پاورپوینت کامل راه عتبات به حج و هزینه‌های آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل راه عتبات به حج و هزینه‌های آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راه عتبات به حج و هزینه‌های آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل راه عتبات به حج و هزینه‌های آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

کیکاوس میرزا نویسنده این سفرنامه، فرزند فتحعلی شاه است و چنانکه در تذکره خاوری از وی به عنوان سی و دومین فرزند ذکور فتحعلی شاه یاد شده (متولد ۱۲۲۲ق.) و نوشته است: برادر صُلبی و بطنی نواب کیقباد میرزاست.

درباره نویسنده

کیکاوس میرزا نویسنده این سفرنامه، فرزند فتحعلی شاه است و چنانکه در تذکره خاوری از وی به عنوان سی و دومین فرزند ذکور فتحعلی شاه یاد شده (متولد ۱۲۲۲ق.) و نوشته است: برادر صُلبی و بطنی نواب کیقباد میرزاست… مدتی مدید در عهد صاحبقران رشید به نیابت آن مستوره معظمه [صبیه محترمه ابراهیم خلیل خان جوانشیر، حاکم قراباغ که وی را تربیت کرده بود] به حکومت دارالایمان قم رسید و بی‌شائبه اغراق، از حُسن تدبیر، باعث آبادانی آن ولایت گردید. شاهزاده، با ثروت و مکنت است و بی‌‌‌‌نهایت مایل عیش و عشرت.

در سنه ۱۲۵۳ به زیارت بیت الله الحرام شتافت و در یک هزار و دویست و پنجاه و چهار مراجعت کرده و در دارالخلافه آرام گرفت. خاوری در جای دیگری در باره آن بانو که مربی کیکاووس میرزا بود، نوشته است:

«حضرت اعلی نواب شاهزاده کیکاوس میرزا که از بطن مطربه شیرازیه بود، به فرزندی او عنایت فرمود.» (ص ۷۱).

از فرزندان وی هم در صفحه ۱۴۵ یاد کرده است که شمارشان هشت نفر از ذکور و اناث است.

تقریباً شبیه‌‌‌ همان مطالب را خاوری در «تاریخ ذوالقرنین» (تهران، ۱۳۸۰، ۲/۹۹۶) آورده، با این افزوده: «عمارات عالیه از دار الاماره و بازار و کاروان‏سرا و حمام و غیره در آن دیار بسیار پرداخت و از کثرت مکنت و ثروت، خود را محسود امثال و اقران ساخت. حسن تدبیرش به مثابه[اى‏] بود که وقتى جمعى از مؤدّیان تنخواه دیوانى و مقصرین اعمال شیطانى در روضه مقدسه پناه برده، بیرون نمى‏آمدند، باب بیت الخلاى صحن مقدس را امر به انسداد نمود تا مجاورین به ستوه آمده از آن خارج شدند. در سنه یک هزار و دویست و پنجاه و سه به زیارت بیت الله الحرام شتافت و بعد از مراجعت در دار الخلافه آرام یافت.

در ناسخ التواریخ، بخش قاجاریه (چاپ کیانفر، ج۱، ص۵۳۸) هم اشارت کوتاهی به وی و فرزنداش شده است.

سفر حج که خاوری از آن یاد کرده،‌‌‌ همان است که کیکاوس میرزا کتاب مسالک را در آن نوشته و مشتمل بر ادعیه و زیارات چهارده معصوم است. آغاز آن اثر گویی سفرنامه است، اما مطالب آن بین سفرنامه و آداب زیارت تقسیم شده و هر دو قسمت نسبتاً طولانی است.

در باره فعالیت‌های کیکاوس میرزا در کتابهای تاریخ قم، اشارات فراوانی در منابع وجود دارد که برای شناخت وی بهتر است برخی از آن‌ها را بیاوریم:

یکی از مطالبی که در این گزارش آمده این است که آینهکاری داخل حرم، کار کیکاوس میرزاست. این مطالب در گنجینه آثار قم (ج۱، ص۴۲۱) آمده است: در سال ۱۲۵۱ کیکاوس میرزا فرزندش [فتحعلی شاه] در دوره حکومت خود در قم، جدار حرم مطهر را با آینه بیاراست. ‌‌‌ همان نویسنده در باره نقشی که در آبادانی شهر داشته، سخن گفته و بهویژه اطلاعاتی در باره آبهای قنوات و چاه‌های قم داده که جالب است. در تاریخ کاشان نیز از تلاش وی برای رساندن آب به قریه شوراب در روزگاری که وی حاکم قم بوده، سخن گفته شده است.

