پاورپوینت کامل خروج علم از آکادمی ۴۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خروج علم از آکادمی ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خروج علم از آکادمی ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خروج علم از آکادمی ۴۴ اسلاید در PowerPoint :
گستردگی نقش رسانه در زندگی انسان مدرن یا به تعبیر تامپسون، رسانهای شدن همهچیز (mediatization of everything) امروزه بیشتر از هر زمان دیگری خود را نمایان ساخته است.
معصومه آقاجانپور: گستردگی نقش رسانه در زندگی انسان مدرن یا به تعبیر تامپسون، رسانهای شدن همهچیز (
mediatization of everything
) امروزه بیشتر از هر زمان دیگری خود را نمایان ساخته است. رسانهای شدن علوم انسانی و ورود آن به حوز عمومی هم مصداق آن همهچیز است. پس زمان آن رسیده که نهادهای علمی و سیاستگذار در این حوزه فعالیتهای خود را به اینسو سوق دهند که از رسانهای شدن بهترین استفاده را برده و برای رسانهای شدن بهترین سیاستها را در پیش بگیرند. اگرچه در ایران پیوند علوم انسانی و جامعه و رسانه هنوز چندان عمیق نشده، اما تلاشهایی در حال صورتگیری است، تلاشهایی از جنس آنچه که فرهنگ امروز در کنار اندک نشریات حوز علوم انسانی آغاز کرده است؛ آنچه که به این تلاشها میتواند جهت بهتری دهد، نقد این رسانههای تازه متولد شده است؛ در همین راستا به همت پژوهشکد مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نشست رسانه در آین دانشگاه با حضور دکتر نعمتالله فاضلی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر محمدامین قانعیراد، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و دکتر حسن نمکدوست تهرانی، استاد ارتباطات و مدیر مرکز آموزش و پژوهش مؤسس همشهری و بهزاد جامهبزرگ، سردبیر نشری فرهنگ امروز برگزار شد و کارنام دوسال این ماهنامه از منظر علم ارتباطات و روزنامهنگاری بررسی گردید. در بخش اول این گزارش متن سخنرانی دکتر محمدامین قانعیراد ارائه میگردد.
***
آکادمی به طور سنتی مفهومی است که افلاطون به کار برد و گفت آکادمی باید دور از بازار و غوغای مردم ساخته شود تا دانشمندان در محل آرامی کار علمی بکنند و تفکر کنند؛ بهاینترتیب، ما میبینیم که مفهوم روشنفکر برجعاجنشین مطرح می
شود و آکادمی بهعنوان یک نهاد گلخانهای و نهاد بهداشتی مطرح می
شود. اما در دور جدید این بحث مطرح است که علم باید از آکادمی خارج شود و وارد عرص عمومی
شود و به سراغ مردم برود، حال این کار باید توسط چه نهادهایی انجام شود؟ در این زمان رسانه مطرح شد، ما میبینیم که نقش رسانه (البته نوع خاصی از آن) این است که بتواند علم را به سراغ مردم ببرد، اما این کار در ۳ موج و مرحله یا ۳ رویکرد انجام شد:
۱- در اولین مرحله، رسانه ابزاری بود که هدف آن گسترش سواد علمی بود و بحث
scientific literacy
مطرح شد. در این مرحله این نگاه وجود دارد که مردم که در درون جامعه هستند فقدانی دارند، درعینحال، دانشمندانی که در آکادمی هستند از یک پُری و فیضانی برخوردار هستند که این فیض آنها باید به طرف توده مردم برسد و بتوانند تود ناآگاه را آگاه بکنند، افراد بیسواد را باسواد بکنند؛ و این وظیف رسانه است، فقط باید بحثهای پیچید فیزیک را به زندگی مردم ارتباط دهد تا مردم بتوانند آن را بفهمند؛ در این مرحله از کارکرد رسانه، علوم انسانی و علوم اجتماعی حضور ندارند. ترویج علم عبارت است از بردن فیزیک و شیمی و ریاضیات در بین مردم و باسواد کردن مردم، یعنی آشنا کردن آنها به دانش فیزیک؛ برای همین است که در پیمایشهایی که در مورد باسوادی انجام می
شود سؤالاتی که از مردم می
شود این است که خورشید به دور زمین میچرخد، درست است یا غلط است؟ الکترون وزن بیشتری به پروتون دارد یا نه، درست است یا غلط؟ یعنی پرسشها از دانش فیزیک برآمده بود، هدف باسوادی بود و باسوادی این معنا را میداد که مردم اطلاعاتی را نسبت به طبیعت داشته باشند، اطلاعات نسبت به جامعه مورد توجه نبود، حتی روانشناسی و تاریخ هم مطرح نبود.
