پاورپوینت کامل حماسه گنجه ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حماسه گنجه ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حماسه گنجه ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حماسه گنجه ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۴ ژانویه ۱۸۰۴ مصادف با ۲۳ دی ماه ۱۱۸۲، سالگرد یورش روسها به گنجه و اشغال این شهر است. تصرف شهر و شهادت جوادخان زیاداغلی قاجار ـ آخرین مرزبان ایرانی گنجه ـ یک تراژدی در تاریخ ایران بوده و آغازگر سلسله جنگهای ویرانگر ایران و روس است که به تجزیه قفقاز از میهن منجر شد.

۱۴ ژانویه ۱۸۰۴ مصادف با ۲۳ دی ماه ۱۱۸۲، سالگرد یورش روسها به گنجه و اشغال این شهر است. تصرف شهر و شهادت جوادخان زیاداغلی قاجار ـ آخرین مرزبان ایرانی گنجه ـ یک تراژدی در تاریخ ایران بوده و آغازگر سلسله جنگهای ویرانگر ایران و روس است که به تجزیه قفقاز از میهن منجر شد. در این میان مقاومت دلیرانه جوادخان در مقابل دشمن، سرآغاز مجاهدت‌های سپاهیان ایران به فرماندهی عباس‌میرزا ولیعهد بود که ۱۲ سال به طول انجامید. روسها با استفاده از خلأ قدرت ناشی از مرگ آغامحمدخان قاجار توانسته بودند گرجستان را تصرف نمایند و سپس در سودای تصرف گنجه و سایر ولایات افتادند. ژنرال سیسیانوف در سال ۱۸۰۱م به فرماندهی کل قفقاز منصوب شد و شروع به تحریک و بهانه‌جویی جهت حمله به گنجه نمود. وی «قبل از حمله به گنجه، جواد خان حاکم ایرانی گنجه را به اطاعت روسیه فرا خواند، لیکن جواد خان زیر بار نرفت. سیسیانوف که مرکز ستاد خود را در تفلیس برقرار کرده بود و نیروهایش در نزدیکی ولایت گنجه مستقر شده بودند، از جوادخان مالیات یک‌ساله آن ناحیه را خواست. جوادخان مراتب را به شاه اطلاع داد و از تهران لشکریانی به یاری او رهسپار شدند؛ اما پیش از اینکه قوای ایران برسد، سیسیانوف در ماه دسامبر ۱۸۰۳ (رمضان ۱۲۱۸ق) شهر را محاصره کرد. مؤلف مأثرالسلطانیه می‌نویسد: جوادخان چندین بار از شهر بیرون آمد و خود را به لشکریان روس زد و کاری نتوانست از پیش ببرد و سرانجام به واسطه مخالفتی که در میان وی و نصیب‌بیک شمس‌الدین‌لو از فرماندهان لشکر۱ رخ داد و درنتیجه ارمنیان گنجه خیانت کرده، تسلیم روسها شدند، بامداد غره شوال ۱۲۱۸ق روسها بر قلعه هجوم آوردند و پس از سه ساعت جنگ،۲ جوادخان و یکی از پسرانش۳ کشته شدند و شهر به تصرف سربازان روس درآمد.»(نفیسی،۱۳۳۵: ص۲۴۱)

در ناسخ‌التواریخ آمده است: «ارتش روس آهنگ تسخیر گنجه نمود و قلعه گنجه را محصور داشت. جوادخان قاجار ـ حاکم گنجه ـ صورت حال را به دست سفیری انفاذ حضرت پادشاه داشته، خود با جماعتی که داشت، از قلعه بیرون شده جنگ پیوست. نصیب‌بیک شمس‌الدین‌لو، برادرزاده علی سلطان شمس‌الدین‌لو۴ و ارامنه گنجه در میدان، جوادخان را گذاشته، به روسیه پیوستند. ناچار جوادخان به محاصره افتاد و روسیان از چار سوی یورش آورده، قلعه را فرو گرفتند و جوادخان را با پسر و جمعی از لشکر مقتول ساختند.»

