پاورپوینت کامل زندگینامه ی ادیب الممالک فراهانی ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زندگینامه ی ادیب الممالک فراهانی ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زندگینامه ی ادیب الممالک فراهانی ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زندگینامه ی ادیب الممالک فراهانی ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint :

ابوعیسی (۱) محمدصادق ( میرزا صادقخان ) (۲) پروانه (۳)، امیرالشعرا، ادیب الممالک، حسینی (۴)، امیری قائم مقامی فراهانی (۵)، فرزند حاجی میرزا حسین، اندکی پیش از طلوع (۶) آفتاب روز پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۲۳۹ شمسی (۷) برابر با چهاردهم محرّم الحرام سال ۱۲۷۷ هجری قمری مطابق با ۱۸۶۰ میلادی در قریه ی گازران (۸) از بلوک « شَرّا » ی فراهان اراک، به دنیا آمد.

نام و زایچه

ابوعیسی (۱) محمدصادق ( میرزا صادقخان ) (۲) پروانه (۳)، امیرالشعرا، ادیب الممالک، حسینی (۴)، امیری قائم مقامی فراهانی (۵)، فرزند حاجی میرزا حسین، اندکی پیش از طلوع (۶) آفتاب روز پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۲۳۹ شمسی (۷) برابر با چهاردهم محرّم الحرام سال ۱۲۷۷ هجری قمری مطابق با ۱۸۶۰ میلادی در قریه ی گازران (۸) از بلوک « شَرّا » ی فراهان اراک، به دنیا آمد.

خود در زندگینامه ی کوتاه خویش می نویسد که پس از تولد، یکی از دوستان با ذوق پدرش، تاریخ ولادت وی را در لفظ مبارک « پیغمبر پاک » در یک رباعی، سروده بوده است:

فرخنده نژاد، صادق، آن اخترِ پاک *** دارای نژادِ فرّخ و گوهرِ پاک

« پیغمبر پاک » سال میلادش شد *** چون هست ز خاندان پیغمبر پاک (۹)

کودکی و نوجوانی

قدیم ترین نشانه هایی که از دوران کودکی ادیب در دست داریم ( به جز ولادت خواهرش فاطمه سلطان، ( متخلّص به « شاهین » همزمان با ۵ سالگی ادیب در ۶ رجب ۱۲۸۲ هجری قمری (۱۰) و نیز تولّد برادر کهترش سید علی اصغر بصیرالعداله حسینی قائم مقامی در ۱۲۸۴ هجری قمری ) (۱۱) مطلبی است که وحید دستگردی، در دیباچه ی دیوان قدیم ادیب ( چاپ وحید دستگردی )، صفحه ی « کد » می نویسد (۱۲) و به سالهای ۱۲۸۵ و ۱۲۸۶ هجری قمری باز می گردد:

«… در سن هشت نه سالگی ادیب شعر می گفته و به تواتر از اهل سلطان آباد مسموع افتاد که پدرش روزی میهمان مرحوم حاجی آقا محسن عراقی بوده، آقا می گوید به پدر وی که من امروز یک مصراع شعر گفته ام بقیه را تو بگو، مصراع آقا این است: « زیبست عجب رویت زیباتر از آن مویت » پدر ادیب می گوید طبع من خمود است، از اجازت دهید صادق بگوید؛ همه از این سخن تعجب می کنند زیرا ابداً در آن سنّ شاعری در حقِّ او تصور نمی شده. پس آقا برای امتحان بدان کودک مراجعه می کند و فوری جواب می دهد: « نبود عجب ار افتد دل در خَمِ گیسویت »… (۱۳)

بعد از آن دیگر هیچ ردّ و اثری از زندگانی کودکی و نوجوانی او در کنار پدر و مادر و در روستای گازران نداریم جز آنچه ادیب در زندگینامه ی شیرین اما کوتاه، بلکه ابتر خود نوشته و مرحوم وحید تمام آن را در دیباچه ی دیوان چاپ وحید دستگردی، آورده است.

ادیب، در این زندگینامه ی بسیار کوتاه، با نثری که کم و بیش می خواهد از شیوه ی نثر قجری خلاص شود و پوست بیندازد و بر روی هم شیواست، تصویری روشن از مصائب خود را در نوجوانی ( ۱۴ و ۱۵ سالگی ) پس از فوت ناگهانی پدرش در روز عید فطر سال ۱۲۹۱ هجری قمری، ترسیم و سپس نوشتن را قطع می کند.