بنابراین، فیزیکالیزم بر علم حاکم است که البته متفاوت با فیزیک است، فیزیک یک دانش است، اما فیزیکالیزم یک نگرش و جهانبینی است که با سیانتیزم هم ارتباط دارد. در فیزیکالیزم، الگو و مدل معرفت است که در همه جا باید مورد توجه قرار بگیرد؛ حتی در علوم اجتماعی و انسانی و حتی در فلسفه و دینشناسی و الهیات هم میبینیم که فیزیکالیزم خیلی غلبه دارد. فیزیکالیزم یکی از مشکلات تفکر اجتماعی در جامع معاصر ایران است. سی رایت میلز در سال ۱۹۵۹ در کتاب بینش جامعهشناسی خود می نویسد: جهان، عصر فیزیکالیزم را پشت سر گذاشته و ما وارد یک دور جدیدی شدیم که مبنای معرفت تغییر پیدا می
کند؛ و از نظر او بینش جامعهشناسی است که مبنای معرفت قرار میگیرد، یعنی طبیعت جای خود را به جامعه میدهد. تاکنون مسئل طبیعتشناسی مطرح بود، اما اکنون اجتماع است که اهمیت دارد. سی رایت میلز معتقد است امروزه اگر یک فیزیکدان، یک پزشک یا یک مهندس بخواهد موفق باشد باید واجد بینش جامعهشناسی باشد و باید مقولات مربوط به حرف خود را در ارتباط با جامعه تحلیل بکند؛ علوم دیگر را نفی نمی
کند، اما معتقد است بدون علوم اجتماعی دانشهای دیگر ناموفق خواهند بود. در جامع ما هنوز چنین مدلی جا نیفتاده است؛ برای مثال شهرسازی ما بر مبنای یک نوع نگاه فیزیکالیزم قرار دارد، از ساحت شهر یک درک فیزیکی داریم.
اما این نگاه فیزیکی در غرب بهتدریج تغییر پیدا کرد، در چه فرایندی؟ در فرایندی که ژورنالیزم و رسانه وارد دو فاز دیگر شدند، این دو فاز به مردم امکان یا اختیار ارزیابی دانش را میبخشند. در مرحل اول، امکان ارزیابی و
evaluation
علم را ندارند، مردم دارای کمبودی هستند که باید علمی به آنها برسد و در مقابل اهلعلم هم باید سکوت پیشه کنند؛ مثلاً عکسی که در بیمارستانها افراد را به سکوت دعوت می
کند و سمبل دانش پزشکی است، یک معنای آشکار و یک معنای پنهان دارد؛ معنای آشکار آن رعایت سکوت است، معنای پنهان آن، این است که در مقابل قدرت پزشکی سکوت کنیم؛ در اینجا یک رابط یکسویه وجود دارد و از بالا به پایین است و البته این تنها در جامع پزشکی نیست، در جامع مهندسی همینطور است، در این رابطه به شما امکان ارزیابی نمیدهند. در این مرحله نسخهای پیچیده می
شود و باید از آن پیروی کرد، هر نوع دخالت در نسخه، دخالت در حوز تخصصی و صلاحیتی شماست. گفتمان علم مدرن چنین وضعیتی دارد، این گفتمان بهتدریج مورد چالش قرار میگیرد.
من میخواهم اینجا بر نقش رسانهها تأکید کنم که چگونه رسانهها این گفتمان را به چالش کشیدند و چه امکانی را فراهم کردند. امکانی که رسانهها فراهم کردند و در دو فاز بعدی رخ داد، به مردم فرصت
evaluation
و ارزیابی علم را دادند؛ اما در مرحل اول، ارزیابی نهادین و برنامهای بود؛ یعنی مردم این صلاحیت را پیدا کردند که راجع به برنامههای علم صحبت کنند، در محتوا دخالت نکنند، راجع به مراکز و نهادهای علم از مدرسه و دانشگاه و … اظهارنظر کند، همینطور پروژههای کلان نظامی عمرانی و … را خوب و بد کنند؛ مردم امکان ردهبندی را پیدا کردند. در حال حاضر میبینیم جنبشهای اجتماعی جدید در غرب در مورد همهچیز دخالت می
کنند، اعم از بیمارستان، انرژی هستهای، شبیهسازی انسانی، مهندسی ژنتیک و … اظهارنظر می
کنند؛ این فرایند در غرب مدتهاست که شروع شده است.
اگر بخواهیم مبنایی را در تاریخ در نظر بگیریم، میتوانیم بگوییم از ۱۹۶۸ جنبش دانشجویی بود که سازمان و نهاد علم و رابط استاد و دانش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 