سدید السلطنه هم در باره ورودی مدرسه فیضیه به حرم، نوشته است: «صحن قدیم از مدرسه وارد صحن شوند و مقرنس سر در، از کیکاوس میرزا پسر فتحعلی شاه است.» در باره حرم مطهر هم نوشته است: گنبد و بارگاه را شاه طهماسب صفوى ساخته و در ماه رجب سال نهصد و پنجاه و پنج به اتمام رسیده است. دروازه‏اى که رو به صحن قدیم باز شود با دو گلدسته که در برابر گنبد است و گنبد مطهر را فتحعلى شاه تماماً طلاکارى کرده‏اند. ضریح چوبین مرقد مطهر در زمان شاه صفى میرزا تقى اعتماد الدوله ساخته است و ضریح نقره را ناصر الدین شاه روى آن ضریح چوبین نصب نموده است و آن ضریح اخیراً به معاضدت محمد خان حاجب الدوله در سال هزار و دویست و هفتاد و چهار به انجام رسیده است. درون گنبد را کیکاوس‏ میرزا پسر فتحعلی آیینه‏کارى نموده‏اند و در کتیبه دوره هزاره تماماً آیات و روایات نوشته شده‏اند و یادگار زمان صفویه است و پایین کتیبه‏‌ها سنگهاى یک‏پارچه از مرمر نصب کرده‏اند. در کتاب سفرهای ناصرالدین شاه به قم هم اشاره‌ای به برخی از بناهای کیکاوس میرزا در قم شده است.

نویسنده با اشاره به اینکه «شاه در عمارت دیوانی جنب حرم منزل دارد» نوشته است: «مدت‌ها بود این عمارت را ندیده بودم.» ‌‌‌ همان طورکه ذکر شد، کیکاوس میرزا، پسر فتحعلی شاه در ایام حکومت خود، این را ساخته است. در تالار بیرونی صورت فتحعلی شاه را با قریب صد و پنجاه نفر از اولاد او که در آن زمان حیات داشتند، کشیده است. (ص ۱۴۷).

در باره آثار کیکاوس میرزا در حرم حضرت معصومه۳ استاد مدرسی هم مینویسد:

«بقعه‏اىکه اکنون بر فراز تربت منور استوار است از آغاز دوره صفوى است و چنان‏که گذشت، آن را شاه بیگى بیگم، دختر مهماد بیک بکتاش موصلو، همسر شاه اسماعیل به سال ۹۲۵ در جاى ساختمان پیشینِ حرم بنیاد نهاده است. باز گذشت که مقرنس‏کارى سقف در میانه قرن دوازدهم تجدید شده است. بدنه و سقف این بنا آراسته به کاشى‏هاى نفیس معرق بوده که در میانه قرن سیزدهم به وسیله کیکاوس‏ میرزا، فرزند فتحعلى شاه ـ که آن هنگام حاکم قم بود ـ با آینه پوشیده شده است.

متن کتیبه‌ای هم که نام کیکاوس در آن است در صفحه ۵۵ آمده است. (ونیز بنگرید: صفحات ۲۶۲ /۱ـ ۲۶۳، ۲۷۴، ۲۷۵، ۲۷۶، ۳۲۱) و فرمانی هم خطاب از فتحعلی شاه به وی در ج۱، ص۳۴۸ آمده است.»

کیکاوس میرزا در قضایای اصفهان هم در سال ۱۲۶۶ نقشی داشته که گزارش آن در بیشتر تواریخ قاجاریه آمده و آن سرکوب شورشی بوده که در این شهر رخ داده است. جالب است که در این کتاب هم اشاره به حاکم وقت اصفهان، (زمان نگارش این گزارش ۱۳۵۳ ـ ۱۳۵۴) یعنی گرجی کرده و او را ارمنی‌زاده دانسته و متهم به حیله‌گری کرده است. این نکته در بخش مربوط به عتبات است که در جای دیگر آن را ارائه خواهیم کرد. در آنجا در باره خرهای مصری که فاصله میان کاظمین و بغداد را سریع طی می‌کنند، می‌نویسند: ‌

«خر مصریِ بسیاری در درب قلعه آن هست، به جزئی کرایه داده، به شهر بغداد می‌روند، می‌آیند. دایم در کارند، بلکه اتصالی دارد. بسیار راهوار و زیرک. خرهایی هستند به خلاف پاره‌ای حیوانات ناطق، مثل حکام معاصرین، خاصه حاکم دارالسلطنه اصفهان که از ارامنه بوده [در حاشیه: ‌ یعنی ارمنی‌زاده]، ترک و جوان شیرنما و روباه به جلد شیر درآمده باشد.»

این مطالب را برای نمونه عرض کردم و مطمئن هستم که اطلاعات زیادی در باره وی در منابع دوره قاجار وجود دارد. شاید هم در جایی این‌ها گرد آمده باشد که بنده بی‌خبرم.

در باره این بخش از سفرنامه:

کیکاووس میرزا در سال ۱۲۵۳ عازم حج شده و پس از انجام فریضه حج و رفتن به مدینه، سال بعد به ایران بازگشته است. این دوره، برادر‌زاده وی، محمد شاه (فرزند عباس میرزا که او هم مانند کیکاوس فرزند فتحعلی شاه بود اما قبل از درگذشت پدر مرد و سلطنت به فرزند او محمد شاه رسید) سلطنت می‌کرده است. به همین دلیل، کیکاوس در مقدمه، این نکته را یادآور شده و کتاب را به محمد شاه تقدیم کرده است.

