پاورپوینت کامل مکتب تفکیک مذهبی پنجاه ساله ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مکتب تفکیک مذهبی پنجاه ساله ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکتب تفکیک مذهبی پنجاه ساله ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مکتب تفکیک مذهبی پنجاه ساله ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
با وجود آنکه مخالفت با فلسفه سابقه بسیار کهنه ای در تشیع دارد و عالمان شیعی بسیاری را می شناسیم که با فلسفه و حتی دانش کلام مخالف بوده اند و یکسره به اخباری گری به معنای عام آن دعوت می کرده اند و از دیگر سو با وجود آنکه در تاریخ تشیع کسانی بوده اند که در صدد معرفی مکتبی که آن را مکتب مستقل معارفی اهل بیت از سایر مکاتب و دستگاه های فلسفی و نظری در گستره مذاهب اسلامی می خوانده اند بوده اند اما بی تردید آنچه تحت عنوان مکتب معارفی مشهد در این چارچوب سخن می گوید امر بی سابقه ای است.
با وجود آنکه مخالفت با فلسفه سابقه بسیار کهنه ای در تشیع دارد و عالمان شیعی بسیاری را می شناسیم که با فلسفه و حتی دانش کلام مخالف بوده اند و یکسره به اخباری گری به معنای عام آن دعوت می کرده اند و از دیگر سو با وجود آنکه در تاریخ تشیع کسانی بوده اند که در صدد معرفی مکتبی که آن را مکتب مستقل معارفی اهل بیت از سایر مکاتب و دستگاه های فلسفی و نظری در گستره مذاهب اسلامی می خوانده اند بوده اند اما بی تردید آنچه تحت عنوان مکتب معارفی مشهد در این چارچوب سخن می گوید امر بی سابقه ای است. در این میان عده ای هم همینک مایه هایی از آن را با پاره هایی از تفکرات سید احمد فردید و مکتب ضد تمدن جدید او از یک سو و همچنین مایه هایی از تفکرات آخر الزمانی اندیشی برگرفته از ادبیات ملاحم و فتن و رجعت و عصر ظهور به هم می آمیزند و از آن معجونی در جهت معرفی فرهنگ و اندیشه آنچه آن را تمدن عصر ظهور و یا تمدن الهی در برابر تمدن بشری می خوانند بر می سازند؛ چیزی که یکسره با سنت و فرهنگ تمدنی تشیع در طول تاریخ آن بیگانه است.
تشیع از همان آغاز یعنی از سده اول به فرهنگ ها و مکاتب فکری و عقاید گوناگون رویکردی باز داشت. هشام بن الحکم همزمان که از تعالیم امامان بهره مند بود با عقاید معتزلیان و فلاسفه و طبیعیون آشنا بود و از آنان تأثیر می پذیرفت. بعدها با مکتب اعتزالی تشیع در عصر نوبختی ها و شیخ مفید و شریف مرتضی همین رویکرد در پذیرش شیوه های نظری و بحثی و باز بودن به سوی آفاق گوناگون اندیشه و فکر ادامه یافت. این گرایش تنها نزد شیعیان طیف معتدل نبود، حتی شیعیانی با گرایشات غالیانه از میراث و مرده ریگ اندیشه های مکاتب و مذاهب و ادیان دیگر بهره مند بودند و با روایت آنها تحت عنوان مأثورات امامان شیعه سعی در بومی کردن آن داشتند (شیوه ای که عالمان رجالی امامیه را البته خوش نمی آمد و با آن مقابله می کردند). ادبای شیعی در بغداد و بصره و کوفه و ری و خراسان با انواعی از فرهنگ ها و آداب شهری و یا مختص به نخبگان مجالس اهل ادب و دربارهای حکومت های محلی و فرهنگ های برآمده از محضر وزیران و ادیبان و ندیمان آشنا بودند و شعر و ادب شیعی را غنا می بخشیدند. بعدها خواجه طوسی و علامه حلی