پاورپوینت کامل مشکل «علم و دین» از کجا ناشی میشود؟ ۵۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مشکل «علم و دین» از کجا ناشی میشود؟ ۵۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مشکل «علم و دین» از کجا ناشی میشود؟ ۵۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مشکل «علم و دین» از کجا ناشی میشود؟ ۵۷ اسلاید در PowerPoint :
از زمان ظهور علم جدید، مسأله «علم و دین» همواره مورد بحث و نقادی بوده است. این مقاله سعی میکند به اجمال به ریشهیابی علل طرح این مسأله بپردازد. مقاله با اشاره به علمشناسیهای غیر پوزیتیویستی نشان میدهد که عدم آگاهی مااز چیستی علم و مراحل تحول و تکون آن سبب شده که در مرتبه اعتبار آن دچار اشتباه شویم و برای علم جدید اعتباری خدایی قائل شویم. بدینگونه مسألهای با عنوان «مشکل علم و دین» برای خود بوجود آوردهایم و سعی میکنیم تا آن را حل کنیم. حال آنکه اگر با کمی دقت و ژرفاندیشی به آن بنگریم خواهیم دید که علت طرح این مسأله، تصور خام و ناکاویده ما از علم است
چکیده: از زمان ظهور علم جدید، مسأله «علم و دین» همواره مورد بحث و نقادی بوده است. این مقاله سعی میکند به اجمال به ریشهیابی علل طرح این مسأله بپردازد. مقاله با اشاره به علمشناسیهای غیر پوزیتیویستی نشان میدهد که عدم آگاهی مااز چیستی علم و مراحل تحول و تکون آن سبب شده که در مرتبه اعتبار آن دچار اشتباه شویم و برای علم جدید اعتباری خدایی قائل شویم. بدینگونه مسألهای با عنوان «مشکل علم و دین» برای خود بوجود آوردهایم و سعی میکنیم تا آن را حل کنیم. حال آنکه اگر با کمی دقت و ژرفاندیشی به آن بنگریم خواهیم دید که علت طرح این مسأله، تصور خام و ناکاویده ما از علم است
.
مسأله علم و دین
تصور رایج از علم ، معرفتی است که روش آن خصوصیت ویژهای دارد؛ خصوصیتی که اگر ادعاها، استدلالها یا آثار تحقیقی بدان روش انجام شود، نوعی امتیاز یا نوعی اعتماد از آن اراده میشود. کسانی که خود را در حوزه علم «دانشمند» میخوانند اغلب خود را پیرو روش تجربی میدانند. برای آنها، این روش تجربی شامل جمعآوری «واقعیات» با مشاهده و آزمایش دقیق است، آنهم به مدد نوعی شیوه منطقی و نیز استنتاج قوانین و نظریهها از آن واقعیات؛ از این رو تلقی عموم از دانشمندان به صورت مغزهای ماشینی در سکوهای مرمری، تلقیای بیروح است که بر پایه آن، خصایص اخلاقی و شخصیت و معیارهای ارزیابی و داوری یک دانشمند، با یک انسان دیندار یا عارف متفاوت است. ایمان دینی افراد مومن اغلب و چه بسا همیشه مستلزم نوعی تعهد و همچنین مستلزم سپردن خویشتن به چیزی ماورای اموری است که برای آنها برهان قاطع داریم. کسانی که حیات مؤمنانه داشتهاند، به ما میگویند که این تعهد از نوع امور موقتی، غیر فراگیر و زودگذر نیست و از سویی با قوانین عقلی که یک نتیجه خاص در اختیار داریم، تناسب تام ندارد. بنابراین ایمان افراد دیندار درگرو روشهای تجربی یا حتی روشهای عقلانی، منطقی و فلسفی نیست، گرچه این روشها ممکن است قوانینی برای ایمان افراد به دست دهند
.