کتاب سفرنامه وی که خود آن را در مقدمه «مسالک السالکین» نامیده، حاوی چندین بخش متفاوت است که در میانه آن‌ها ابوابی طولانی در باره زیارات مربوط به تک تک معصومین: دارد. در اینجا دو بخش را که مربوط به یکدیگر است، خدمت شما تقدیم می‌کنیم.

وی برای رفتن به حج، راه عراق را انتخاب کرده، از طریق شمال عراق، عبور از عثمانی به سمت حلب و از آنجا به شام و مدینه و مکه سفر کرده است. در این بخش، گزارشی از سفر عراق خود دارد و ضمن آن اهمیت راه شام را به عنوان بهترین راه شرح داده و به مناسبت در باره برخی از شهرهای عتبات نیز توضیحاتی داده است. سپس ضمن فصلی، و پیش از آنکه سفرنامه خود را در عبور از شهرهای مختلف حاشیه فرات تا حلب شرح دهد، گزارشی از مخارج راه و آداب آن بیان کرده که اهمیت بسیار دارد. در اینجا این دو قسمت را تقدیم عزیزان خواهیم کرد:

بخش اول؛ که گزارشی از عتبات است، اطلاعات بسیار سودمندی از شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا دارد. این اطلاعات عموماً مطالبی است که به کار یک مسافر، بهویژه مسافر حج می‌آید که قصد عبور از این ناحیه به شام را دارد.

از این گزارش و اطلاعاتی که در بخش منازل آن آمده، روشن می‌شود که حجگزاری در سالهای یاد شده، به نسبت امن‌تر بوده است. جالب است که آن سال‌ها کمتر کسی از مسیر نجد عزیمت می‌کرده و این بدان دلیل بود که خطرات گذشته همچنان وجود داشت.

هدف این قبیل سفرنامه‌ها،‌‌ همان طورکه بار‌ها یادآور شده‌ایم، ارائه اطلاعات بهکسانی است که قصد سفرهای حج در سالهای آینده دارند. نویسنده ما که اهل فضل بوده، در این باره دقت جالبی به خرج داده و بهویژه در بخش هزینه‌ها، سعی کرده گزارش دقیقی از آنچه در این سفر از کیسه حاجی خواهد رفت ارائه کند. در ضمن، راه اشتباهات احتمالی را برای پرداخت‌های بی‌دلیل بر او روشن کند تا مبادا پول اضافی بپردازد. وی همچنین به مقایسه میان پول‌های مختلف ایرانی و عثمانی و فرانسوی پرداخته و در این باره سعی می‌کند اطلاعات لازم را برای محل تبدیل نشان دهد.

از این سفرنامه تنها یک نسخه در کتابخانه ملی می‌شناسیم که متن حاضر بر اساس آن فراهم شده و ان شاءالله بخش‌های دیگر سفرنامه‌ای آن، در شماره آتی مجله میقات به چاپ خواهد رسید.

***

مقدمه مؤلف

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین؛‌ الحمد لله الذی خلق الموت و الحیاه، و الحمد لله الذی أمر بإرسال خاتم الأنبیاء بالطاعات؛ من الحجّ و العمره، و أداء الصلاه، و قضاء الخمس و الزکاه، و الصلاه و السلام عَلَى‏ محمد أشرف المخلوقات، و عَلَى آله و أصحابه، الذین هم منبع الفضل و الکمالات، و أسأل الله من أن تفضّل عَلَى سلطان زماننا «محمد» بمحمد و آله الذین هم معدن الجود و الکرامات.

اما بعد؛ چنین گوید خاطی درگاه سبحانی و عاصی طریق و طریقت احکام ربانی و تارک حقایق و حقیقت حقّانی، کیکاووس میرزا، طائف بیت الله الحرام و زائر قبور ائمه انام ابن الخاقان المبرور والسلطان المغفور، السلطان بن السلطان، فتحعلی شاه قاجارـ نوّر الله مرقده و اعلی مقامه بجاه سیدنا محمد۹ ـ در سال ۱۲۵۳ هجری عزم سفر بیت الله نمودم. توفیق الهی رفیق و مراحم پادشاهی معینم گردیده، اذن دعاگویی حاصل نموده، احرام باطنی طوف کعبه را بسته، لبیک گویان مشغول تدارک و تهیه سفر گردیدم؛ بدانچه لازم سفر بود از دارالخلافه طهران سرانجام نموده، بنای حرکت را گذاردم و شبی را غوطه‌ور دریای فکر و خیال گشتم؛ آیا از کدام راه آغاز رفتن کنم؟! توفیق رفیقم آمده، راه عتبات عالیات را پیشنهاد خاطر کردم و در این…. دوستان چند مانع آمدند که راه عربستان خالی از خوف و خطر نخواهد بود. لهذا بنا را بر استخاره گذاردم. چون عنایت احدیت و توفیق ابدیت بهسرحدّ کمال بود، مضمون استخاره به طریق امر بهدست آمد که باید از این راه رفت و به فیض عظما و نعایم کبرا رسید. پس رفع شبهات و اسکات محبّین گردیده، دوستان را وداع کرده و التماس دعا از هریک نموده، عیال را به ید قدرت الهی سپرده، با اجیر‌ها و خدمت کار‌ها از اناث و ذکور ناآزموده که هر یک جداگانه مورث درد دق در دقایق امور همراه آمده و حیران از جمیع امورات مقرره سرگشته گشته، در اول مرحله به خدمات ناکرده ساز کفران نعمت‌های متعدده را ساز نمودند، به تخصیص اناث آن طایفه ـ خذلهم الله و لعنه الله علیهم و علیهما و علی آبائهم إلی یوم الدین ـ همهجا طی مسافات بعیده را به انهای ]انحای[ مختلفه نمودم تا آنکه به مقصد برسیم.

