پاورپوینت کامل تحلیل طبقاتی از منظری غیرآکادمیک ۷۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تحلیل طبقاتی از منظری غیرآکادمیک ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحلیل طبقاتی از منظری غیرآکادمیک ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تحلیل طبقاتی از منظری غیرآکادمیک ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

طبقه چیست؟ رویکردهای طبقاتی چگونه‌اند و آیا توجه به طبقه لزوما دربردارنده صورت‌های منازعه‌آمیز کردارهای اجتماعی است؟ آنچه می‌دانیم این است که تعریف یکدست و همه‌جانبه‌ای از طبقه وجود ندارد. مارکس، وبر، دورکیم و بوردیو هرکدام یک یا چند وجه از آن را پررنگ و از وجوه دیگر صرف‌نظر کرده‌اند. می‌توان طبقه را با مالکیت، اشتغال و رابطه با وسایل تولید تعریف کرد. از سوی دیگر می‌توان رویکردی کلان به طبقه داشت (همانند مارکس و وبر) و یا برعکس طبقه را (همانند دورکیم) در رویکردهای خرد و منفی فروکاهید و همچنین می‌توان با گسترش مفهوم سرمایه (همچون بوردیو) مفهوم طبقه را نیز بسط داد.

طبقه چیست؟ رویکردهای طبقاتی چگونه‌اند و آیا توجه به طبقه لزوما دربردارنده صورت‌های منازعه‌آمیز کردارهای اجتماعی است؟ آنچه می‌دانیم این است که تعریف یکدست و همه‌جانبه‌ای از طبقه وجود ندارد. مارکس، وبر، دورکیم و بوردیو هرکدام یک یا چند وجه از آن را پررنگ و از وجوه دیگر صرف‌نظر کرده‌اند. می‌توان طبقه را با مالکیت، اشتغال و رابطه با وسایل تولید تعریف کرد. از سوی دیگر می‌توان رویکردی کلان به طبقه داشت (همانند مارکس و وبر) و یا برعکس طبقه را (همانند دورکیم) در رویکردهای خرد و منفی فروکاهید و همچنین می‌توان با گسترش مفهوم سرمایه (همچون بوردیو) مفهوم طبقه را نیز بسط داد. کتاب «رویکردهایی به تحلیل طبقاتی» حاوی مجموعه مقالاتی به ویراستاری اریک اُلین رایت که به‌تازگی به فارسی ترجمه شده است در قالب یک مقدمه، شش فصل و نتیجه‌گیری، سویه‌های متفاوت طبقه را از منظر تحلیلگران نومارکسیست، نووبری، نودورکیمی و بوردیویی بررسی می‌کند

.

یکی از چیزهایی که تقریبا همه رویکردهای جامعه‌شناختی بر سر آن اتفاق‌نظر دارند، رابطه طبقه با شانس‌های زندگی است که به زبانی ساده عبارت است از «فرصت‌هایی که افراد در دستیابی به محصولات کمیاب و ارزشمند دارند». (ص ۵۸) البته این تاکید یکسان نیست. مارکس، توجه به رهایی‌بخشی را در اولویت قرار می‌دهد. او برخوردهای هنجاری با طبقه را پیش چشم دارد و علاوه‌بر تبیین نابرابری‌ها، مایل است با رویکردی انتقادی به جامعه سرمایه‌داری راهکاری جهت خلاصی از آن به دست دهد. او منازعه را پیامد ذاتی همه مناسبات طبقاتی می‌داند. وبر با آنکه «طبقه را پایه بالقوه منازعات می‌داند، اما به‌صراحت هرگونه ادعایی را مبنی‌بر اینکه مناسبات طبقاتی گرایش ذاتی به ایجاد منازعات آشکار دارند رد می‌کند» (ص ۲۶۹) «تمرکز خاص او بر ظرفیت‌های بازار در مساله شانس‌های زندگی برگرفته از دلمشغولی‌های نظری او در زمینه تنوع تاریخی و متمایزبودن سرمایه‌داری به‌مثابه صورت به‌شدت عقلانی‌شده جامعه بازار است». (ص۲۶۸) بوردیو صرفا به شانس‌های زندگی برحسب صورت‌بندی متنوعش از انواع سرمایه می‌پردازد

.

