پاورپوینت کامل طریقت صفویه، ترکیببند محتشم ۷۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل طریقت صفویه، ترکیببند محتشم ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طریقت صفویه، ترکیببند محتشم ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل طریقت صفویه، ترکیببند محتشم ۷۵ اسلاید در PowerPoint :
بند دهم ادامه سخنان حضرت زینب کبری(س) خطاب به حضرت زهرا(س) است و مصرع اوّل بیت «آن سر که بود بر سر دوش نبی مدامر یک نیزهاش ز دوش مخالف جدا ببین» اشاره به این سخن است که ابنعباس میگوید: پیامبر(ص) به حسین(ع) عشق میورزید، روزی او را بر شانههایش نشانده بود، لبها و دندانهای حسین را میبوسید. جبرئیل وارد شد و گفت: «دوستش داری؟» گفت: «آری». گفت: «امّت تو او را میکشند.»
بند دهم ادامه سخنان حضرت زینب کبری(س) خطاب به حضرت زهرا(س) است و مصرع اوّل بیت «آن سر که بود بر سر دوش نبی مدامر یک نیزهاش ز دوش مخالف جدا ببین» اشاره به این سخن است که ابنعباس میگوید: پیامبر(ص) به حسین(ع) عشق میورزید، روزی او را بر شانههایش نشانده بود، لبها و دندانهای حسین را میبوسید. جبرئیل وارد شد و گفت: «دوستش داری؟» گفت: «آری». گفت: «امّت تو او را میکشند.» (ابن الجوزی، تذکرهالخواص، ص۲۳۲؛ عطاءالله مهاجرانی، پیامآور عاشورا، ص۲۴)
بند هشتم ترکیببند مولانا محتشم کاشانی، عبور کاروان اسرا از میدان جنگ را نشان میدهد، آن هم در خلال شکوهها و درددل زینب کبری. منابع نقل میکنند که زینب(س) با نگاه به میدان جنگ و اجساد شهیدان گفت: «یا مُحمّداه، صلّی علیک ملیک السّماء، هذا حسینٌ بالعراء مُرمّلُ بالدّماء، مُقطّعُ الاعضاء. یا محمّداه! و بناتُک السّبایا و ذُرّیّتک مُقتّلهٌ تسفی علیها الصّبا: ای محمد، فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند. این حسین است که در هامون فتاده است، در خون غلتیده است و پیکرش پاره پاره است. ای محمد! دختران تو اسیر شدهاند، فرزندانت کشته شدهاند و باد صبا بر آنان میوزد!» (نهایهالارب، ج۷، ص۲۰۰، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۶؛ وقعهالطف، ص۵۹، به نقل از مهاجرانی، ۲۷۸)
مولانا کاشفی در گریزی که ضمن داستان حضرت یوسف(ع) به صحرای کربلا میزند، در طرح ادیبانه این صحنه میگوید
:
آیا مصطفی صلیالله علیه وآله کجا بود تا جگرگوشه خود را مشاهده کردی: لب آبدار از تشنگی خشک، و رخسار چون گلنار به زخم شمشیر فجار غرقه خون گشته، مخدّرات حجرات عصمت از سوز حسرت او و کربت غربت خود در خروش آمده و دریای فتنه و غوغا برای استیصال آل عبا در جوش
.
یا رسولالله، برآر از روضه پاکیزه سر
تا ببینی آنچه واقع در زمین کربلاست
یا رسولالله، گذر فرما به دشت کربلا
خود تو میدانی که خاک کربلا، کرب و بلاست
جعد مشکین حسین آغشته اندر خاک و خون
این چه محنتهاست یارب، وین چه اندوه و عناست؟
(کاشفی، ۴۳)
ترکیب «بضعهالبتول» در بیت پایانی در نسخه استاد دکتر نوایی و مهدی افشار (ص۴۶۶) آمده است و در نسخه مهرعلی گرکانی (ص۲۸۴) و اکثر نسخهها «بضعهالرسول» آمده است و باید مورد دوم صحیح باشد که مقصود حضرت زهرای اطهر(ع) است
.
۱۱
ای چرخ، غافلی که چه بیداد کردهای
وز کین چهها در این ستمآباد کردهای
در طعنت این بس است که بر عترت رسول
بیداد کرده خصم و تو امداد کردهای
ای زاده زیاد، نکردهست هیچ گه
نمرود این عمل که تو شدّاد کردهای
بهر خسی که خار درخت شقاوت است
در باغ دین چه با گل و شمشاد کردهای
!
کام یزید دادهای از کشتن حسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کردهای
با دشمنان دین نتوان کرد آنچه تو
با مصطفی و حیدر و اولاد کردهای
حلقی که سوده بود لب خود نبی مدام
آزردهاش به خنجر بیداد کردهای
ترسم تو را دمی که به محشر درآورند
از آتش تـو دود ز محـشر بـرآورند
بند یازدهم در نسخه گرکانی (ص۲۸۵) و نسخه میراث مکتوب (ص۴۶۷) بند دوازدهم و پایانی است؛ اما در اکثر مآخذ دیگر بند یازدهم است و از لحاظ ترتیب و محتوا و ساختار و معانی، ابیات باید ماقبل آخر باشد. گرچه ترتیب در مآخذ یادشده براساس نسخه خطی بوده است
.