[کربلا]

در پانزدهم شهر رجب المرجب و نیمه شعبان المعظم در آستانه مقدسه سید الشهدا به دعای دوستان بهسر بردیم.

پس از آن، به فیض آستان بوسی امام المتقین،یعسوب الدین و قاعد غرّ المحجّلین و شفیع المذنبین، غالب کل مغلوب و مطلوب کل طالـب، امیر المؤمنیـن علی بن ابی طالب ـ صلوات الله و سلامـه علیه و آله و اصحابه ـ و آستـان بوسـی کاظمیـن ـ علیهما السلام ـ و سُرّ من رأی فایض و بهره‌مند آمدیم.

تا پانزدهم شهر رمضان المبارک مشغول زیارات و دعاگویی برادران دینی بودیم که خداوند عالم نصیب گرداند به جمیع شیعیان اثناعشریه، به تخصیص محبّان و دوستانی که مدّ نظر بوده و هستند؛ «اللهم استجب لنا بکرمک و عزّتک و برحمتک و عافیتک بحق الحق و النبی المطلق».

خلاصه، جمعی از محبان خواهش فرمودند که شرحی از آداب و رسوم و کیفیت منازل و مسافات و وضع بلاد آن سرحدات از آداب واجبه حج و مستحبه آن و زیارات مشاهد شریفه را با ذکر بعضی از مصائب ائمه ـ علیهم السلام ـ که در باره هریک خواهد آمد، که از علمای دینیه و فقهای اثناعشریه اخذ شده بود نوشته. لهذا اطاعت کرده، بدین مختصر رساله اکتفا نموده، به نظر برادران دینی رسانده، مستدعی چنانم که چشم از مضمون بدنمون آن پوشند و هرکس را که ایرادی و خدشه‌ای رو دهد، عفو فرموده، ایراد ابحاث نمایند.

و این رساله را مسمی نمودم به مسالک السالکین.

و شروحی که مرقوم می‌شود از مسائل واجبه حج و زیارات و احادیث و نصایحی که از کتب معتبره اخذ کرده برخی از انوار علمای دینیه اقتباس و گوش زد شده و بعضی را خود دیده و رسیده و از روی تحقیق و حقیقت مرقوم نمودم. مجملی از مفصل از آداب و رسوم اهل آن سرزمین و اماکن مشرّفه و حرکت حاج از بغداد و شام و بستن حمل و قواعد آن لازم است که به رشته بیان آورم. به جهت اطلاع محبان و آن مشتمل بر چند فصل:

فصل اول؛ در آداب و رسوم عتبات عالیات و نجف اشرف و کاظمین ـ علیهما السلام ـ و سُرَّ مَن رَأی و شهر بغداد است.

[بغداد]

شهر بغداد شهری است در ‌‌نهایت معموری. بغداد نو و کهنه است؛ نصفی که به قبله شط است، او را کهنه گوینـد، و نصفی که به شمال شـط است آن را نو گویند. آبـادی و معموری نو آن بیش از کهنه است. شط از میانه این دو می‌گذرد. جسری بر آن بسته‌اند. عبور خلق از آن می‌شود و هرکسی که از زوّار در بعقـوبه [در اصل: یعقوبیه!] باج نـداده باشد و قبض در دست نداشته باشند، در آنجا مطالبه کرده، می‌گیرند. متدوالی باج، نفری پانصد دینار است که دهشاهی رایج باشد و آن هم از سواره مطالبه می‌شود نه از پیاده، و از میت که حمل و نقل می‌کنند، پنجاه شاهی که دو هزار و پانصد دینار رایج باشد می‌گیرند.

دکاکین بسیار و کاروانسراهای بی شمار، حمام‌ها و قهوه‌خانه‌ها و عمارات عالیه بی‌حد و حصر بنا کرده‌اند. هرچه از کلّ متاع عالم تصور نمایند موجود است. آنکه از موجود به وجود نتواند رساند، او را باید موجود نمود، و به اهل سوق جواب نبود و گفتگوهای شلوق ] = شلوغ[ نباید تحویل نمود. بود و هست بهکار است، نه نیست و نبود.