اندیشه شیعی را با مکتب فلسفی ابن سینا آشنا کردند. اصول فقه شیعی از همان آغاز به انواعی از ادبیات اصول فقه نگاری اهل سنت گرایشی باز و منفتح داشت و با آن در داد و ستدی مستمر بود. شیخ طوسی در المبسوط خود به آثار فقهی اهل سنت و به ویژه شافعیان نظر داشت و از آن در ساختن دستگاه حقوقی شیعه بهره می گرفت. نه تنها کتاب های کلامی و فلسفی خواجه و علامه بدین ترتیب از آثار مورد ارجاع و با اهمیت در میان اهل سنت شد که حتی آثار اصولی علامه تا مدتها مورد تدریس و تدرس و اقبال عالمان اهل سنت قرار گرفت. خود علامه در آثار اصولیش چه در ساختار و چه در بحث ها و استدلال ها شیوه های آثار اصولی غزالی و فخر رازی و آمدی و ابن حاجب را مبنا قرار داد. تا چندین قرن پس از خواجه و علامه چنان آثار کلامی و فلسفی آنان بسان مرجعی برای عالمان اهل سنت به شمار می آمد و از آن آثار بهره گرفته می شد و تأثیر آن آثار روشن بود که گاه تشخیص هویت مذهبی نویسندگان برخی کتاب های کلامی و فلسفی عصر شاگردان مستقیم و غیر مستقیم آن دو مشکل است. در دیالوگی مستمر و علمی از هر دو سو مکاتب کلامی و فلسفی بعد چه در شیراز و چه در دوره صفوی| عثمانی تحت تأثیر هر دو سو و در تماسی متقابل شکل گرفت و تحول یافت. این چنین بود که در طول تاریخ تشیع هویت مذهبی مانعی برای این داد و ستد فرهنگی و فکری ایجاد نمی کرد. علت اصلی هم یک چیز بود و آن اینکه عالمان شیعی اصل نظر ورزی و وجود آرای متفاوت و اختلاف فکر بر اساس مبانی نظری را پذیرفته بودند و گرایش مذهبی و انتمای خود را به مکتب اهل بیت مانعی برای انفتاح به روی اصحاب نظر نمی دیدند.
اینکه مکتب تفکیک با نفی همه این دستاوردها و نفی هرگونه نظر ورزی استدلالی و عقلی و فکری از مکتب معارف اهل بیت سخن می گوید در واقع خود را در مسیر گسست با تاریخ فکری تشیع قرار می دهد. نفی و رد اصل نظر ورزی و کلام و فلسفه تحت عناوینی مانند بازگشت به مکتب اهل بیت و تعالیم الهی در برابر تعالیم بشری یک معنا بیشتر ندارد و آن نفی تاریخ فرهنگی و فکری تشیع است با همه دستاوردهای تمدنی و فرهنگی و فکری و ادبی آن.
در برابر چنانکه می دانیم، مکتب معارفی مشهد به اخبار فرا می خواند اما همان را هم نه در چارچوب سنت اهل حدیث بلکه در چارچوب تفسیری از آن قرار می دهد که در اصل برخاسته از احادیث نیست بلکه بر پایه دعوت به پذیرش کشف و شهود صاحب علم جمعی و استناد به وجدانیات ضروری (در مقابل استدلالات نظری) او و نفی و تعطیل فکر و ذهن است. از نقطه نظر دستاوردها باید از آنان پرسید دستاورد اهل نظر در تاریخ تشیع روشن است و امروزه در اختیار ماست. دستاورد مذهب پنجاه ساله شما چه بوده است؟ نه آیا دعوتی مجدد به کشفیات ذوقی و عرفانی؟
اینجا نمونه ای از سخنان مرحوم آقای حلبی در درس های فارسی معارف را نقل می کنم که در آن به لا فکری دعوت می کند و هرگونه استدلال نظری و عقلی را رد می کند:
… از این مثال تفاوت بین ادراک و وجدان روشن می
شود، خواه ادراک حسی باشد، خواه ادراک خیالی باشد و خواه ادراک عقلی. آنجا که من برای شما عطش را تعریف کردم شما صورت فکری را ادراک کردید، اما در اینجا عطش را وجدان نمودید. جالب این است که شما حتی وقتی که عطش را با آثار و لوازم بیان می
