پاورپوینت کامل چرخش دور ورسای پستمدرنیسم ۵۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل چرخش دور ورسای پستمدرنیسم ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چرخش دور ورسای پستمدرنیسم ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل چرخش دور ورسای پستمدرنیسم ۵۰ اسلاید در PowerPoint :
تحول نخستی که با شعر نو نیمایی آغاز شد آغازِ جدایی شعر از جامعه هم بود. شعر دوره مشروطیت عمدتا شعری بود که از زبان و صناعات شعری به مثابه ابزاری سود میبرد که با توده مردم مرتبط شود.
تحول نخستی که با شعر نو نیمایی آغاز شد آغازِ جدایی شعر از جامعه هم بود. شعر دوره مشروطیت عمدتا شعری بود که از زبان و صناعات شعری به مثابه ابزاری سود میبرد که با توده مردم مرتبط شود. زبان و صناعت در آن شعر معطوف به تحریک عواطف با هدف القای گفتار انقلابی بود. از اینرو شعر همچون رسانهای مؤثر در جهت انقلاب عمل میکرد و در نتیجه رابطهاش با جامعه ساده و سرراست بود. برعکس، شعر نو نیمایی مسایل جامعه را در خود نهفته داشت اما آن شعر به زبانی دست یافته بود که به زحمت برای معدودی از نخبگان قابل فهم بود، توده مردم که جای خود را داشت. نیما بنا نداشت که ارتقاءِ وجه انتقادی شعر را که از ارتقاءِ زیباییشناختی آن جداییناپذیر بود، فدای آسانپسندی اجتماعی کند.
شعر نیما از دو سو در معرض نفی و انکار بود. نومکتبیها، خانلری، توللی، که با اندکی دستکاری در صور بلاغی و قالبهای کلاسیک بر آن بودند که رابطهی شعر را با ادبیات کلاسیک حفظ نمایند، درحالیکه نیما با دگرگونی زبان، تکنیک و شکل، شعر فارسی را به مدرنیسم جهانی پیوند میزد و باب دیالوگ بینزبانی را در حوزه شعر میگشود. با این وجود افزون بر نومکتبیها شعر نیما از سوی هوشنگ ایرانی نیز که تحول در تکنیک و فرم را بر شعر انتقادی ترجیح میداد، مورد نفی بود. کنش شعری هوشنگ ایرانی متأثر از سوررئالیسم بود اما او نتوانست بین آموختهها و شعر یا ناخودآگاه شعری خود پیوندی محکم برقرار کند. احتمالا آن آموخته به خورد ناخودآگاه وی نرفته یا به اصطلاح درونی نشده و از پشتوانهی زبان، سنت و فرهنگ خودی نیز بهرهی زیادی نبرده بود. با این وجود شعر هوشنگ ایرانی پتانسیلی در خود نهفته داشت که آیندگان را تحت تأثیر قرار داد و آنان به اهداف او سروسامان دادند. این سه گروه شعری در طول قریب به یک قرن گروههای گوناگونی را در خود جای دادهاند که تبارشناسی هر یک به تأمل جداگانه برحسب تبیین رابطهی فرد و گروه یا شاعر و گروه نیاز دارد. به این ترتیب شعر نو نهتنها از آغاز از ناحیهی سنتیها و نومکتبیها طرد و نفی شده و از زبان آنان بهصورت اصطلاحی مترادف با حرف یاوه درآمده، بلکه در درون خود با اصطلاحات دیگری همچون جیغ بنفش و پستمدرن، مورد تمسخر واقع شده است. جامعهی بیبهره از سنت فکری و پیشینهی گفتوگو، همواره در دو قطب طرد و تأیید خود را بجا میآورد، بیآنکه حتی برای آنچه میپسندد یا آنچه نمیپسندد، دلایلی ارائه دهد. بههمینترتیب یا به همین بیترتیبی شعر بعد از انقلاب که شکل و شمایلاش را باید در چهرههای کمترشناختهشده و گذری و گذرا بازشناخت به اتهام اینکه از روی دست هم مینویسند، بیسوادند و «پستمدرن»اند از جانب نومکتبیها و نیماییها و خود گروههای شعری این دوره انکار شدهاند. انکار مطلق؛ نه مبتنی بر ارائهی دلایل انتقادی. اما شعر این شاعران همانقدر شبیه هم است که مثلا فکر کنیم همهی ژاپنیها شبیه هماند. وقتی از دور نگاه کنی همینطورها به چشم میآید.
***
باری، کتابهای تألیفی بهدردبخور در حوزه شعر کم است. تأملات انتقادی عمدتا به دفترهای منفرد اختصاص داشته ازاینرو جای کتابهایی که فن شعر و صور بلاغی شعر معاصر را چه برحسب دوره چه گروه تبیین کند، خالی است.
بهرغم قدمت شعر نسبت به رمان و داستان تألیفات غربیها نیز در خصوص شعر به پای رمان و داستان نمیرسد. انگار دربارهی شعر حرفزدن به اندازهی شعرگفتن سخت است. بهاینترتیب آدمِ علاقهمند به شعر ناچار است بسنده کند به آثار ترجمانی که همهی بحثها و بررسیهای آن به کار شعر فارسی نمیآید، مگر فکر کنیم که تفاوتهای سنتی، فرهنگی و زبانی فاقد اهمیتاند و همهی ما در هر کجا مدرن یا پستمدرنیم.