[بغداد] شهری است خوش هوا و با صفا. خلقش از همه گروه و ارباب سلیقه و سلق و ادیان مختلفه هستند. اکثر معاملات آن سرزمین، از عبور و مرور زوّار خواص و عوام اعجام است. باغات بسیار و نخلستانهای گزاف دارد و از فواکه انار و انجیر و لیموی شیرین و ترش و نارنج در غایت لطفات بی‌حساب است و از مأکولات و ملبوسات و انواع لذذ و تن پروران و عبد البطانین و صاحبان نفوس امّاره هرچه خواهش کنند فرد اکمل آن موجود است و اکثر اهل آن سرزمین را مبتلا و عبد البطن و سلب همّت و بی‌مایه در همه مواد یافتم؛ چنانکه حکیمی می‌فرماید:«من کانت همّته ما یدخل فی بطنه، کانت قیمته ما یخرج منه».

این است سرای چنین گروه و قیمتشان و اگر در ثانی این گروه مخرج منه را میل نمایند در مذاق ایشان أَلَذّ از سایر اطعمه خواهد بود. نفس می‌خواهم که خودداری نموده، ردّ نعمت‌های ظاهر و فانی را کند، نه در آن حال، بلکه در همه احوال و مصالحه نماید نعمت فانی را به نعمت ابدی و فایض آید به خطاب مستطاب ربّ جلیل سرمدی: ‌(یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه ارْجِعِی إِلی‏ رَبِّکِ راضِیه مَرْضِیه) یعنی ‌ای نفس مطمئنه! رجوع کن بهسوی پروردگار خودت، در حالت اینکه راضی باشی و خوشبخت کرده شده. (فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی) ؛ «پس داخل شوید‌ ای بندگان من و در آی در بهشت من.»

باغات و زراعات آن را با چرخ از شط آب خارج نموده، سیراب می‌کنند. خالی از زحمت نیست.

[کاظمین]

کاظمین ـ علیهما السلام ـ یک فرسنگ خارج بغداد است و در کنار شط واقع و قصبه مانند است. دکاکین و کاروانسراهای معموره دارد. سه حمّام بسیار خوب و بیوتات و عمارات خوش وضعی بنا کرده‌اند و اکثر اهل آنجا عجم است. باغات بسیار دارد. موافق است متاع و ملبوس و مأکول آن به شهر بغداد. صحن وسیعی که تالی [در اصل: طالی] روضه ریاض بهشت است و دو گنبد و چهار مناره و ایوان طلا دارد و زوّار عجمی که عبور کنند کلا منزل در آن مکان مشرّف کنند.

خر مصری بسیاری در درب قلعه آن هست، به جزئی کرایه داده، به شهر بغداد می‌روند، می‌آیند. دایم در کارند، بلکه اتصالی دارد. بسیار راهوار و زیرک خرهایی هستند، به خلاف پاره‌ای حیوانات ناطق؛ مثل حکام معاصرین، خاصه حاکم دارالسلطنه اصفهان که از ارامنه بوده [در حاشیه: ‌یعنی ارمنی‌زاده]، ترک و جوان شیرنما و روباه به جلد شیر درآمده باشد.

و ماهی بسیار از شط دایم صیاد صید نموده، به فروش می‌رسانند و به نظر حقیر بسیار بی‌مزه و بدخوراک آمد، به خلاف بلاد مثل طبرستان و دارالمرز رشت و امثال آن، بسیار بزرگ ماهی‌ها گرفته می‌شود.

و سُرّ مَن رأی پانزده فرسنگ است الی شهر بغداد و راه خوبی دارد و آبادی‌ها در سر راه است، لیکن مخوف است به جهت اشرار عرب خدانا‌شناس، کما قال الله تعالی: (الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً) یعنی آنهایی که بادیه نشینند، اشد کفرند از شهری.

[سامرا]

آبادی سُرّمَن رأی به قدر پانصد خانه‏وار می‌‏شود، به طریق قصبه جایی است. سابقاً در عهد دولت خلفای بنی عباس شهر عظیمی بوده است. الحال هم از خرابه‏‌ها و آثار آن معلوم است. اهل آنجا کلاً بر خلاف کاظمین ـ علیه السلام ـ است، هر چند موافق ادّعا می‌‏گویند: ما اهلیم، ولیک نااهل‏ترند از همه اهل آن سامان. قلیلی دکاکین دارد. صحن بسیار وسیعی با روحی که رشک افزای فردوس برین است. سرداب مبارک که محلّ غیبت کبرای قائم آل محمد ـ علیهم السلام ـ است، خارج از بقعه مبارکه عسکریین ـ علیهما السلام ـ می‌‏باشد. خارج و داخل محسوب است. مسجدی است بسیار عالی، جامع آن آبادی محسوب می‌‏شود.‌‌ همانجا واقع است. سرداب کوچک و شیرین خوش وضعی است. عبورُ مرور زوّار بسیار می‌‏شود، ولیک توقّف کمتر می‌‏نمایند. زیاده از سه روز و چهار روز نمی‌‏مانند. به قدر کفایت متردّدین و توقّف ایشان، اشیای ضروریه یافت می‌‏شود. خلق مطیع جذّابی دارد. به هر قسم باشد جذب درهم و دینار را به انهای ]انحای[ مختلفه می‌‏کنند، اگر چه به لعن و سلام باشد مطلقاً.