سعید نفیسی در کتاب «تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران» به نقل از منابع گرجی در مورد حمله سیسیانوف به گنجه، تاریخ اول شوال ۱۲۱۹ برابر با سوم ژانویه ۱۸۰۵ را قید می‌کند؛ اما طبق آنچه در منابع دیگر آمده، تاریخ تصرف گنجه در روز اول شوال ۱۲۱۸ برابر با سوم ژانویه ۱۰۸۴ می‌باشد. عده‌ای نیز تصرف گنجه را در روز چهارم شوال ۱۲۱۸ قید کرده‌اند.۵ سیسیانوف طبق آنچه به نقل از منابع گرجی آمده: «برای گرفتن گنجه از تفلیس رهسپار شد، جوادخان بیرون شهر با او روبرو شد؛ اما شکست خورد و به ارگ شهر پناه برد و لشکریان روسیه شهر را گرفتند. سیسیانوف هرچه جوادخان را دعوت کرد تسلیم شود به جایی نرسید. سیسیانوف چون می‌خواست لشکریان خود را در ارگ شهر جا بدهد، به او پیشنهاد کرد که همه دارایی او مصون باشد و خود او وارد خدمت روسیه شود؛ ولی جوادخان زیر بار نمی‌رفت. ناچار سیسیانوف به لشکریان خود دستور داد، نردبان بگذارند و ارگ را تصرف کنند. سپاهیان روس (در سوم ژانویه ۱۸۰۴ر شوال ۱۲۱۸) به پای دیوار ارگ رسیدند و از دیوار بالا رفتند و ارگ را گرفتند، و آن روز عید فطر بود و بامداد روز عید ارگ را گرفتند. در این جنگ مردم کرتیل شرکت مؤثری کردند، و شهر را آتش زدند.۶ لشکریان روسیه هم در این گیرودار بسیار خشمگین بودند.

جوادخان دلیرانه مقاومت کرد و در جنگ کشته شد، ارگ را به‌کلی نابود کردند و عده‌ای از مردم شهر را کشتند. در این واقعه ۴۰۰ تن از سپاهیان روس جان سپردند و پس از آن سیسیانوف گنجه را تعمیر کرد و آن را تابع تفلیس قرار داد و مردمی را که گریخته بودند، به آنجا بازگرداند و آن شهر را «یلزابدپول» نام گذاشت به نام امپراتریس (یلزواتا الکسئیونا) زن الکساندر اول و این تغییر نام، رسما پذیرفته شد. چون این خبر به امپراتور الکساندر رسید، منصب ژنرالی به او داد و به افسران روس نیز درجه و نشان داد.»۷ (نفیسی،۱۳۳۵: ص۳۱۹)

علاوه بر اشاراتی که منابع گرجی در مورد جنگ گنجه دارند و آنچه در ناسخ‌التواریخ (جلد قاجاریه) و نوشته‌های وقایع‌نگار مروزی۸ و کتاب‌های دیگر آمده، در کتاب جنگ ده‌ساله ایران و روس تألیف جمیل قوزانلو نیز چگونگی حمله سیسیانوف به شهر گنجه شرح داده شده که می‌خوانیم: «روز سوم ماه شوال ۱۲۱۸ق، حاکم و فرمانده ساخلو شهر گنجه که اصلاً قفقازی بود،۹ مجمعی از اهالی شهر در سربازخانه منعقد نموده، مشغول مذاکره وضعیت گرجستان و تجمع ارتش روس در قرب ناحیه گنجه بوده و با حضور علما و امنای دین و سرکردگان قره‌باغ، شرحی از صدمات مسلمانان تفلیس و سایر نقاطی را که روسها اشغال کرده بودند، بیان کرده و مسلمانان را دعوت نمود که اسلحه بردارند و صدهاهزار مسلمان را نجات دهند و در پایان مذاکره، از وضعیت قلعه و کم بودن ساخلوی آن صحبت می‌کرد که غفلتا توپهای روس از خارج شهر صدا کردند، فی‌الفور حضار پرچمی ترتیب داده به کمک مستحفظین قلعه شتافتند.