بیان تمایزهای میان معرفت دینی و علمی، به خودی خود مسأله آفرین نیست؛ اما از آنجا که در عصر ما معرفت علمی، معرفت حاکم و موجه است و چنین پنداشته میشود که بر سایر معرفتها نیز برتری دارد، برشمردن تمایزهای معرفت علمی و دینی القا کننده نوعی تفکر است؛ یعنی این تفکر که معرفت دینی، اعتبار و اتقان معرفت علمی را ندارد؛ زیرا حاوی مشاهدات تجربی (از آن گونه که در علم وجود دارد) نیست و از سویی وفادار شدن انسانها به آن نیز صرفاً بر اساس استدلالهای منطقی نمیباشد
.
عدهای این گمان عامه و فراگیر را که معرفت علمی برترین معرفتها است، میپذیرند و از این رو معرفت دینی را که به گونهای تجربی مشاهدهپذیر نیست و روش رسیدن به آن بر اساس استدلالهای منطقی نمیباشد، بکلی کنار مینهند. پارهای دیگر میکوشند تا معرفت دینی را چنان تغییر دهند تا در چارچوبهای تنگ روش علمی، مورد نظر آنها قرار گیرد. در این میان، به موارد تأسفباری برمیخوریم: مواردی چون قطعهقطعه کردن معرفت یکپارچه دینی و گرفتن روح الهی از آنها با معیارهای «اثبات پذیری گزارههای دینی» ، «تأئیدپذیری گزارههای دینی» ، «ابطال پذیری گزارههای دینی» و … .آشکار است که نتیجه چنین کارهایی جز جفا بر معرفت دینی نیست، به گونهای که دین را از حالت پویایی – که انسان با آن زندگی و راز و نیاز میکند – به انبوهی از تقسیم بندیهای سرد و بی روح تبدیل میکند
.
پیش فرض هر دو واکنش به مسأله علم و دین، علمپرستی متولیان آنها است. هر دو به این پیش فرض که علم برترین معرفت است، معتقدند. بر اساس این باور، گروهی معرفت دینی را کاملاً کنار مینهند؛ اما گروهی دیگر که تعلقشان بدان بیشتر است میکوشند تا از آن توجیههایی ارائه کنند که با ممیزات روش علمی – که آن را ناکاویده پذیرفتهاند – سازگار باشد. اما هیچ یک از این دو گروه از خود نمیپرسند که آیا معرفت علمی واقعاً آنگونه که جو حاکم عصر ما آن را القا میکند، یقینیترین معرفت است؟ آیا دانشمندان واقعاً مغزهایی ماشینیاند که صرفاً با استدلال و منطق پیش میروند؟
علم شناسی
نگرش رایج درباره علم از متون علمی، بویژه متون درسی متداول، سرچشمه گرفته است؛ متونی که «علم را ناظر بر محتوایی میدانند که خاصه با مشاهدات، قوانین و نظریهها شرح و بسط داده شده است» (کوهن، تامس ۱۹۷۰ ، ص ۱)
.
مطابق چنین برداشتی، روش علمی با جمعآوری دادههای مشاهدتی آغاز و سپس با به کارگیری روشهای پژوهشی و قواعد منطق، به نظریهها و قوانین علمی منجر میشود. با این حساب اگر علم مجموعهای خوشهوار از امور واقع، نظریهها و روشهای گرد آمده در کتب درسی باشد، پس «دانشمندان انسانهاییاند که، موفق یا ناموفق، سعی میکنند عنصر دیگری را به این مجموعه خاص بیفزایند» (همانجا). در واقع، مجموعه مشاهدات دانشمندان، مجموعهای منسجم و سازگار از یافتههاست؛ یعنی یافتههای مشاهدتی نوین بر یافتههای مشاهدتی پیشین افزوده میشود؛ بنابراین، فرایند تحول علم رشدی انباشتی دارد و با گذر زمان روز به روز بر وسعت معرفت علمی اضافه میشود. نتیجه این نوع تلقی از علم، نوشتن تاریخنگاریهای «ویگی» از علم است که اساس تصور ما از علم را تشکیل میدهد. تاریخنگاری از این دست دو وظیفه اساسی دارد: «از طرفی او باید نشان دهد که چه فردی، در چه لحظهایی واقعیت، قانون و نظریه علمی زمان را کشف یا اختراع کرده است و از سویی دیگر او باید به توصیف و تبیین مجموعه اشتباهات، اسطورهها و خرافههایی بپردازد که مانع انباشت سریعتر اجزای متشکل متون علمی جدید میشوند» (همان جا، ص ۲). حاصل این رویکرد به تاریخنگاری، نوشتن گاه شماریهایی میشود که وقایع آن حول یک «قهرمان» رخ میدهد. قهرمانانی همچون کپرنیک، گالیله، کپلر و نیوتن که با نبوغ، از خودگذشتگی و استقامت در برابر خرافهها، افقهای جدید علمی را در برابر ما گشودهاند
.
