پاورپوینت کامل سهلِ ممتنعِ اندیشیدن به تاریخ ۴۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سهلِ ممتنعِ اندیشیدن به تاریخ ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سهلِ ممتنعِ اندیشیدن به تاریخ ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سهلِ ممتنعِ اندیشیدن به تاریخ ۴۵ اسلاید در PowerPoint :
مگر نه اینکه هر مورخی که آمد تاریخ ما را از آغاز تا روزگار خود دوباره نوشت و علایق و زبان عصر خود را چاشنی قلم خود کرد و گاه نه به یک روایت بلکه به چند روایت (طبری) نوشت تا همعصران و آیندگان را از احوال گذشتگان بیخبر نگذارد و باعث عبرت گردد، پس چگونه است که ما اینچنین به نداشتن حافظ تاریخی بیمثالیم و به قول مهدی اخوانثالث جز پدر، نیای دیگری نشناختیم هرگز؟۱
درآمد
مگر نه اینکه هر مورخی که آمد تاریخ ما را از آغاز تا روزگار خود دوباره نوشت و علایق و زبان عصر خود را چاشنی قلم خود کرد و گاه نه به یک روایت بلکه به چند روایت (طبری) نوشت تا همعصران و آیندگان را از احوال گذشتگان بی
خبر نگذارد و باعث عبرت گردد، پس چگونه است که ما اینچنین به نداشتن حافظ تاریخی بی
مثالیم و به
قول مهدی اخوانثالث جز پدر، نیای دیگری نشناختیم هرگز؟۱
البته که از هیچ ملتی نمی
توان انتظار داشت اطلاعات کامل و جامعی از گذشت خود داشته باشد، اما این آگاهی باید یک حجم حداقلی داشته باشد، این شناخت حداقلی آنقدر کلی است که به ظاهر غیر
علمی می
نماید؛ اما تقسیم یک تاریخ به چنین دوره
های کلی و ساده، امری سهل ممتنع است؛ سهل است چون کلی است و به جزئیات پایبند نیست و ممتنع است چون دریافتن روح هر دوره که در هم ابعاد سیاسی و اجتماعی و هنری سیلان دارد کاری بهغایت سخت است. درست است که در میان علمای تاریخ مرزهای این دوره
ها قابل
تشخیص نیست و یا حتی تقسیم هر تاریخی به چنین دوره
های لبه
تیزی دور از روش علمی است، اما همین خط سیر کلی و بسیار مبهم و از نظر علمی جای شک بسیار، کارکرد بسیار مهم و مثبتی دارد و آن حفظ انسجام فکری است؛ چنین انسجامی برنمیآید مگر با اندیشیدن به تاریخ، بهجای خواندن تاریخ.
در این میان سخن گفتن از دوره
های تاریخ ملتی مطابق با دوره
های تاریخ ملل دیگر، مثلاً مطابقت تاریخ ایران با تاریخ اروپا، اندیش ساده
لوحانه
ای است که شرق
شناسانی مانند ادوارد براون و آدام متس موافق آن و آشنایانی مانند سید جواد طباطبائی مخالف آن هستند. برای آنکه بتوانیم تاریخی را درست دوره
بندی کنیم نیازمند توجه با تغییرات فکری یک ملت هستیم. برای دریافتن تغییر اندیشه در خلال وقایع تاریخی، باید به تاریخ اندیشید بهجای آنکه آن را موشکافانه مطالعه کرد.۲
دور شدن از اندیشیدن به تاریخ دلایل گوناگون دارد؛ در جستوجوی دلایل چنین فقدانی باید از خود پرسید آیا هم تواریخ نوشتهشد پیشین صرفاً قصه
هایی بی
مایه و سرگرم
کننده هستند که برای لحظه
ای وقت را خوش می
کنند و اذهان را از گرفتاری روزمره به دنیای خیال و خاطره می
برند؟ آیا این تواریخ صرفاً ذهن مخاطب را به دنبال اسکندر در جستوجوی آب حیات می
کشانند که نتیجه
ای جز خواب ندارد و چون مخاطب چشم گشود باز همان سختی روزگار و کار و محنت و رنج بیپایان، یا اینکه می
توان طور دیگری به این تواریخ نگریست؟ از کجا می
توان فهمی به این قصه
ها افزود تا خواب
کننده نه بلکه بیدارکننده باشند؟ آیا فهم یک واقع تاریخی با شنیدن و خواندن آن متفاوت است؟ اینکه ما یک واقع تاریخی را بفهمیم یعنی چه؟ آیا می
توان در مورد تاریخ به نحو فلسفی اندیشید؟ اینها سؤالات این نوشته هستند و برای جواب به آنها میتوان به کار دو گروه از اندیشمندان ایران یعنی فلاسفه و مورخان مراجعه کرد تا ببینیم از دست هر گروه چه کمکی در اندیشیدن به تاریخ برمیآید.
