پاورپوینت کامل گیلگمش، نخستین انسان به پوچی رسیده ۴۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گیلگمش، نخستین انسان به پوچی رسیده ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گیلگمش، نخستین انسان به پوچی رسیده ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گیلگمش، نخستین انسان به پوچی رسیده ۴۵ اسلاید در PowerPoint :

اسطوره‌ی گیلگمش که به قولی کهن‌ترین اسطوره‌ی جهان و حدود چهار هزار سال عمر دارد، داستان تکامل و رنج و به پوچی رسیدن انسان است. آنچه باعث امتیاز این اسطوره بر دیگر اساطیر جهان می‌شود، ضرب آهنگ فلسفی آن است که در هر بخش با طنینی دیگر ذهن انسان امروز را درگیر می‌کند وگرنه ظاهر داستان از بافت ساده‌ای برخوردار است و مانند هر اسطوره‌ی دیگر بر پایه‌ی وقایع ناباورانه قرار دارد

در آن دور دست ها،

که زمان خود را گم کرده است،

کسی است که به ما می گوید:

کوه با نخستین سنگ آغاز می شود

و انسان با نخستین رنج …

اسطوره‌ی گیلگمش که به قولی کهن‌ترین اسطوره‌ی جهان و حدود چهار هزار سال عمر دارد، داستان تکامل و رنج و به پوچی رسیدن انسان است. آنچه باعث امتیاز این اسطوره بر دیگر اساطیر جهان می‌شود، ضرب آهنگ فلسفی آن است که در هر بخش با طنینی دیگر ذهن انسان امروز را درگیر می‌کند وگرنه ظاهر داستان از بافت ساده‌ای برخوردار است و مانند هر اسطوره‌ی دیگر بر پایه‌ی وقایع ناباورانه قرار دارد:

«گیلگمش» آفریده‌ای است خدا- انسان بدین معنی که دو سوم او آفرینش خدایی دارد و یک سوم انسانی. پس می‌توان گفت او واسطه‌ای است میان خدا و انسان.

وی با ستمکاری و خود کامگی بسیار بر سرزمین «اوروک» (

Uruk

) فرمانروایی می‌کند و چون چیزی بجز خوردن و نوشیدن و هوسرانی و ستمکاری نمی‌داند، همه‌ی چیز‌های خوب را برای خود می‌خواهد. از این رو دختران و زنان را از پدران و همسرانشان می‌رباید و میان خانواده‌ها آشوب و اندوه بوجود می‌آورد، بطوریکه مردم «اوروک» از ستم او به جان می‌رسند، پس نزد خداوند می‌روند و از او می‌خواهند تا موجود دیگری را بیآفریند که در مقابل «گیلگمش» از آنان دفاع کند.

خداوند می‌پذیرد و انسانی به نام «انکیدو» (

Enkidu

) می‌آفریند وبه زمین می‌فرستد. آن دو پس از دیدار، ابتدا با هم می‌جنگند اما بعد از آن با هم دست دوستی و مهر می‌دهند و بر آن می‌شوند که تا پایان از یکدیگر جدا نشوند. از آن پس با هم یگانه می‌گردند. چونان یک روح در دو جسم.

کم کم «گیلگمش» در کنار« انکیدو» که روانی آرام و شکیبا دارد، خوی ستمکارانه‌ی خود را ترک می‌گوید و تصمیم می‌گیرد با یاری وی به جنگ غول شروری به نام «خوم بابا = هوم بابا»(

Humbaba

) برود که از مدت‌ها پیش باعث وحشت و نگرانی مردم سر زمینش شده است. اما پس از پیروزی، در راه بازگشت، «انکیدو» بر اثر نفرین «ایشتار»(

Ishtar

) که از حوادث جنبی داستان است، بیمار می‌شود و پس از چند روز در منتهای رنج می‌میرد.

بعد از مرگ «انکیدو» نخستین رنج بر «گیلگمش» که اکنون دیگر خوی انسانی یافته، آشکار می‌شود. او به حقیقت مرگ پی می‌برد و به دردمندی‌های انسان هوشیار می‌گردد. پس در حالی که لحظه‌ای از اندوه مرگ همزادش «انکیدو» غافل نمی‌ماند و همواره برایش مرثیه‌های غم‌انگیز می‌خواند، در جستجوی راز جاودانگی و بی مرگی بر می‌آید. سفر‌های بسیار می‌کند وبا آفریده‌های گوناگون روبرو می‌شود و از آن‌ها راز نامیرایی را می‌پرسد. همه به او می‌گویند که مرگ سرنوشت محتوم بشر است و به جای اینکه به مرگ بیاندیشد، بهتر است این چند روزه‌ی زندگی را به شادی بگذراند. اما «گیلگمش» نمی‌پذیرد. سر انجام با رهنمود پیری که راز جاودانگی را می‌داند و پس از گذر از آب‌های مرگ زا، گیاه جاودانگی را از ژرفای اقیانوسی به دست می‌آورد. اما آن را نمی‌خورد بلکه بر آن می‌شود گیاه را به «اوروک» برده و با مردم سر زمینش در آن شریک شود. ولی ماری در یک لحظه از غفلت او استفاده می‌کند. گیاه را می‌رباید ومی خورد و پوست می‌اندازد و جوان می‌شود. (از این رو در فرهنگ نماد‌ها ، مار نماد جوانی و نامیرایی است)(۱)

