پاورپوینت کامل تفکر فلسفی در میان مورخان ۴۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تفکر فلسفی در میان مورخان ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تفکر فلسفی در میان مورخان ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تفکر فلسفی در میان مورخان ۴۵ اسلاید در PowerPoint :
اگر بشود تاریخ را به حافظ انسان تشبیه کرد، کار مورخان حفظ و وضوحبخشی به آن حافظه است؛ مورخان هستند که گوشت و پوست تاریخ را فراهم میکنند و از طریق منابع مختلف، رویدادها را بازگویی یا بازآفرینی میکنند، در این میان امکان دارد فردی از میان مورخان اندکی به سمت مفاهیم فلسفی منعطف شده و راه را برای اندیشیدن به تاریخ کمی باز کند.
نگاهی به فلسفه تاریخ
اگر بشود تاریخ را به حافظ انسان تشبیه کرد، کار مورخان حفظ و وضوح
بخشی به آن حافظه است؛ مورخان هستند که گوشت و پوست تاریخ را فراهم می
کنند و از طریق منابع مختلف، رویدادها را باز
گویی یا بازآفرینی می
کنند، در این میان امکان دارد فردی از میان مورخان اندکی به سمت مفاهیم فلسفی منعطف شده و راه را برای اندیشیدن به تاریخ کمی باز کند.
پیش از آنکه جایگاه نگاه فلسفی به تاریخ را در میان مورخان ایرانی بررسی کنیم باید بگوییم این انتظار ما از مورخان در وهل اول انتظار فوقبرنامه
ای است؛ یعنی مورخ به ما هو مورخ تعهدی ندارد که در کار خود متوجه مسائل فلسفی و فکری باشد، بااینحال، هدف ما در اینجا این است که از آثار و افکار مورخان کمک گرفته و اگر در جایی اشاره
ای به اندیشیدن به تاریخ داشته
اند، همان را مقدم کار خود قرار دهیم؛ ازاینجهت، پرداختن به آثار مورخان باید در حدی باشد که نیاز فلسفی ما را برآورده
کند، بهعنوان مثال، اگر مورخی چنین بگوید: «بینند کتاب ما بداند که بنای من در آنچه آورده
ام و گفته
ام بر راویان بوده است نه حجت عقول و استنباط نفوس»،۹ ما خواهیم فهمید که رویکرد او به ثبت وقایع چگونه است.
سابق تاریخهای ایرانی به حدود ۲۵۰۰ سال پیش می
رسد. در کتاب استر از تورات اشاره شده که در عهد شاهان ماد و هخامنشی نوشتن تاریخ و ثبت وقایع، معمول و متداول بوده است. جالب است که تورات چنین می
گوید: «در آن شب خواب از پادشاه برفت و او امر فرمود که کتاب تذکره تواریخ ایام را بیاورند تا آن را در حضور پادشاه بخوانند.»۱۰ این تواریخ رسم و رسوم شاهان گذشته را نشان می
دادند و به شاهان بعدی یاد می
دادند که چگونه باید رفتار کنند، نام عمومی بسیاری از آنها شاهنامه یا خداینامه است و همانهایی هستند که بعد از اسلام بهصورت سیرالملوک توسط نویسندگان متعدد بازنویسی شدند. ابنندیم در کتاب الفهرست از چنین کتابهایی نام می
برد که فارسیان دربار سیرت و شرح زندگی پادشاهان خود نوشته
اند.۱۱ این کتب شامل نام و سلسل پادشاهان پیشدادی، کیانی، هخامنشی و ساسانی بوده و حتی همراه با تصویر آنها، همچنین آدابورسوم و آیین کشورداری آنها نیز در این کتابها بیان شده است. ۱۲
بعد از این خداینامکها نوبت به تاریخ
نگاری اسلامی میرسد. در بخش قبل گفتیم که قرآن مسلمانان را به عبرت
آموزی از سرنوشت گذشتگان فرامی
خواند؛ این خود یک دلیل برای گرایش به مطالع تاریخ در میان ایرانیان مسلمان بود. دلیل دیگر سبک روایتی قرآن بود، قرآن در ذکر داستان اقوام گذشته بسیار موجزگو است و برای نیل به مقصود، به اندکی اکتفا می
کند؛ این سبک روایی مسلمانان را برمی
انگیخت تا دنبال ماجرا را پی بگیرند و خواهان آگاهی مفصل
تر دربار داستانهای تاریخی باشند. آنها در مطالع داستانهای تاریخی دو منبع غیراسلامی در اختیار داشتند: یکی تواریخ ایرانی و دیگری متون یهودی (اسرائیلیات). از بین این دو، تورات در دسترس