[از کاظمین به کربلا]

کربلای معلاّ شانزده فرسنگ است از کاظمین۸. مصیب قریه‏ای است در سر راه، مشتمل بر نخلستان‏‌ها و آبادی بدی ندارد و در جنب آن، بقعه‏ای است که دو جگرگوشه حضرت فاطمه زهرا۳ اطفال مسلم شهید۷ مدفوناند. زیارت آن‏‌ها لازم است. اعراب بسیار در حوالی آن سکنا دارند. باید به احتیاط از آنجا آمد و شد نمود، بلکه از بغداد الی کربلای معلاّ همین احتیاط را باید کرد. جسری واقع است بر شطّ فرات، از مسافر غُربا نفری یک صاحبقران که یک هزار دینار باشد، باج می‌‏گیرند و همچنین در مراجعت و پنج فرسنگ است الی کربلا، به قدر دو فرسنگ که شخص خارج از مصیب شد، باغات کربلا و سواد آن به نظر می‌‏آید و مناره‏‌ها و گنبدهای مبارک حضرت سیدالشهدا و حضرت عباس۸ نمایان است. خوشا برآن چشمیکه منوّر شود بر آن آثار عظمت، اللّهمّ ارزقنا بجاه محمد وآله۹ .

تا به پل سفید که مشهور است، به نظر است. از حدّ پل داخل کوچه باغ‏هاست الی شهر. باغ بسیار مشتمل بر بعضی فواکه، خصوصاً خرما، سبزی‏های بسیار، باغات با صفا. آب آن‏‌ها کلاً از چاه است. به چرخ گاو می‌‏کشند. سیراب می‌‏شود.

[شهر کربلا]

شهر بسیار شیرینی. قلعه مضبوطی، مشتمل بر بروجات مشیده. چندین دفعه محاصره شده است و نتوانسته‏اند از برکت آن بزرگوار و انضباط آن غلبه کنند و دکاکین بسیار و حمّام‏های خوب و کاروان‏سراهای مطلوب و بیوتات مرغوب بنا کرده‏اند. مستغنی از توصیف و تحدید است و همه اشیا از هر متاعی که ضرور بود، یافت می‌‏شود. خلق خوب و اکثر آن عجم و عرب اهل هستند. بحول الله نااهل و دم‏دار ندارد. مجاورین از هر بلد، معتکف در سجّاده‏های عبادت، لیلاً و نهاراً به جز عبادت خدا و اطاعت خاندان رسالت با کسی کاری ندارند و صحن عالی بنا کرده‌اند و از جمله بناهای خاقان شهید عم والد بزرگوار آقا محمد از بناهای سلطان شهید مذکور است مشتمل بر حجرات منقّش و گنبد و دو مناره طلا و ایوان آینه کاری از بناهای علی سهراب خان تحویلدار وجوه نقدی ممالک محروسه و اصل حرم هم آینه بند، و آینه بند اصل حرم محترم از بناهای مرحوم عالیجاه امان الله خان والی کردستان است، و ضریح مطهره نقره از جمله موقوفات خاقان مرحوم ـ نورالله مرقده و اعلی الله مقامه ـ است و همچنین ضریح مطهر نقره اشرف الناس حضرت عباس۷ که از موقوفات سرکار ایشان است که بعد از رحلت بدار بقاء و استحکام امر سلطنت، سلطان زمان محمد شاه قاجار ـ خلدالله ملکه ـ [به همت] سرکار ایشان سمت اتمام یافت و امر به حمل و نقل بقیه آن فرمودند.

و علی بن الحسین در پایین پای آن حضرت و شهدا در جنب آن و حبیب بن مظاهر در رواق مدفوناند. چه گویم و چه نویسم! نه زبان را یارای تقریر و نه قلم را قدرت تحریر! باعث ایجاد عالم آن سرزمین و صاحب آن است، به کجا تشبیه سازم؛ زیرا که عالم و مافیها و عرش و کرسی و بحر و قلم به سبب آن بزرگوار خلق شده‏اند. خوشا بر احوال آن کسی که به این فیض عظما برسد و سلام بر آن شهید بی‏غسل و کفن کند و یادآورد غریبی و بی‏کسی و اسیری عورات آن را و آهی کشد و گریان شود و لعن بر قاتلان آن حضرت کند، به تخصیص به یزید پلید و ابن زیاد بد نهاد و شمر و خولی و عمر سعد و سایر قاتلان آن بزرگوار بلا شبهه برآن نیت عذاب الهی با وجود اقرار به وحدانیت خدا. بلی مشهور است که تمام غرق گناهیم، یک حسین داریم. یا حسین ادرکنی. «یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً». مراتب اجر زیارت و گریه کردن آن مظلوم مغموم در مقاله زیارات عرض خواهد شد.

