پاورپوینت کامل مسئله تقلیلیافتگی شناخت مردم از موسیقی ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مسئله تقلیلیافتگی شناخت مردم از موسیقی ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مسئله تقلیلیافتگی شناخت مردم از موسیقی ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مسئله تقلیلیافتگی شناخت مردم از موسیقی ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
نگاهی به کارکرد روانشناختی موسیقی ایرانی
از دیرباز که بشر به اعتبار دو رکن تفکر و تکلم که وجه تمایز و برتری او در نسبت با دیگر موجودات است فراتر از نیازهای مادی و جسمی، برای پاسخ به نیازهای متنوع و پیچیده ذهنی و روانی خود، آهنگ و کلام موزون را تجربه، توسعه و تکامل بخشید، چنانکه گویی این هر دو جزئی از تاروپود وجودی او بودهاند.
نگاهی به کارکرد روانشناختی موسیقی ایرانی
از دیرباز که بشر به اعتبار دو رکن تفکر و تکلم که وجه تمایز و برتری او در نسبت با دیگر موجودات است فراتر از نیازهای مادی و جسمی، برای پاسخ به نیازهای متنوع و پیچیده ذهنی و روانی خود، آهنگ و کلام موزون را تجربه، توسعه و تکامل بخشید، چنانکه گویی این هر دو جزئی از تاروپود وجودی او بودهاند. چنانکه انتظار میرود ابتدا آهنگها و اصوات حنجر خود آدمی در خدمت او پاسخگوی این مهم بوده است، اما عطش درونی آدمیزاد چنان بود که تارهای صوتی او با آنهمه انعطاف و ارتعاشات معجزهگر او را سیراب نکرد؛ از همین رو، با تفکر و نبوغ خود به گسترش موسیقی با انواع شیوهها و رسانهها نایل آمد و از همین روست که به گفت معروف: «آنجا که کلام باز میماند موسیقی میآغازد». اما در ارتباط با این نیازها و اقتضائات روانشناختی و اجتماعی چه رسالتی برای موسیقی میتوان قائل شد؟
بنا به تعریفی کلی و مشهور، موسیقی غذای روح است؛ بدین نظر، کیفیت این غذا نیز دارای اهمیت بسیار است و به همین رو لازم است در این مورد به ارتباطات پیچید مغزی با موسیقی و کلام موزون نظری بیندازیم. مغز بشر دارای احساسات و عواطف و هیجانات بسیاری است که برخی مثبت و برخی منفیاند، اما مجموعاً انسان سالم حتی باید مقداری از موارد منفی را هم داشته باشد، چه در غیر این صورت تعادل روحی و زیستی او دچار اختلال میشود. نکت کلیدی حفظ تعادل در مجموع متنوع احساسات بشری نهفته است و اعجاز موسیقی را نیز باید در همین رابطه واکاوید، زیرا موسیقی چون مرهمی بر دردها میتواند چنین کمی و کاستیهایی را با قو محرک خود به تعادل بکشاند، یا به عبارتی، بهصورت میانجی مصلح و متعادلکننده عمل کند؛ ولی موسیقی چرا و چگونه دارای چنین قدرت و خاصیتی است؟
چون اساس کلی خلقت و حیات بر نظم و موزونی قرار دارد، بهخوبی میتوان دریافت هرآنچه که در جهت عکس این قاعد اصلی (بینظمی) حرکت کند، بر روح و روان آدمی اثری نامطلوب و مخرب به جا خواهد گذاشت و آنچه که با نظم و موزونی (هارمونی) مغز و روان همسویی نشان دهد، موجه و مفید واقع میگردد؛ پس در همین جا با اندکی تأمل باید دید آیا چنین نظم و همسویی بین برخی موسیقیها از جمله جاز و راک و پاپ … و هر جریان دیگری با مغز و روح و روان آدمی وجود دارد یا خیر؟ اگر وجود دارد که قابل قبول، ولی اگر چنین همخوانی وجود ندارد، در زیان و ناسودمندی آن نباید شک کرد، منتهی از آنجا که این زیان نمودی فوری و قابل اندازهگیری ندارد بلکه دارای تأثیری نامحسوس و کیفی و درازمدت است، بهراحتی نمیتوان آن را سنجش و ارزیابی نمود؛ به عبارتی، هرآنچه که با هارمونی و قوانین خلقت و کائنات همسویی دارد مفید و در غیر این صورت مضر واقع میشود؛ و راز سود و زیان انواع موسیقی نیز در همین نکته کلیدی نهفته است.
