پاورپوینت کامل منطق اهل ایمان ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل منطق اهل ایمان ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل منطق اهل ایمان ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل منطق اهل ایمان ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

معتقدم که ایمان دارای منطقی درونی و ذاتی است، زیرا عده ای از جمله شیخ بهایی معتقدند که منطق یونانیان در برابر منطق ایمانیان قرار گرفته است و معتقدند این دو قابل جمع نیستند. اما عده ای نیز معتقدند که میان عقل و ایمان تناقضی وجود ندارد. بنابراین، به نظر می رسد که مؤلف (شیخ بهایی) نیز نظریه دوم را پذیرفته است. اما در تاملی دوباره در این موضوع به این نتیجه می رسیم که وضع به گونه دیگری است.

معتقدم که ایمان دارای منطقی درونی و ذاتی است، زیرا عده ای از جمله شیخ بهایی معتقدند که منطق یونانیان در برابر منطق ایمانیان قرار گرفته است و معتقدند این دو قابل جمع نیستند. اما عده ای نیز معتقدند که میان عقل و ایمان تناقضی وجود ندارد. بنابراین، به نظر می رسد که مؤلف (شیخ بهایی) نیز نظریه دوم را پذیرفته است. اما در تاملی دوباره در این موضوع به این نتیجه می رسیم که وضع به گونه دیگری است. یعنی اساسا شیخ بهایی این دو را در مقابل یکدیگر قرار داده است. زیرا در مصرع اول شعر گفته است چند خوانی منطق یونانیان اما در مصرع دوم اشاره می کند که منطق ایمانیان را نیز بخوان و بنابراین، ما در این شعر با نوعی ایهام مواجه هستیم

.

مسئله ای که در اینجا قابل طرح است، مسئله تقابل فرهنگ یونانی با ادیان ابراهیمی است. هر چند این موضوع گاهی محور بحث بوده است، اما این نکته که چرا این تقابل در یک حوزه مدیترانه ای – که هم خاستگاه ادیان ابراهیمی و هم خاستگاه فرهنگ یونانی است – واقع شده، کمتر مورد بحث قرار گرفته است. همین تقابل میان ادیان ابراهیمی و فرهنگ یونانی، منجر به پیدایش علم کلام شد. یعنی، کلام به این معنا که ما در ادیان ابراهیمی داریم و حاصل تقابل آرای یونانی و مبادی فکری ادیان ابراهیمی است، در چین و یا هند اتفاق نیفتاده است و آنها سخن از تقابل وحی و عقل نمی رانند. یعنی در آن ادیان، دین عین خردورزی است. بنابراین، اینکه چرا این تقابل در این منطقه و در میان ادیان ابراهیمی به وجود آمد، موضوع مهمی خواهد بود، زیرا به نظر من این موضوع ناشی از این مسئله است که اساساً فرهنگ یونانی از طریق تمدنهای یهود،مسیحی و اسلام ادامه رشد پیدا کرده است

.

لذا، در تقابل میان عقل و ایمان راه های مختلفی وجود دارد. راه اول، ایمانی است که در مقابل عقل قرار می گیرد و راه دوم نیز ایمانی است که عقلانی نیز است، ولو اینکه ورای عقل باشد. زیرا، وجهی که دارای عقل نیز باشد، مانع از توجیه و تفسیر عقلانی نیست. در اسلام بیشتر اهل سنت، به جزء عرفا و معتزله ایمان را در مقابل عقل قرار دادند

.

ژیلسون در پاسخ کسانی که معتقدند، دین و ایمان در برابر عقل قرار دارند و اساساً نظر در ایمان جایگاهی ندارد، می گوید: «آیا دین محض عمل است، یا اینکه نظر هم می تواند در آن دخالت داشته باشد؟» ژیلسون با اینکه دین محض عمل باشد و منافی با نظر دانسته شود، مخالف است. ژیلسون معتقد است، کسانی که می گویند، دین مسیح در اوایل تاریخ خود هرگز جنبه نظری نداشته است، قصد خاصی از بیان این مطلب دارند. مسیحیت را به صورتی که اینان ادعا می کنند و آن را آیین محض عمل می دانند، اساساً در هیچ جا نمی توان سراغ گرفت» بنابراین، طبق این دیدگاه نظر کردن اساساً در ذات دین قرار دارد و ما نمی توانیم دین را از نوعی فکر و نظر خالی کنیم. البته این گرایش چه در اسلام و چه در مسیحیت وجود داشته و عده ای دین و ایمان را در برابر عقل و توجیه هرگونه نظری در این قرار داده اند. بنابراین، این گرایش نزد تمام ادیان ابراهیمی وجود داشته است، در حالیکه ادیان غیرابراهیمی کمتر با موضوع تقابل میان عقل مواجه شده اند

.

