پاورپوینت کامل ساقینامه سرایی در شبه قاره هند ۹۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ساقینامه سرایی در شبه قاره هند ۹۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ساقینامه سرایی در شبه قاره هند ۹۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ساقینامه سرایی در شبه قاره هند ۹۹ اسلاید در PowerPoint :
ساقینامه و مغنینامه، اجزای منظومهای مستقل است که معمولاً در قالب مثنوی و به بحر متقارب مثمن مقصور یا محذوف سروده میشود، البته خطاب به مغنّی در همه ساقینامهها وجود ندارد. معروفترین قالب ساقینامه مثنوی است و استفاده بسیار شاعران از این قالب، سبب شده است که اغلب، ساقینامه را در قالب مثنوی تعریف کنند، گرچه برخی نیز در قالبهای ترجیعبند، ترکیببند و رباعی، ساقینامه سرودهاند. ساقینامهها را میتوان به دو دسته «وابسته» و «مستقل» تقسیم کرد. نخستین ساقینامه وابسته، سروده نظامی گنجوی در قالب مثنوی و نخستین نمونه مستقل، سروده فخرالدین عراقی و در قالب ترجیعبند است و از آنجا که عراقی سالیانی از عمر خود را در هندوستان به سر برد، در سرایش ساقینامه، حلقه اتصال میان ایران و هند به شمار میرود.
ساقینامه و مغنینامه، اجزای منظومهای مستقل است که معمولاً در قالب مثنوی و به بحر متقارب مثمن مقصور یا محذوف سروده میشود، البته خطاب به مغنّی در همه ساقینامهها وجود ندارد. معروفترین قالب ساقینامه مثنوی است و استفاده بسیار شاعران از این قالب، سبب شده است که اغلب، ساقینامه را در قالب مثنوی تعریف کنند، گرچه برخی نیز در قالبهای ترجیعبند، ترکیببند و رباعی، ساقینامه سرودهاند. ساقینامهها را میتوان به دو دسته «وابسته» و «مستقل» تقسیم کرد. نخستین ساقینامه وابسته، سروده نظامی گنجوی در قالب مثنوی و نخستین نمونه مستقل، سروده فخرالدین عراقی و در قالب ترجیعبند است و از آنجا که عراقی سالیانی از عمر خود را در هندوستان به سر برد، در سرایش ساقینامه، حلقه اتصال میان ایران و هند به شمار میرود. از سده ده ق به بعد، سرودن ساقینامه رواج یافت و اغلب شاعران در این زمینه طبعآزمایی کردند. با توجه به مهاجرت شمار چشمگیری از شاعران این دوره به هند، بسیاری از ساقینامهها را شاعران مهاجر و برخی دیگر را پارسیگویان آن دیار سرودهاند
.
ساقینامهسرایی در عصر اکبری، تحت تأثیر ثنایی مشهدی و بیشتر در حوزه ادبی لاهور رواج داشت و سپس در عهد جهانگیری در سراسر هند در اوزان و قالبهای مختلف عام شد. برخی مضامین، از جمله دعوت به اغتنام فرصت، گله از روزگار و بیوفایی دهر، بین ساقینامهها و دیگر انواع ادبی مشترک است، ولی به تدریج، مضامین دیگری نیز وارد ساقینامهها شد و حجم آن
ها را به طور چشمگیر افزایش داد. محیط و فرهنگ هند نیز از جمله مضامینی است که در ساقینامههای شاعران سرزمین هند بازتاب یافته است. سرودن ساقینامه تا سده سیزدهم ق همچنان در شبه قاره رواج داشت
.
