پاورپوینت کامل ادبیات و توسعه فرهنگی ۳۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ادبیات و توسعه فرهنگی ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ادبیات و توسعه فرهنگی ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ادبیات و توسعه فرهنگی ۳۷ اسلاید در PowerPoint :

ماجرای عباسقلی خان با شعر روان و زیبای ایرج میرزا مربوط به کتاب‌های دبستانی نسلی پیش از من بود. در زمانی که در شصت و پنج سال پیش به دبستان می‌رفتم، درس‌ها با آب، بابا، بار آغاز می‌شد و سال بعد «خدا را شکر که به کلاس دوم آمده ایم.

۱ــ ماجرای عباسقلی خان با شعر روان و زیبای ایرج میرزا مربوط به کتاب‌های دبستانی نسلی پیش از من بود. در زمانی که در شصت و پنج سال پیش به دبستان می‌رفتم، درس‌ها با آب، بابا، بار آغاز می‌شد و سال بعد «خدا را شکر که به کلاس دوم آمده ایم. در کلاس اول خواندن و نوشتن و کمی حساب یاد گرفتیم.» چهره‌های ماندگاری مانند مشهدی حسن آسیابان ده ما، یا در نسل بعدی ماجرای دهقان فداکار بود و سپس داستان‌های دیگری که ضمن سواد آموختن، در میان کودکان جامعه نوعی خاطره مشترک پدید می‌آورد و خاطره مشترک جوهر و جان مایه هویت ملی است!

اکنون هفتاد سال از آخرین باری که شعر ایرج در کتاب‌های دبستان منتشر شد می‌گذرد. آنهایی که سوادشان را با این شعر یاد گرفتند اغلبشان دیگر نیستند. اما سطور آن که هنوز میان مردم رایج است و گاه به طنز در ادبیات وارد می‌شود، گویی در حافظه و خاطره جمعی و ملی چنان جایی باز کرده است که بدون نیاز به کتاب‌های مدرسه از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. بار دیگر شعر یا اندرزنامه صریح ایرج راخطاب به «بچه‌ها»با اندکی تحلیل برای نسل‌های نو می‌نویسم:

داشت عباس قلی خان پسری

پسر بی ادب و بی هنری

اسم او بود علی مردان خان

کلفت خانه ز دستش به اَمان

پشت کالسکه مردم می‌جَست

دل کالسکه نشین را می‌خَست

هر سَحرگه دم در بر لب جو

بود چون کرم به گِل رفته فرو

بس که بود آن پسره خیره و بد

همه از او بَدشان می‌آمد

هر چه می‌گفت لَله، لَج می‌کرد

دَهَنَش را به لله کَج می‌کرد

هر کجا لانه گنجشکی بود

بچه گنجشک درآوردی زود

هر چه می‌دادند، می‌گفت کَمَ است

مادرش مات که این چه شکم است

نه پدر راضی از او، نه مادر

نه معلم، نه لله، نه نوکر

ای پسر جان من، این قصه بخوان

تو مشو مثل علی مردان خان

طبیعی است که دوره استفاده آموزشی از چنین شعری دیری است که به سر آمده است؛ یعنی از همان زمانی که از کتاب‌ها حذف شد. شاید خواننده امروزی باور نکند که این شعر، آیینه وضع اجتماعی و زندگی شهری زمان خودش بوده است.داشتن کارگران خانگی با عنوان‌های اهانت آمیز کُلفت و نوکر، در خانه کسانی که فقط اندکی دستشان به دهانشان می‌رسید و می‌توانستند در مقابل خدمات دهان دیگری را هم سیر کنند امری رایج بود. امروز نه آن امر رایج است و نه اخلاق زمان اجازه می‌دهد که چنان عنوان‌هایی برای آموزش اخلاق روی انسانی گذاشته شود.