آنگاه «گیلگمش» خسته ، سرشار از بیهودگی و اندوهناک از سفر ناکام خود به «اوروک» باز می‌گردد. به نزد دروازه بان مرگ می‌رود و از او می‌خواهد که «انکیدو» را به وی نشان دهد تا راز مرگ را از او جویا شود. دروازه بان سایه‌ای از «انکیدو» را به وی می‌نمایاند سایه با زبانی نا مفهوم، میرایی انسان و غبار شدنش را برای او باز می‌گوید. آنگاه قهرمان به پوچی رسیده به سرنوشت خویش تسلیم می‌گردد بر زمین تالار می‌خوابد و به جهان مرگ می‌شتابد…

*****

بطور کلی فلسفه، دین، اسطوره و روانشناسی که با هم ارتباطی تنگاتنگ دارند، همه بر این باورند که در آغاز، انسان ازلی « نر- ماده » ، یعنی دو جنسی (

HERMAPHRODITE

) بوده است. چنانکه افلاطون در رساله‌ی میهمانی (

SYMPOSIUM

) می‌گوید:

« خدایان نخست انسان را به صورت کره‌ای آفریدند که دو جنسیت داشت. پس آن را به دو نیم کردند بطوریکه هر نیمه‌ی زنی از نیمه‌ی مردش جدا افتاد. از این روست که هر کس به دنبال نیمه‌ی گمشده‌ی خود سرگردان است و چون به زنی یا مردی بر می‌خورد، می‌پندارد که نیمه‌ی گمشده‌ی اوست.» (۲)

در تلمود (

TALMUD

) شرح تورات هم آمده است که: « خداوند آدم را دارای دو چهره آفرید. چنانکه در یک سو «زن» قرار داشت و درسوی دیگر «مرد». سپس این آفریده را به دو نیم کرد.»(۳)

در اسطوره‌های ایران باستان هم مرد و زن «مشی و مشیانه» ، هر دو ریشه‌ی یک گیاه ریواس بودند که این ریشه چون رویید و اززمین بیرون آمد به دو ساقه‌ی همانند تقسیم گردید. پس یکی نماد مرد (= مشی ) ودیگری نماد زن (= مشیانه ) شد.(۴)

«کارل گوستاو یونگ» هم در روانشناسی به دو جنسی بودن انسان ازلی اشاره‌ای آشکار دارد و می‌گوید حتا در ایام قبل از تاریخ هم این باور وجود داشته که انسان ازلی هم نر است و هم ماده.(۵)

در فرهنگ نماد‌ها روان زنانه را« آنیما» (

ANIMA

) و روان زنانه را «آنیموس» (

ANIMUS

) خوانده اند.(۶) یونگ آنیما و آنیموس را از مهم‌ترین آرکی تایپ‌ها در تکامل شخصیت می‌داند و می‌گوید:

« در نهایت انسانی به کمال انسانیت خود می‌رسد که آنیما وآنیموس در او به وحدت و یگانگی کامل برسند. یونگ یکی شدن آنیما و آنیموس را ازدواج جادویی خوانده است.»(۷)

هر چند در اسطوره‌ی گیلگمش خواننده ظاهرا” با دو قهرمان «گیلگمش» و «انکیدو» روبروست، اما با توجه به آنچه گفته شد به جراًت می‌توان ادعا کرد که آن دو بجز یک تن نیستند.

دو نیمه‌ی همزاد که یکدیگر را کامل می‌کنند. «گیلگمش» نیمه‌ی مرد یا روان مردانه است و « انکیدو» نیمه‌ی زن یا روان زنانه. چنانکه خود اسطوره هم بارها به سرشت زنانه یا روان زنانه «انکیدو» هم از نظر ظاهر و هم از نظر کنش و منش اشاره دارد.دراسطوره ی گیلگمش آمده است:

«انکیدو» موهایی بلند چون زنان دارد که مثل موهای «نیسابا» (=

NISABA

) ایزد بانوی حبوبات یا الهه‌ی ذرت و گندم و جو موج می‌زند.(۸)

نخستین باری که «انکیدو» لباس می‌پوشد، پوشاکی زنانه است (دختری روسپی لباس‌هایش را با او قسمت می‌کند ).(۹)

– پیش از اینکه «گیلگمش» با «انکیدو» دیداری داشته باشد، دو شب پی در پی او را به گونه‌ای نمادین به خواب می‌بیند. او رؤیا‌ها رابرای مادرش که رمز و راز خواب را می‌داند و به اصطلاح خوابگزار خوبی است، در میان می‌گذارد و مادر در تعبیر هر دو رویا او را به آمدن کسی نوید می‌دهد که وفا دار است و گیلگمش او را چونان زنان دوست خواهد داشت(۱۰).

«گیلگمش» در رویای نخستین می‌بیند که ستاره‌ای بر او فرو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.