کلیات: اجزا، انواع و خاستگاه ساقینامهها
ساقینامه و مغنینامه، اجزای منظومهای مستقل است که معمولاً در قالب مثنوی و به بحر متقارب مثمن مقصور یا محذوف سروده میشود و شاعر در آن، با طلب باده از ساقی و اغلب درخواست نواختن موسیقی از مغنی، به بیان مکنونات قلبی خود درباره بیاعتباری دنیای فانی، بیوفایی روزگار، دورویی ابنای زمان و مذمت زاهدان ریایی میپردازد۱ و خواننده شعر را به اغتنام فرصت اندرز میدهد و به اصطلاح، موتیف آن، «دم را دریاب» است۲. بنا بر نظر ذبیح الله صفا، ساقینامه واقعی با مغنّی نامه همراه است۳، اما نخست باید توجه داشت که خطاب به مغنّی در همه ساقینامهها وجود ندارد و نکته دیگر اینکه، ساقینامههای اولیه، ابیات پراکندهای هستند در ضمن منظومهای دیگر و در واقع این نوع ادبی به تدریج مستقل شده است، بنابراین، میتوان ساقینامه را به دو دسته «وابسته» و «مستقل» تقسیم کرد۴. معروفترین قالب ساقینامه مثنوی است و استفاده بسیار شاعران از این قالب، سبب شده است که اغلب، ساقینامه را در قالب مثنوی تعریف کنند۵، گرچه برخی نیز در قالبهای ترجیعبند، ترکیببند و رباعی، ساقینامه سرودهاند۶
.
شماری از پژوهشگران، ساقینامه را برآمده از خمریات فارسی میدانند۷و ریشه خمریات فارسی را نیز در خمریات ادب عربی جستوجو میکنند۸. اما به نظر برخی دیگر، ساقینامه را نمیتوان مولود خمریات فارسی و عربی دانست۹؛ از جمله به این سبب که این نوع ادبی، خلاف خمریات، حاصل حس رنج و حرمان است۱۰. به هر حال، گرچه میان خمریه و ساقینامه شباهتهایی هست، ولی نقاط افتراق هم اندک نیست۱۱، به عنوان مثال، بیشتر خمریات در قالب قصیده سروده شدهاند، در حالی که هیچ ساقینامهای در این قالب وجود ندارد۱۲. برخی نیز به دلیل وجود تلمیحاتی به زندگی قهرمانان شاهنامه و شخصیتهای تاریخی و اساطیری مانند جمشید، کیقباد، کاووس، انوشیروان و اسکندر۱۳ و همچنین شباهتهایی مانند یکسانی بحر عروضی ساقینامهها با شاهنامه فردوسی، ساقینامه را متأثر از شاهنامه دانستهاند۱۴
.
درباره سرآغاز پیدایش این نوع ادبی و سرایش نخستین ساقینامه وابسته، نظریات متفاوتی وجود دارد؛ بنا بر نظر محجوب، نخستین منظومهای که در آن، خطاب به ساقی و مغنی دیده میشود، از آنِ فخرالدین گرگانی (زنده در ۴۴۶ق) است. وی در این باره مینویسد: «در میان شعرهایی که در فرهنگها به صراحت، به فخرالدین اسعد گرگانی نسبت داده شده است، چند بیتی در بحر متقارب مثمن مقصور (یا محذوف) است که بسیار جالب توجه مینماید. پیداست که فخرالدین منظومهای در این بحر سروده بوده است که متأسفانه از آن جز چند بیتی پراکنده بر جای نیست. این بیتها نیز اغلب با تحریف و تصحیف، نقل شده است و از مقابله فرهنگ های مختلف، صورتی از آن که نسبتاً صحیحتر است به دست میآید
:
اگر دشــمنت نیز آیــد فــراز تـو اســپی بگـــیر و برو برمتاز
چنان شـو تواضعکنان سوی او که بازآیـد از دژخـمی خـوی او
(جهانگیری- ص۴۳۴)
گشـایم یکـی راز بگشــوده را سپــارم یکــی جنــس پالـوده را
به شرطی که داری ز اغیار پاس نیــاری دری معنـوی را قیــاس
(جهانگیری- ص۱۱۳)
بیا ساقی آن آب آتـش فـروغ که از دل برد زنـگ وز جان وروغ
(فرهنگ رشیدی، چاپ تهران، ص۱۴۵۹)
این بیت در فرهنگ رشیدی به عنوان شاهد لغت وروغ (= تاریکی، ضد فروغ) نقل شده و در جهانگیری (ص۴۱۵) بدین صورت آمده است
:
بیا ساقی آن آب صـافی فـروغ که از دل برد زنگ و وز جان دروغ
و بیتی دیگر که در جهانگیری (ج۲، ص۱۲۶) آمده است، خطاب به مغنی است
:
مغنی بیــا و بیار آن ســـرود که ریزم ز هر دیده صـد زنـده رود
…
بنابراین، اگر این دو بیت، خطاب به مغنی و ساقی از فخرالدین گرگانی باشد (و تا سندی در رد آن به دست نیامده است، حقاً باید آن
ها را از او دانست)، قدیمترین خطابی است که در شعر فارسی به مغنی و ساقی شده است»۱۵. به عقیده وی، نظامی گنجوی (وفات: ۶۱۴ ق) هم در سرودن ساقینامه معروف خویش در اسکندرنامه، به منظومه فخرالدین اسعد نظر داشته است۱۶
.