این زندگینامه که ادیب الممالک درباره ی خود و خانواده ی خویش نوشته و ناتمام رها کرده، در دیباچه ی وحید کمتر از ۹ صفحه را اشغال کرده است.

او ظاهراً باید همین زندگینامه ی کوتاه را اواخر عمر نوشته باشد زیرا در آن تصریح دارد که هنگام نگارش زندگینامه یک برادر ( ظاهراً میرزا علی ) و یک خواهر را از دست داده بوده است.

خاندان

پدرش حاج میرزا حسین، پدربزرگش صادق و جدش میرزا معصوم نام داشته اند. میرزا معصوم شعر می سروده و « محیط » تخلص می کرده است. ادیب در زندگینامه ی خود در مورد او می گوید:

«… میرزا معصوم متخلص به « محیط » از معاریف ادبا و بلغای صدر سلطنت قاجاریه است که ذکرش در دفاتر آن عصر از قبیل کتاب انجمن خاقان تألیف فاضل خان گروسی و گنج شایگان اثر خامه ی میرزا طاهر دیباچه نگار با مختصری از شعر شیرینش درج شده… » (۱۴)

ادیب در همین زندگینامه ی خویش شعری لطیف از میرزا معصوم نقل می کند که امیر نظام گَرّوسی بر سر دَرِ خانه ی پدری خود، روی سنگ کنده بوده است:

مرا خانه ای نیست در خورد دوست *** اگر باشد از یمنِ تشریف اوست

بگو پا نهد دوست تا سر نهیم *** ز خاک رهش بر سر افسر نهیم

در این خانه هر کس که پا می نهد *** قدم بر سر و چشم ما می نهد

این میرزا معصوم، برادر میرزا قاسم قائم مقام، وزیر ادیب و دانشمند و مشهور محمدشاه، است که هم به دست وی، در نگارستان خفه شد.

عبرت نائینی در تذکره مدینه الادب (۱۵) شجره ی کامل ادیب را به نقل از تذکره ی قدسی میرزا تقی خان دانش (۱۶)، سی و شش پشت به حضرت امام همام، سید الساجدین علی بن الحسین علیه الصلوه و السلام، می رساند.

ادیب نیز در زندگینامه ی خویش، در آغاز دیوان، نسب جدّ خود میرزا عیسی را تا امام سجاد – علیه السلام – سی و شش پشت می داند:

«… چون “خاتَم” حضرت سیدالساجدین علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب – علیهم السلام – که امام چهارم اثنی عشریه و جدِ اعلای این سلسله می باشد، در نزد اکابر این خاندان بوده و اکنون نیز در این خانواده مضبوط است. لهذا اجداد قائم مقام را در هر دوره، با وجود وزارت، « میرِ مُهردار » می خواندند و نسب میرزا عیسی بر طبق شجره ای که نزد نگارنده موجود است به سی و شش پشت، تا علی بن الحسین پیوسته می شود… ». (۱۷)

اما این اشتباه است و از خود او تا آن امام همام، سی و شش پشت و از جد او میرزا عیسی تا امام سجاد (علیه السلام)، سی و دو پشت است.

ادیب در قطعه ای نیز ( به مناسبت نقاشی میر زین العابدین، معروف به میر آقا، از چهره ی شاعر )، به زبان شعر از نسب خود، سخن می گوید: (۱۸)

گر ندانی کیستم بشنو که گویم *** نام خود با نسبتِ اجداد و آبا

نام میمونم محمدصادق آمد *** بِنْ حسینِ بِنْ محمد صادق، اما

در حقیقت گر نژادم بازخواهی *** شِبْلِ (۱۹) احمد، سبطِ (۲۰) حیدر، نَجلِ (۲۱) زهرا

مسکنم « داین » شد از مُلک « فراهان » *** مولدم در « گازُران » از مُلک « شَرّا »

گاه میلادم شب نیمه ی محرم *** کوکبم شمس است و طالع: بُرجِ جوزا

زاده ی قائم مقامم لیک باشد *** خامه ام قائم مقامِ کِلک قُسطا (۲۲)