از طرفی همچنانکه طیف فعالیت ذهن و احساس بشر بسیار وسیع و متنوع و پیچیده است برای تطابق و تشفی و اقناع و همخوانی با هریک از این طیف گسترده روحی، تنوع و غنای گستردهتر موسیقایی را میطلبد و به همین جهت است که موسیقی همپای احساسات بشری تنوع و تکامل و توسعه یافته است، منتهی برای بهرهگیری صحیح و مناسب از آن باید برای شرایط خاص هیجانی و روحی و روانی گوشههای مناسب با آن احوال را انتخاب و به خدمت گرفت تا با چنان جریانی همخوان و همسویی بین آنها انسان به کمال مطلوب موسیقی دست یابد. چنانکه اشاره رفت، راز مفید بودن همسویی امواج موسیقی و مغز در تعادل بخشیدن مشاعر سالم و فیزیولوژیک مغز است نه در بریدن و قطع رابط ادراک و شعور با واقعیات محیط زندگی، یعنی چنان کاری که مخدرات با مغز انجام میدهند و اگر گوشهای و طیفی از موسیقی باعث چنین قطع رابطه و بیخبری گردد قطعاً در حد داروهای مخدر مخرب و زیانبار خواهد بود؛ یا به عبارتی، موسیقی که زایید نیاز عقل بوده باید در خدمت برانگیختن تأمل و تفکر باشد و نه قطع رابط او با اندیشه؛ و این نکات مهم را بسیاری از اندیشمندان بزرگ دنیا مدنظر داشتهاند.
افلاطون در قرن پنجم پیش از میلاد با تفکر عمیق خود دربار موسیقی نوشته است: «چگونه میتوانیم طبیعتی نجیب و آرام داشته باشیم که در همان حال از شجاعت زیاد برخوردار باشد؟» و پاسخ میدهد: «شاید موسیقی بتواند این مشکل را حل نماید، زیرا روح انسانی از راه موسیقی تناسب و هماهنگی را یاد میگیرد و حتی استعداد پذیرایی عدالت را پیدا میکند، زیرا کدام شخص است که روحاً منظم و مرتب باشد ولی درستکار نباشد؟» افلاطون پس از شمردن فواید موسیقی به زیانهای او نیز میپردازد و مینویسد: «معذلک موسیقی خارج از حد، به همان انداز ورزش زیاد (افراطی) مضر و خطرناک است، زیرا تنها ورزشکار و قهرمان بودن به وحشت میانجامد و موسیقی بیش از حد نیز شخص را بیش از حد نرم و ملایم میکند.» ۱
ویل دورانت نیز با تلفیقی از اندیشههای ارسطو و خویش در مورد هنر که موسیقی نیز جزئی از آن است چنین میگوید: «برازندهترین نوع هنر آن است که هم با عقل هم با احساسات سروکار داشته باشد، همچنانکه کمال یک سمفونی تنها در هماهنگی و نتایج الحان نیست، بلکه در ماهیت و بسط دامنه وسعت آن است. لذت عقلانی که از درک یک هنر حاصل میشود عالیترین لذتی است که انسان میتواند به آن برسد». ۲
شوپنهاور هم در مورد هنر و موسیقی استدلال میکند که: «مقام هنر از علم بالاتر است. هنر غم و اندوه زندگی را تسکین میدهد، زیرا ما را از امور جزئی و زودگذر به جهان کلی و ابدی میکشاند و این قدرت هنر در بالا بردن ما از این عالم نفسانی بیشتر در موسیقی آشکارتر است». ۳ اسپنسر نیز در بحث مفصل و جنجالی تطور خود استدلال و نتیجهگیری میکند که: «همه اجزای عالم و کائنات از ضربان قلب یا اهتزاز سیم ساز و موسیقی و تموج نور و صوت و حرارت و جزر و مد دریا و توالی فصول و نوسان ذرات تا اعتلا و انحطاط اقوام و تولد و مرگ ستارگان همه از قوانین موزون بودن پیروی میکنند». ۴ همچنین جمیز جورج فریزر از متفکران بزرگ قرن نوزدهم در مورد موسیقی مینویسد: «هر دینی موسیقی خاص خود را دارد و تفاوت اعتقادها در نوع موسیقی منعکس میشود. تخیل ابتدایی انسان و زبان با طنین پیچان در نثر موسیقایی نمایان میشود؛ در واقع تأثیر موسیقی در تحول مذهب موضوعی است که پژوهش همدلانه حقش را ادا خواهد کرد.» ۵ مولانا نیز چنین میسراید:
ناله سرنا و تهدید دهل/ اندکی ماند به آن ناقور کل
پس حکیمان گفتهاند آن لحنها/ از دوار چرخ بگرفتیم ما
بانک گردشهای چرخ است اینکه خلق/ میسرایندش به تنبور و به حلق
همچنین اشعار زیادی از حکیم نظامی و حافظ و بسیاری دیگر از شعرا نشاندهند علاقه و شناخت آنها از موسیقی است، مثلاً:
«نکیسا در ترانه جادویی ساخت/ پس آنگه این غزل در راهوی ساخت» (نظامی)
«چه راه میزند این مطرب مقامشناس که در میان غزل قول آشنا آورد» (حافظ)
اما نکته آن است که مصداق موسیقی در کلام فلاسفه و متفکران چیست؟ با نظر به قرائن باید گفت منظور آنها موسیقی فاخر و کلاسیک بوده است؛ و از طرفی از تعاریف ارائهشده دربار زیبایی میتوان به منظور اصلی آنها پی برد، آنجا که کانت میگوید: «زیبا آن چیزی است که در ترکیب و ساختمان آن تناسب و وحدت مراعات شده باشد، چنانکه گویی هوش خرد در طرح آن دخالت نداشته است.» ۶
مسئل غم و شادی در موسیقی
بنا به عقیدهای سطحی و عامهپسند، موسیقی برابر است با ابزار و ابراز شاد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 