در این شیوه، نظریهها و قوانین علمی معاصر تاریخ نگار همگی «درست» و «معقول» فرض میشوند، سپس تاریخنگار با فرض درستی این نظریهها، به سراغ تاریخ علم میرود و آن دسته از نظریههایی را که در نهایت به نظریههای کنونی منجر میشوند، همچون حلقههای یک زنجیر کنار هم قرار میدهد. به قول تامس کوهن، فیزیکدان و فیلسوف علم معاصر، موضوع اینگونه تاریخنگاریها «شفاف و ژرفتر کردن فهم روشها یا مفاهیم علمی معاصر با نشان دادن تکاملشان است. تاریخنگار با تعهد به چنین هدفی، یک علم استقرار یافته یا بخشی از آن را انتخاب میکند، علمی که منزلت آن به عنوان معرفتی «معقول» بهندرت قابل تردید است و تاریخنگار نشان میدهد، کِی، کجا و چگونه عناصری که موضوع و روش فرضی آن علم را در روزگارش ساختهاند، بهوجود آمدهاند» (کوهن، تامس ۱۹۷۷ ص ۱۰۷)
.
این قبیل تاریخنگاران وقتی با نظریههایی مواجه میشوند که به نظریههای معاصر نمیانجامد، یا اصولاً به آنها نمیپردازند و یا آن ها را انحرافهایی در مسیر تاریخ علم درنظر میگیرند. چنین نظریههایی ممکن است تنها از این نظر که نکتهای روششناختی را در بردارند یا نشانگر دورهای طولانی از سترونی علم هستند، بررسی شوند. از موارد جالبی که در این نوع تاریخنگاری دیده میشود، آن است که در مورد تأثیر عوامل بیرون از حوزه علم بر این حوزه، همواره «مذهب به عنوان مانع و فناوری به عنوان پیش شرط سببی برای پیشرفت در صنعتی شدن دیده میشوند و تقریباً تنها عواملی هستند که مورد توجه قرار میگیرند» (همانجا).تاریخ نگاری کسانی مثل جورج سارتون، کرامبی و دامپییر از این نوع تاریخنگاریها بهشمار میرود
.
در مقابل تاریخنگاری ویگی از تاریخنگاری دیگری میتوان سخن گفت که در قرن بیستم و بویژه در نیمه دوم آن بسیار مورد توجه قرار گرفت. مورخان بهتدریج متوجه شدند پاسخ دادن به پرسشهای سادهای از قبیل اکسیژن کی کشف شد؟ یا چه کسی آن را کشف کرد؟ چندان هم ساده نیست و در مورد محل و تاریخ یک کشف و کاشف آن مناقشات فراوانی وجود دارد
.
پس پرسیدن چنین سوالاتی چه فایدهای دارد؟ ثانیاً برخی مطالعات تاریخی نشان داد این تلقی از علم که خط مسیر آن را صعودی و مستقیم میداند، بحث برانگیز است، ثالثاً تمییز میان یک موضوع علمی و آن چه خرافه و اشتباه میدانیم، چندان کار سادهای نیست و بسیاری از اوقات این به اصطلاح خرافات، در شکلگیری یک کار علمی سترگ نقش تعیین کنندهای داشتهاند. این تردیدها پیش فرض بنیادین تاریخنگاری ویگی، یعنی مفروض و معقول گرفتن نظریههای علمی معاصر را به پرسش گرفت. مورخان کمکم دریافتند آنچه ما «غیرعلمی» و «نامعقول» میدانیم، در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 