پاورپوینت کامل فلسفه و دینداری ۵۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فلسفه و دینداری ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فلسفه و دینداری ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فلسفه و دینداری ۵۶ اسلاید در PowerPoint :
آنچه در پی می آید متن سخنرانی آیتالله دکتر سید مصطفی محقق داماد در روز جهانی فلسفه است که در مدرسه عالی شهید مطهری ایراد شده است.
نوع بینش فیلسوف با دیگران متفاوت است. فیلسوف میخواهد جهان را فهم کند، یعنی میخواهد تصویری صحیح و نسبتاً جامع و کامل از جهان در ذهن خود داشته باشد
اشاره: آنچه در پی می آید متن سخنرانی آیتالله دکتر سید مصطفی محقق داماد در روز جهانی فلسفه است که در مدرسه عالی شهید مطهری ایراد شده است
.
نوع بینش فیلسوف با دیگران متفاوت است. فیلسوف میخواهد جهان را فهم کند، یعنی میخواهد تصویری صحیح و نسبتاً جامع و کامل از جهان در ذهن خود داشته باشد
.
از نظر فیلسوف حد اعلای کمال انسان به این است که جهان را آنچنان که هست با عقل خود دریابد؛ بهطوری که جهان در وجود او وجود عقلانی بیابد و او جهانی شود عقلانی. لهذا در تعریف فلسفه گفته شده است: «الحکمه هی صیروره الانسان عالما عقلیا مضاهیا للعالم العینی»۱؛ یعنی فیلسوفی عبارت است از اینکه انسان جهانی بشود عقلی شبیه جهان عینی
.
البته این هدف ومقصود برای حکمت نظری است. شاید دعایی که به رسولالله(ص) منتـسب است:« اللهم ارنا الاشیاء کما هی»؛ یعنی خدایا هستی را آنگونه که هست، به من بنما. یا به نحوی که ابن ابی جمهور احسایی در کتاب «عوالی اللئالی» آورده: «رب ارنا الحقایق کما هی»۲؛ یعنی خدایا حقایق را آنگونه که هست، به من بنما
.
پیامبر(ص) از خداوند حکمت نظری را خواسته ولی نه فهم آن را، بلکه رویت آن را، و حکیم فهم آن را میجوید. رویت یعنی مشاهده قلبی. برای حکیم آنچه تحقق مییابد، فهم نظری است
.
خواسته این دعا دقیقا همان است که ابراهیم خلیل(ع) از خداوند خواسته وقرآن مجید نقل فرموده است: «رَبّ هَبْ لىِ حُکْمًا وَ أَلْحِقْنىِ بِالصَّالِحِینَ »(شعراءر ۸۳)
در این جمله ابراهیم دوچیزخواسته است: یکی حکمت که همان حکمت نظری است. البته باز هم نه فهم آن که از طریق علم حصولی حاصل می شود، آنچه ابراهیم خواسته، رویت ومشاهده است که ازطریق علم حضوری حاصل میشود. این را خود قرآن در جای دیگر فرموده: «وکذلک نری ابراهیم ملکوت السموات والارض»(انعامر ۷۵)؛ یعنی ما ملکوت اسمانها وزمین را به ابراهیم نشان دادیم. منظور از ملکوت یک شیء باطن وحقیقت آن است. بنابراین به موجب این آیه دعای حضرت ابراهیم (ع) مستجاب شده است. این اولین خواسته ابراهیم بود
.
خواسته دوم آن است که او را در زمره صالحین قراردهد. قرارگرفتن در زمره صالحین هدف ونتیجه حکمت عملی است. مقصود و هدف و نتیجه حکمت عملی آنست که روح بر بدن مسلط شود، بدن تابع و مطیع عقل گردد. نتیجه جکمت عملی آنست که عقل عملی به گونه مقتدر میشود که قوای غریزی و طبیعی را به نقطه اعتدال برساند و از افراط و تفریط حفظ کند
.