اما از آنجا که صحّت انتساب این منظومه به فخرالدین اسعد محل تردید است۱۷، بهتر است تا پیدا شدن سندی متقن در این باره، ابیات پراکنده موجود در لیلی و مجنون نظامی۱۸، در خطاب به ساقی و همچنین ابیات پراکنده اسکندرنامه۱۹ او را به ترتیب از نخستین نمونههای ساقینامه وابسته دانست۲۰
.
با توجه به شواهد، نخستین ساقینامه مستقل سروده فخرالدین عراقی (وفات: ۶۸۰ق) و در قالب ترجیعبند است۲۱. پس از او، شاه شجاع (وفات: ۷۸۶ق) و حافظ (وفات: ۷۹۲ق) نیز نخستین ساقینامههای مستقل قالب مثنوی را سرودهاند۲۲. اما عراقی که سالیانی از عمر خود را در هندوستان و در خدمت بهاءالدین زکریای مولتانی (وفات: ۶۶۱ یا ۶۶۶ق) به سر برد۲۳، در سرایش ساقینامه، حلقه اتصال میان ایران و هند به شمار میرود. پس از او، امیرخسرو دهلوی (وفات: ۷۲۵ق) در آیینه اسکندری۲۴ و حسن دهلوی (زنده در ۷۲۸ ق) در مثنوی عشقنامه۲۵ از نخستین شاعران مقیم هند هستند که اشعاری پراکنده در قالب مثنوی و خطاب به ساقی و مطرب سرودهاند. بعدها فخرالزمانی قزوینی، مؤلف تذکره میخانه ابیاتی از آیینه اسکندری امیرخسرو برگزید و ساقی نامهای ترتیب داد۲۶
.
رواج ساقینامه سرایی در شبه قاره
از سده ده ق به بعد، سرودن ساقینامه رواج یافت و اغلب شاعران در این زمینه طبعآزمایی کردند۲۷. با توجه به مهاجرت شمار چشمگیری از شاعران این دوره به هند، بسیاری از ساقینامهها را شاعران مهاجر و برخی دیگر را پارسیگویان آن دیار سرودهاند: از مجموع پنجاه و نه ساقی نامه – از پنجاه و هفت شاعر- مندرج در تذکره میخانه و حواشی و لاحقه آن، سی و شش ساقینامه سروده شاعران مهاجر و پنج ساقینامه، زاده طبع پارسیگویان هند است. از شصت و شش ساقینامه مذکور در تذکره پیمانه (ذیل تذکره میخانه) نیز، بیست و یک ساقینامه را شاعران مهاجر و شش ساقینامه را هم شاعران پارسیگوی آن دیار سرودهاند۲۸
.