به‌رغم تصور پست‌مدرنیست‌ها که مدعی‌اند طبقه مفهومی منسوخ است و منافع را باید مستقل از تولید ارزیابی کرد، بیشتر متفکرانی که کماکان به مفهوم طبقه وفادار مانده‌اند مارکسیست‌اند. گرچه ایشان نیز از ادعاهای پرآب‌ورنگ نظیر «قوه‌مجریه دولت مدرن چیزی نیست مگر کمیته‌ای از بورژوازی» دست کشیده‌اند اما علی‌رغم این «نکته آن است که طبقه همچنان محوریت مشخص خود را در سنت مارکسیستی حفظ کرده و مارکسیست‌ها، بسیار بیش از سایر سنت‌های نظری، برای انجام کارهای دشوار تبیینی به آن رجوع می‌کنند». (ص۲۱

)

رویکردهای نومارکسیستی

«فصل اول، نوشته اریک اُلین رایت یکی از رویکردهای تحلیل طبقاتی در سنت مارکسیستی را بررسی می‌کند. ایده اصلی در اینجا تعریف مفهوم طبقه برحسب فرآیندهای استثمار و پیونددادن آن به نظام‌های متفاوتی از مناسبات اقتصادی است». (ص۱۹) از نظر نویسنده در میان چیزهایی که صفت طبقاتی می‌گیرند، دو مفهوم مناسبات طبقاتی و ساختار طبقاتی محوری‌اند و بقیه (مانند نزاع‌های طبقاتی، آگاهی طبقاتی، صورت‌بندی طبقاتی و…) همگی فضای خود را از پیوند با این دو مفهوم می‌گیرند

.

مناسبات اجتماعی تولید عبارت است از حقوق و قدرت‌هایی که می‌توانند تولید و کنترل بر منابع آن را تحت‌تأثیر قرار دهند. علاوه‌براین ویژگی‌های فنی تولید نیز بر مناسبات فوق تاثیر می‌گذارد. شرط لازم طبقاتی‌بودن مناسبات، وجود نابرابری جهت کنترل و مالکیت بر منابع تولید است. اما «برای آنکه مناسباتی، مناسبات طبقاتی به حساب‌ آید، تنها وجود نابرابری حقوق و قدرت در مالکیت محض بر یک منبع کفایت نمی‌کند، وجود نابرابری حقوق و قدرت در تصاحب ماحصل استفاده از آن منبع هم ضروری است. به بیان کلی، این امر مستلزم تصاحب درآمد حاصل از به‌کارگیری منبع یادشده است». (ص ۲۹)

سه نوع مناسبات طبقاتی داریم که در سنت مارکسیستی از هم تمییز داده می‌شوند: برده‌داری، فئودالیسم و سرمایه‌داری. نظام اول مبتنی‌بر تملک برده‌ توسط برده‌دار است. در فئودالیسم، سرف‌ها ناگزیرند بخشی از هفته را بر زمین ارباب – که البته به‌نوعی بر آن حق مالکیت دارند- به‌اجبار کار کنند. در سرمایه‌داری، مالکیت بر انسان‌ها ممنوع است اما فرد می‌تواند مالک زمین و سرمایه باشد و به‌این‌گونه کار فردی را به‌نوعی برقرار سازد که کارگر جهت برطرف‌شدن نیازهای روزانه‌اش بدان تن دهد

.

مناسبات طبقاتی تعیین‌کننده جایگاه‌های طبقاتی است که طی آن معلوم می‌شود فرد تا چه حد بر تولید تاثیرگذار است یا بر منابع آن مالکیت دارد. اما برای آنکه بتوان جایگاه فرد در منازعات اجتماعی و دیدگاه ذهنی او را نسبت به کار به‌درستی دریافت، وارد‌کردن پیچیدگی‌هایی چون «درجات استقلال، نزدیکی به سرپرستی، ‌سطوح مسئولیت، پیچیدگی شناختی وظایف، اقتضائات جسمانی کار، چشم‌انداز ارتقا و مواردی از این دست» (ص۳۶) ضروری است

.

