پاورپوینت کامل طلب سرچشمهی زندگی ۵۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل طلب سرچشمهی زندگی ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طلب سرچشمهی زندگی ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل طلب سرچشمهی زندگی ۵۸ اسلاید در PowerPoint :
میدانیم که داستان زندگی مولانا چه پیچ و خمهایی دربر داشته. خودش در «فیه مافیه» میگوید که هیچ کاری در خانواده ما ننگتر از شاعری نبود، ولی من به شاعری افتادم چون مردم آن را دوست داشتند و میبایست با زبان شعر با آنها حرف بزنم.
زهی عشق، زهی عشق که ماراست خدایا
(مولوی)
میدانیم که داستان زندگی مولانا چه پیچ و خمهایی دربر داشته. خودش در «فیه مافیه» میگوید که هیچ کاری در خانواده ما ننگتر از شاعری نبود، ولی من به شاعری افتادم چون مردم آن را دوست داشتند و میبایست با زبان شعر با آنها حرف بزنم. خانواده ی او البته همگی اهل علم و شرع بودند. پدرش مرد دین بود، با شعر کار چندانی نداشت. فقط مولانا این قاعده را درهم شکست. در هر صورت تا ۳۸ سالگی شعر نمیگفت. پس از آنکه شمس را دید و او وارد زندگیاش شد، این غزلیات شورانگیز و بینظیر را سرود، به تعداد زیاد. طی شانزده سال، کار مولانا سرودن این غزلیات بود، همراه با سماع و بعد مثنوی را شروع کرد که دوران دوم عمر او، یعنی ده سال آخر را در برگرفت.
نمیدانیم چگونه باید از این جنگل بزرگ راه به در بریم. نمیدانیم از کجا باید شروع کنیم و چه میتوانیم بگوییم. غزلیات مولانا را میتوان یک «دریای طلب» خواند؛ یعنی یک نوع طلبی که درست روشن نیست چیست. باید اسم آن را «طلب سرچشمه زندگی» گذارد، همراه با یک ترکیببندی عجیب که نزدیک میشود به شعر «سوررئالیسم» اروپایی، که شش قرن بعد، اول در فرانسه، و بعد در جاهای دیگر رواج یافت. روش خاصی است در بیان مقصود که وجدان ناآگاه را ترجمانی میکند. ترکیب بیان و کاربرد معانی به کلی متفاوتاند با آنچه در سنت شاعران ایران و یا دنیا معمول بوده است.
مولانا این سبک را ایجاد کرد که حاکی از کوشش مداومی است برای کنده شدن از روی زمین و عروج به سوی بالا و حرکت کردن است. حرکتی است به طور مداوم در تمام الفاظ و معانی که همراه با هم دنبال میشوند. مثل این است که مولانا به دنبال گمشدهای است، گمشدهای که میخواهد پیدایش کند و نمیتواند. تلاشی مداوم دارد، در قالب کلمات شوریده، کلماتی که یک نوع هجر بزرگ و تلاش بزرگ در خود نهان دارند. این گمشده چه کسی است؟
به نظر من، شخص خود مولوی است، یعنی جستجویی برای پیداکردن «من» خود. «من» گمشده که میتوان نام آن را «من بشریت» گذارد، برای آنکه شامل حال همه بشریت است. همه هم سرنوشت هستیم. دنبال این «من جهانی»، یا بهتر بگویم «من کائناتی» که تمام دنیای آفریده شده را در برمیگیرد. وقتی به انسان میرسد، چون انسان موجود صاحب شعور و آگاه است. این «من» در آنجا مطرح میشود؛ بنابراین او سخنگوی دیگران هم هست. مشکل در اینجاست: در تفاوت میان آنچه «تن» نامیده میشود و آن پهناوری «روح»، و فاصلهای که میان این دو هست. مشکل از اینجا آغاز میشود. روان انسان نمیخواهد در قالب تنگ تن بگنجد و میخواهد که رها شود، پرواز کند و عرصه پهناوری به دست آورد، و چون نمیتواند، کشمکشی ایجاد میشود. این گمشدگی از اینجا ناشی میشود، یعنی رسیدن به جایی که روان بتواند جای خود را پیدا کند، آرام بگیرد. نه در این قالب کوچک تن. این از لحاظ فلسفی و فکری؛ اما از لحاظ عملی در زندگی عادی، واقعیت آن است که آرزوها و توقعات انسان خیلی بیشتر و برتر از امکانات اوست. انسان به آنچه بخواهد، نمیتواند برسد. فقط در یک دایره خیلی محدود و بسته میتواند به آرزوهای خود دست یابد. بنابراین تفاوتی بزرگ میان خواستههای انسانی و آنچه امکانات طبیعی و اجتماعی به او اجازه میدهند، وجود دارد. گودال بزرگی میان خواستها و امکانهاست که این ناآرامی را ایجاد میکند.