[صحن حضرت عباس۷]

صحن مقدّس حضرت عباس خارج از صحن مطهّر است. آن هم صحن عالی با روحی دارد. سبب دور بودن از شهدا را از عالمی تحقیق نمودم، فرمودند که به یکی از دو علّت، حضرت سیدالشهدا، حضرت عباس را نیاوردند و او را داخل شهدا نگذاشتند؛یکی آنکه بعد از غلبه دشمنان که از اسب به زیر افتادند، صدای «یاأخا اَدرکنی» را بلند فرمودند. جواب رسید که «لبّیک یا أخا، جعلتُ فداک، الآن اِنکَسَرَ ظَهری»، به بالین آن سرور ناس خود را رسانیدند. پس از حمله‏های چند، آن کافران را متفرّق نموده، سر مبارک برادر با جان برابر را بر دامن گذارده، بعد از چندین فقره فرمایشات، آن شهید مظلوم چشم مبارک باز نمود، دید امام غریب بر بالینش قرار گرفته به گریه مشغولاند. بعد از وداع‏‌ها عرض کردند که مرا به خیمه‏‌ها مبرید؛ زیرا که از رقیه و اهل حرم خجالتی دارم، از من آب خواستند و من نتوانستم که آب برسانم. حضرت اجابت فرموده، به حال گذاردند.

یک علّت دیگر آن است که پس از شهادت آن حضرت، هر چه خواستند که حمل و نقل نمایند ممکن نشد، به سبب جراحات متعدّده، از سنان و شمشیر و خنجر که هرکس محضاً للشیطان بر آن حضرت زده بودند. به هر عضوی که دست مبارک را زدند، قطعه قطعه دیدند. گریه بسیار فرموده، لعن بر قاتلان برادر بزرگوار نموده، مراجعت کردند و پی وداع اهل حرم سرگشته بانوان حرم کرد. شاه دین، چون دختران نعش به پیرامن جدی آنچه که ما ذکر کردیم محتمل است هر دو شق را، ظلم کافران که از حد گذشت. [کذا].

و اظهار خجالت حضرت هم از اهل حرم موافق اسانید معتبره صحیحه دارد که حضرت سیدالشهدا هم اجابت فرمودند، عرض برادر بزرگوار خود را در صورتی که حمل و نقل آن از صدمات و جراحات امکان نداشته است، به حال خود گذاردند.

حضرت حرّ هم در خارج شهر است به قدر یک فرسنگ مسافت دارد. بقعه مختصری دارد. کمتر به زیارت آن مشرّف می‌‏شوند، به جهت بی‏حسابی اعراب بدلعاب.

در چهارشنبه آخر سال اهل کربلا را قاعده این است که اُناثاً و ذکوراً، کبیراً و صغیراً مشرّف می‌‏شوند آن بقعه مبارکه را، لیکن بر حدیثی نیست؛ به خصوص زیارت آن روز آن شهید را، ولیک قانون و عادت اهل آنجا شده است. از آقا سید محمد مجتهد مرحوم کسی از زیارت آن روز سؤال کرده، همین جواب را فرموده‏اند و‌‌ همان روز هم به زیارت نرفته‏اند و در‌‌ همان روز به خواب قیلوله رفتند، خوابی دیدند که مشتمل بر حکم بر زیارت آن شهید بوده، دفعتا از خواب بیدار شده بلافاصله عزم زیارت فرمودند. از آن تاریخ تا حال مراعات زیارت آن روز را زیاده از حد می‌‏کنند، در اینکه هر وقت هر کسی را که توفیق رفیق باشد، مشرّف شدن آن بقعه بدون سخن برای آن است اجرهایی عظیم. این حکایت از اعاظم و کملین آنجا مسموع گردید و الله اعلم بالصواب.

خیمه گاه، خارجِ شهر است. قریب به قلعه و واقع در درب دروازه‌ای که مشهور است به دروازه خیمه‌گاه. حصاری دارد و حجره هشتی در وسط آن ساخته‌اند. مشهور چنان است که مکان خیمه سید الشهدا بوده است و چند شبیه محمل از دو سمت ساخته‌اند و حجره حجله مانند بنا کرده‌اند شبیه به حجله قاسم بن حسن۸ . نخلستان بسیاری در اطراف آن است. بسیار با صفا و آب کربلای معلی از اول میزان الی آخر جوزا، از نهر هندی منشعبه از فرات می‌آید. به علت طغیان [در اصل: تغیان!] آب که نهر مشرف می‌شود، چاه‌ها در میان نهر و کنار آن حفر نموده آب کشیده صرف می‌کنند. هر کسی آب آور دارد. آب مفتی می‌خورد و هر کسی ندارد از دار سقا‌ها باید خرید. هر مشکی به یک قوازی. هر قوازی یکهزار دینار رایج می‌شود. آب خوب دارد. حمام‌ها آب چاه شوری دارد که نعوذ بالله چشم می‌خواهد تاب از تماس آن را بیاورد. و یک حمام آب شیرین دارد و آن هم مشهور است.

