پاورپوینت کامل مولوی و وضعیت انسان مدرن ۴۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مولوی و وضعیت انسان مدرن ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مولوی و وضعیت انسان مدرن ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مولوی و وضعیت انسان مدرن ۴۲ اسلاید در PowerPoint :
دکتر رضا آراسته (۱۹۹۲-۱۹۲۷)، اسلامپژوه، پژوهشگر تصوف و استاد روانشناسی در دانشگاههای تهران، پرینستون و جرج واشینگتن آمریکا بود. وی مبدع «روانشناسی یکپارچه» (integrative psychology) بود که مبتنی است بر ترکیب مفاهیم مذهبی شرق با مفاهیم روانشناسی غربی و گفتوگوی روانشناسی و مذهب.
دکتر رضا آراسته (۱۹۹۲-۱۹۲۷)، اسلامپژوه، پژوهشگر تصوف و استاد روانشناسی در دانشگاههای تهران، پرینستون و جرج واشینگتن آمریکا بود. وی مبدع «روانشناسی یکپارچه» (
integrative psychology
) بود که مبتنی است بر ترکیب مفاهیم مذهبی شرق با مفاهیم روانشناسی غربی و گفتوگوی روانشناسی و مذهب. از جمله آثار وی به انگلیسی میتوان به «بهسوی یکپارچگی نهایی شخصیت»، «اعتلای خود: سهم تصوف در اسلام» و «مولوی: عارف ایرانی» اشاره کرد. آنچه در پی میآید، ترجمه و تلخیص بخش پایانی کتاب «مولوی: عارف ایرانی» است که بههمراه مقدمهی اریک فروم بر کتاب وی، در این بخش عرضه میشود.
*****************
افراد خلاق، بهویژه صوفیان بزرگ، نقش مهمی در استمرار فرهنگ و تمدن ایرانی ایفا کرده
اند. شخصیت مولوی و فرآیند تولد مجدد وی، یکپارچگی و شیوه
ی تعالیبخشی به فرهنگ زمانه
اش، موضوعی مهم در روانکاوی و رواندرمانی برای تحلیل است. مثنوی برخلاف نظر عموم، ایده
ها و داستان
هایی نامرتبط با هم نیست، بلکه متشکل از مراحلی متوالی و رشدیابنده است برای راهنمایی جستوجوگران با زبانی تمثیلی. مثنوی نخست نوآموز را در وضعیت کنونی
اش قرار می
دهد و توجه کامل او را معطوف به ابژه
ی میل و اشتیاق میکند که عموماً صفات و ویژگیهای مراد، خدا یا نیروی خلاق در جهان است. چنین ابژه
ای به جوینده در حین تقلای مشتاقانه
اش امید اعطا میکند و شکیبایی را در او افزایش می
دهد، عشقش را برای اتحاد با ابژه
ی اشتیاقش غنی می
سازد و «عشق» را چونان نیروی پویای حیات، آشکار می
کند.
در زمینه و بافت فوقالذکر، آنچه از اهمیت وافری برخوردار است، تحلیل سهم مولوی در حیات کنونی و انسان مدرن در شرق و غرب و صلح اجتماعی و بین
المللی است. در این خصوص، چندین پرسش اساسی مطرح میشود: دستاورد مولوی بر حسب یافته
های روان
درمانی مدرن چه معنا و اهمیتی دارد؟ آموزههای مولوی برای «انسان غربی در جستوجوی روح» چه نقش و سهمی می
تواند ایفا کند؟ این آموزهها چه نقشی می
تواند در توسعه و رشد سالم انسان مدرنِ شرقی و در جستوجویش برای شیوهی جدید حیات داشته باشد؟
ممکن است بررسی سرسری و ظاهریِ حیات مولوی نشان از آن داشته باشد که مؤلفههای زندگی وی از اندیشه
ی رواندرمانی کنونی بسیار دور است. آموزه
های مولوی در مقام محصولات مکان، زمان و فرهنگ متفاوت، چگونه می
تواند نسبتی با مفاهیم انسان مدرن داشته باشد؟ در نگاه اول، به نظر می
رسد یکی از این دو کاملاً عینی و دیگری کاملاً ذهنی باشد، اما یک تحلیل ژرف
تر این پرسش را درمی
افکند: کدام یک از آنها عینی و کدام ذهنی است؟ هر دو اصطلاح «عینی» را برای دو پدیدهی متفاوت به کار می
برند. تأمل بیشتر بر سرشت بشر، ممکن است متقاعدمان کند که تفاوت
ها بین یافته
های روان
