پاورپوینت کامل جشنهای چله و دیگان برپایه نوشتارهای کهن و شاهنامه ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جشنهای چله و دیگان برپایه نوشتارهای کهن و شاهنامه ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جشنهای چله و دیگان برپایه نوشتارهای کهن و شاهنامه ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جشنهای چله و دیگان برپایه نوشتارهای کهن و شاهنامه ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

«دی» در اوستا، دَئوش DATHUSHیا دَذوَ Dadhva و در فارسی «دی» شده است. «دی» به چم پروردگار و دادار است. که از ویژگی‌ها (خصوصیت) اهورامزدا است. از این روی «دی» یکی از ماه‌های مینوی (مقدس) و پرارج در نزد ایرانیان است. بر پایه گزارش روزها روز نخست از هر ماه اورمزد نام دارد. روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم نیز «دی» دارند و از آن روی که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام روز پسین‌شان به آنان افزوده شده است: روز هشتم: دی به آذر، روز پانزدهم: دی به مهر، روز بیست و سوم: دی به دین نامیده‌اند

«دادار» اهوره‌مزدای رایومندِ فره‌مند را می‌ستاییم

.

خرده‌اوستا – سی روزه بزرگ

«دی» در اوستا، دَئوش

DATHUSH

یا دَذوَ

Dadhva

و در فارسی «دی» شده است. «دی» به چم پروردگار و دادار است. که از ویژگی‌ها (خصوصیت) اهورامزدا است. از این روی «دی» یکی از ماه‌های مینوی (مقدس) و پرارج در نزد ایرانیان است. بر پایه گزارش روزها روز نخست از هر ماه اورمزد نام دارد. روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم نیز «دی» دارند و از آن روی که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام روز پسین‌شان به آنان افزوده شده است: روز هشتم: دی به آذر، روز پانزدهم: دی به مهر، روز بیست و سوم: دی به دین نامیده‌اند

.

ابوریحان می‌گوید «دی» ماه را خور ماه نیز می‌گویند. و هم او درکتاب قانون مسعودی گوید روز اول «دی» ماه را خُرَه روز – خُورَه روز نامند

:

«دی ماه و آن را خورماه نیز می‌گویند. نخستین روز آن خرم روز است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای تعالی که هرمزد است نامیده شده، یعنی پادشاهی حکیم و صاحب‌رایی آفریدگار. و در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی به زیر می‌آمد و جامه سپید می‌پوشید و در بیابان بر فرش‌های سپید می‌نشست و در بان‌ها و یساولان و قراولان را که هیبت ملک بدانهاست به کنار می‌راند و در امور دنیا فارغ‌البال نظر می‌نمود و هر کس که نیازمند می‌شد که با پادشاه سخن بگوید خواه که گدا باشد یا دارا و شریف باشد یا وضیع ـ بدون هیچ حاجب و دربانی به نزد شاه می‌رفت و بدون هیچ مانعی با او گفتگو می‌کرد ـ و در این روز پادشاه با دهقان و برزیگران مجالست می‌کرد و در یک سفره با ایشان غذا می‌خورد و می‌گفت: من امروز مانند یکی از شما هستم و من با شما برادر می‌باشم زیرا قوام دنیا به کارهایی است که به دست شما می‌شود و قوام عمارت آن هم به پادشاه ـ و چون حقیقت امر چنین شد، پس من که پادشاه هستم با شما برزیگران برادر خواهم بود و مانند دو برادر مهربان خواهیم بود، به خصوص که دو برادر مهربان هوشنگ و ویکرد چنین بودند.» (آثارالباقیه ص.۲۹۵)

و گردیزی درباره این روز نوشته است

:

اندرین روز جشن خُرَه‌روز بود، و این ماه دی به نزدیک مغان ماه خدای است. و اول روز را هم به نام او خوانند و این روز را سخت مبارک دارند و نود روز نیز گویندش که ازین روز تا نوروز، نود روز می‌باشد. (تاریخ گردیزی، ص ۵۲۳-۵۲۲)

این جشن را زرتشتیان به ویژه پارسیان بسیار گرامی می‌دارند و آن را «دی دادار جشن» می‌گویند

.

خره روز روز چیرگی روشنی بر تاریکی است که خورشید از پنجه تاریکی رها می‌شود و دگر بار زایش می‌یابد و پا به رشد می‌گذارد . از این روز است که خورشید بیشتر در آسمان می‌پاید و شب‌ها کوتاه‌تر و روزها بلندتر می‌شوند

.