در اینجا به مشهورترین ساقینامههای فارسی هند، بر اساس قالبهای شعری اشاره میشود
:
۱-
مثنوی، رایجترین قالب ساقینامه است و اغلب شاعران، ساقینامههای خود را در این قالب و در بحر متقارب مثمن محذوف یا مقصور سرودهاند؛ مانند ساقینامههای عرفی شیرازی (وفات: ۹۹۹ق)، نوعی خبوشانی (وفات: ۱۰۱۹ق)، سنجر کاشی(وفات: ۱۰۲۱ق)، ظهوری ترشیزی (وفات: ۱۰۲۵ق)، صوفی مازندرانی (وفات: ۱۰۳۵ق)، فخرالزمانی قزوینی (زنده در۱۰۴۱ق)، منیر لاهوری (وفات: ۱۰۵۴ق)، فانی کشمیری (وفات: ۱۰۸۱یا ۱۰۸۲ ق)، طغرای مشهدی (وفات: ۱۱۰۰ق) و خان آروز (وفات: ۱۱۶۹ق)۲۹
.
برخی شاعران هم اگرچه قالب مثنوی را برگزیدهاند، اما در بحرهای دیگر ساقینامه سرودهاند، مانند ساقینامههای وابسته حسن دهلوی در مثنوی عشقنامه۳۰، روح الامین شهرستانی در مثنوی خسرو و شیرین۳۱، ناصرعلی سرهندی (وفات: ۱۱۰۸ق) در مثنوی نقاش و صورت۳۲، جویا تبریزی (وفات: ۱۱۱۸ق) در مثنوی حسن معنی۳۳ و ساقینامه حزین لاهیجی (وفات: ۱۱۸۰ق) در مثنوی تذکره العاشقین۳۴ که همه در بحر هزج سروده شدهاند
.
باید یادآوری کرد که شماری از شاعران، در خلال ساقینامههای مثنوی، غزلهایی نیز سرودهاند که گاه از لحاظ محتوایی، با مضامین محوری ساقینامهها ارتباط دارد۳۵
.
۲-ترجیعبند، مانند ساقینامههای کامل جهرمی (وفات: ۱۰۲۸ق)، حکیم فغفورگیلانی (وفات: ۱۰۲۹ق)، میرزا نظام دستغیب (وفات: ۱۰۲۹ق) و قدسی مشهدی (وفات: ۱۰۵۶ق) که در بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شدهاند۳۶
.
۳-ترکیببند، مانند ساقینامههای حکیم رکنا مسیح کاشی (وفات: ۱۰۶۶ق) و سروری کاشی۳۷
.
ساقینامهسرایی در عصر اکبری (حکـ : ۹۶۳-۱۰۱۴ق)، تحت تأثیر ثنایی مشهدی (وفات: ۹۹۵ق) و بیشتر در حوزه ادبی لاهور رواج داشت۳۸ و سپس در عهد جهانگیری (حکـ : ۱۰۱۴-۱۰۳۷ق) در سراسر هند در اوزان و قالبهای مختلف عام شد۳۹، گاه حال و هوای عرفانی به خود گرفت و گاه به تفصیل گرایید. نخستین ساقینامه مفصل، سروده ظهوری ترشیزی است، مشتمل بر چهار هزار و پانصد بیت که ارتباط چندانی با ساقینامه و مغنّینامه ندارد. این ساقینامه از نظر طول و تفصیل و تنوع مطالب مورد توجه و تقلید شاعران بسیاری واقع شد۴۰. بهعنوان مثال، سراجالدین علیخان آرزو، ساقینامه خود، عالم آب را در جواب ساقینامه ظهوری سرود۴۱. ساقینامه طغرای مشهدی نیز در تقلید از همین ساقینامه سروده شد۴۲. بسیاری از تذکرهنویسان نیز ساقینامه ظهوری را ستودهاند۴۳. از دیگر ساقینامههای مفصل، محیط اعظم، سروده بیدل دهلوی است در شش هزار بیت۴۴ و ساقینامه طغرای مشهدی در نه هزار بیت۴۵ و یا به روایت دیگر بیست هزار بیت۴۶
.
