پاورپوینت کامل میراث باستانی ایران ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میراث باستانی ایران ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میراث باستانی ایران ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میراث باستانی ایران ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

در پی فروپاشی حکومت هخامنشی به دست اسکندر مقدونی، سلوکیان در ایران بر کار شدند؛ سلسله‌ای که ۳۱۰ سال بر آسیای غربی فرمان ‌راند (سالهای۳۱۲ تا ۶۴ پ.م). آنان جانشین سلوکوس یکم ـ از سرداران اسکندرـ بودند و نزدیک به ۱۷۰ سال بر سرزمین‌های غربی و ۷۰ سال بر بخشهای شرقی ایران فرمان راندند تا اینکه در سال ۲۶۱پ.م سرزمین باختر (بلخ) از حکومت سلوکیان اعلام استقلال ‌کرد و دولت یونانی بلخ پا به عرصه نهاد.

اشاره: در پی فروپاشی حکومت هخامنشی به دست اسکندر مقدونی، سلوکیان در ایران بر کار شدند؛ سلسله‌ای که ۳۱۰ سال بر آسیای غربی فرمان ‌راند (سالهای۳۱۲ تا ۶۴ پ.م). آنان جانشین سلوکوس یکم ـ از سرداران اسکندرـ بودند و نزدیک به ۱۷۰ سال بر سرزمین‌های غربی و ۷۰ سال بر بخشهای شرقی ایران فرمان راندند تا اینکه در سال ۲۶۱پ.م سرزمین باختر (بلخ) از حکومت سلوکیان اعلام استقلال ‌کرد و دولت یونانی بلخ پا به عرصه نهاد. ارشک نیز در سال ۲۳۸پ.م بر ایالت پارت (خراسان امروزی) چیره ‌شد و سلسله اشکانی را بنیاد نهاد و به‌تدریج بیگانگان را راند؛ اما آثار فرهنگی یونان قرنها در این دیار و نواحی بسیار گسترده‌ای پایید که به «عصر هلنیستی» نامبردار است؛ دوره‌ای مابین مرگ اسکندر در سال ۳۲۳پ.م تا پدیدآمدن امپراتوری روم. در این دوران، تأثیر فرهنگی و قدرت یونان در اروپا و آسیا در اوج خود بود، به طوری که در ادبیات، هنر، تئاتر، معماری، ریاضیات، فلسفه و موسیقی دیگر ملل، از جمله ایرانیان آثاری به جا نهاد و نوشتار زیر به همین موضوع می‌پردازد.

میراث هلنی

در زمان چیره شدن اسکندر، زبان آرامی زبان بین‌المللی و اداری رایج در آسیای غربی بود؛ اما زبان یونانی هم تازه راهی به آن سرزمین یافته بود و چنین برمی‌آید که همان روش گذشته ادامه یافته باشد، جز در آنجاها که مهاجران یونانی جای گرفته بودند. آنچه این گمان را تأیید می‌کند، کمی شمار کتیبه‌های یونانی است که در مرکز ایران پیدا کرده‌اند و نیافتن نوشته‌ای دیگر که مربوط به پیش از میلاد باشد. از سویی شواهد جالبی در دست است که نشان می‌دهد یونانی و آرامی در مرزهای دور شرقی در کنار یکدیگر می‌زیستند. کتیبه مهم دوزبانه «آشوکا» که در قندهار پیدا شده، گواه است بر اینکه حتی در بخشی از قلمرو موریا که یونانیان و ایرانیان جایگاه داشتند، «آرامی» زبان نگارش ایرانیان بود.

سلوکیان همچون اسکندر حکومت‌های ایران و دیگر نواحی را در فرمان داشتند. پدیدآوردن یک دبیرخانه که با زبان یونانی کارها را بگذراند، مدتی وقت می‌گرفت و چنین می‌نماید که دست‌کم در بخش شرقی حکومت، «دبیرخانه» به دو زبان یونانی و آرامی که میراث هخامنشیان بود، کارها را می‌گذراند. سلوکیان برای برقرار ساختن رابطه با مردم تبعه خویش به گونه‌ای خط نیازمند بودند که طبیعتاً چنین خطی، آرامی بود. هنگامی که آشوکا خواست کتیبه‌ای برای مردم «گندهاره» بنویسد، ناچار به دو زبان یونانی و آرامی نوشت. به نظر من این نوشته همچون کتیبه دوزبانه متسختا (

Mtskheta

) واقع در گرجستان نشانه وجود این دوگانگی زبانی در کارهای اداری بود. در بین‌النهرین که زبان آرامی رایج بود،‌ دستینه‌ها و لوحهایی یافته‌اند که بر این دوگانگی گواهی می‌دهد. دو نام یونانی و بومی که بابلیان هلنی‌مآب بر خویشتن می‌نهادند، نیز گواهی بر این دوگانگی است. بی‌شک دبیرانی ـ چه از مردم بین‌النهرین و چه از بومیان ایرانی ـ در دستگاه اداری بودند که به آرامی سخن می‌گفتند؛ ولی می‌توان دریافت که ایشان به روش کهن هخامنشان، سندها و کتیبه‌های آرامی را به زبان بومی مردم می‌خواندند.

