پاورپوینت کامل میوه‌هایی از باغ سبزِ «اخلاق فضیلت» ۹۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میوه‌هایی از باغ سبزِ «اخلاق فضیلت» ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میوه‌هایی از باغ سبزِ «اخلاق فضیلت» ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میوه‌هایی از باغ سبزِ «اخلاق فضیلت» ۹۴ اسلاید در PowerPoint :

از بازی‌های روزگار است که اولین اثر منسجم و نظام‌‌مند با موضوع فلسفه اخلاق را ارسطو نوشت اما پس از گذشت قرن‌ها دیدگاه‌های غالب در فلسفه اخلاق چنان بودند که در ۱۹۳۰ سی.دی. براد در پنج نوع نظریه اخلاقی– که معروف است تعبیر «وظیفه‌گرایی» (deontological ethics) به معنای امروزی را جعل کرد – از ارسطو خبری نبود.

از بازی‌های روزگار است که اولین اثر منسجم و نظام‌‌مند با موضوع فلسفه اخلاق را ارسطو نوشت اما پس از گذشت قرن‌ها دیدگاه‌های غالب در فلسفه اخلاق چنان بودند که در ۱۹۳۰ سی.دی. براد در پنج نوع نظریه اخلاقی– که معروف است تعبیر «وظیفه‌گرایی» (

deontological ethics

) به معنای امروزی را جعل کرد – از ارسطو خبری نبود. او در آغاز فصل اول تصریح کرده که مدعی نیست پنج فیلسوف مورد بحث یگانه گزینه‌ها و مواضع محتمل و موجودند، با این حال نه فقط ارسطو جزو آن پنج نفر نیست، بسامد تعبیر «فضیلت» و «فضیلت‌مند» نیز در کتاب کم است. هرچند معروف است که در ۱۹۵۸ مقاله «فلسفه اخلاق مدرن» از الیزابت انسکام توجه به اخلاق فضیلت را زنده کرد. و این یعنی نوعی بازگشت به ارسطو. البته رگه‌های این توجه را جاهای دیگری نیز می‌توان یافت. برای مثال قابل توجه است که وقتی فرانکنا در کتاب موجز و معروف فلسفه اخلاق به سال ۱۳۶۳ (و ویراست دوم ۱۹۷۳) از فضیلت و اخلاق فضیلت بحث می‌کند و توضیح می‌دهد که تلقی افلاطون و ارسطو چنین بوده و مایه‌های این نگاه در هیوم نیز هست، برای اشاره به یکی از متفکران متأخر در این سنت به لسلیاستفن (۱۸۳۲-۱۹۰۴) اشاره می‌کند. (ببینید: اوایل فصل چهارم) اگرچه لسلیاستفن (پدر ویرجینیا وولف) کتابی به نام علم اخلاق دارد اما عمدتاً او را در زمره فیلسوفان به حساب نمی‌آورند و بیشتر به عنوان مورخ و منتقد معروف است. به هر حال در آنجا خبری از اشاره به مقاله انسکام نیست. بنابراین شاید در اینکه آن مقاله را نقطه‌عطف لحاظ می‌کنند، نوعی بخت و اقبال نیز دخیل باشد یا اهمیت آن دیرتر معلوم شده باشد. در چند دهه اخیر اخلاق فضیلت در فضاها و سطوح مختلف محل توجه بوده است. کسانی همچنان با آن مخالفند و از رقیبی متفاوت دفاع می‌کنند، گروهی آن را با مواضع به اصطلاح «فلسفه اخلاق مدرن» درمی‌آمیزند و خوانش‌هایی از فیلسوفان کلاسیک و مدرن ارائه می‌دهند که در آن فضیلت نقشی مهم دارد، کسانی از فضایل برای بحث‌های اخلاق کاربردی استفاده می‌کنند و دیگرانی در گیرودار پرداخت «نظریه» اخلاق فضیلت هستند و می‌کوشند جزئیات لازم را صورت‌بندی، تصحیح و تدقیق کنند.