روز هشتم از دی ماه را دی به آذر گویند. این جشن را بیرونی عید دی ‌الاول آورده است. در این جشن دهش و بخشش از بهر تندرستی خود و فرزندان و نیایش به در پیشگاه دادار گسترش بسیار داشت

.

روز چهاردهم از دی ماه در گوش روز دی ماه جشن «سیرسور»[۱] برگزار می‌شد. باور مردمی این بود که در این روز جمشید کشته شد و دیوان چیره گشتند. مردم هر سال در چنین روزی خوراک‌هایی از سیر، سبزیجات (سِداب)؟ و گوشت می‌پزند تا دیوان و جنیان را دور می‌کردند. سیر دارویی گندزداست و با این خوراک‌ها بیماری‌ها دور میگشت. در این روز از خوردن چربی‌های نیز پرهیز می‌نمودند. و مردمان این چنین سالی دور از گزند و بیماری می‌آفریندند. (از آنجا که جمشید را درمانگر بوده است شاید به یاد او چنین مراسمی بوده است

)

روز پانزدهم از دی ماه را دی به مهر، (جشن دوم، دیبگان یا بتیکان) می‌گویند. در بامداد این روز مردم سیب می‌خوردند و گل نرگس بو می‌کردند تا سالی بی‌گزند و آزار داشته باشند سپس از خمیر گل یا آرد، تندیسی می‌ساختند پشت در یا راهروی خانه نهاده و روز بعد می‌سوزاندند. این تندیس سوزانده می‌شد تا بیماری و ناخوشی خانواده از بین برده شود. و شبانگاه سوسن دود می‌کردند تا سالی دور از تنگدستی و ناشادمانی داشته باشند. از رویدادهای این روز داستان از شیر گرفتن و بر گاو نشستن فریدون و همچنین بیرون رفتن زرتشت از ایران را یادآور می‌شوند

.

روز بیست و سوم دی را دی به دین یا جشن سوم گویند. در بامداد این روز، مردمان، با شیر تازه گاو، کام می‌گشایند و پیش از سخن گفتن خوردن بِه و بوییدن ترنج را بسیار نیک می‌دانند تا فراخ روزی شوند . در پایان روز جشن گاوگیل[۲] برگزار می‌شده است در سبب این جشن آورده‌اند که: ایران در این روز از ترکستان جدا شده و گاوهایی را که ترکان از ایرانیان به زور ستانده بودند بازپس گرفته شد. سبب دیگر را چنین گویند که: ضحاک چون بر ایران چیره شد، گاوهای اثفیان ـ پدر فریدون ـ را تاراج نمود اما در چنین روزی فریدون بر ضحاک پیروز شد و آن گاوها را به جای خود بازگردانید، و اثفیان بر مردم بسیار بخشش گرفت. بدین سبب مردم هر ساله در چنین روزی جشن می‌گیرند. بر پایه نوشتارها: در چنین روزی فریدون را از شیر گرفتند و او سوار بر گاوی شد. این گفتارها می‌تواند در پیوند با جایگاه بروج در آسمان در این هنگام باشد: مردمان در گذشته باور داشتند در شب شانزدهم، گاوی از نور که شاخ‌هایش از طلا و سم‌هایش از نقره است و چرخ ماه را می‌کشد، برای ساعتی در آسمان آشکار شده و سپس پنهان می‌گردد. هر که در این هنگام آرزویی داشته باشد، برآورده می‌شود. و اگر این گاو نورانی که بر بلندی کوه‌ها آشکار می‌شود، دوبار بانگ نماید، نشان سال فراوانی و پرباری است. و اگر یک بار بانگ برآورد خشک‌سالی و تنگدستی در آن سال خواهد بود. (رضی)

این جشن در پیوند با درفش کاویان و داستان فریدون و گرزه گاوسر نیز می‌تواند باشد. (دیده شدن صورت فلکی گاو یا ثور)

گاهنبار میدیاریم‌گاه

بر پایه نوشتارهایی چون: بندهش، گزارش پهلوی و پازند «آفرینگان گَهَنبار»، و گزارش‌های پارسی در کتاب «سددر» و «روایات داراب هرمزدیار» شش فرودآمدنگاه (مرحله) آفرینش از سوی اهورامزدا یاد شده است