مسأله این است که چه زمانی شیوه نگارش آرامی که در آن بعضی واژه‌های ایرانی به کار می‌رفت،‌ به شیوه نگارش ایرانی با بعضی هُزوارش‌های آرامی تبدیل یافت؟ باید این نکته را در پیش چشم داشت که در هر دو حال کتیبه یا سند با صدای بلند به زبان یا لهجه بومی خوانده می‌شد. می‌توان گفت که از مرحله‌ای که کتیبه‌های آرامی تکسیلا (

Taxila

) و گندهاره فراهم شد، تا آغاز فرمانروایی ساسانیان که شیوه هُزوارش کاملاً رایج شد، مرحله‌های بسیاری گذشته است. کتیبه آرامی آشوکا که در پل دارونتَه یا لَغمان یافته شده و در آن از واژه‌های پراکریت (

Prakrit

) بیش از چند مورد به کار رفته، نشانه آن است که از دوران‌های کهن نیز شیوه هزوارش در فارسی میانه رواج یافته بود؛ منتها در اینجا چون محل فراهم آوردن کتیبه‌ها نزدیک مرزهای هند و زبان پراکریت بود، از این زبان بهره گرفته شده است.

خط خَروشتی (

Kharoshti

) که در شمال غربی هند از خط آرامی پدیدار شد، این سؤال را پیش می‌آورد که: «چرا ایرانیان همین راه را درپیش نگرفتند و زبان خویش را با الفبا ننگاشتند؟» پاسخ این پرسش شاید در پشتیبانی سلوکیان از دبیرخانه و دیوان هخامنشی باشد و پذیرفتن روش ایشان در کارها که همه به آرامی بود. به گمان من پیشرفت عادی خط در ایران به واسطه سیاست یونانیان یا بهتر بگوییم پشتیبانی ایشان از روش کهن که در نگارش اداری آرامی را در کنار یونانی به کار می‌بردند، دچار فترت شد.

پرسش دیگر آنکه: چه زمانی آرامی از رواج افتاد و زبان ایرانی با هزوارش نوشته شد؟ پاسخ دشوار است؛ اما می‌توان بر پایه گمان گفت که در افغانستان، خط آرامی با گسترش خروشتی که در کنار یونانی جای گرفته بود، منسوخ شد. سکه‌های دوران اخیر دودمان یونانی باختر(بلخ)، به یونانی و خروشتی نوشته شده است و نه به آرامی. می‌توان به حدس گفت که آرامی در سرزمین‌های دوردست شرق در حدود سال ۲۰۰پ.م از رواج افتاد. شاید ایرانیان در این سرزمین‌ها دیرتر از ایرانیان مغرب دست به کار نوشتن به زبان خود شده باشند؛ زیرا در باختر نوشتن زبان بومی ایرانی به خط یونانی را «کوشانیان» در پایان قرن اول و آغاز قرن دوم میلادی آغاز کردند. در جای دیگر یعنی زادگاه پارتیان، ایرانیان زودتر از باختر دست به کار نوشتن با لهجه خویش شدند؛ زیرا نوشته‌های یافته شده در نسا ـ نزدیک عشق‌آباد [ترکمنستان امروزی] ـ بی‌شک به زبان پارتی است و تاریخ آنها به قرن اول پ.م مربوط است؛ هنگامی که فرهنگ هلنی رو به سستی گذاشته بود و جنبش فرهنگی ایران نیرو می‌گرفت.

دیوان و دستگاه اداری سلوکیان و مهرها

دستینه‌های سلوکیان و آثار آنها را در کاوش سلوکیه کنار دجله و در اوروک (

Uruk

) و جاهای دیگر یافته‌اند و درباره آنها بررسی‌های گوناگون کرده‌اند. رستوتزف (

Rostovtzeff

) از دو روش دستینه‌گذاری سندها که در بابل دوران سلوکیان رواج داشت، سخن می‌گوید: یکی روش کهن بابلی که کسان و گواهان و دیگران بر لوحهای گلی دستینه می‌گذاشتند. دیگری روش دستینه‌گذاری یونانی بود بر طوماری از پارشمن که آن را گل‌اندود می‌کردند و بر آن دستینه می‌گذاشتند؛ اما یک روش دیگر هم بود که در دوران هخامنشی رایج بود و در آن به خط میخی بر لوحهای گلی یا بر پارشمن به خط آرامی دستینه می‌گذاشتند. در پایان دوران سلوکی، روش اخیر با اندک تعدیلی بر دو روش دیگر چیره شد، با آنکه دستینه‌های میخی با ناپدید شدن خط میخی می‌بایست منسوخ می‌شد.