تر بود، زیرا نزد یهودیان مدینه یافت می
شد، به همین خاطر علمای یهودی تازه
مسلمان
شده
ای مانند کعبالاحبار داستانهای تورات را به طور مفصل برای مسلمانان می
خواندند و در آنها شوق و علاقه می
آفریدند.۱۳
این شوق وقتی از حد میل و اشتیاق به جانب علم و تحقیق رفت، به دلیل نبود رویکرد تحلیلی و عقلانی در منابع کم
کم کارکرد وارونه
ای به خود گرفت. قرار بود مخاطب قرآن در مورد گذشتگان تأمل کند، علت عاقبت آنها را بفهمد و از طریق فهم از آن عبرت بگیرد، اما کار به آنجا رسید که تاریخ کم
کم تبدیل به داستانهای محیرالعقول و غیرواقعی شد که در آن هر «احمقی هنگامه سازد و گروهی هم گرد آیند و وی گوید که در فلان دریا جزیره
ای دیدم [که] … ماهی بود … و پیرزنی جادو [که] مردی را خر کرد.»۱۴
دلیل دیگر این افول این بود که مورخان کمترین نیازی به رویکرد عقلانی نداشتند، زیرا بازگویی صرف اخبار، بار گزینش عقلانی را از دوش آنها برمی
داشت؛ نمون بارز این رویکرد، طبری، استاد و سرآمد مورخان اسلامی است که احترام و بزرگداشتش بر زبان هر مورخی جاری است؛ او روشی جز ذکر دست
نخورده و بدون دخل و تصرف وقایع برای خود قائل نبود؛ او در ذکر هر واقعه هم روایتهای موجود را بدون گزینش در کنار هم می
آورد و وظیف مورخ را نقلقول صرف می
دانست؛ این همان تأثیری است که مورخان از روش نقلی اسرائیلیات به خود دیده
اند، با این تأثیر آنها از دعوت قرآن به تحلیل و تأمل دربار تاریخ دور شده و روش صرفاً نقلی و داستانی اسرائیلیات را در پیش گرفتند.۱۵
هرچند سرآغاز این رشته از علم و فن در نزد ایرانیان و مسلمانان شروع خوبی نداشت، اما رفتهرفته از طفولیت اولیه خارج و اندکی راه تکامل در پیش گرفت، اگرچه هیچوقت به دوران تکامل و بالندگی نرسید. در قرون بعدی تلاشهایی برای برونشد از این روحی روایتگرانه تاریخی صورت گرفت، اما هم آنها به نوعی عقیم ماند. اولین قدم برای فرارفتن از روش نقلی را استفاده از روش تحلیلی، تأملی یا ترکیبی دانسته
اند، در این روش مورخ سعی می
کرد با نگاه اجمالی به اسناد و روایات، اندکی آنها را تجزیه و تحلیل کرده و سره از ناسره را تشخیص دهد و بهجای نقل کل روایات و احادیث، برآوردی منطقی و یگانه از وقایع ارائه کند؛ این اولین قدم به بیرون از روحی روایتگرانه صرف بود.
افرادی مانند ابنمسکویه و ابناثیر را می
توان از شروع
کنندگان این راه و روش دانست. ابوعلی مسکویه هدف خود از تاریخ
نگاری را پندگیری از تاریخ می
دانست و می
گفت با خواندن وقایع تاریخ، گویی خود آنها را تجربه کرده و در آنها زیست می
کنیم؛ به نظر او از این طریق ما می
توانیم در کارها و مشکلات خود کاردانی کرده و از تجرب گذشتگان استفاده کنیم. جالب آنکه مسکویه داستانهای فاقد محتوای عقلانی و پندآموز را اصلاً در تاریخ خود نیاورده است؛ بهعنوان مثال، او گزارشهای مربوط به قبل از توفان نوح را از تاریخ حذف کرده و دلیل این کار را سستی و نادرستی آنها دانسته است؛ او همچنین از ذکر معجزات پیامبران خودداری کرده است، زیرا به عقید او آنها وقایعی بی
همتا در تاریخ هستند و به همین دلیل نمی
توان از آنها پندی گرفت، پس نیازی به ذکر آنها در متون تاریخی نیست.۱۶
دیگر مورخ اینچنینی، عزالدین ابناثیر است؛ او علی
رغم احترام بسیاری که برای طبری قائل است و او را امام خود می
خواند، روش طبری را نادرست قلمداد می
کند؛ به نظر او در نقل اخبار نباید همه را یکجا و بدون بررسی آورد، بلکه باید دست به گزینش عقلانی و منطقی زد؛ او مدعی ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 