پاورپوینت کامل تالس میلتوسی ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تالس میلتوسی ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تالس میلتوسی ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تالس میلتوسی ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
یونانیان بنابر سنتی کهن ، آغازگاه فلسفه را شهر میلتوس و تالس را نخستین فیلسوف می دانند. فلسفه برای نخستین بار در شهر میلتوس ، واقع در منطقه ایونی، که باشکوه ترین و قدرتمندترین شهر یونانی در سواحل آسیای صغیر بود، شکل پذیرفت.
یونانیان بنابر سنتی کهن ، آغازگاه فلسفه را شهر میلتوس و تالس را نخستین فیلسوف می دانند. فلسفه برای نخستین بار در شهر میلتوس ، واقع در منطقه ایونی، که باشکوه ترین و قدرتمندترین شهر یونانی در سواحل آسیای صغیر بود، شکل پذیرفت.
میلتوس گذرگاه و محل تلاقی فرهنگ های یونانی، بین النهرینی، مصری و همسایه پادشاهی توانمند لیدیا بود. مردم میلتوس بسیار اهل سفر کردن بودند و همین امر آنان را متوجه ایده های متفاوت و تضارب میان آرای و تشابهات بین اندیشه های گوناگون کرده بود . آگاهی از این تشابهات و تعارضات میان اندیشه ها ، مشوقی برای اندیشیدن میلتوسی ها بود . در میان آریستوکراتها ، میلتوسی ها از استقلال نظر خاصی برخوردار بودند و این کوشش آنان بود برای داشتن فردیت و مزیتی که آن ها را می پرواند تا یکی از سعادتمندترین مردم منطقه باشند . تالسِ میلتوسی ( از۶۱۰ ـ ۶۴۰ تا حدود ۵۴۸ ـ ۵۴۵ ق م )، پسر اکسامیاسِ میلتوسی و کلئوبولینا ، که نامش از تالاث
Thallath
، ایزد بانوی کلدانی که تجسم بخش دریاست ، گرفته شده است . تالس در جستجوی دانش سفرهای بسیاری کرده بود و از کرت ، مصر و فینیقیه نیز دیدن کرد. نسب تالس را احتمالاً از مردم فینیقی می دانند اما در حقیقت او باید از کارین ها یا کرتیان باشد که حتماً بافرهنگ ایونیایی ادغام شده است . گاتری می گوید: « یافتن اثر خون سامی در همان آغاز فلسفه ی یونانی جالب است »، این پیوند نسبی تالس با فینیقیان که توسط دیوگنس لائرتیوس انکار می شود ، اگر هم حقیقتی تاریخی نباشد اما تاثیرپذیری تالس از مشرق زمینیان دیگر امری امکان ناپذیر است . پیوند تالس با فینیقیان ( طبق گفته هرودوت ) ممکن است بدین خاطر باشد که فنّ هدایت کشتی رانی را به میلتوس آورده است . میلتوسی ها بازرگانان بزرگی در دریا و خشکی بودند و بدین منظور علاقه مند به آموختن فنّ هدایت کشتی رانی در دریا بودند . تالس فهمید که چگونه کشتی ها می توانند بوسیله دبّ اصغر هدایت شوند چراکه استفاده از دبّ اصغر بهتر از دبّ اکبر برای هدایت کردن است چون که آن نزدیکتر به ستاره قطبی است و موقعیتش کمترین تغییر را در آسمان دارد . گروهی این استدلال را دارند که فینیقی ها ، راز و رمز این هدایت بری کشتی ها را به بیگانگان نمی آموختند پس تالس باید از نژاد فینیقیان باشد ( همانند مورد زنو اهل کیتیوم ) . همچنین گفته شده است که تالس کوششی در اصلاح سالنامه نیز داشته است . مشاهده او از دبّ اصغر به مثابه شاخصی بهتر از دبّ اکبر برای یافتن قطب را کالیماخوسِ حکیم و شاعر (۳۰۵ ـ ۲۴۰ ق م ) ذکر کرده است و همچنین گفته است که دانش هندسه را برای استفاده علمی در اندازه گیری اهرام و محاسبه ی فاصله ی کشتی ها در دریا بکار بست . همه ی این ها از تالس تصویر نابغه ای عملگرا ارایه می دهند هر چند که بسیاری از این داستان ها زائیده تخییل است . تالس با استفاده از علم کائنات جو در حالی که هنوز زمستان بود ، پیش بینی کرد که در فصل آینده محصول زیتون فراوان خواهد شد ؛ پس باپس انداز اندک خود همه ی روغن کشی های میلتوس و خیوس را اجاره کرد ، و وقتی محصول زیتون رسید ، توانست پول هنگفتی از طریق دوباره اجاره دادن آنها به دست آورد . این طرح تالس بنا به گفته ارسطو صرفاً ثروت اندوزی نبود بلکه ” نشان داد که توانگر شدن برای فیلسوفان آسان است ولی در شأن ایشان نیست .” ( سیاست ارسطو ، کتاب اول ، ۶آ ۱۲۵۹ ) افلاطون در تئه تتوس میآورد که چگونه تالس ، وقتی به ستارگان خیره شده بود ، در چاه افتاد ، و کنیزکی گستاخ بر او خندید ، که وقتی نمی تواند زیر پایش را بیبند ، در آسمان دنبال چه می گردد .