مفاد دعای فوق آن نیست که عمل صالح انجام دهد، زیرا انجام عمل صالح میتواند گاه از کسانی سرزند که دیگر مرتکب لغزش میشوند، ولی «صالح» مرحلهای بالاتر است. صالح کسی است که از هر رجس وپلیدی پاک و مطهر شده است. در سوره بقره خداوند میفرماید: «وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْراهیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِیالدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِیالْآخِرَهِ لَمِنَالصَّالِحینَ» (بقرهر۱۳۰)؛ چه کسى از کیش ابراهیم روى برمىتابد جز آنکه خود را بىخرد ساخته باشد؟ ابراهیم را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت نیز از صالحین است
.
ملاصدرا میگوید: «أما النظریه فغایتها انتقاش النفس بصوره الوجود على نظامه بکماله و تمامه- و صیرورتها عالما عقلیا مشابها للعالم العینی لا فی الماده بل فی صورته و رقشه و هیأته و نقشه و هذا الفن من الحکمه هو المطلوب لسید الرسل المسئول فی دعائه (ص) إلى ربه حیث قال: رب أرنا الأشیاء کما هی
.
و للخلیل( ع) أیضا حین سأل رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً و الحکم هو التصدیق بوجود الأشیاء المستلزم لتصورها أیضا و أما العملیه فثمرتها مباشره عمل الخیر لتحصیل الهیئه الاستعلائیه للنفس على البدن و الهیئه الانقیادیه الانقهاریه للبدن من النفس و إلى هذا الفن أشار بقوله (ع): تخلقوا بأخلاقالله
.
و استدعى الخلیل ع فی قوله وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ و إلى فنی الحکمه کلیهما أشهر فی الصحیفه الإلهیه لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ و هی صورته التی هی طراز عالم الأمر ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ و هی مادته التی هی من الأجسام المظلمه الکثیفه إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا إشاره إلى غایه الحکمه النظریه وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إشاره إلى تمام الحکمه العملیه.»۳
تاثیرحکمت در زندگی روزمره بشر
حال ممکن است این سئوال مطرح شود که آیا حکمت در زندگی این جهانی و روزمره ما تاثیری ندارد وکاملا منفک است یا موثر؟ و اگر مؤثر است چگونه حکمت به زندگی روزمره ما سرایت میکند؟ چگونه می تواند زندگی را بهینه سازد؟
در پاسخ این سئوال که بسیار مهم است، دنیای مغرب زمین راهی را پیش گرفته که معتقد است اساس همه زندگی، اقتصاد، سیاست، و همه مبتنی بر فلسفه است. ودراین موضوع سخن بسیار گفته شده است
.
اما در این سخن که برای من پیش بینی شده میخواهم به یکی از ابعاد آن اشاره کنم وآن تاثیر فلسفه در دینداری ونوع آن است که به یقین به زندگی روزمره ما ترجمه میشود
.
دینداری حکیمانه با دینداری غیر حکیمانه بیگمان متفاوت است. من برای این مدعا یک شاهد تاریخی دارم و یک تحلیل فلسفی
.
و اما شاهد عملی وتاریخی- که گواه عاشق صادق در آستین باشد، گفتهاند تاریح آزمایشگاه علم الاجتماع است. نگاهی به تاریخ بیفکنیم. در تاریخ زندگی بشر، از آغاز تا کنون و حتی هم اکنون و در همین لحظهای که ما دراینجا نشستهایم، دیندارانی بوده و هستند که به نام دین، ساطور به دست، به جان این و آن افتاده و آرامش را از زندگی انسانهای دیگر سلب کردهاند و برای رسیدن به بهشت برین زندگی دیگران را به جهنمی سوزان مبدل ساختهاند
.
هیچ کدام ازاین سفاکان سابقه تحصیلات عقلی نداشتهاند. ابوبکر بغدادی در زندگی خودنوشت خویش سوابق تحصیلی خود را مشروحا نگاشته است. آنچه اصلا بویی نکرده کتب عقلی است. من منکر آن نیستم که ممکن است شخص تحصیل کرده یا استاد فلسفه هوای نفسش بر وی غلبه کند و با به قدرت رسیدن، خونریز شود؛ ولی بعید می دانم خونریزی او مبتنی بر اعتقادات دینی باشد و از انگیزه دینی نشأت بگیرد
.