به عنوان نمونه ترتولیان، یکی از متفکران و متکلمان مسیحی گفته است: «من ایمان دارم، برای اینکه ایمان داشتن بی معنی و محال است» زیرا از دیدگاه او لازم نیست که فرد به مقوله ایمان معرفت داشته باشد و اساساً «آتن را با اورشلیم کاری نیست» و «چه نسبت میان آکادمی افلاتون و کلیسا وجود دارد؟» و یا اینکه «مدرسه حقیقی مسیحیان، سفره سلیمان، که حواریون مسیح در آنجا تدریس می کرده اند، است»

.

در مقابل نظر ترتولیان، متفکر قرن دهم میلادی، «قدیس آنسلم» معتقد است که ایمان با فهم ارتباط مستقیمی دارد. یعنی ایمان وقتی ایمان است که دارای فهم باشد و آغاز و پایان ایمان باید منجر به فهم دین شود. بنابراین، ایمان مجموعه حقایقی است که باید آن را مورد فهم قرار داد، اما از نظر آنسلم در قالب جهان بینی مسیحی، ما نخست باید ایمان بیاوریم و بعد به فهم دست یابیم. بنابراین، ایمان از نظر آنسلم بر فهم تقدم دارد، زیرا ایمان مجموعه حقایقی را در دسترس قرار می دهد که بدون ایمان آوردن، این حقایق قابل فهم نیست. آنسلم می گوید: «من در جست وجوی فهم برای ایمان آوردن نیستم، بلکه ابتدا ایمان می آورم تا بعد از ایمان، به فهم برسم». در توجیه فلسفی این موضوع می توان گفت: وقتی انسان قصد دستیابی به حقیقت مطلق را دارد، چاره ای جز چرخش تمام روح و عقل خود ندارد. بنابراین، باید «اپیستوروفه» و نوعی ایمان و برگشتن به سوی حقیقت و توجه تام پیدا کردن برای حصول به آن نزد انسان ایجاد شود. به هر تقدیر منطق ایمان با فهم دین سر و کار دارد، زیرا اساساً از حکمت الهی به دور است که خداوند بخواهد چیزی را بر ما تحمیل کند زیرا فهم و عقل انسان که یکی از مهمترین قوای تشخیصی اوست، نباید در فهم دین معطل بماند. بنابراین، دین اساساً فهم است و این مطلب در قرآن کریم نیز بصراحت آمده است. به ادعای قرآن، دین از این حیث نازل شده است که قابل تعقل است. اما با وجود این، همچنان این سئوال مطرح است که این فهم چگونه حاصل می شود و اساساً چه کسی و یا چه علتی می تواند ادعا کند که به فهم کامل تری از دین رسیده است و چه روشی برای فهم دین می تواند وجود داشته باشد. بنابراین بحث ما در منطق ایمان، ما را بناچار به فهم دین رهنمون می شود

.

به هر ترتیب، مسئله فهم دین، مسئله مهمی است که نیاز به بحثهای فراوان دارد. اما در اینجا به عنوان نمونه به کسی که دغدغه دین را داشته است و این سئوال برای او مطرح بوده است، اشاره خواهم کرد. غزالی یکی از متکلمان و عرفا و شاید به نوعی فیلسوف است ،هر چند ضدفلسفه بود، اما ناخواسته مؤسس مکتب دیگری در فلسفه بود که به نظر من منجر به پیدایش حکمت اشراق شد. یعنی، هر چند غزالی فلسفه بحثی و استدلالی را نفی کرد، اما با نوشتن کتاب های دیگری باعث شدد که نوع دیگری از مصلحت توسط کتاب «شکاهالانوار» پایگذاری شود. زیرا اساساً این کتاب نوعی از حکمت اشراق است و مهمتر اینکه راه دیگری برای معرفت دین، غیر از آنچه که متعارف بوده، ایجاد کرده است

.