تاریخ در میان فیلسوفان
رابط تاریخ و فلسفه چگونه است؟ چگونه می
توان تاریخ و موضوعات مربوط به آن را واکاوی فلسفی کرد؟ آیا فلسفه
ای که به لحاظ سنتی «علم موجود به ما هو موجود» تعریف می
شود، می
تواند گذشته و آثار مکتوب و غیر
مکتوب آن را تتبع فلسفی کند؟ اصلاً تحلیل فلسفی یعنی چه و چه فرقی با تحلیل تاریخی دارد؟ آنچه می
توان به سنت متافیزیک نسبت داد جستوجوی ذات هر چیز است. متافیزیک در جستوجوی ذات چیزهاست و بررسی نسبت ذات آن چیز با عوارض و علل و معلول
هایش. حال باید پرسید چنین رویکردی در بررسی تاریخ و وقایع آن چه نتیجه
ای به دست خواهد داد؟ فرض کنیم یک فیلسوف با تمام علایق و ویژگی
های یک ذهن متافیزیکی در کنار یک مورخ در حال خواندن کتاب تاریخ مشروطه احمد کسروی است؛ آنها به واقع بسط
نشینی دو آخوند طباطبائی و بهبهانی در حمایت از مشروطه
خواهی در حرم عبدالعظیم و کوتاه آمدن مظفرالدین شاه رسیده
اند؛ حال کالسک شاهی به حرم عبدالعظیم رفته و طباطبائی و بهبهانی با عزت و احترام در حال بازگشت به تهران هستند:
دو سید با حاجی شیخ مرتضی و صدرالعلما و امیربهادر در کالسک ششاسبه پادشاهی نشستند و … بدینسان با شکوه بسیار روانه گردیدند و چون به شهر درآمدند از میان مردم گذشته و خیابانها را پیموده در جلو کاخ گلستان پیاده شدند… شاه با سادگی بسیار آنها را پذیرفته و … گفت: پیش از آنکه شما درخواست کنید من خود می
خواستم عدالتخانه برپا گردد، در نیم شعبان به نظام
الملک گفتم آن را برپا گرداند، پس از این هر کاری دارید به خود من بازنمایید.۳
برای آنکه تفاوت نگاه تاریخی و نگاه فلسفی را از هم بازشناسیم، برداشتهای فیلسوف و مورخ فرضی خود را با هم مقایسه می
کنیم؛ آن مورخ فرضی اطلاعات تاریخی مندرج در این مطلب را چنین برخواهد شمرد: روز واقعه بعد از نیم شعبان بوده است؛ افراد دیگری که نام آنها ذکر شده همراه دو آخوند بوده
اند؛ مظفرالدین در کاخ گلستان ساکن بوده است؛ مشخصات کالسک شاهی چنان بوده است؛ درخواست علمای عدالتخانه بوده است؛ در آن هنگام نظام
الملک زمام امور را در دست داشته است و …
نگاه فیلسوف اما احتمالاً متفاوت است؛ احتمالاً او به رابط شاه و عالم دینی توجه میکند؛ اینکه چگونه قدرت دینی حرف خود را به کرسی مینشاند در مقابل قدرت شاهی؛ اساساً رابط دین و قدرت چیست؟ در این امر، جایگاه شاه در گرداندن مملکت چه فرقی با توانایی روحانیون دارد؟
حال اگر این دو توجه و خوانش را با هم مقایسه کنیم، می
بینیم که مورخ به جزئیات می
رود، نام افراد و اماکن را ثبت می
کند، اعداد و تقویمها را یادداشت می
کند و گفته
ها و گویندگان برایش مهم هستند؛ اما فیلسوف به کلیات می
پردازد، برای او مفاهیم و تفاسیر و نظام اندیشه جالب است. هرچه مورخ می
کوشد پای خود را به متن بسته
تر کند، فیلسوف بال تفسیر و تأویل را بیشتر می
گشاید و به کلیات می
رود. با این نگاه می
توان گفت مورخ همواره روشی ایستا و ثبوتگرا دارد و فیلسوف روشی فرّار و تفسیری. این تجرب ما را ارسطو خیلی پیشتر تحلیل کرده است، او در بخشی از کتاب فن شعر در مقایس شعر و تاریخ می
گوید:
تفاوت حقیقی تاریخ و شعر این است که یکی به آنچه اتفاق افتاده مربوط است و دیگری به آنچه ممکن است اتفاق بیفتد؛ بنابراین شعر فلسفی
تر و برتر از تاریخ است، زیرا شعر معطوف به بیان کلی است و تاریخ به بیان فردی گرایش دارد.۴
ارسطو در جای دیگر نیز تاریخ و گذشته را ازآنجهت که غیر
قابل
تغییر و خشک
است، نقد کرده و آن را محل اعتنای معرفت و تفکر نمی
داند.۵ چنین نگاهی به تاریخ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 