در این بند محتشم آهستهآهسته فرود میآید و به خود بازمیگردد و از زبان خود سخن میگوید. در مشیّت ازلی و خواسته خداوندی شکی نمیبیند و تسلیم است؛ اما ابزار انجام را در امداد ظلم و ظلمت سرزنش میکند و سلسله ظلمانی ابنزیاد را از نمرود و شداد برمیشمارد. کارن جی رافل نیز این بند را بند پایانی دانسته است و میگوید: «این بدان معناست که مرثیه رو به اتمام است و حرف دیگری [برای محتشم] باقی نمانده است که درباره حوادث کربلا گفته آید. حادثه کربلا، غمبارترین و تراژیکترین حادثه تمام تاریخ و اعصار است و محتشم نیز سنگ تمام گذاشته تا این بخش از تاریخ مقدس شیعیان را در معرض نمایش قرار دهد. محتشم از خود میخواهد که خامشی پیشه کند؛ چرا که نیروی جادویی کلامش قلبهای یخین را ذوب کرده، شنوندگان را واداشته تا از دیدگانشان خون ببارند. مرغ هوا و ماهی دریا کباب شده و دریا هزار مرتبه گلگون حباب شده است. زبان کربلانامه نه فقط بشریت، که دل تمام آفریدگان را به درد میآورد…» (اشعار پر آب چشم، کارن جی رافل، ترجمه ابوالفضل حری، ص۸۶)
البته این سخن درباره بندی است که ما آن را به تبع اکثر مآخذ، دوازدهم قرار داده و تخلص «محتشم» نیز در بند یادشده آمده است و در شرح آن به توضیح برداشت سطحی ایشان از قلب یخی در مصرع اول بند دوازدهم (خاموش محتشم که دل سنگ …) میپردازیم.
اما آنچه در این بند بیشتر قابل توضیح و مورد نظر است، واژه «خار» در بیت چهارم است. «خار» که در اینجا کنایه از «یزید» است، اصطلاحی است که در طریقت صفویه و طرایق همسو به ظلمانیان و دشمنان نور و ائمه اطلاق میشود، در مقابل «یار» که به دوستان نور و ائمه و روز و روشنایی و سالکان طریق آشنایی میگویند.
۱۲
خاموش محتشم، که دل سنـگ آب شد
بنیاد صبر و خانه طاقت خراب شد
خاموش محتشم، که از این حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
خاموش محتشم، که از این نظم گریهخیز
روی زمین به اشک جگرگون خضاب شد
خاموش محتشم، کـه به سوز تو آفتاب
از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد
خاموش محتشم، که فلک بس که خون گریست
دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد
خاموش محتشم، کـه ز ذکر غم حسین
جبریل را ز روی پیمبر حجاب شد
تا چرخ سفله بود، خطایی چنین نکرد
با هیـچ آفریده جفایی چنین نکرد
واژه «خاموش» که مکرر در این بند در آغاز هر بیت آمده است، اصطلاح طریقت صفویه و طرایق همسوست و آخرین مرحله از سیر و سلوک معنوی پیروان شمرده میشود؛ زیرا سالک در تعلیمات باطنی پیوسته بدین سه امر توصیه و سفارش میشود که: «سرّپوش باش، زهرنوش باش، خاموش باش» و در این بند مولانا محتشم در طی مراحل معنوی، باطنی و از سوی دیگر در توفیق ادبی و هنری، خود را منتهی میبیند و در جایگاه شاعری فرازمند که به راز و رمزهای اندیشه اعتقادی زمان خود مسلط و اهل اصطلاح به تمام و کمال است، سخن آخر در شریعت و طریقت و معرفت و حقیقت را برمیگزیند. ضمناً تصویرهای شاعرانه او در اکثر ابیات این بند را میتوان در طرح ادیبانه مولانا کاشفی (روضهالشهدا) بازیافت.
واژه دوم که در این بند و بیت جلب توجه میکند و از اصطلاحات رازآلود در طریقت صفویه و طرایق همسو میباشد، واژه مبارک «سنگ» است. درباره این تصویر مولانا کاشفی آورده است:
در شواهد مذکور است که معمر و زهری ـ رحمهما الله ـ در مجلس عبدالملک مروان بودند. ولید پرسید که: «کدام از شما دانید که در روز قتل حسین حال سنگهای بیتالمقدس چه بود؟» زهری رحمهالله فرمود که: به من چنین رسیده است که در آن روز هیچ سنگی را از مسجد اقصی و حوالی آن برنداشتند مگر که در زیر آن خون تازه یافتند… (کاشفی، ۹۰)
در طی سالیان اماکن متبرکه سنگی در جای جای سرزمین اهورایی ایران، هزاران زوار شیفته دارد که در زبان از یادرفته رمز و راز، چیزی جز یک بارقه از «تجلی فاطمی» نیست و میتوان نقطه اوج این هرَم اعتقادی را در واژه «خموش» که منسوب به مولانای بلخی است، به آشکاری دریافت؛ چه، بر ادب دوستان و مولاناپژوهان پوشیده نیست که وی در دیوان کبیر، افزون بر پایان بردن غزلیات به نام مرادش شمس تبریزی، در موارد متعددی با «خاموش»، «خامش»، «خموش» و «خمش» غزل را پایان بخشیده که به نوعی تخلص او محسوب میشود.