در دو سه دهه اخیر کتاب‌های مستقلی هم به این موضوع اختصاص یافته و پس از گذشت سال‌ها ادبیات این حوزه پربار شده است. در این مختصر یکی از آثار جدید «دست‌نامه اخلاق فضیلت» (۲۰۱۴) را بررسی می‌کنیم.

***

درآمد

استان ون هوفت۱ویراستار اصلی مجموعه است، هرچند نام پنج «ویراستار مشاور» نیز در کنار او ذکر شده است. گفتن ندارد که «ویراستار» این سبک کتاب‌ها، به‌خصوص اگر ناشر معتبری آنها را منتشر کند، معنای خاصی هم دارد: نه به این معنا که لزوماً چهره‌ای شاخص و سرشناس باشد، اما لااقل جغرافیای اثر را می‌شناسد و در ارزیابی و گزینش مقالات توانایی نسبی و احتمالاً در آن حوزه مشارکت کوچکی نیز دارد. ون هوفت در ۱۹۷۷ از دانشگاه ملبورن (استرالیا) در رشته فلسفه دکتری گرفته و اینک استاد ممتاز دانشگاه دیکین۲(استرالیا) است. پیش از این کتاب‌هایی منتشر کرده است، از جمله فهم اخلاق فضیلت (۲۰۰۶)، جهان‌شهروندی: فلسفه‌ای برای اخلاق جهانی (۲۰۰۹) و امید (۲۰۱۱)؛ همچنین یکی از ویراستاران چالش با جهان‌شهروندی(۲۰۰۹) بوده است. مقالاتی نیز از او منتشر شده است. با نگاه به آثارش چند موضوع بیشتر به چشم می‌آید: اخلاق فضیلت، اخلاق پزشکی و اخلاق جهانی.

در فصل نخست که «درآمد» (ص۱-۱۴) کتاب است، ون هوفت ابراز امیدواری می‌کند که این مجموعه هم برای متخصصان اخلاق فضیلت مفید باشد و هم برای کسانی که در حوزه‌های نظری یا عملی مرتبط به اخلاق فضیلت فعالیت می‌کنند، مانند جامعه‌شناسی و الهیات یا اخلاق زیستی و حقوق. (ص۱) درباره فصول کتاب گفتنی است که افزون بر نوعی مرور بر ادبیات موجود، گاه نویسندگان دیدگاه خود را نیز پیش نهاده یا کوشیده‌اند آن را به پیش ببرند. به علاوه، گفته شده گاهی از سنت‌هایی جز سنت غربی نیز بحث شده است. حتی به نظر می‌رسد که می‌توان آن چند فصل و دو-سه مورد دیگر را جداگانه و در بخشی مستقل درباره بحث‌های تاریخی تنظیم کرد. به همین ترتیب سعی شده در محدوده «فلسفه تحلیلی» نماند و به سنت‌های فلسفی دیگر و رشته‌های دیگر نیز توجه کند. در میان نویسندگان نیز همگی نام‌آشنا نیستند و به «محققان جوان‌تر» نیز میدان داده شده است. (ص۱-۲)

توضیحات ون هوفت در فصل نخست با نکاتی تاریخی شروع می‌شود. در توجه دوباره به اخلاق فضیلت مقاله انسکام نوعی آغاز است، اما در پی فضیلت۳ مک‌اینتایر و اخلاق و محدودیت‌های فلسفه برنارد ویلیامز نیز سهیم بوده‌اند. اینها باعث شده توجه به تلقی فیلسوفان یونان باستان عطف شود: مسئله شخصیت و منش انسان. به نظر ون هوفت، «در این سنت هنجاریتِ فضایل ناشی از معیارهای اجتماعی و وجودی افتخار و قابل ستودن بودن است، نه بنیادهای عینی در عقل محض یا حسابگری‌های فایده‌گرایانه.» (ص۲) البته به نظر قبول این مدعا بحث بیشتری می‌طلبد. چه اینکه از سویی مشخص نیست مسئله هنجاریت همان‌قدر که در قرون اخیر مطرح بوده ذهن متفکران یونان را نیز درگیر کرده است. و از آن طرف، در تفسیر همین سنت تلاش‌هایی برای بیان وجهه «ضرورت» فضایل بیان می‌شود. باری، مشخصه اخلاق فضیلت در نظر او جابه‌جا شدنِ محور اصلی تأملات اخلاقی، از «عمل اخلاقاً درست» به «شخصیت فضیلت‌مند» (ص۲-۳) است و در ضمنِ آن نوعی محوریت یافتن «خوبی» به جای «درستی» است. با این حال باید توجه داشته باشیم که همچنان اخلاق فضیلت به عمل درست توجه دارد، لذا در این مجموعه نیز فصولی به آن اختصاص می‌یابد.

