقد اهمیت بود. با این حال دغدغه محسن مهدی زوال فلسفه سیاسی اسلام است و طباطبایی دل مشغول گذار به دنیای تجدد است؛ بنابراین هر دو در دو طرف طیفی از زوال اندیشان و امتناعیون قرار دارند

.

برداشت طباطبایی از فلسفه به ویژه فلسفه سیاسی صدرالمتالهین شیرازی از نظریه وی در باب انحطاط ایران جدا نیست. این برداشت را باید درون نظریه انحطاط وی مطالعه و درک کرد. به زعم

طباطبایی ایران از سپیده دم خردگرایی که به دور

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.