مادر

مادر ادیب دختر میرزا عبدالکریم (۲۳) و او فرزند میرزا حسن برادر میرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم است. اگر قدری به عقب برگردیم: میرزا عیسی قائم مقام فراهانی اول ( میرزا بزرگ ) که در ذی الحجه ۱۲۳۷ هجری قمری در تبریز وقات یافته و در امامزاده حمزه ی تبریز، مدفون شده است، (۲۴) دارای دو همسر بود. یکی همسری آذربایجانی که از این خانم، میرزا موسی خان و تاج ماه بیگم به وجود آمد. میرزا موسی که تولیت آستان قدس را عهده دار بود، در ۱۲۶۲ هجری قمری در مشهد وفات یافت و تاج ماه بیگم، مشهور به حاجیه عمّه (۲۵)، همسر شاهزاده ملک قاسم میرزا فرزند فتحعلی شاه بود.

اما میرزا عیسی قائم مقام فراهانی اول، از همسر دیگر که دختر عموی وی و دختر مرحوم میرزا محمدحسین بود، سه فرزند پسر داشت:

– میرزا معصوم متخلص به « محیط » که در حیات پدر در ۱۲۲۷ در تبریز مرد و او جد پدری ادیب الممالک است.

– میرزا ابوالقاسم قائم مقامِ دوم که در ۱۲۵۱ قمری به امر محمد شاه خفه شد.

– میرزا حسن.

پدر

پدر ادیب الممالک ( = میرزا حسین ) حاصل ازدواج پسر میرزا معصوم ( یعنی میرزا صادق ) با دختر میرزا ابوالقاسم قائم مقام است. سپس خود ادیب الممالک محصولِ ازدواج پدرش میرزا حسین و نواده ی میرزا حسن، یعنی دختر میرزا عبدالکریم می باشد. بدین ترتیب، مادر ادیب الممالک و پدرش، هر دو از خاندان قائم مقامی اند.

برادران

بزرگ ترین برادرش میرزا علیخان ( یا به قول برخی از اخلاف امروزین ادیب الممالک، میرزا علی اکبر خان ) (۲۶) است که اولاد اول خانواده است و از او اولادی باز نماند. (۲۷)

برادر دیگر، میرزا مهدی، مشهور به سید الواعظین است که ۸ فرزند از او ماند. پنج دختر و سه پسر.

از یکی از این پسران به نام میر مرتضی، دکتر عبدالمجید قائم مقامی به دنیا آمد که استاد من در درس قانون امور حسبی در دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران، در سال های ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۸ هجری شمسی بود.

برادر سوم، یعنی کوچک ترین برادر ادیب، میرزا علی اصغر نام دارد. ( در ۱۲۸۴ قمری متولد شده است ) (۲۸). بعدها به سید علی اصغر بصیر العداله قائم مقامی شهرت یافت و دست کم تا سال ۱۳۱۲ هجری شمسی با همسر و دخترانش در رشت « مدرسه ی بنات اسلامی » را می چرخانده است.

او سه دختر و دو پسر داشته است.

خواهران

ادیب الممالک دو خواهر داشته است. یکی در حیات ادیب، وفات کرده و دیگری، شاعره ای نسبتاً توانا بوده و ادیب خود درباره ی وی در زندگینامه ی کوتاهی که نوشته است می گوید:

« این خواهرم که در قید حیات است، از زنان ادیبه ی ایران به شمار می رود. نامش « فاطمه خانم » است و « شاهین » تخلّص می کند. شعرش به طراوت و حلاوت مشهور شده و در خاتمه ی کتاب خیرات حسان قصیده ای از وی ثبت گشته… ». (۲۹)

تولد این بانو را که در تذکره ها به نام فاطمه سلطان آورده اند؛ ششم رجب ۱۲۸۲ نقل کرده اند و وفاتش را پس از ۱۳۰۵؛ (۳۰) بنابراین، این خواهر پنج سال از ادیب کوچک تر بوده است.