درمانی مدرن و یافته
های انسان
های بزرگ گذشته معلول دو دلمشغولیِ متفاوت است: انسان «نارس» امروزی دلمشغول وضعیت کنونی آدمی و ارتباط اجتماعی وی است، در حالی که اندیشمندان بزرگ گذشته دلمشغول قابلیت
ها و وضعیت وجودی وی بودند. تحلیلی نافذ از انسان
های بزرگ از سقراط تا شوایتزر، صرفنظر از زمان و مکان و درجه
ی فرهنگ، بهروشنی نمایان می
کند که آنها اشتراکات بسیاری دارند، زیرا همگی آنها بر استانداردهای اجتماعی و دیدگاه
های فرهنگی زمانهی خود فائق آمدند. آنها قابلیت
های خود را گسترش دادند و بهنحوی تناقضات موجود بین قواعد متعدد یومیه و قاعده
ی یکه و منفرد حیات را منحل نمودند. آنها در تلاش برای محقق ساختن خود کشف کردند که آدمی همواره از بیماری یکسانی رنج برده و بهندرت جسارت مواجهه با آن را داشته است؛ شاید به این دلیل که آسان
تر یافته است که غرضورزانه بزید تا اینکه قابلیت
های کاملش را گسترش دهد. در طول تاریخ، علی
رغم قلمرو همه
جاگستر عقل انسان و حوزه
ی التفات رو به تزایدش، وضعیت تغییری نکرده است. شفای کامل فقط وقتی حاصل می
شود که همه
ی انسان
ها «زاده» شوند یا وقتی که هر فردی بهطور کامل ظرفیت
هایش را بسط دهد؛ یعنی وقتی که بتواند خودش را با نوع بشر یکسان انگارد.
ملاحظات فوق، فهم وضعیت مولوی را تسهیل می
کند. او نیز همچون بسیاری از جویندگان و کاشفان بزرگ سرشت انسانی، کشف کرد که مسئله
ی وجودی و کانونی انسان معلول جدایی
اش از طبیعت و از ویژگی متناقضش است. آدمی هم نیازمند ارتباطی رضایت
بخش با همنوعان است و هم با جهان. منظور از رضایت
بخش این است که مکانیسمی که فرد اتخاذ می
کند، باید متضمن این موارد باشد: ۱. انعطافپذیری و گشودگی نسبت به پیشرفت مشروع بیشتر، ۲. پویایی برای انطباق با سطح آگاهی امر فردی و ۳. در راستای مثبت رشد. مولوی در تقلای خویش برای یافتن حس جهت
یابی و طریق ارتباط، راههای متعددی را مشاهده نمود که انسان
ها تلاش کرده
اند تا با آن به زندگی خود معنا بدهند. محیط وی در تشخیص و داوری بین مکانیسمهایی مانند اسلام، مسیحیت، یهودیت، دین زرتشتی و تصوف و فرق متعدد آنها، به او کمک کرد. مولوی در بین شهرنشینان و دیگر گروه
ها دریافت که چگونه قوانین فقهی و دینی در حل تعارضات عمل می
کند، در زندگی شخصی
اش نیز حس یگانگی و اتحاد از طریق صمیمیت و عشق را تجربه کرد. او مستقیماً نیروهای مخرب در عمق جان آدمی را، که مولود ترس و ناامنیِ ایجادشده توسط لشکر جرار مغول بود، تجربه کرد. خودپرستی شخصی در بین مؤمنان مسلمان و مسیحی ایمان به سنت، نظام
های اجتماعی، فلسفه و معرفت مدرسی را سست کرد. التفات مولوی به این حقایق وی را به واژگون
سازی موقعیت انسان در نسبت با خدا رهنمون شد و این امر را روشن ساخت که برداشت توحیدی از خدا سنجه و معیاری برای وحدت آدمی است تا عملش را رو بهسوی قبله
ای معطوف کند و از پریشانی خارج شود و راه رشد را بر خود نبندد.
در فلسفه هم تنها آموزه
ی او، مشتق از تجربه
ی زندگی واقعی بود. به نظر وی، آموزه
ی فلسفی کرانمند، بسته و نامتناسب با سرشت بی
کران آدمی است. فلسفه مبتنی بر شکاف و فاصلهی بین سوژه و ابژه، یافتن نسبت این دو و موشکافی و طبقهبندی کردن برای آموختن است. اگرچه آدمی از این ابزارانگاری منفعتی می
برد، اما شرط حیات وی نیازمند متحد شدن او با ابژه است. علم و فلسفه به دلیل تأکیدشان بر این تحلیل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 