پاورپوینت کامل حکمت به مثابه تربیت ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حکمت به مثابه تربیت ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حکمت به مثابه تربیت ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حکمت به مثابه تربیت ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

نوشتار حاضر متن سخنرانی دکتر غلامرضا اعوانی با عنوان «حکمت، بهترین روش تربیت» است که در مجموعه فرهنگی وزارت کار و امور اجتماعی ایراد گردیده است.
موضوع بحث درباره حکمت به معنای تربیت است. قدما نیز روشی را بهتر از حکمت برای تربیت نمی دانستند. اصولاً بدون وجود فلسفه و حکمت انجام هر کاری بیش از آنکه فایده داشته باشد، ضرر دارد و انسان با علم و حکمت است که وارد کارها می شود. قدما برای حکمت بسیار اهمیت قائل بوده اند. به عنوان مثال به این سخن فارابی که در مورد حکمت گفته است توجه کنید. او می گوید: «حتی انه لا یوجد شیی من موجودات عالم الا و للفلسفه فیه مدخل»؛ هیچ چیز و هیچ موجودی در عالم یافت نمی شود جز اینکه فلسفه در آن دخالت دارد. و در ادامه آن می گوید: «و علیه غرض و منه علم بمقدار طاقت البشریه»؛ و در هر چیزی فلسفه غایت آن است و علم حقیقی آن منوط به فلسفه است

نوشتار حاضر متن سخنرانی دکتر غلامرضا اعوانی با عنوان «حکمت، بهترین روش تربیت» است که در مجموعه فرهنگی وزارت کار و امور اجتماعی ایراد گردیده است

.

موضوع بحث درباره حکمت به معنای تربیت است. قدما نیز روشی را بهتر از حکمت برای تربیت نمی دانستند. اصولاً بدون وجود فلسفه و حکمت انجام هر کاری بیش از آنکه فایده داشته باشد، ضرر دارد و انسان با علم و حکمت است که وارد کارها می شود. قدما برای حکمت بسیار اهمیت قائل بوده اند. به عنوان مثال به این سخن فارابی که در مورد حکمت گفته است توجه کنید. او می گوید: «حتی انه لا یوجد شیی من موجودات عالم الا و للفلسفه فیه مدخل»؛ هیچ چیز و هیچ موجودی در عالم یافت نمی شود جز اینکه فلسفه در آن دخالت دارد. و در ادامه آن می گوید: «و علیه غرض و منه علم بمقدار طاقت البشریه»؛ و در هر چیزی فلسفه غایت آن است و علم حقیقی آن منوط به فلسفه است

.

عالم از حکمت پدید آمده است و در آن هیچ گونه شکی نیست. انسان هنگامی که به هستی و وجود توجه و در آن موارد تعقل می کند، به آن یقین می یابد و در می یابد که وجود بر مبنای حکمت است. او هنگامی که به حکمت وجود پی می برد، فیلسوف تر می شود. بنابراین بهترین شناخت، حکمت است و بدون حکمت هیچ شناختی وجود ندارد. این نکته بسیار مورد توجه حکمای قدیم قرار داشته و امروزه نیز به وجوه دیگری مورد توجه است

.

حال جنبه‌های مختلف حکمت را که در تربیت موثرند، به طور اجمال بیان می کنم. حکمت را علم مطلق می دانند. علوم بر دو دسته‌اند

:

۱

)