مضامین ساقینامهها
ساقینامه دارای شکل معمولاً ثابت (مثنوی، متقارب) و مضمون مشخصی است و با این نظریه که نوع ادبی در اصل باید، هم مبتنی بر شکل بیرونی باشد و هم شکل درونی، مطابقت میکند. دیگر اینکه کمابیش با موسیقی تلازم دارد و گویا ساقینامهها را با آواز میخواندهاند۴۷ . ساقینامهها از نظر ظاهری جنبه غنایی دارند، ولی این نوع ادبی اغلب با آهنگ حماسی سروده شده است و از طرفی سرایندگان متأخر، مفاهیم عرفانی از آن اراده کردهاند۴۸. بارزترین ویژگی ساقینامهها، مخاطب قرار دادن ساقی است و این خطاب در تمام ساقینامههای فارسی، با عبارت «بیا ساقی» معمول است. خطاب به ساقی، از اواخر قرن نهم ق به بعد در ساقی نامه به تدریج افزایش یافت و در سبک هندی به اوج رسید. ساقی در شعر این دوره، ارزش والایی داشت، چندان که در برخی از ساقینامهها، مطلوب واقعی ساقی است، نه باده۴۹
.
خطاب به مغنّی (مطرب) یا مغنّینامه نیز در بسیاری از ساقینامهها به چشم میخورد۵۰. در برخی از ساقینامهها مانند ساقینامه غالب دهلوی در مثنوی ابرگهربار خطاب به مغنّی، صورت مستقلی یافته، تا آنجا که به صورت منظومهای کمابیش مستقل درآمده است۵۱. بعضی از شاعران هم تنها مغنّینامه سرودهاند۵۲ و برخی نیز ساقینامه را با سوگند، مناجات و توبه درآمیختهاند۵۳
.
برخی مضامین، از جمله دعوت به اغتنام فرصت، گله از روزگار و بیوفایی دهر، شکایت از معشوق، مذمت زهد ریایی و از این قبیل، بین ساقینامهها و دیگر انواع ادبی مشترک است، ولی به تدریج، مضامین دیگری نیز وارد ساقینامهها شد و حجم آن
ها را به طور چشمگیر افزایش داد. برخی از این مضامین به ترتیب ورود به ساقینامهها عبارتاند از: تمثیل و حکایت، مانند آنچه در ساقینامه فخرالزمانی قزوینی و سنجر کاشی آمده است. مدیحهسرایی، مانند ساقینامه نوعی خبوشانی و قدسی مشهدی، حمد و ثنای الهی مانند ساقینامه طغرای مشهدی و منیر لاهوری، توصیف و تعریف مانند ساقینامه ظهوری ترشیزی و فانی کشمیری. مضامین اجتماعی، سیاسی و شخصی مانند ساقینامه نوعی خبوشانی که از بیماری چشم و رنج زندان میگوید و سنجر کاشی که از اوضاع نابسامان خویش در هند شکوه میکند۵۴ (نکـ : رضایی، ۶۸ به بعد). برخی هم مانند فوقی یزدی در نکوهش اوضاع زمانه، دهان به هزل آلودهاند۵۵
.
برخی مضامین، همچون توصیف ساقی، می، مطرب و مغنّی، از مضامین ویژه ساقینامهها است و تا حدودی از طریق همین مضامین می توان ساقینامهها را تعریف و شناسایی کرد۵۶. تنوع ترکیبات و توصیفات برای برخی از این معانی در ساقینامهها، شاید در تمام ادوار شعر فارسی بی نظیر باشد . پاره ای از این توصیفات و ترکیبات در زیر نقل میشود
:
در توصیف می
:
شمع مجلسافروز، گوهر شبچراغ، توتیای نظر، خون حلال، چشمه آفتاب، کوثر موجخیز، نوشداروی روح، بیبدل کیمیا، نار خلیل، آتش عیبسوز
.
در توصیف ساقی
:
ابر نیسان جود، گلشنراز دل، گوهر فروش، آبیار طرب، گازر کینهها، خصم زهد و صلاح
.
در توصیف جام
:
خورشید چهر، چشم و چراغ دل، عنبرسرشت، بختی مست کف کرده لب
.
در توصیف مغنی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 