کنید و هر چه می
گوئید غیر از وجدان است، شما توصیف و تصویر می
کنید. طریق انبیاء و طریق ما که دنبال آنها می
رویم طریق وجدان است. علوم اهل البیت همه این طوری بوده
است، وقتی که من وارد بحث می
شوم شما حتی به این کلمات و جملاتی که مطرح می
شود فکر نکنید بلکه آنچه را که طرح شد سعی کنید آن را به وجدان خود بیابید. اول چیزی که لازم است وجدان کنید خودتان هستید. شما خودتان را ادراک کرده
اید، می
دانید چی هستید کجا هستید به چه شکل و شمایلی هستید، چه قدر معلومات دارید، در چه سنی الان اینجا نشسته
اید، همه اینها را ادراک می
کنید، اما همه این ادراکات شما را از وجدان خودتان انداخته
است و رکود وجدان را باعث شده
است. برای اینکه به وجدان برسید باید همه این نقوش را پاک کنید و به لافکری بیفتید، نه اینکه در خودتان فکر کنید. زیرا فکر، خودش حجاب است، اگر چنین نمودید (همه افکار را رها کردید) خودتان را می
یابید، نه اینکه ادراک می
کنید. اگر یک سوفسطائی بیاید وبه شما بگوید که شما نیستید، یعنی در وجود شما تشکیک کند، شما به او پرخاش می
کنید که چه می
گوئی؟ من هستم، دارم نفس می
کشم دارم صحبت می
کنم، او می
گوید اینها همه خیال است، خیال می
کنید که هستید، در واقع نیستید. وقتی این تشکیکات را زیاد کند شما به شدت متوجه خود می
شوید بدون هیچ گونه صورت فکری و خیالی و به جائی می
رسید که می
گوئید : من نیستم؟ من! من؟ در این حالت شما دائما به سینه خود می
زنید و به خود اشاره کرده با استفهام انکاری سوال می
کنید که آیا من نیستم؟ من وجود ندارم؟ و در آن موقع خودتان را وجدان می
کنید، من خودتان را می
یابید، می
یابید که هستید. حالا برای اینکه به طور اختیاری به وجدان خود برسید باید تمامی تعلقات و افکار خود را رها کنید، نه اینکه به این الفاظ من فکر کنید بلکه حتی همین الفاظ را هم رها کنید، در آن حالت به وجدان خود خواهید رسید، هر کسی بدین حالت بیاید و توی حال برود و همه چیز را ول کند، خودش را می
یابد. این مطالب مذکر و منبه شما است، دارد راه را به شما می
نمایاند نه اینکه دراطراف این کلمات فکر کنید، اصلا الفاظ را نشنیده بگیرید، تمام معلومات را رها کنید، خود را می
یابید. این مطلب را در مرگ، خوب می
یابیم، روز مرگ مثل روز ولادت است، همان طوری که در اول ولادت خودمان بودیم، خودی پاک و ساده، بعد فکرها آمده، صور عقلیه، خیالیه و وهمیه آمد، روز مرگ هم به همان حالت بر می
گردیم، تعلقات که کنده شد حقائق روشن می
شود فکشفنا عنک غطائک و بصرک الیوم حدید می
شود حالا هم اول کاری که باید بشود این است که خودمان را بیابیم. خود را نباید فراموش کرد که بالاترین دردها و عذاب
ها همین فراموشی خود است، قرآن می
فرماید : و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم تازه همه این مطالبی که من می
گویم برای شما ایجاد فکر می
کند، باید این فکرها را هم رها کنید و خود را بیابید که یافتن بالاتر از هر دلیل عقلی است. اگر کسی صد دلیل برای من اقامه کند که شما هستید، از قبیل اینکه چون حرف می
زنید، چون عمامه
تان تکان می
خورد، چون ریشتان می
<
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 