علوم نسبی یا مقید، ۲) علوم مطلق. علم با وجود ارتباط دارد و می دانیم که وجود نیز مقید است. از این رو در می‌یابیم که علم نیز مقید است. اعتقاد به تقید موجود و حکمت، علم مطلق است و ندانستن آن جهل مطلق است. در جوامع سنتی از مردم عامی گرفته تا حکما هیچ کس از علم بی بهره نبوده است. فرق آنها هم در این بوده که حکیم، علم را به صورت تفضیلی می‌دانسته است، در حالی که عامه آن را اجمالی می‌دانسته‌اند. آگاهی به مبدا اول و معاد و غایت وجود انسان بسیار مهم است. بدون این آگاهی ما جاهل هستیم. از این رو حکمت است که ما را به این آگاهی می‌رساند. قدما حکمت را تولد ثانی می دانسته‌اند. اما در حال حاضر این نکته فراموش شده است و ما تنها تولد اول و تولد مادی و جسمانی را مدنظر قرار می‌دهیم. حکمت تولد روحانی و تربیت روح است و رسیدن به آن همان فطرت ثانی است که حکما در مورد آن بسیار بحث کرده‌اند. سقراط حکمت را به مامایی تشبیه کرده است که ماما در این مورد یک سمبل است و فرزندان را تربیت می‌کند. اما حکمت، انسان را از تولد اول به تولد ثانی می‌آورد و این در تمثیل سقراط به خوبی مشاهده می‌شود. به تعبیر فارابی، حکمت علم العلوم و صناعه الصناعات است و همه علوم و صناعات در خدمت حکمت هستند. از این رو هر علمی که پشتوانه اش حکمت نباشد، ابتر است و این نکته در دنیای امروز ما بسیار اتفاق افتاده است؛ نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند

.

بنا به تعبیر فارابی اگر سیاست همراه با حکمت باشد، یک سیاست فاضله است. در غیر این صورت این طور نیست و امروزه می بینیم که در بسیاری از مناطق دنیا سیاست مبتنی بر حکمت الهی و فاضله نیست. در اینجاست که به گوهر سخنان فارابی و ابن سینا پی می بریم که همانا ترکیب سیاست با حکمت در مدینه فاضله است. حکمت، علم نجات بخش است. هندیان اعتقاد دارند که نجات تنها یک راه دارد و آن دانش و فرزانگی و حکمت است و اگر دانایی نباشد و جهل بر انسان مسلط باشد، راه نجاتی برایش نیست. همین طور است که اگر انسان همه علوم جزئیه را داشته، ولی حکمت را نداشته باشد، برای او نیز راه نجاتی نیست. این حکمت است که به تعبیر قدما نور است و موجب اشراق وجود انسان است و همانا بدون آن ظلمت مطلق است. حکمت است که بشر را انسان می‌کند. منظور از بشر همان جنبه مادی است، در حالی که انسان یک موجود الهی است و تنها سیر و سلوک عرفانی و حکمی است که او را از یک موجود خاکی و زمینی به مقامهای عرفانی و الهی می رساند. حکمت با معرفت نفس و خودشناسی ارتباط دارد و تنها لازمه آن نیز همین است. نفس در لغت به معنای خود و خویشتن است و علم النفس نیز در اصل خودشناسی بوده است که امروزه تغییر یافته است

.

برای اینکه به حقیقت خود برسیم، راهی جز حکمت وجود ندارد. ملاصدرا در این زمینه تعبیری جالب دارد. او می گوید: «معرفت نفس از حیث ذات و صفت و افعال نردبانی به سوی معرفت باری تعالی است. زیرا نفس انسان مثال ربوبیت و الهیت است و این معرفت عالی ترین نوع معرفت است

.

»

مساله حکمت موجب تذهیب نفس می شود. حکمت موجب می شود نفس انسان یک نفس ناطقه و مطمئنه باشد. حکمت است که عقل جزئی را تبدیل به عقل الهی می کند. امروزه عقل جزئی حکومت دارد. قدما بین عقل و دهاء تفاوت قائل شده‌اند؛ در حالی که بسیاری این دو راه را یکی می‌دانند. دهاء زیرکی و هوشمندی است. بسیار ممکن است که انسان هوش و زیرکی خود را در موارد پست و کم ارزش به کار ببرد. همین طور ممکن است انسانی بسیار هم باهوش باشد، اما این هوش خود را در جهت اغراض فی نفسه بی‌ارزش به کار ببرد. فارابی از جمله افرادی است که این نکته را ذکر کرده است. او حتی در این زمینه مثالهایی هم می‌آورد که لذت، شهوت و ثروت از آن جمله‌اند. این در حالی است که عقل غایات الهی را تشخیص می دهد. حتی عقل غایات پست را تبدیل به غایات الهی می‌کند و عقل جزئی را تبدیل به عقل کلی می‌کند. قدما گفته‌اند هر چه انسان پیشرفت می‌کند، عقلش نیز متحول می‌شود. از عقل بالقوه به عقل بالفعل می‌رسد؛ حتی به گونه‌ای می رسد که

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.