:

شماره

نام گاهنبار

گزارش

نماد آفرینش

زمان

۱

میدیوزَرِم

میانه بهار

آسمان

۱۱-۱۵

اردبیهشت

۲

میدیوشِم

میانه تابستان

آب

۱۱

۱۵

تیر

۳

پَتیَه‌شَهیم

پایان تابستان

زمین

۲۶-۳۰

شهریور

۴

اَیاسَرِم

آغاز سرما

گیاه

۳۰

مهر

۵

میدیارِم

میانه آرامش

جانوران

۲۰

دی

۶

هَمَسپَتمَدِم

برابری گاه روز و شب

انسان

روز وَهشتوایشت= ۳۶۵ روز سال

در بخش بیست و پنجم از بندهش آمده است: آفرینش جهان از من (اهورامزدا) در سه سد و شست و پنج روز که شش گهنبار باشد انجام شد.)) در این روزها مردمان جشن دهش و بخشش داشتند. و از مهر تا ورهرام روز از دی ماه (شانزدهم تا بیستم باستانی برابر با دهم تا چهاردهم خورشیدی) مردم به جشن میدیارم می‌پردازند

.

[

خلف تبریزی در برهان قاطع می‌نویسد: نیک است در دی به آذر صدقه دادن از بهر تندرستی خود و فرزندان و دعا کردن. نیک است در دی به مهر صدقه دادن و نزد ملوک و بزرگان رفتن. در دین روز فریدون از شیر باز شد. در دی به دین نیک است دعا کردن به جهت دفع شر شیاطین و از حق تعالی فرزند خواستن

.

در روز اول هر ماه نیز به نیایش اورمزد در آتشکده می‌پرداختند و اورمزد یشت می‌سروده‌اند

.

دی

۱

هرمزد تا ۷ آذر

برای سپاس از داده‌های خداوند جشن گرفته می‌شود۳

۸

دی به آذر تا ۱۴ مهر

بخشش می‌کنند و از بهر تندرستی خود و فرزندان نیایش می‌کنند

۱۵-

دی به مهر تا ۲۳ دین

داد و دهش و نزد بزرگان نیک است

۲۴

دی به دین تا ۳۰ ایزان

به جهت دفع شر شیاطین جشن سازند و از حق تعالی فرزند خواستن دعا کنند

.

دی

بر پایه ‌شاهنامه

دی و فرودینت خجسته بواد

درِ هر بدی بر تو بسته بواد

نخستین رویدادی که در دی ماه واگویه شده است؛ داستان رسیدن کی‌خسرو و فرنگیس به سیاوشگرد می‌باشد

:

سیاوش چون گرفتار رشک و حسد گرسیوز می‌شود و به آتش نفرت او گرفتار می‌آید به فرمان افراسیاب سر از تنِ گرامی‌اش دور می‌نمایند. فرنگیس سوگوارِ شکنجه دیده به زینهار پیران از مرگ رهایی می‌یابد و در سرای او فرزند را به دنیا می‌آورد وزیر خردمند با زیرکی خبر به دنیا آمدن نوه را به شاه می‌رساند. افراسیاب دستور می‌دهد تا کودک را به شبانان بسپارند تا از نژاد و گذشته خود آگاه نگردد

.

سال‌ها پس از این ماجرا به سبب خوابی که شاه می‌بیند از پیران می‌خواهد تا فرزند را به نزدش ببرند. پیران از ‌کی‌خسرو می‌خواهد تا حیلت نموده و خرد خویش پنهان دارد تا جانش از آسیب در امان ماند. افراسیاب با شنیدن سخنان بیهوده کی‌خسرو او را شیرین هوش می‌پندارد و به پیران فرمان می‌دهد تا کودک را به مادرش، فرنگیس بسپارد و با خواسته و مال بسیار به سیاوشگرد رهسپار نماید

.

کی‌خسرو و فرنگیس با دلی شاد به سوی شهر زیبایی که سیاوشِ نیک‌خواه آن را بنا نموده بود، رفتند اما شهر پس از سیاوش به خارستان بدل گشته بود. مردم بسیاری بر آنان گرد آمدند و بر ایشان درود خواندند

.

آن روز از دی ماه با یادآوری مهر و خوبیِ سیاوش برایشان چون بهاری خرم و دلپذیر گشت

.

فرنگیس و کی‌خسرو آ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.