پاورپوینت کامل ایران و منطقه ناآرامش ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ایران و منطقه ناآرامش ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ایران و منطقه ناآرامش ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ایران و منطقه ناآرامش ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
م اکنون ناآرامی و بیثباتی منطقه حساس خاورمیانه را فرا گرفته است و علائمی از آیندهای باثباتتر نیز وجود ندارد. مهمتر آنکه عوارض ناشی از آن، کشورهای فرامنطقهای را تحت تأثیر قرار داده و حتی به معضلی بینالمللی تبدیل شده است. ادامه این وضعیت ممکن است به کشمکشی وسیع بین قدرتهای بزرگ موجود تبدیل شود. خصوصاً که به دلایل فراوان شورای امنیت در این مورد نمیتواند به تصمیمی قاطع نایل آید. حال سخن در این است که کمّ و کیف این بیثباتی چیست و چرا و چگونه گسترش و عمق و ادامه یافته است؟ تا هنگامی که این نکات بهخوبی و به دقت روشن نشود، نمیتوان به هیچ راهحل قابل قبولی دست یافت. تلاش میشود به مهمترین نکات اشارت رود
هم اکنون ناآرامی و بیثباتی منطقه حساس خاورمیانه را فرا گرفته است و علائمی از آیندهای باثباتتر نیز وجود ندارد. مهمتر آنکه عوارض ناشی از آن، کشورهای فرامنطقهای را تحت تأثیر قرار داده و حتی به معضلی بینالمللی تبدیل شده است. ادامه این وضعیت ممکن است به کشمکشی وسیع بین قدرتهای بزرگ موجود تبدیل شود. خصوصاً که به دلایل فراوان شورای امنیت در این مورد نمیتواند به تصمیمی قاطع نایل آید. حال سخن در این است که کمّ و کیف این بیثباتی چیست و چرا و چگونه گسترش و عمق و ادامه یافته است؟ تا هنگامی که این نکات بهخوبی و به دقت روشن نشود، نمیتوان به هیچ راهحل قابل قبولی دست یافت. تلاش میشود به مهمترین نکات اشارت رود
.
تاریخ و خاطرات تاریخی
قبل از ورود به بحث میباید نکتهای را یادآور شد و حتی بدان تأکید کرد و آن اینکه تاریخ و خاطرات تاریخی در منفیترین شکلش در این منطقه زنده و فعال شده است. این خاطرات متأسفانه به گونهای با عقاید دینی، فرهنگ عمومی و پشتوانههای قومی و طائفی و هویتی پیوند خورده و نوعی بیاعتمادی و بلکه خصومت و خشونت پایانناپذیر را موجب شده است. متأسفانه سیر حوادث و سوءاستفادههای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای از این واقعیتها، به تشدید این دشمنیها انجامیده است
.
در عموم مناطق جهان میکوشند خاطرات گذشته را به گونهای تعدیل کنند که در راستای زندگی مسالمتآمیز کنونی باشد، و حتی بدان کمک کند. اعم از آنکه به خاطرات متقابل گروههای اجتماعی مختلف موجود در یک کشور مربوط باشد و یا به خاطرات ملتها و قومیتهای موجود در یک منطقه؛ اما در اینجا دقیقاً عکس چنین جریانی را شاهدیم. نتیجه آن شده که گسلهای اجتماعی در زمینه مختلف ملی و منطقهای در سطوح افقی و عمودی افزایش و تعمیق یافته است
.
به نظر میآید مشکل اساسی این منطقه به تجربه او با تاریخ جدید بازمیگردد. این تجربه به دلایلی که خواهیم گفت، ناموفق و بعضاً بسیار ناموفق بوده است. کیفیت انتقال از دوران سنتی به دوران جدید بهکلی متفاوت است با طی این دوره در سایر مناطق جهان سوم. این تفاوت در مدرن شدن ظواهر و نمودهای بیرونی نیست، عمدتاً در مفاهیم، ارزشها، ایدهآلها و ساختارهاست. این مجموعه هماهنگ با ویژگیهای دوران جدید و در انسجام با فرهنگ و واقعیتهای بومی نیست، خواه در سطح ملی باشد و یا منطقهای. عموم این کشورها نتوانستهاند برآیند موفقی از گذشته خود و الزامات دوران معاصر ایجاد کنند و فراموش نشود که گذشته این کشورها خصوصاً بدان علت که با اعتقادات و فرهنگ و هویت دینی و قومیشان عمیقاً پیوند خورده، بسیار نیرومند است و نمیتوان و نباید آن را فراموش کرد و یا کم اهمیت جلوه داد
.
در این مجموعه، هم کشوری چون تونس بنعلی وجود دارد که موفقیتهای مهمی در مدرن کردن جامعه خود به دست آورد، اما نسبت به گذشته خویش بیاعتنا بود و بعضاً در مقابل آن قرار داشت، و هم کشوری چون یمن که به دلیل ساختارهای نیرومند قبیلهای و عشیرهای، عمدتاً در تاریخ زندگی میکند تا در حال حاضر. این بدان معناست که اینان در مجموع نتوانستهاند به الگوی قابل قبولی که هم ضامن توسعه کشور باشد و هم در توافق با گذشته، دست یابند
.