باقی این فصل (ص۳-۱۴) به توضیح بخش‌های چهارگانه کتاب اختصاص دارد که چهل مقاله در آنها گنجانده شده است. پس با کتابی متشکل از ۴۱ مقاله سروکار داریم که با احتساب «درباره نویسندگان»، «منابع»، و «نمایه» در انتهای آن، بیش از ۵۰۰ صفحه دارد. چهار فصل کتاب عبارتند از «نظریه هنجاری»، «انواع فضایل»، «اخلاق کاربردی» و «روانشناسی فضیلت». بخش نخست به بحث‌های نظری درباره فضیلت و اخلاق فضیلت می‌پردازد. بخش دوم به برخی فضایل خاص. بخش سوم نیز نمونه‌هایی از مباحث اخلاق کاربردی در چارچوب اخلاق فضیلت است. بخش آخر درباره تعلیم و تربیت اخلاقی، پرورش فضایل و البته بحث‌هایی نظری است که بعضاً از بخش نخست بیگانه نیستند. ناگزیر به نحو گزینشی به بعضی مقالات اشاره می‌شود.

بخش نخست: نظریه هنجاری

مقالات فصل دوم «یودایمونی در اخلاق فضیلت معاصر» و فصل سوم «اخلاق فضیلت رواقی» هر دو حیث نسبتاً تاریخی دارند، اولی به ارسطو می‌پردازد و دومی به تلقی رواقیان از فضیلت. در فصل چهارم «اخلاق فضیلتِ طبیعی‌گرا و زیست‌شناسی جدید» (ص۴۲-۵۲) ریچارد همیلتن۴ از موضعی طبیعی‌گرایانه۵ دفاع می‌کند. مقاله او با این نقل از اسپینوزا شروع می‌شود که بعضی‌ها هنگام نوشتن درباره انسان و امور مربوط به آن «به امور طبیعی، که تابع قوانین طبیعت هستند، نمی‌پردازند، بلکه به چیزهایی خارج از طبیعت می‌پردازند.» (نقل‌شده در ص۴۲) همیلتن معتقد است عام «بیشتر فیلسوفان انگلو-امریکن طبیعی‌گرا هستند»، با این حال گویی در نظر آنها هم اخلاق به نوعی مستثنا شده است. او که از «طبیعی‌گرایی علمی»۶ پرهیز می‌کند، توضیح می‌دهد که باید مراقب «خلوص‌گرایی مفهومی»۷ باشیم و منظور از خلوص‌گرایی مفهومی پرهیز فلسفه از ارتباط و توجه به امور تجربی است. (ص۴۲) بنابراین در پی یافتن نوعی طبیعی‌گرایی قابل دفاع است. او با بحث از اخلاق تکاملی شروع می‌کند و روایت‌هایی را، از کلاسیک و سنتی مثل اسپنسر تا بیان‌های جدیدتر، به‌اختصار مرور می‌کند. به نظر او همه این دیدگاه‌ها می‌کوشند طبیعت را بنیاد اخلاق بگذارند و به نوعی ملاکِ زیست‌شناختی دست یابند، در حالی که نمی‌توان بدون از پیش داشتنِ حکمی درباره خوب و بد درباره طبیعت قضاوت و از آن اخلاق استخراج کرد. و در نهایت، به بیانِ او، «هر دیدگاهی که به نحوی طبیعی‌گرایی اخلاقی به معنای سنتی باشد، مرده است.» (ص۴۴) پس می‌توانیم سراغ دیدگاه‌های طبیعی‌گرایانه به سبک و سیاق فیلیپا فوت برویم. همیلتن دیدگاه فوت را بررسی می‌کند و نکاتی تفسیری درباره او می‌گوید و از آن نیز گذر می‌کند تا به دفاع از موضع خود برسد– البته همیلتن به نوعی دیدگاه فوت را توسعه می‌دهد و موضع مقبول خود را از دلِ آن بیرون می‌کشد. او سعی می‌کند نشان دهد چگونه می‌توان از (فلسفه) زیست‌شناسی جدید استفاده کنیم و «همه خصلت‌های متمایز زندگی اخلاقی انسان را درون جهان طبیعت» جا دهیم، به نحوی که «اسپینوزا آسوده در قبر خود بیارامد.» (ص۵۲) فصل او درباره اخلاق تکاملی و فلسفه زیست‌شناسی نکات متنوعی دارد.