برای تحلیل فلسفی، بایدنگاهی به تعاریف فلسفه بیندازیم
:
ابویوسف یعقوب بن اسحق کندی( ۱۸۵-۲۶۰ ه.ق)، برای تعریف فلسفه چنین آوره است: «التشبّه بافعال الله تعالى بقدر طاقه الانسان»۴؛ فلسفه تشبه به افعال خداوند تعالی است به انداز طاقت وتوان انسان
.
اخوان الصفا نیزمانند تعریف کندی ارائه کرده اند: «الفلسفه هی التشبه بالاله بحسب الطاقه البشریه».۵
ابن سینا در کتاب فارسی خود با عنوان «دانشنامه علایی» فلسفه را چنین تعریف کرده: «…ودیگرآن بود که ازحال هستی چیزها، ما را آگاهی دهد تا جان ما صورت خویش یابد ونیک بخت آن جهانی شود.»۶
دراین میان ابن رشد اندلسی فلسفه را با خداوند پیوند میدهد وعبارتی چنین مینویسد: «الفلسفه لیس شیئا اکثرمن النظر فی الموجودات و اعتبارها من جهه دلالتها علی الصانع»؛ یعنی فلسفه به جز نظرنمودن درموجودات و بررسی آنها ازجهت دلالت آنها بر صانع چیز دیگری نیست.۷
ابن رشد در متن فوق فلسفه را نردبانی برای شناخت صانع جهان دانسته است؛ البته نردبانی عقلانی
.
جای گفتگو نیست که خداوند مثل ندارد: «لیس کمثله شیئ»۸ خدا مانند ندارد. پس مراد از تشبه بالا همان است که در روایات ما آمده است: «تخلقوا باخلاق الله»۹ که ما را مأمور کردهاند به اخلاق خدا متخلق شویم. اخلاق خدا همان است که در فلسفه وکلام گفته میشود صفات خدا همه صفات زیبا در الله هست، اصلا ًکلمه الله به معنای «المستجمع لجمیع صفات الحسنی» است؛ یعنی آن ذاتی که دارای همه زیبایی هست، آن ذاتی که دارای همه اخلاق نیک است
.
معرفت به خدایی که دارای صفاتی است و آن صفات عین ذات اوست، مستقیما در زندگی روزمره ما موثر است. خدایی که عالم است، قادر است، رحیم است، رئوف است، رازق است، عطوف است، و آنچه زیبایی است، تجلی پروردگار است
.
کسی که با معرفت عقلانی دیندار میشود، اولین قدم دینداری خداشناسی است. خدایی که او میشناسد، مستجمع همه زیبائیهاست، رحیم ورحمان است. خدایی که عین رحمت است، چگونه میتوان پذیرفت که دستور خونریزی وسفک دماء صادر فرماید؟
جالب است این گونه نگاه، گاهی برای افرادی مانند محی الدین ابن عربی مشکل توجیه عذاب را مطرح ساخته است. عارفانی مانند او دست به چنان تاویلاتی زدهاند که البته با ظواهر قرآنی سازگار نمیباشد. ابن عربی در «فصوصالحکم» که معروفترین اثر وی میباشد، نخست با استناد به حدیث «سبقت رحمتی علی غضبی» ذات خداوند را رحمت نامتناهی معرفی کرده و به دنبال آن مدعی شده که با این وصف، جایی برای غضب الهی نمیماند
.
وی در باب عذاب، نخست میگوید که هیچ گنهکاری عذاب مؤبد و جاودانه نخواهد داشت که همه کافران و گنهکاران سرانجام نجات یابند. لیکن نهایت سخن وی آنست که اساساً عذابی در کار نیست؛ چه عذاب از «عذب» به معنی گوارا و دلپذیر بودن شیء است.۱۰
رسول الله(ص) الگوست
جدا از نقد نظر ابن عربی، مسلم است که خداوند برای انسانها الگوهای تربیتی در روی زمین قرارداده و در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 