«سقراط : تئودوراس ، منظورم را برایت توضیح می دهم ، با لطیفه ای که شوخ طبعی زیرکانه کنیزکی اهل تراس و درباره تالس ساخته شده است ، هنگامی که او در حال نگاه کردن به آسمان و ستارگان بود ، درون چاله ای افتاد . کنیزک گفت که تالس آنقدر مشتاق مطالعه و سیر در آسمان است که نتوانست جلوی پاهایش را ببیند . این لطیفه ای قابل اطلاق برای تمام فلاسفه است . فیلسوف هیچ آگاهی ندارد از آنچه که در آینده رخ خواهد داد ـ اگر همسایه اش مردی بی دانش است ، او حتی نمی داند که در حال انجام چه کاری است و از او آگاهی چندانی ندارد ؛ آیا او یک انسان است یا یک حیوان ؟ فیلسوف جویای هستی انسان است، و سرگرم تحقیق کردن پیرامون این که ، ذات انسان به چه تعلق دارد یا متحمل رنجی متفاوت از دیگران است ـ تئودوروس فکر می کنم ، مقصودم را درک کردی؟ » ( افلاطون ، تئه تتوس، ترجمه بنجامین جووت )
مشهور است که کلئوبولینا ، مادر تالس از پسرش درخواست می کرد تا ازدواج کند اما تالس علاقه ای به ازدواج نداشت و هر بار در برابر خواسته مادرش می گفت : مادر من هنوز برای ازدواج کردن جوانم . این پاسخ تالس تنها جوابی بود که همیشه به مادرش می گفت تا این که در دوران پیری ، پس از خواهش دوباره مادرش برای ازدواج گفت : مادرم ، الان برای ازدواج خیلی دیر شده . هنگامی از او پرسیدند که چرا فرزند ندارد، در پاسخ می گفت: « چون عاشق کودکانم.» ( دیوگنس لائرتیوس ، ح ۳ قرن بعد از میلاد )
دیوگنس لائرتیوس و آپولودوریسِ آتنی (ح۱۴۰ ق.م )، سال تولد تالس را در سی و پنجمین بازیهای المپیک می دانند که ظاهراً این خطایی آواشناختی است و باید سی و نهمین سال المپیک بوده باشد یعنی حدود ۶۲۴ ق.م رخ داده است. طبق گفته های دیوگنس لائرتیوس، تالس سال را به ۳۶۵ روز تقسیم کرده بود وبنا به نوشته هایش تالس در هنگام دیدن یک مسابقه ورزشی از دنیا رفت. وقتی که تماشاچیان در حال ترک کردن ورزشگاه بودند ، دریافتند که تالس در حال تماشای بازی خوابش گرفته است در عین حالی که او واقعاً مرده بود. مرگ تالس در پنجاه و هشتمین دوره بازی های المپیک و در سن ۷۸ سالگی اتفاق افتاد . (۵۴۸ – ۵۴۵ ق.م ) گفته های این دو مورخ بیشتر بنا به سنت است و گرنه هیچ نوشته ای از تالس بر جا نمانده است و منابع هم عصر وی نیز موجود نمی باشد ؛ بدین خاطر کار بر روی شخصیت وی مشکل می باشد . تالس را یکی از هفت مرد خردمند یونان باستان به شمار می آورند ، به گفته دیوگنس در دوره قانون گذاری داماسیس به او عنوان حکیم داده بودند و سخنان بسیاری را به او نسبت دادند ، از آن جمله : « خودت را بشناس » و « چیزی در افراط نیست »
« هرودوت (۴۸۴ ـ ۴۲۵ ق.م ) ، پدر تاریخ ، نخستین نویسنده ای است که از تالس سخن گفته و تقریباً ۱۵۰ سال پس از وی می زیسته است ، او می گوید که در زمان های بسیار دور ـ آن طور که حسابرسان امروزی به ما نشان دادند ، در حدود سال ۵۹۰ ق.م ـ جنگی میان لیدیان تحت فرمان آلیاتس ( حکومت ،۶۱۰ ـ ۵۶۰ ق.م ) و مادها تحت فرمان کیاکسارس
Cyaxares