آن روز تا غروب توپخانه شهر و قلعه را از بلندترین نقاط به توپ بسته، در نقاط مختلفه ایجاد حریق نمود. پس از بمباردمان سخت، روسها به خندقهای ایرانیان شروع به تعرض نمودند. به علت مقاومت جدی ایرانیان، فرمانده قشون روس دستور می‌دهد که در تمام جبهه به طور یکنواخت حمله نکنند؛ زیرا به این ترتیب در همه‌جا ضعیف خواهند شد، بلکه باید نقاط خیلی مهم خط محاصره را در مدنظر گرفته و تهاجمات را روی جناحین نبرد بسط بدهند. در خلال این اوقات تیراندازی توپخانه روس روی جبهه‌های سربازان ساخلوی شهر و به جبهه اهالی گنجه به طور فوق‌العاده شدت یافته، در هر دو جبهه خسارت عمده وارد آورد، محاربه آن به آن شدیدتر می‌شد. نبردی که ژنرال «ایشپخدر» اداره کرد، در تمام محیط گنجه چنان وسعت و شدتی پیدا کرد که نزدیک بود مقاومت ایرانی‌ها درهم شکند. تمام نُه ساعت تعرض و هجوم روسها دوام کرده، بالاخره روز هم به پایان رسید، تاریکی شب همه را احاطه نموده، صدای توپ و تفنگ کم‌کم زائل گردید. از نصف‌شب باز تهاجمات پیاده‌نظام روس شروع شد، سربازان ایران موفق شدند، در خندقهای «باغلارباشی»، حملات روسها را دفع و موقعیت خودشان را حفظ کنند؛ ولی در جبهه جنوب اهالی و مجاهدین نتوانستند از تهاجمات شدید روس جلوگیری بنمایند، رجعت و هزیمت ابتدا از این نقطه شروع شد…

از صبح چهارم شوال… ژنرال ایشپخدر دستور کلی داد که به تکمیل موفقیت پرداخته و در هر دو جناح نبرد را بسط دهند. کمی قبل از طلوع باز هنگهای روس شروع به تعرض نمودند. حمله ارتش روس در اثر حملات متقابله ایرانیان قدری ضعیف شد؛ ولی به‌زودی تقویت یافته باز حمله کردند. این هجوم را هم فوج گنجه در سایه جسارت رئیس هنگ دفع نمود. جوادخان فرمانده هنگ شهر گنجه مردی رزم‌آ‌زما و کشورگشا بود. چنانچه (در عمر ۴۸ ساله خود)،۱۰ لااقل ۱۵ بار محاربه کرده؛ اما این بار نبرد نظیر محاربات پیش نبود که مرکب از یک رشته تطاول و تاراج و منظور عمده آن غنیمت باشد، بلکه عموماً جنبه مذهبی، سیاسی و ملی باعث آن می‌شد. فرزند جوادخان که رئیس مجاهدین محله پایین بود، در سر کوچه مسجد عباسی، جلو تهاجمات روسها را گرفته، شمشیر به دست به آنها حمله نمود، دسته علما با مجاهدین یکی شده، در سر کوچه‌ها سخت جلو روسها را گرفتند، دشمنان که آنان را دیدند، دانستند که همه دل به مرگ نهاده‌اند و این بود که تفنگ‌ها و شمشیرهای خود را محکم به دست گرفته به تیرباران پرداختند؛ ولی مجاهدین از هم جدا نشده و با دسته علما خود را همچنان فشرده به هم نگاه داشته، به سوی دشمن دویدند و حربه‌های آنها را از دستشان ربوده، با حربه به سر و رو و سینه و شانه آنان زدند و بسیاری از ایشان را به خاک انداختند؛ ولی روسها هم دلیری کرده کینه بازمی‌جستند و شمشیرها را به دست لخت خود گرفته، جلو می‌رفتند، در این اثنا چهار فوج قزاق به آنها کمک رسیده نبرد با یک شدت فوق‌العاده دوام کرد، روسها بسیاری از علما و مجاهدین را بکشتند، نیزه، شمشیر، قمه، کارد، چاقو به کار می‌بردند. در این میان توپچی‌هایی که از قلعه‌های اطراف رجعت کرده… بی‌درنگ به سوی قتلگاه دویدند که یاوری نمایند و چون بدانجا رسیدند، از عقب سر با شمشیر به روسها حمله کردند، کشت‌وکشتار به آخر مرحله رسیده و کمی قبل از طلوع آفتاب، مجاهدین دور مسجد کاملاً به قتل رسیده و یک عده از علما و اهالی شهر به طرف تپه‌های شمالی شهر، یعنی به خطوط دفاعی سربازان فوج گنجه رجعت و پس از رسیدن به آنجا، مجدداً حالت دفاعی به خود گرفته باز با دشمن داخل مقابله شدند.