« به نوشته ی مؤلف خیرات حسان، این بانو، در ادبیات فارسی و عرب و شعر فارسی مهارت کامل داشته و مقامش در شعر فارسی همانند خَنساء در شعر عربی است. دیوان او حدود دو هزار قصیده در مدح امام قائم (علیه السلام) و مظفرالدین شاه قاجار ( ۱۳۱۳-۱۳۲۴ ق ) دارد. از اشعار اوست:

به من ده گوش را ( کذا ) ای دختر من *** یگانه دختر نیک اختر من… » (۳۱)

« شاهین » خواهر ادیب الممالک فراهانی، با امیر نظام گروسی، مکاتبه و مجاوبه ی شعری داشته است.

همسران و فرزندان

ازدواج اول ادیب الممالک:

در ۱۲۹۸، یعنی در بیست و یک سالگی، با دختر حسن خان فراهانی است. (۳۲)

اگر این حسن خان فراهانی، پسر محمدرضا خان باشد، پدرش، پسرِ میرزا هادی و میرزا هادی پسر میرزا حسن وزیر و او فرزند میرزا عیسی قائم مقام فراهانی است و در این صورت ادیب با برادر بزرگ تر خود، میرزا علی باجناق می شود. (۳۳) نام این خانم احترام السیاده قائم مقامی است.

ازدواج دوم:

همسر دیگر ادیب خانم اقدس نام دارد که قبلاً ازدواج کرده بوده و از همسر قبلی خود، فرزندی به نام امیر می داشته است و در تاریخ ۲۱ ربیع الثانی ۱۳۳۱ در قاسم آباد بزرگ، ادیب الممالک، همسر او را، عروس خود می نامد:

ای تازه عروس مهربانم *** وصل تو حیات جاودانم (۳۴)

در تاریخ یکشنبه ی ۸ محرم ۱۳۲۴، برابر با ۱۹ فوریه ۱۹۰۶، این غزل را طی مکتوبی به خانم اقدس، زوجه ی خود، نوشته و از بادکوبه ارسال کرده است به مطلعِ

از خاک ری در گوش جان، آواز اقدس می رسد *** بانگ انااللهی از آن ارض مقدّس می رسد

ادیب در همین غزل به این که خانم اقدس از سادات قائم مقامی و با او هم دودمان است، اشاره می کند:

در این سپهرِ چنبری، او زهره شد من مشتری *** چون پَروَر من و آن پری، بر آل افطس می رسد

ادیب از مجموع ۳۰ غزل خود، تنها ۴ غزل را برای همسرش خانم اقدس، سروده است.

ادیب الممالک علاوه بر دو همسری که از او سراغ کرده ایم، معشوقه ای به نام « بَدْرْ » نیز داشته است و در دیوان او بسیاری از اشعار وی، درباره ی اوست. ادیب الممالک از میان سی غزل ۱۱ غزل را برای معشوقه اش بدر گفته است.

تنها دختر ادیب الممالک، از ازدواج ادیب با خانم اقدس به وجود آمده بود و در بیست سالگی وفات یافت.

ادیب الممالک از دختر حسن خان فراهانی نیز ۴ فرزند داشته است؛ سه دختر و یک پسر به نام عیسی که در دو سالگی به آبله در بیجار در سال ۱۳۰۸ وفات یافته است.

در صفحه ی « ی » دیباچه ی دیوان چاپ وحید دستگردی، ادیب، در زندگینامه ی خویش، در مورد سنّ این فرزند خود، چنین می نویسد:

«… پوشیده نماناد که کنیت این بنده ابوعیسی است، به نام پسرم عیسی که در سن ده سالگی در قصبه ی بیجار گروس در سال ۱۳۰۸ هجری به مرض آبله وفات یافت… » که یقیناً از غلط های چاپی دیوان قدیم ادیب، چاپ مرحوم وحید دستگردی است. یعنی به جای « دو »، « ده » چاپ شده است. زیرا: در صفحه ی ۳۸۸ همین چاپ، ادیب در مورد سن فرزند خود در همین سال ۱۳۰۸، او را دو سال و دو ماهه می داند:

« وقتی پسرم عیسی را که در ۲۵ صفر ۱۳۰۸، دو سال و دو ماه از سنّش گذشته بود… الخ ».

نیز در آغاز چکامه ای ( ص ۳۲۵، دیوان قدیم ادیب، چاپ وحید دستگردی ) باز به دو ساله بودن فرزند خود در سال ۱۳۰۸ اشاره می کند:

« در ۱۵ محرم ۱۳۰۸ در باغ شمال تبریز… من نیز این چکامه را… پرداختم، عنوان آن اشارت به پسرم عیسی است که در آن روز دو ساله بود ».