( حکومت ، ۶۲۵ ـ ۵۸۵ ق.م ) در گرفت که مدت شش سال به طول انجامید .” در این سال های جنگ ، بسیاری از حملات لیدی ها را ایرانیان خنثی کردند و هجمه های ایرانیان را لیدیان نیز پاسخ دادند ( هنگام این نبرد طولانی ، در یکی از روزها ، ناگهان شب شد ) ؛ در نتیجه هر دو طرف دست از جنگ کشیدند . ششمین سال جنگ بود که این اتفاق روی داد ، هنگامیکه تازه نبرد آغاز گردیده بود ، ناگهان روز به شب تبدیل شد . این تبدیل روز را به شب تالسِ میلتوسی برای ایونیان پیشگویی کرده بود و بدین خاطر از نبرد دست کشیدند . لیدیان و ایرانیان وقتی این تغییر روز به شب را دیدند ،جنگ را متوقف کردند و مصم به صلح شدند . »
تالس ستاره شناسی را در بابل آموخت و پس از بازگشتش به میلتوس بیشرین شهرتش را به واسطه پیشگویی خورشید گرفتگی کسب کرد (۲۸/۵/۵۸۵ سالنامه ژولیان یا ۲۲/۵/۵۸۴ سالنامه گرگوریان ، خورشید گرفتگی ) . امروزه این مسئله بعید به نظر میرسد وقتیکه ستاره شناسی نوین می پندارد که در آن زمان علم نجوم به آن حد توسعه یافتگی نرسیده بود که قادر باشد ،چنین پدیده ای را به طور دقیق پیشگویی کند . گروهی را عقیده بر این است که تالس خیلی خوش شانس بود که پس از کلدانیان که به او گفته بودند ، هر ۵۴ سال و ۳۴ روز ( چرخه کسوف ) یک خورشید گرفتگی رخ می دهد ؛ اما خورشید گرفتگی در منطقه محدودی از زمین نمایان می گردد ،برخلاف ماه گرفتگی که در بسیاری از مناطق قابل روئیت است . تالس در آن زمان قطعاً نه دانش ستاره شناختی لازم برای پیش بینی دقیق گرفتگی جزئی خورشید و نه دانش لازم برای پیش بینی ویژگی آن خواه جزئی و خواه کلی را داشته است . او به ویژه از کرویت زمین و اختلاف منظر آن بی خبر بود . بروگمن می گوید : « پیش بینی تالس این بوده است که خورشیدگرفتگی قبل از انقلاب صیفی ( تابستانی ) یعنی قبل از پایان ژوئن ۵۸۵ پ.م رخ خواهد داد . این مطلب با این حدس مطابق است که پیش بینی تالس برگرفتگی سال ۶۰۳ خورشید در مصر مبتنی است ، که یک دوره قبل از آن بوده است ، زیرا آن گرفتگی در ۱۸ می ، رخ داده است . گاتری می گوید :« با توجه به فرصت های فراوان تالس برای ارتباط بسیار محتمل است که او با ابزار محدود پیش بینی که آنها در اختیار داشتند ، آشنا بوده است و از این طریق به خوبی توانسته است بگوید که در اواخر سال ۵۸۵ پ.م کسوف رخ خواهد داد .ممکن است چنانکه پیشنهاد کرده اند ، کسوفی را که ، هجده سال قبل در ۶۰۳ پ.م در مصر دیده شده ، روئیت کرده باشد . این که کسوف ۵۸۵ پ.م در زمان و محل جنگ رخ داده است و تقریباً کلی بوده و موجب سست شدن جنگجویان گشته و به آتش بس انجامیده است برای وی فرصتی مبارک بوده است ، زیرا حکم وی را در جریان بازنگری در طول قرن ها ، بدان سبب بسیار دقیق یافته اند و این امر شهرت او را در میان همشهریانش تضمین کرده است ».کسوف برای تالس به دو دلیل اهمیت دارد : اول آن که تاریخ رشد و نمو نخستین فیلسوفان یونانی را معین می کند و دیگر آن که که مقام وی را به عنوان منجم در میلتوس مشخص می دارد که یودموس ، یکی از شاگردان ارسطو در اثری مفقود شده این مطلب دومی را با تاکید بیشتری ذکر کرده است .
تالس به عنوان دولت مردی عملگرا ( پراتیک ) شهرت داشت . هرودوت او را برای این پند حکیمانه اش می ستاید که گفته بود شهرهای ایونی در مواجهه با خطر پارسیان باید هم پیمان شوند و مرکز مشترک رهبری خود را در تئوس
Teos
قرار دهند .
گفته شده است که یکی از اختراعات مهندسی او ، ساختن گذرگاهی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 