«مفهوم پایه‌ای در تحلیل طبقاتی کلان، ‌ساختار طبقاتی است. جمع کلی مناسبات طبقاتی در یک واحد تحلیل را می‌توان «ساختار طبقاتی» آن واحد نامید». (ص۴۲) واحدهای تحلیل را برحسب نوع نگرش می‌توان کلان یا خُرد فرض کرد. «تحلیل طبقاتی سطح کلان بر تاثیرات ساختارهای طبقاتی بر واحد تحلیل که این ساختارها در آن تعریف شده‌اند، متمرکز است. تحلیل طبقاتی سطح خرد می‌کوشد راه‌های تاثیرگذاری طبقه بر افراد را فهم کند». (همان) این دو نوع واحد تحلیل رابطه دیالکتیکی و پیچیده‌ای با هم دارند. «تحلیل طبقاتی، همانند همه تحلیل‌های جامعه‌شناختی، در پی فهم هر دو سطح خرد و کلان و کنش‌های متقابل آن است». (ص۴۲) «گفتن اینکه «طبقه مهم است» به معنای طرح این ادعاست که نحوه توزیع حقوق و قدرت‌های کنترل و مالکیت منابع مولد یک جامعه، پیامدهای چشمگیری هم در سطح خرد و هم در سطح کلان برای تحلیل اجتماعی دارد». (ص۴۴)

آنچه مردم به‌واسطه داشته‌های‌شان به دست می‌آورند و آنچه به‌واسطه داشته‌های‌شان انجام می‌دهند که چیزهایی به دست آورند، ارتباط مستقیم با شانس‌های زندگی دارد که در دیدگاه مارکسیستی کسب آنها مستقل از مفهوم استثمار ممکن نیست. استثمار علاوه بر آنکه به منافع متضاد دو (یا چند) طبقه می‌انجامد، بهره‌وری یک طبقه از نیروی کار طبقه (یا طبقات) دیگر را به دنبال دارد؛ پس سرمایه‌داران نمی‌توانند – آن‌گونه که سفیدپوستان به نسل‌کشی سرخ‌پوستان پرداختند – خواستار نابودی کارگران باشند. رویه ایدئولوژیک سرمایه‌داری برای کنترل جامعه، ایجاد سنتزی از مکانیسم‌های اجبار رضایت در میان کارگران است. اگر اجبار از حد طبیعی‌اش فراتر رود، کارگران می‌توانند از زیر بار کار شانه خالی کنند و مقاومت در پیش گیرند، بنابراین «یکی از راه‌های کاستن از هزینه‌های اضافی کارِ بیشتر کشیدن از کارکنان، انجام اقداماتی است که به کار رضایتمندانه استثمارشوندگان بینجامد. این اقدامات از توسعه بازار کار داخلی که موجب تقویت هویت‌یابی و وفاداری کارگران به شرکت‌هایی می‌شود که برایشان کار می‌کنند تا پشتیبانی از مواضع ایدئولوژیکی که مبلغ مطلوبیت عملی و اخلاقی نهادهای سرمایه‌داری هستند را در بر می‌گیرد». (ص۵۴)

رویکردهای نووبری

«در تحلیل طبقاتی وبری، درست به همان اندازه تحلیل طبقاتی مارکسیستی، حقوق مالکیت و قدرت کنترل افراد بر دارایی‌های مولد، پایه‌ مادی مناسبات طبقاتی را تعیین می‌کند. اما در تحلیل طبقاتی الهام‌گرفته از وبر، این حقوق و قدرت‌ها، اساسا به سبب نحوه شکل‌دهی به شانس‌های زندگی و در رأس همه، شانس‌های زندگی در درون مبادلات بازار اهمیت می‌یابند، نه به سبب شیوه‌های شکل‌دهی به الگوهای استثمار و سلطه» (ص ۴۹) «فصل دوم، نوشته ریچارد برین، شکلی از طبقه را بررسی می‌کند که با سنت وبری پیوند خورده و به کار جامعه‌شناسی بریتانیایی، جان گلدتورپ مرتبط است. در این فصل، هدف اصلی پروراندن مفهومی از طبقه است که بر محور شانس‌های زندگی اقتصادی مردم و مشخصا ویژگی مناسبات استخدامی موجود در بازارها و سازمان‌های کار برمی‌گردد». (صص۲۰-۱۹)