مولانا کاشفی نیز در بحث عبور اسرای اهل بیت(ع) از کنار شهر موصل آورده است
:
نقل کردهاند که چون این لشکر در اثنای راه به نزدیک موصل رسیدند، کسی را به امیر موصل فرستادند که شهر را بیارای و به استقبال ما بیرون آی و طبقهای سیم و زر مهیا ساز تا بر ما نثار کنی و به آمدن ما به منزل تو بر تمام اقران خود مباهات و افتخار کنی که سر حسین علی و فرزندان و برادران و اقربا و دوستان و هواداران او همراه داریم و اهل و عیال او را نیز میآوریم
.
امیر عمادالدوله که حاکم موصل بود، اهل شهر را جمع کرده صورت را در میان آورد و گفت: «ای قوم، زنهار که بدین سخن تن درندهید و درین قضیت همداستان نباشید.» موصلیان همه اتفاق کرده نزل و علوفه راست کرده پیش ایشان بازفرستادند و گفتند: «آمدن شما به شهر ما مصلحت نیست
.
»
پس در یک فرسخی شهر منزلی بود، ایشان را در آنجا فرود آوردند و در آن موضع سر امام حسین علیهالسلام را بر سنگی نهاده بودند و قطرهای خون از سر مبارک امام بر آن چکیده شد. هر سال روز عاشورا از آن سنگ خون تازه بردمیدی و مردمان از اطراف و جوانب آنجا جمع شدندی و به مراسم مصیبت قیام نمودندی و همچنین میبود تا زمان حکومت عبدالملک مروان. او بگفت تا آن سنگ را از آن مقام برداشتند و دیگر از آن سنگ کسی نشان نداد
.
اما گنبدی در آنجا ساختهاند و آن را «مشهد نقطه» نام نهادهاند و هر سال ماه محرم که درآید، مردم آنجا رفته، شرایط تعزیت به جا میآرند و شیخ اوحدی رحمه الله مناسب نو شدن تعزیت شهدا در هر سالی چند بیت فرموده و بعضی از آن این است:
هر سال تازه میشود این درد سینهسوز
سوزی که کم نگردد و دردی که بیدواست
اندر شفق هلال محرم ببین که هست
چون نعل اسب شه که به خون غرقه گشته راست
ای تشنه فرات یکی دیده باز کن
کز آب دیده بر سر قبر تو جویهاست
ای عزیز، دمیدن خون تازه از سنگ عجب نیست و عجبتر آنکه در بعضی از بلاد روم در کوهی صورت شیری است که از سنگ تراشیدهاند. هر سال روز عاشورا از هر دو چشم شیر دو چشمه آب روان شود تا شب این آب میرود و مردم در حوالی آنجا مجتمع گردند و تعزیت اهل بیت بدارند و از آن آب بخورند و به رسم تبرک به خانهها برند
.
کوه از حسرت آن تشنه لبان میگرید
بحر از غیرت آن خستهدلان میجوشد
آه از آن سنگدل بیخبر تیرهدرون
که ز حسرت نکشد آه و ز غم نخروشد
(کاشفی؛ ۳۶۸)
نماد شیر سنگی در اعتقاد علوی به علی(ع) برمیگردد و عنوان «مشهد نقطه» نیز درباره مولا علی(ع) است که شرح و بسط آن گسترده است. درباره عکسالعمل طبیعت آسمان و زمین و جماد و نبات و جاندار ـ از پرندگان و ماهیان و… ـ در مقابل حادثه کربلا و شهادت امام حسین(ع)، اهل شریعت و طریقت و معرفت و حقیقت و اعلام علما ـ از سنی و شیعی ـ متفقالرأیند که: «بعد از شهادت [امام حسین(ع)] تمام عالم عزادار میشوند. آسمان و زمین و خورشید گریه میکنند. زیر هر سنگی که آن را برمیدارند، خون تازه میبینند. البته این روایات، حکایتش، حکایت تسبیح است، گرچه ما نمیفهمیم و کیفیت آن را نمیدانیم؛ اما مسلم است که اصل این روایات از امامان علیهمالسلام صادر شده و بسیاری از آنها در مآخذ اهل سنت از قول غیر امامان هم آمده است. (حجتالاسلام رسول جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، ۳۳۵
)
جان سخن اینکه در آرا و اندیشه علویان بهویژه پیروان طریقت صفویه و طرایق همسو، «سنگ» نماد حضرت اُمابیها فاطمه زهرا سلامالله علیهاست؛ و این نماد ژرفایی تاریخی و اسطورهای به کهنسالی آیین مهری دارد که در سراسر عرفان اسلام
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 