***
در یک بررسی اجمالی افزون بر شعر نیمایی و شعر ایرانی [هوشنگ] که شمایی از ویژگیهای هر یک به دست داده شد، گروه سومی بعد از انقلاب پیدا شد که تحت تأثیر براهنی و او نیز به تأسی از پستمدرنها گونهای جدید از شعر وضع کردند که به شعر زبانی معروف شد. شعر زبانی علاوهبر بحثهای نظری براهنی در مؤخره «خطاب به پروانهها»، از «ساختار و تأویل متن» بابک احمدی در آغاز و بعدها از آثار ذیربط فراوان بهره برد و خود را به مثابه یک گروه تازه در شعر معاصر جا انداخت. بدیهی است این گروه نیز همچون گروههای دیگر شاخهها و افراد متعددی با رویکردهای متفاوت دارد که دستیابی به قواعد یا بنیانهای شعریشان پژوهشی سوای پژوهش در کشف بوطیقای نیماییها و ایرانیها میطلبد.
من در این مجال، مجال ذهنی که با پژوهش زمانبر ناسازگار است در ادامه به طرح مجدد مقوله زبان رو میکنم تا آنچه را که از ترجمهها در این خصوص دستگیرم شده، برای خود تبیین کنم. زبانشناسی در سدهی بیستم از دو مسیر ادبیات و نظریههای ادبی را تحت تأثیر قرار داد. الف: نشانهشناسی سوسور. ب: بازیهای زبانی ویتگنشتاین. سوسور از هر نشانه یک صورت صوتی میشنود که به آن دال میگوید، آن دال به معنایی عینی یا ذهنی ارجاع میدهد که مدلول نامیده میشود. پس، نشانه مبتنی است بر رابطهی بین دال و مدلول. ویتگنشتاین با مقایسه بین بازی و زبان اصطلاح بازیهای زبانی را وضع میکند و بین آنها شباهت مییابد. روی هریس معتقد است: «شاید بتوان ایراد گرفت که اصرار سوسور و ویتگنشتاین بر استقلال دستور زبان به مثابه افراط در قیاس بین زبانها و بازیهاست.» بازیها سرگرمیاند ازاینرو قواعد آنها «دلبخواهی است» و «پاسخگوی واقعیت» نیستند، «درحالیکه زبانها از سایر جنبههای زندگی اجتماعی جدا نیست.» … «آنچه مهره شاه روی صفحه شطرنج میتواند یا نمیتواند انجام دهد هیچ ربطی به آنچه که یک شاه واقعی قادر به انجام دادن آن است، یا نیست، ندارد.» [ز، س، ص ۸-۱۳۷]
رد و نشان بازیهای زبانی ویتگنشتاین و نشانهشناسی سوسور از تئوری بنیادفکنی دریدا سر در میآورد. اما در او بازی دالها نامحدود است. بهعبارت دیگر او متافیزیک بازی خود را جانشین متافیزیک حضور میکند که علیه آن و هر متافیزیک دیگری نگاه خصمانه دارد. به هر رو چه این برداشت مختصر دربارهی نظریههای زبانی درست باشد چه نادرست اما آراء و عقاید مزبور اگر نگوییم نافی اندیشهی عرفانی است دستکم نسبتی با آن ندارد. اما بهنظر میآید که متضمن رمزگانهایی است که از ناخودآگاه عرفانزدهی ما دل میبرد و به خودآگاه نوجوی ما که اندکی هم افراطی است، دل و جرأت میدهد دور ورسای پستمدرنیسم که واقعیتی جز متن و زمان را به رسمیت نمیشناسد بگردیم. مگر نه اینکه از نگاه عرفانی جهان و حیات انسان در جهان به پشیزی نمیارزد؟ پس میتوان گفت که زبانیت را عشق است که قید «جهانیت» را میزند! با این همه رویکرد زبانی ناسازهای است که از یک سو توجه شاعر را به نقش بلامنازع زبان در شعر برمیگرداند و از سوی دیگر موجد این توهم میشود که «زبان مستقل از واقعیت» را از هرگونه مواجهه با امر واقعی نهی کند، تا به تخیل زیباییشناختی نزدیک سازد. بدیهی است امروزه روز آن گونهای از شعر اجتماعی که به اشکال گوناگون به حیات خود ادامه میدهد و حیات خود را مدیون دادههای از پیشی است که برگردان آن به زبان شعر، زحمت شاعر را کم میکند، دیگر محل اعتنای جامعهی شعرخوان نیست. جامعه شعرخوان به کنش شاعرانه یا تقلیل و ادغام دادههای از پیشی در شعر توجه دارد نه به واکنش شاعر. اما مقولهی زبانیت که جهان مستقل از زبان را از اعتبار انداخته شعر زبانی را به بازی بیهدفی کشانده که خواننده را دچار حیرت میکند. مقولهی حیرت هم در کانون بینش عرفانی جای دارد.
مولو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 