طرح‌واره گلدتورپ در آغاز براساس تفکیک شغل‌ها بر مبنای بهره‌مندی‌ها از شانس‌های زندگی ساخته شده بود. بعدها او دو عامل دیگر را وارد کرد که اتفاقا متأثر از دیدگاه مارکس است. یکی تمایز میان کسانی که مالک وسایل تولیدند و کسانی که فاقد آنند و دیگری رابطه با کارفرما. این عوامل به شکل‌گیری یک رده‌بندی یازده‌طبقه‌ای انجامید که البته با وجود تفکیک‌های متعدد نتوانست رضایت تمام تحلیلگران طبقه را جلب کند؛ چراکه به‌عنوان مثال قادر نبود جایگاه بزرگ مالکان را در رده‌بندی خود تعیین کند، زیرا ایشان از یک طرف همانند مدیران سهم قابل توجهی داشتند از مالکیت مؤسسه‌ای که در آن شاغل بودند و از طرف دیگر برخلاف مدیران با هیچ کارفرمایی رابطه خدماتی نداشتند و به‌راحتی می‌شد جزء خرده‌بورژواهایی قرارشان داد که کسب‌وکار مستقل دارند. این طرح‌واره، نظری راجع به قلمدادکردن یک طبقه به مثابه موتور تغییرات اجتماعی یا استثمار طبقه‌ای توسط طبقه دیگر ندارد و از این لحاظ کاملا وبری است. «به نظر وبر… وضعیت طبقاتی، وضعیتی است که معمولا احتمال دستیابی به کالاها، رسیدن به موقعیت در زندگی و داشتن رضایت درونی، بین اشغال‌کنندگان آن موقعیت یکسان است». (ص۵۸) از نظر او حزب و پایگاه اجتماعی بیش از طبقه مبنایی برای کنش جمعی‌اند. طبقه می‌تواند صرفا یکی از عوامل تعیین‌کننده و اثرگذار در کنش اجتماعی باشد آن هم به شرط آگاهی افراد از «پیوند بین عوامل و پیامدهای وضعیت طبقاتی» (ص۶۱)

علاوه بر طبقه، روابط استخدامی نیز بر شانس زندگی مؤثر است که شامل افزایش حقوق، حقوق بازنشستگی و تضمین امنیت شغلی می‌شود. منزلت شغلی از دیگر عوامل تأثیرگذار بر شانس‌های زندگی‌ است

.

رویکردهای نودورکیمی

«فصل سوم، اثر دیوید گروسکی، به شرح و تفصیل نوعی تحلیل طبقاتی می‌پردازد که به نظر او در سنت نظریه جامعه‌شناسی دورکیمی می‌گنجد. اصل راهنما این است که جایگاه‌های تفکیک‌شده درون تقسیم کار حرفه‌ای تاثیرات مشابهی بر زندگی مردم می‌گذارند. ازاین‌رو دسته‌بندی‌ها یا مقولات بسیار جزئی‌شده درون نظام‌های قشربندی، همان جایگاه‌های طبقات تلقی می‌شوند». (ص۲۰) رویکرد نودورکیمی طبقه را بر امور هویتی همچون نژاد، جنسیت و قومیت در ارزیابی‌اش مقدم می‌دارد اما خواستار آن است که «بپذیریم بازار کار، درواقع به شکلی طبقاتی سازماندهی شده است؛ البته در سطحی خردتر از آنچه سنتا پنداشته می‌شد». (ص۸۴) مطابق با رویه خود دورکیم می‌توان روابط میان اعضای یک صنف یا حرفه را روابط مکانیکی و روابط متقابل میان اصناف را ارگانیک فرض کرد؛ با ای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.