پاورپوینت کامل سیرت فاضله ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیرت فاضله ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیرت فاضله ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیرت فاضله ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

در اوایل شهریورماه ۱۳۸۷، که سومین گردهمایی عمومی سراسری «انجمن ترویج زبان و ادب فارسی» ـ با لطف ویژه‌ای که مرحوم دکتر حبیبی به بنده داشت ـ در بنیاد ایران‌شناسی برگزار می‌شد

در اوایل شهریورماه ۱۳۸۷، که سومین گردهمایی عمومی سراسری «انجمن ترویج زبان و ادب فارسی» ـ با لطف ویژه‌ای که مرحوم دکتر حبیبی به بنده داشت ـ در بنیاد ایران‌شناسی برگزار می‌شد، در روز افتتاحیه همایش که چند صد تن از اعضای هیأت‌آموزشی زبان و ادب فارسی و شمار فراوانی از دانشمندان حضور داشتند، دکتر حبیبی سخنرانی ممتع و پرباری درباره واژه‌گزینی و لغت‌یابی به مدت یک ساعت و بیست دقیقه ایراد کردند که همه حاضران را به تعجب وامی‌داشت، و این برای نخستین‌بار بود که ایشان ـ که بنیانگذار آن بنیاد بودند ـ چنین سخنرانیی ایراد می‌کردند؛ به ویژه آنکه او خود در «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» گروه واژه‌گزینی را اداره می‌کردند. یگانه آرزوی ایشان این بود که پس از به اتمام رسیدن ساختمان بنیاد ایران‌شناسی، خود با فراغت بال، پس از کارهای اداری و اجرایی به مطالعات و تحقیقات خود در آنجا ادامه دهند؛ ولی:

ما کل ما یتمنی المرءُ اُ یُدرکُهُ تجری الریاحُ بُما لاتشتهی السفُنُ

هزار نقش برآرد زمانه و نبود

یکی چنان که در آئینه تصور ماست

زیرا هنوز چند صباحی از این «رخداد» نگذشته بود که: «آن سرو به ناوقت بخمّید چو چنبر» و دکتر حبیبی دچار بیماری‌های گوناگون شد و دوستان و آشنایان ایشان در بیمارستان قلب، با تن رنجور او روبرو می‌شدند و در همان اوقات، او دست از مطالعه برنمی‌داشت و به تصحیح برخی از مقالات خود مشغول بود؛ ولی تن بیمار او آرزوهای علمی او را برنمی‌تابید و آدمی را به یاد این بیت ابن‌عربی می‌انداخت:

نفسی تُریدُ ولکن لا یُساعدُها رجلی فمن لی بإشفاق وإسعاد

راقم این سطور، در دیدارهایی که با آن مرحوم داشت، شصت سال آشنایی خود را، با آن فقید سعید، مرور می‌کرد:

از آنگاه که در سال ۱۳۳۱ پس از اتمام درس شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری (که مرحوم استاد سیدکاظم عصار در مدرسه عالی سپهسالار (شهید مطهری کنونی) ارائه می‌داد) در ایستگاه سرچشمه سوار اتوبوس شدم و چون معمم بودم، دکتر حبیبی با چهره‌ای گشاده، خود را کنار کشید که من در کنار او بنشینم و شاید که قاعده «السنخیتُ علُ الانضمام» را می‌خواست تحقق بخشد. من برای آنکه این محبت را پاسخ گفته باشم، سر سخن را با این جمله آغاز کردم که: «شما نباید در حال حرکت اتوبوس کتاب بخوانید؛ چرا که این در درازمدت به چشمان شما لطمه می‌رساند». ایشان بدون درنگ، با لبخندی که جدی و شوخی را درهم می‌آمیخت، گفت: «ما چشم را برای خواندن کتاب و کسب علم می‌خواهیم».

این سلام و علیک و رد و بدل لبخند سالها ادامه داشت تا آنکه من پس از اتمام دوره علوم معقول و منقول، برای اخذ لیسانس دوم که منتهی به دوره دکتری می‌شد، به دانشکده ادبیات، ساختمان نگارستان در سه‌راه ژاله تردد پیدا کردم و ایشان را در میان دانشجویان رشته علوم اجتماعی می‌دیدم؛ ولی وقتی درس «تطور سازمان‌های اداری و اجتماعی در ایران»، از طرف مرحوم دکتر غلامحسین صدیقی، به من محول شد، ایشان ایران را به قصد پاریس ترک گفته بودند.

در همان ایام، وقتی من همراه با مرحوم پدرم، پیاده از بازارچه نایب‌السلطنه، به منزل می‌آمدیم، یکی از بازرگانان فاضل و کتاب‌خوانده به سوی پدرم می‌آمد و با هم درباره تفسیر برخی از آیات قرآن و توضیح برخی از احادیث به مدت یک ربع مکالمه و مقاوضه داشتند ـ که فهمیدم که آن بازرگان «حاج‌باقر حبیبی» پدر همین جوانی است که او را در دانشکده ادبیات می‌دیدم. و نتیجه آنکه «علم‌دوستی» و «دانش‌طلبی» در خانواده دکتر حبیبی موروثی بوده است.

پس از انقلاب، دکتر حبیبی را که از پاریس بازگشته بود، در برخی از مجالس و محافل، به عنوان وزیر علوم می‌دیدم؛ خصوصا که من هم پس از انقلاب رئیس دانشکده دماوند شده بودم، تا آنکه ایشان در سال ۱۳۶۹ رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی شدند که من در همان اوقات به عنوان عضو پیوسته آن فرهنگستان برگزیده شدم، و سپس چند سال بعد ایشان مؤسس بنیاد ایران‌شناسی شدند، که من عضو هیأت‌امنای آن بنیاد بودم و یکی دو سا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.