حتی در متن همین چکامه هم دوبار به دو سالگی او تصریح دارد:

مرا به خانه درون کودکی به سنّ دو سال *** بود خجسته و فرّخ رخ و بدیع جمال

دو هفته ماهی، کاندر دو سالگی او را *** ز روی و ابرو باشد دو بدر با دو هلال

چگونه طفلی که در ۲۵ محرم ۱۳۰۸ در تبریز دو سال و دو ماهه بوده، در همان سال در بیجار، به سن ده سالگی به آبله می میرد؟!

پس به جای ده سالگی، دو سالگی درست است و می توان حدس زد که وفات آن پسر در همان سال ۱۳۰۸، هنگامی روی داده است که همسر و فرزندان ادیب همراه وی به بیجار سفر کرده بوده اند. (۳۵)

زادگاه: گازران

گازران، زادگاه اصلی ادیب الممالک است. دهی ست از دهستان خُنداب، بخش خُنداب شهرستان اراک در استان مرکزی. طول جغرافیایی آن ۴۹ دقیقه و ۱۵ ثانیه و عرض جغرافیایی ۳۴ دقیقه و ۲۲ ثانیه و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۷۲۰ متر است. موقعیت آن دشتی و معتدل خشک است و در ۷ کیلومتری جنوب خاوری خُنداب قرار دارد. رودخانه ی فصلی قره چای از جنوب باختری آن می گذرد. آن سوی این رودخانه، درست روبروی گازران، روستای اُستو قرار دارد. کوه قره داغ در ۲ کیلومتری و کوه قره یزاغ در سه کیلومتری جنوب خاوری گازران واقع است.

درگذشت ادیب

خان ملک حسینی ساسانی از بنی اعمام ادیب، در رساله ی آگاهی نامه که شش سال پس از مرگ ادیب، در برلین چاپ کرده بود؛ در صفحه ۶ می نویسد:

ادیب الممالک «… در ۱۳۳۵ به ریاست عدلیه ی یزد مأمور شده، در آنجا سکته ناقص کرده، در سال ۱۳۳۶ در سن پنجاه و هشت سالگی در تهران وفات یافته است… » (۳۶)

اما همو بی درنگ می نویسد:

«… شاید در تعیین سنوات فوق، سهو و خطاهایی چند حادث شده باشد. » (۳۷)

هنگامی که یکی از پسر عموهای نزدیک ادیب الممالک در فاصله ی کمتر از ۵ سال، پس از مرگ او، چنین اشتباه فاحشی در مورد مرگ پسر عموی خود بکند، دیگر جای گله از دیگران باقی نمی ماند.

استاد دکتر باستانی پاریزی در مورد پایان زندگانی ادیب الممالک به نقل از مقاله ی ابراهیم صفایی در مجله ی خواندنی ها، شماره ی ۵۹، سال ۳۵، می نویسد:

«… این سخنور بزرگ و نوآور و خلاق، با فکر روشن و روح بزرگ و بینش اجتماعی که داشت به بادافراه وارستگی و پاکی و درستی، اسیر فقر و گرسنگی بود و همین ناراحتی ها موجب شد که به تریاک پناه ببرد. رنج روحی و اعتیاد به تریاک و فقر و تنگدستی، او را به پیری و شکستگی زودرس مبتلا ساخت چنان که در پنجاه سالگی علیل بود و از هشتاد سالگان ناتوان تر می نمود. مرحوم دکتر علیرضا خان هوشی ( فیلسوف الدوله ) که از بزرگمردان و طبیبان حاذق زمان خود و از دوستان ادیب الممالک بود، می گفت: « ادیب گاهی ناهار مهمان من بود و من چون شدت اعتیاد او را می دانستم، قبل از هر چیز، بساط وافور را آماده می ساختم، زیرا لدی الورود اگر یک بست تریاک نمی کشید، قادر به خوردن ناهار نبود و کارش به آنجا رسید که در دو سال پایان زندگی شخصاً به خود مرفین تزریق می کرد و رنج جسمی و روحی خود را تسکین می داد. » (۳۸)

سپس استاد دکتر باستانی پاریزی، خود رشته ی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.