[نجف اشرف]

از کربلا الی نجف اشرف، هفده فرسنگ است با طراده که نهر هندی از فرات شکسته، به صحرا افتاده، دریاچه شده است، می‌‏روند، بسیار به آسانی و راحت می‌‏رود، بدون خوف و زحمت. اگر طراده‏چی صاحب وقوف بوده و طراده بزرگ نوساز داشته باشد، از برای نماز به کنار می‌‏آورند در خشکی، به قدر ساعتی به جهت نماز و سایر ملزومات، بعد سوار شده میرانند، اگر باد موافق باشد، شرا کشیده بی‏زحمت می‌‏رود؛ اگر باد مخالف و جزئی باشد، به نی زدن حکما می‌برند. نی‌های بلند مثل نیزه دارند از دو طرف بر زمین می‌رسانند به اعانت آن می‌رود و اگر باد مخالف کلی باشد ممکن نیست رفتن، به کنار می‌‏کشند تا آرام گیرد و اگر دقیقه‏ای غافل شوند بلاشبهه غرق می‌‏شود. هنگام مراجعت دیر‌تر به منزل می‌‏رسد، به علّت اینکه به مخالفت آب سر بالا باید رفت. نفری هزار دینار می‌‏گیرند. یک سره را بیست نفر زیاده نمی‌‏گیرد. یک شبانه روز به سرعت رود، به کنار می‌‏رسد، اگر به علّت‏های مذکوره، عایقی روی دهد، منتهاش چهار روز است ذهاباً او ایاباً.

وسط راه در کناره، آبادی هست از جماعت یهود، و بقعه هست که ذالکفل نبی مدفون است. جماعت یهود زیاده از حد اعزاز و احترام می‌‏دارند، و به زیارت آن مکرّر مشرّف می‌‏شوند، از بلاد بعیده قریب به مسجد کوفه از آب خارج می‌‏شوند. بقعه‏ای است مشهور به مدفن یونس نبی، زیارت آن موافق مشهور لازم است. چارپایان موجود است، از اهل نجف کرایه می‌‏دهند. تا به نجف یک فرسنگ است. به مسجد کوفه که رسیدند لابداً مشرّف باید شد و اعمالی دارد ان شاء الله تعالی مذکور خواهد گردید با سایر مساجد سهله و امثال آن.

[مسجد کوفه]

مسجد کوفه صحن وسیعی دارد مشتمل بر مقامات متعدده، هریک معلوم و اعمال به خصوص دارد. خدّام و راهنمای آنجا مهارت تامّی دارند به تفصیل و بقاع چندی در اطراف آن هست. زیارت هر یک لازم؛ از آن جمله، بقعه حضرت مسلم و هانی بن عروه. اعتکاف و نماز در آن مسجد نمودن اجر بی‏حدّ و حساب دارد، و از زوّار نفری هزار دینار باج می‌‏گیرند در آن مکان. بسیار هم اذیت مسلمانان را می‌‏کنند. غرض اذیت است و الاّ هر کسی این جزیی را می‌‏دهد، می‌‏‏گیرند و می‌‏زنند. تا به شهر چندین بروج بنا کرده‏اند به علّت قطّاع طریق اعراب خانه خراب، از بناهای حاجی حسین خان صدر اصفهانی وزیر خاقان مرحوم؛ اعنی السلطان بن السلطان فتحعلی شاه قاجار ـ نوّرالله مرقده ـ و همچنین قلعه نجف اشرف از بناهای آن مرحوم و مبرور است. بسیار مضبوط بناست و مخارج کلّی شده است.

یک راه دیگر هم از خشکی می‌‏رود، مشهور به راه شور، بسیار راه مخوف است بدون جمعیت، عبور از آن جهالت محض است، به علّت عرب عُنیزه بی‏مزّه. و کرّات و مرّات تاخت و تاراج و قتل مسلمانان در آنجا شده است.

نجف اشرف شهری است بسیار شیرین، خوش وضع. قلعه مضبوطی دارد؛ چنانکه بانی آن مذکور شد. اهل معامله از هر صنفی به کار است. معطلّی کلّی دست نمی‌‏دهد، به جهت ملزوماتِ متردّدین و ساکنین. دریا قریب به قلعه است، کناره آن گاو چاه‏‌ها ساخته‏اند، آب را به زحمت خارج نموده، سبزی آلات به عمل آورده، فواکه و مرکّبات از خارج می‌‏آورند، مثل بغداد و کربلا و حلّه و امثال آن، بلکه کلّ اشیای ضروریه را، و چیزی در آنجا به عمل نمی‌‏آید. صحرای خوب دلنوازی دارد.

وادی السّلام در جنب شهر است، قبرستان وسیعی با روحی، ارواح مؤمنین در آنجا جمعاند. مقرّ جمیع ارواح مؤمنین و مؤمنات را خداوند عالم در آن مکان قرار دهد، بجاه محمد و آله. صالح و هود نبی هم در آن مکان شریفاند. معلوم است بقعه و علامتی دارند. زیارت آن‏‌ها هم لازم است و دستور زیا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.