فصل بعد را مایکل اسلات۸ نوشته و عنوانش «اخلاق فضیلت و احساس‌گرایی اخلاقی»۹ (ص۵۳-۶۳) است. او کتاب مستقلی درباره احساس‌گرایی اخلاقی به همین نام (۲۰۱۰) منتشر کرده است. به توضیح ون هوفت، امروزه اسلات سرشناس‌ترین مدافع این دیدگاه است. این دیدگاه شکلی از طبیعی‌گرایی اخلاقی و نیز شکلی از اخلاق فضیلت است و از این‌رو استدلال‌های مقاله در نهایت به سودِ اخلاق فضیلت نیز هست. (ص۴) به بیانِ اسلات، فارغ از دقایق و ظرایف و به بیانی تقریبی، طبق احساس‌گرایی اخلاقی «تمایزها و انگیزش‌های اخلاقی از عاطفه و احساس برمی‌آیند نه از عقل (عملی)». (ص۵۳) سرچشمه‌های چنین دیدگاهی به نوعی در آثار هیوم نیز دیده می‌شود، اما می‌توان این مسیر را تا استاد هیوم، یعنی هاچسن، دنبال کرد و از آن عقب‌تر هم رفت و به سنتِ کلیمی- مسیحی رسید. (ص۵۳) بعد از این مقدمات، اسلات با نکاتی تاریخی شروع و به سنت‌های مختلفی اشاره می‌کند، از جمله سنت بودایی و نیز سنتی که به کنفوسیوس می‌رسد. سپس به مواردی از سنت مسیحی و کلیمی اشاره می‌کند و به دوره‌های اخیرتر نزدیک می‌شود. نکته مهم در اینجا تأکید بر عنصر محبت، عشق، شفقت و مواردی از این دست است. او در کنار اسم‌های آشنا، به جیمز مارتینیو۱۰ اشاره می‌کند که «بسیاری از فیلسوفان معاصر و حتی برخی نظریه‌پردازان اخلاق فضیلت نیز نامی از او نشنیده‌اند». (ص۵۶) او در اواخر قرن نوزدهم می‌زیسته و در زمانه خود شخصیت مهمی بوده است، لذا در آثار سیجویک، بعد از هربرت اسپنسر، مفصل‌ترین بحث‌ها و نقدها ناظر به مارتینیو است. از نظر او، درستی اعمال صرفاً به نیات آنها مربوط است و ارزش یا اعتبار آن نیات نیز به سبب سرشت ذاتی‌شان به عنوان نیت است، نه به خاطر ارتباطی با نتایج.» (ص۵۶) در بخش بعد، اسلات از «اخلاق فضیلت احساس‌گرا در عصر حاضر» حرف می‌زند. او بیش از دیگران از این دیدگاه دفاع کرده و از این‌رو بخش حاضر توضیح دیدگاه‌های خودش است. از جمله اهداف اسلات نشان دادن برتری‌های دیدگاه خودش نسبت به دیگر نظریات اخلاقی و همچنین روایت‌های قدیمی‌تر احساس‌گرایی است، به ویژه که او به مسائلی در عرصه حقوق و سیاست نیز از همین منظر می‌نگرد. (ص۵۷) او در بحث‌هایش از پژوهش‌ها و یافته‌های روانشناسان (به ویژه کسانی که درباره رشد اخلاقی کار کرده‌اند) کمک می‌گیرد. در پی‌نوشتِ نخستِ این مقاله می‌خوانیم: «ادم اسمیث قائل به احساس‌گرایی فرااخلاقی است، اما اخلاق فضیلت هنجاری او بیشتر ارسطویی/رواقی است تا احساس‌گرا.» (ص۶۳) مارتینیو به جای خود، جای نام‌های دیگری نیز در ادبیات مربوطه در فارسی نسبتاً خالی است.