سندهایی که بیشتر بر پارشمن نوشته می‌شد تا بر پاپیروس‌های بطلمیوسی، با ریسمانی به دستینه گلی پیوند داده می‌شد و تکه گلی دور ریسمان می‌گرفتند؛ چنان‌که شکل دستمال سفره‌ای را می‌یافت که در حلقه‌ای جای داده باشند. دستینه‌های گواهان و مالکان و دیگران بر گل گذاشته می‌شد و سندها را در بایگانی‌ها نگهداری می‌کردند. تا زمان ساسانیان این روش دستینه‌گذاری بر سندها کاملتر شد، چنان‌که به جای آنکه سند به صورت دستمال سفره‌ای که در حلقه‌ای گذاشته شده باشد، درآید، دو سر ریسمان را از یک تکه گل مسطح می‌گذراندند که میان ریسمان از سند آویخته می‌شد. این روش تا چندی پیش در اروپا رواج داشت، چنان‌که از بسیاری آثار مهرها برمی‌آید گویا «لنگر» نشان خاندان سلوکی بوده است.

ارزش هنری و اقتصادی دستینه‌ها

یونانیان بر دستینه‌های خویش نیمرخ آدمیان با پیکر جانوران یا شکلهای دیگر می‌نگاشتند و تا آنجا که می‌دانیم، هرگز نوشته‌ای در آنها به کار نمی‌بردند. سلوکیان این شیوه را پیروی می‌کردند جز آنکه تنها در مهرهای رسمی خویش، نوشته یا حروف اختصاری می‌نگاشتند. بعدها شاید به پیروی از شرقیان، در دستینه‌های یونانی ذکرهای مقدس با شکلها و پیکرهای رایج دوران سلوکی رواج یافت؛ اما میان دستینه‌های خصوصی و رسمی، تفاوتی کاملاً مشخص و شناخته وجود داشت. این سنت تا زمان ساسانیان ادامه یافت. بررسی دستینه‌ها نشانی است از روش کارهای اداری از زمان هخامنشیان تا ساسانیان.

می‌توان چنین گمان برد که نفوذ حکومت یونانی نیز باعث گسترش دیوان شده بود به‌ویژه که جنگهای پیاپی فرمانروایان سلوکی موجب برقراری باجها و عوارض تازه‌ای می‌گشت؛ مثلاً مالیات بر واردات و فروش بندگان شاید از ابتکارات آنتیوخوس اول باشد که گویا پایه‌گذار دستگاه اداری سلوکیان بوده است. مالیات نمک و بسیاری باجهای گوناگون دیگر خزانه دولت را پر می‌کرد. این مالیات‌ها تنها به ایران تحمیل نمی‌شد، بلکه بین‌النهرین و دیگر بخشهای امپراتوری نیز مشمول آن می‌شدند. پلیب نوشته است: «از تو می‌پرسم که اگر در پنجاه سال پیش خدائی، ایرانیان و پادشاهشان یا مقدونیان و پادشاهشان را از آینده آگاه می‌کرد، آیا ممکن بود باور کنند که تا زمان ما (در حدود ۱۶۰پ.م) حتی نام ایرانیان یعنی کسانی که تقریباً بر سراسر جهان فرمانروایی داشتند، از صفحه گیتی برمی‌افتد و مقدونیان که پیش از این تقریباً در جهان شناخته نبودند، بر جهان چیره و پیروز می‌شوند؟»

در نظر مردم باستانی یونان چنین می‌نمود؛ ولی شرقیان حافظه‌ای بس نیرومند داشتند. نه تنها در پارس (زادگاه هخامنشیان) سنتهای دیرین نگهداری شد، بلکه در دیگر شهربان‌ها که دربارشان در دوران هخامنشی با شکوه دربارهای شوش و تخت‌جمشید پهلو می‌زد، یاد آن روزگاران بر جای مانده بود. پس از پیروزی مقدونیان، بی‌شک بسیاری از فرمانروایان محلی همان رفتاری را که در دوران پیش از اسکندر داشتند، نگاه داشته بودند. شاید شناخته‌ترین نمونه ادامه سنت ایرانی پس از هخامنشیان، دربار دودمان کوچک کماژن (

Commagene

) بود. در نمرودداغ، اندکی پیش از میلاد، مهرداد کالینیکوس (

Callinicus

) و پسرش آنتیوخوس خود را از بازماندگان داریوش بزرگ شناساندند و پیکره‌های تناوری از نیاکان خویش ساختند و کتیبه‌هایی نگاشتند. در همین زمان آمیخته‌ای از اندیشه‌ها و اعتقادهای دینی در نقشهای برجسته نمایان شده که پیکر ایزدان شرقی را در برابر خدایان همانند یونانی ایشان گذا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.