پریدن روی میله پشت درشکه شیطنت رایج بچه‌هایی بود که گاه به شکستن سر و پایشان منجر می‌شد. من در دورترین خاطرات خودم، هم سوار شدن بر درشکه را به یاد دارم و هم شاهد نشستن بچه‌ها بر پشت آن و فحاشی درشکه چی بوده ام.

اما خاطره زنده‌تر من ادامه آن رسم به صورت پریدن بچه‌ها بر پشت سپر اتوبوس بود، که هم سواری اش بیشتر بود و هم خطراتش. نشستن دم در بر لب جوی در کوچه‌های خاکی و گل آلود منظره عادی زندگی، نه فقط در ده بلکه در شهر بود.

لَلِه داشتن شاید نیاز به زندگی اندکی بالاتر از متعارف داشت. لابد برای شاهزاده ایرج میرزا عادی بوده است. اما چوب کردن در لانه مورچه و سنگ زدن به سگ‌ها و رفتن سراغ لانه گنجشک‌ها تفریح رایج بود. آخر، می‌دانید بچه‌ها آن روزها نه تلفن هوشمند داشتند و نه نُوت بوک! غذا مسئله اصلی بود و اندکی زیاده روی بچه موجب گرسنه ماندن دیگران می‌شد.

این شعر ساده و زیبا که امروز بیشتر رنگ شوخی و طنز به خود گرفته است، در آن روزگار خیلی هم جدی بود. ضمناً نصیحتی رک و بی پرده، باز به رسم زمان به بچه ای بود که «هرچه می‌گفت لَله لج می‌کرد». گرچه امروز همه معیارها و دیدگاه‌ها فرق کرده است، اما اینکه آموزش‌های ابتدایی چگونه در عمق حافظه جمعی جامعه جا می‌گیرد و اثر گذار است، فرقی نکرده است.

بچه‌ها نیاز دارند که به بهانه آموختن خواندن و نوشتن ادب و شیوه زندگی متعارف امروزی را بیاموزند. از غذا خوردن و مسواک زدن و رعایت بهداشت، تا احترام به پدر و مادر و معلم و انسان‌های دیگر، تا اهمیت محیط زیست و چگونگی تولید محصولات کشاورزی و فرآورده‌های غذایی و صنعتی و معدنی. اندرزهای مستقیم و تزریقی به کودکان امروزی که دیگر لب جوی نمی‌نشینند و به گِل بازی و گنجشک پرانی راضی نیستند، بلکه خودشان مستقیماً در شبکه جهانی سیر و سفر می‌کنند، می‌تواند اثری معکوس بر جای گذارد. به عبارت دیگر مطالب کتاب‌های درسی تا زمانی می‌تواند مؤثر باشد که با واقعیات منطقی بیرونی منطبق باشد. استفاده ابزاری از آن برای تزریق‌های آرمانی، یعنی انطباق با تمایل تنظیم کنندگان مطالب به بازپروری تفکرات و آرمان‌های شخصی یا جمعی خودشان به نسلی که از همان کودکی قدمی از آنان جلوتر است می‌تواند رهی به ترکستان برد.

۲ــ چند سال پیش، کمی قبل از درگذشت مهدی آذر یزدی،نویسنده«قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب»، خبری درباره او منتشر شد که برایم بیار غم انگیز بود. ابتدا باید بگویم که مهدی آذر یزدی در جوانی برای کارگری و بیل زدن و معاش از روستا به یزد آمده و اتفاقاً شاگرد کتاب فروشی شده بود. کتاب فروش باید از حداقل سوادی برخوردار می‌بود که برای جستجوی سفارش‌ها بتواند رو و عطف کتاب‌ها را بخواند و به خریداران بدهد.کتاب فروش باهوش ما بیسواد بود،ناچار باید اسامی همه کتاب‌ها را به خاطر می‌سپرد، اما این کار دشوار بود. کم کم که با علائم روی کتاب‌ها که نشان از نام آن داشتند، آش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.