فصل ششم مربوط به «اخلاق فضیلت و فایده‌گرایی» است که مقایسه این دو رویکرد را وجهه همت خود دارد. در فصل هفتم «فضایل و قواعد» از این تفاوت ادعایی اخلاق فضیلت با فایده‌گرایی و وظیفه‌گرایی بحث می‌شود: در اخلاق فضیلت پیروی از قاعده محوریتی ندارد؛ به تبع، بحث خاص‌گرایی اخلاقی نیز پیش می‌آید. فصل هشتم «اخلاق فضیلت، نظریه فضیلت و الهیات اخلاقی» به مایه‌ها و مضامین مربوط به اخلاق فضیلت در سنت الهیاتی مسیحی می‌پردازد. فصل نهم از کریستین سوانتن عنوان «اخلاق فضیلتِ نیچه» را دارد و در پی خوانش آرای اخلاقی نیچه در پرتو این نظریه است – ضمن آنکه نیچه از کسانی است که آثارش در این‌باره مورد توجه خاص طرفداران و پژوهشگران اخلاق فضیلت بوده است. سوانتن نیز در این‌باره آثار دیگری نوشته است.

در اخلاق فضیلت محوریتِ کمتری به «عمل درست» (فارغ از فاعل) داده می‌شود. اما مگر نظریه اخلاقی می‌تواند نسبت به این موضوع بی‌تفاوت باشد؟ و حتی اگر مسئله محوری عمل درست نباشد، آیا انتظار نداریم نسبت خاصی میان فضیلت و عمل فضیلت‌مندانه با عمل درست برقرار باشد؟ فصل دهم «عمل درست و اهدافِ فضیلت» به این موضوع پرتکرار در ادبیات اخلاق فضیلت می‌پردازد: نسبت فضیلت و عمل درست. موضوعِ فصل یازدهم «عامل با کفایت و اخلاق فضیلت عامل‌محور و مسئله عمل درست» نیز به این مسئله مربوط است و نویسنده می‌کوشد توضیح دهد در چارچوب اخلاق فضیلت چه راه‌هایی برای توضیح عمل درست داریم.

به توضیح ون هوفت، بعضی معتقدند اخلاق فضیلت با محور قرار دادن «فرد فضیلت‌مند» می‌تواند هم نوعی عینیت را توضیح دهد و هم مسئله انگیزش را پاسخ گوید. (ص۶) فصل دوازدهم «فرد فضیلت‌مند و هنجاریت» دشواری‌هایی را در این دیدگاه پررنگ می‌کند و به بحث از آنها می‌پردازد. فصل سیزدهم «فضیلت و هویت» از ون هوفت است و در پی دفاع از این ایده است که فضیلت و فضیلت‌مند بودن به نحو خاصی با هویت ما گره خورده و ریشه در لایه‌هایی از سرشت انسانی ما دارد. چنان‌که از عنوان و چند سطر توضیح در مقدمه برمی‌آید می‌توان حدس زد که بخشی از این فصل به کارهای کریستین کرسگارد می‌پردازد و به دنبال نشان دادن ناتمامی تفسیر اوست و اینکه چگونه می‌توان از آن پیشتر رفت.

بخش دوم: انواع فضایل

در دهه‌های اخیر ادبیات اخلاق فضیلت جان گرفته است و بدین ترتیب تک‌نگاره‌ها و نوشته‌های مختلفی درباره فضایل خاص نیز رو به فزونی گرفته‌اند. از طرفی، میراث مسیحیت در غرب به بحث درباره بعضی فضایل و رذایل مجال می‌دهد: چهار فضیلت اصلی، هفت گناه کبیره، فضایل هفت‌گانه آکویناس و غیره. برای مثال نوشته‌ها درباره فضیلت بخشایش و وجوه اخلاقی این م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.