عوامل مهم این تجربه ناموفق چنین هستند
:
۱
–
تا آنجا که به خاورمیانه عربی مربوط میشود، اکثر قریب به اتفاق این کشورها تا پیش از جنگ جهانی اول زیر سلطه عثمانیها بودند؛ حاکمیتی که بیش از چهار قرن به طول انجامید و بدان علت که حکومت آنان صبغه دینی داشت و «خلافت» نامیده میشد، مورد اعتراض و مخالفت قرار نمیگرفت. مخالفتها صرفاً از جانب کسانی بود که به دلایل دینی و مذهبی خلافت عثمانی را به رسمیت نمیشناختند و این اعتراضها با خشونتی فراوان به خون مینشست. فراموش نشود که در قلمرو بسیار وسیع عثمانیها، اقلیتهای مذهبی فراوانی زندگی میکردند و از آنجا که سیاست عمومی عثمانیها تکیه بر مذهب اهل سنت و خاصه فقه حنفی بود، اینان در محرومیّت قرار میگرفتند
.
حاکمیت عثمانیها دو نتیجه بزرگ داشت: نخست آنکه ساختارهای اجتماعی منجمدشده و بدون تحول باقی ماند. ساختار اجتماعی عموم کشورهای عربی، قبیلهای و عشیرهای بود و این ساختار در تعارض با الزامات زندگی جدید و ایجاد «دولت ـ ملت»ی است که دوران ما بدان نیاز دارد. مضافاً که عثمانیها و پس از آن قدرتهای استعماری جانشین آنها، از طریق شیوخ، قبایل قلمرو تحت تصرف خویش را اداره میکردند و این به استحکام بیشتر این ساختارها کمک کرده است
.
نتیجه دوم، منزوی شدن و به حاشیه راندن تمامی کسانی بود که مذهب رسمی عثمانیها را که مورد اشارت قرار گرفت، نداشتند. آنان جهت مشروع و مقبول جلوه دادن این منزوی کردن تحمیلی، مجبور بودند تبلیغ و فرهنگسازی کنند و این زمینهای شد برای ایجاد و بعضاً گسترش اعتقادات و حساسیتهای بیاساس و زهرآگین علیه این اقلیتهای مذهبی و بعضاً قومی
.
طبیعتاً در چنین شرایطی عثمانیها از افراد و شخصیتهایی استفاده میکردند که هم به لحاظ مذهبی و اعتقادی و هم سیاسی تابع آنان باشند و لذا ساختارهای بومی اداری و انتظامی و امنیتی و بعضاً نظامی این کشورها در خلأ حضور اقلیتهای یادشده، شکل گرفت. حال آنکه بعضاً این اقلیتها بزرگ و پرشمار بودند
.
فراتر از نکات یادشده، مسئله این است که پس از سقوط عثمانیها و تسلط قدرتهای اروپایی، مرزهایی تعیین شد که هماهنگ با واقعیتهای اجتماعی و تاریخی نبود. کشورهایی متولد شدند که تنها مرزبندی یادشده، پشتوانهاش بود و نه آن سلسله عواملی که یک کشور را قوام و ثبات میبخشد؛ خصوصاً که به دلیل ساختار قبیلهای و عدم تجربه مشترک ملی، این مشکلات به مراتب پیچیدهتر میشد. کشورهایی متولد شدند که صرفاً به دلیل پرچم و سرود ملی و عضویت در سازمان ملل، به عنوان «کشور» به رسمیت شناخته شدند
!
پیامدهای کشف نفت
۲ـ در اوایل قرن بیستم نفت در خاورمیانه کشف شد؛ اما عملاً از جنگ جهانی دوم به بعد است که عواید حاصل از استخراج و فروش نفت وارد صحنههای مختلف اجتماعی و سیاسی و حتی فرهنگی و دینی میشود؛ خصوصاً که به دلیل سرشاری منابع این منطقه، این عواید فراوان بود و بیشتر کشورهای صاحب نفت جمعیت کمی داشتند. اگرچه بسیاری از کشورهای خاورمیانه فاقد نفت هستند، اما عمومشان به طور مستقیم و یا غیر مستقیم از آن متأثر بوده و هستند. احتمالاً نخستین پیامد کشف نفت، ورود قدرتهای بزرگ به منطقه بود که بعضاً به رقابتهای خصومتآمیزی منجر میشد که بهایش را مردمانش میپرداختند. این جریان به گونهای مستقیم و موثر، مانع از شکلگیری تحولات اجتماعی و سیاسیای بود که کشورهای منطقه بدان نیاز داشتند
.
گذشته از آن، ثروت فراوان بادآورده نفت، عملاً به دست حاکمان میرسید. اعم از آنکه حاصل از فروش نفت باشد و یا توسط حاکمان صاحب نفت بخشیده شود؛ بخششی که دلایل مختلفی داشت و عمدتاً به دلیل ترس از طرف مقابل بود و برای آرام کردنش و در حقیقت نوعی باج دادن دوستانه و احیاناً خصمانه بود. این ثروت در خدمت طبقه حاکم قرار میگرفت. بخشی از آن به مصرف کامروایی اسرافآمیز و بعضاً جنونآمیز میرسید و بخش دیگر در جهت تقویت ارکان قدرت. اما مسئله این بود که این قدرت عموماً از واقعیتهای اجتماعی نشأت نمیگرفت و لذا این تقویت بیش از آنکه به قدرت و انسجام درونی و در نتیجه به توسعه واقعی و پایدار کمک کند، به ضد آن کم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 