غارت

ارتش روس فوج فوج وارد شهر شده و خونریزی سختی برپا گردید… از هر سوی می‌تاختند و خون مقتولین تا زانوی آنها می‌رسید. تقریباً ده‌هزار مسلمان در قرب مسجد قتل‌عام شدند و هر کس در آنجا راه می‌رفت، پایش را خون می‌گرفت. از اهل شهر هیچ‌کس جان نبرد و حتی زن و اطفال خردسال را هم معاف ننمودند… پس از کشتار، نوبت به غارت رسید. قزاق‌ها چون از خونریزی سیر شدند، به خانه‌ها ریختند و هرچه به دستشان افتاد، ضبط کردند… هر سرباز روس به هر جا وارد می‌شد، آنجا را ملک طلق خود می‌دانست… در این بین دهقانان اطراف گنجه به شهر هجوم آورده، از روسها کمی انتقام کشیدند؛ اما چون عده آنها کم بود، به‌زودی محو و نابود شدند و شهر از ایرانیان خارج شد. روز چهارم ماه شوال ۱۲۱۸ هجری، محاربه در بین کوچه‌های شهر گنجه دوام داشت. بالاخره کمی قبل از غروب آفتاب، آخرین ضربت مهیب ایرانیان به عدم موفقیت منجر و… تمام اهالی شهر بدون استثنا قتل‌عام گردیدند. روسها در این شهر به قدری سفاکی به خرج دادند که نمونه محشر گردید و گذشته از قتل‌عام و غارت عمومی، مساجد مسلمانان با خاک یکسان گردیدند.»۱۱(قوزانلو:۱۳۶۲:ص ۱۵ـ ۱۹)

و اما عادل‌خان زیادخان‌اُف (زیاد اوغلی) فرزند ابوالفتح‌خان گنجه‌ای پسر اسماعیل‌خان نواده جوادخان گنجه‌ای در کتاب «طیران قلم»۱۲ از فداکاری جد خود (جوادخان)، یاد کرده و ضمن آن احساسات خود نسبت به وطن آبا و اجدادی‌اش ایران را نیز بازگو نموده است. او از سال تجاوز روسها به گنجه چنین یاد می‌کند: «جوادخان آخرین خان مستقل گنجه بود، نسل خانواده زیادخان (زیاد اوغلی) چند قرن در ایالت گنجه به طور موروثی حکمرانی مستقل داشت و حدود خانی ایالت گنجه در زمان نادرشاه از پل خداآفرین رود ارس تا پل قرمز در گرجستان نزدیک تفلیس بود. وقتی که قشون امپراتور روس در تحت سرکردگی ژنرال سیسیانوف شروع به تصرف قفقازیه که تحت حمایت دولت علیّه ایران بود نمود، به گنجه از طرف تفلیس هجوم‌آور شدند، جوادخان شخصاً دفاع قلعه گنجه را به عهده خود گرفت. هرچند از طرف ژنرال سیسیانوف، شرایطی خیلی بامنفعت و مفید برای خود جوادخان و نسلشان تکلیف شده بود، و به موجب شرایط فوق، تمام املاک ایالت گنجه ارثاً در تحت تصرف خانواده جوادخان درمی‌آمد و جوادخان و نسل او ارثا خان مستقل گنجه باقی می‌ماندند و در عوض از تحت حمایت ایران خارج و تحت حمایت امپراتور روس قرار می‌گرفتند و سالیانه، ۲۰هزار منات (روبل) به خزانه امپراتوری می‌بایست بپردازند، معذلک جوادخان تمام این شرایط را رد نموده و زیر بار این ننگ نرفت. تا پنج دفعه ژنرال فوق این پیشنهاد را تجدید کرد؛ اما باز جوادخان به طور قطعی رد کرد، آخرالامر ژنرال مزبور به جوادخان به وسیله مراسله سختی تهدید نمود که در مقابل این مقاومت و ایستادگی قلعه گنجه را گرفته و شما را به قتل خواهم رسانید. جوادخان در جواب نوشت: «تا من زنده هستم، شما برای گرفتن قلعه قادر نخواهید بود، مگر ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.