متاسفانه ما آرای غزالی را با آنکه ایرانی نیز بوده است، چندان جدی نگرفته ایم. غزالی در کتاب «المنقض من الظلال» به طرح این سئوال می پردازد که چه کسانی در جست وجوی فهم دین و حقیقت آن هستند و راه رسیدن به حقیقت دین، کدام است. غزالی در این کتاب اشاره می کند که از آغاز جوانی تاکنون به دنبال فهم دین و حقیقت بوده است، لذا در هر طایفه ای که گمان می کرده به فهم دین پرداخته اند، جست وجو کرده است

.

غزالی جویندگان حقیقت را به چهار گروه تقسیم کرده است. البته امروز نیز همین وضعیت حاکم است. و ما نیز می توانیم همان سئوالی را که غزالی در قرن پنجم مطرح کرد، مطرح کنیم و بپرسیم که آیا طایفه ای را که مورد اشاره غزالی بوده است، امروز می توانیم حقیقت دین را نزد این طوایف بیابیم یا خیر؟

غزالی در این جست وجو ابتدا به سراغ طایفه متکلمان و کسانی که خود را صاحب نظر در دین می دانند، می رود. در مرحله دوم طایفه «باطنیه» را که در زمان او بسط و گسترش بسیاری داشته مورد بررسی قرار می دهد. سومین طایفه فیلسوفان بوده اند، زیرا فیلسوفان نیز عقیده دارند که از راه و روش عقلی و منطقی قادر به رسیدن به حقیقت دین هستند، اما گروه چهارم نیز عرفا و صوفیان بودند که خود را از خاصان حضرت حق می دانند و مدعی مشاهده و مکاشفه حقایق هستند. بنابراین، این سئوال مطرح می شود که حقیقت را در میان کدام گروه می توان یافت

.

غزالی درباره اهل کلام می گوید: بواقع وجود متکلمان برای دین واجب است، زیرا هر دینی دچار بدعت و آشفتگی خواهد شد. بنابراین، در هر دینی برای آنکه از بدعت ها و شبهات دور بماند، عده ای باید حضور داشته باشند که به دفاع از دین بپردازند. در عین حال، غزالی در پاسخ این سئوال که آیا معرفت دینی و منطق ایمان در نزد این طایفه امکان دارد، معتقد است که خیر. زیرا معتقد است با آنکه وجود متکلمان برای دفاع از دین لازم است، نمی توان حقیقت را نزد آنها یافت. البته این نکته زمانی جالب توجه می شود که بدانیم زمانی خود غزالی یکی از متکلمان بزرگ اسلام بوده است. اساساً غزالی اولین کسی بود که برای تدریس اصول عقاید و کلام اهل سنت و جماعت در دانشگاه نظامیه بغداد انتخاب شد. بنابراین، چنین فردی که فرد صاحب نظر در علم کلام است، علم کلام را در این رابطه کافی نمی داند، زیرا آنان از یقینیات استفاده نمی کنند، بلکه از مشهودات و مسلمات بهره می گیرند و لذا طالب حقیقت در دین نیستند. بلکه تمام قیاسهای آنها برای الزام واسقاط خصم است. بنابراین، غزالی معتقد است علم متکلمان یقینی است

.

در خصوص مواجه او با فلاسفه نیز باید گفت که غزالی در مواجه با این طایفه قدری بی احترامی کرده است. غزالی درباره فلاسفه معتقد است که آنها را می توان از طایفه «دهریه» که قائل به صانع نیستند و معتقدند که عالم از ازل بوده و تا ابد نیز ادامه خواهد یافت، دانست. غزالی معتقد بود که این گروه اساساً کافر هستند. اما دسته دوم طبایعه و یا طبیعیون هستند. این گروه وجود صانع را قبول دارند اما با اینکه معتقد به خالق هستند، نفس را مزاج و ترکیب بدن می دانند. بنابراین قائل به خلود نفس و معاد نیستند. گروه بعدی فلاسفه به نظر غزالی «الهیون» هستند مانند سقراط، افلاتون و ارسطو. به نظر غزالی هر چند که این گروه تا حدی به حقیقت رسیده اند، اما بقایای کفر و زندق در آرای آنها وجود دارد. بنابراین، غزالی این گروه را مورد تکفیر قرار می دهد و معتقد است برخی از عقاید این گروه کفرآمیز و بعضی نیز بدعت و برخی نیز قابل قبول است

.

غزالی در مواجه با عرفا و گروه صوفیه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.