چرا ایران؟
مورد دیگر این است که چرا در چنین زمانی، در قرن هفتم هجری و چرا در چنین کشوری، یعنی در سرزمینی چون ایران، چنین علامتی بتواند نشان داده شود. (بلخ، سرزمین خانوادگی مولانا جزو ایران بوده، و آسیای صغیر نیز در قلمرو فرهنگی ایران قرار داشته). البته سراپای شعر ایران در دوران بعد از اسلام، منهای چهار قرن اول که کنار بگذاریم، از قرن پنجم به بعد وارد این کشمکش بزرگ میشود و نمود آن در ادبیات و «شعر عرفانی» است. قله و بالاترین نقطه آن میرسد به مولانا، با این شعرهای شیدائی که بخصوص در میان غزلیات او دیده میشود. حالا چرا اینطور است؟
تصور میکنم که اصولاً تاریخ ایران یک چنین سازندهای است. نباید از تاریخ و اقلیم و حوادثی که گذشته، جدا شد. اوج این موضوع در تاریخ ایران میرسد به زمان مولوی که با حمله مغول مقدار زیادی تشدید میشود. البته قبل از آن هم بوده، در زمان سلجوقیان و غزنویها، ولی حمله مغول قضیه را به اوج میرساند. ما سه شاعر بزرگ ایران را متعلق به دوره مغول و بعد از مغول داریم که مولوی و سعدی و حافظ باشند و معنیدار است؛ یعنی فکر ایرانی رسیده به آن منزلگاه آخر و در اینجاست که دارد واپسین تجلیها و نمود دردهای درونی خود را بیرون میریزد. نبوغ ایرانی رسیده به آن حدی که واکنش نشان میدهد به تاریخ و دوران خود. مجال نیست که وارد جزئیات تاریخ شویم، ولی با تأمل در تاریخ و عرفان ایران، جواب شنیده میشود.
عامل دیگر «مسئله اقلیم» است. شاید کمی دور از ذهن به نظر بیاید، ولی یک سرزمین تقریباً کمباران، پرآفتاب و سوزان، خواه و ناخواه تأثیر خود را در این ترکیب فکر مردم خود میگذارد. این اقلیم، نوعی حالت عطشان در مردم خود ایجاد کرده که با موضوع بیارتباط نیست. خشکی، پرآفتابی و سوزندگی محیط، یک بُعد تشنه داده به زندگی جسمانی کشور، و این آفتاب و مهتاب رخشانی که هست، فکر را به بالا حرکت داده، در طلب کمک از بالا، که مقداری هم این بالاجویی، بارانجویی میشود. وقتی سرها و نگاهها برای آب به طرف بالاست، برای آن است که بتواند این سرزمین از جانب آسمان قدری سیراب شود. همه این عوامل ربطهایی با هم دارند که کمتر یا بیشتر تأثیرگذار میشوند.
در هر صورت، ما غزلیات مولوی را یک پدیده خاص میدانیم، در حدی که میتواند نموداری از انفجار درونی یک قوم به حساب آید. میتوان به این شعر، «شعر خودرو» گفت. شعرهای مولانا، تنها یک آویختگی بیرونی به قافیه و وزن دارد، زیرا شعر در آن زمان نمیخواسته جز این باشد. حتماً میبایست که وزن و قافیهای داشته باشد، و گرنه سراپا جوشش معانی است به طور خودرو، بدون آنکه اندیشه منسجم بشری درآوردن آن مداخله چندانی داشته باشد.
شمس
اشاره کردیم که غزلگویی مولانا از هنگام آشنایی او با شمس آغاز شد و این غزلها خطاب به اوست. زیاد از «شمس» شنیدهایم و میدانیم که موجود مخصوصی است. هنوز تاآنجا که من بدانم، موضوع شمس در پژوهشها حل نشده و کسی درست نتوانسته است با اطمینان روشن کند که او چگونه کسی بوده، و این عشق فوقالعاده سوزان و طولانی و عجیب، که میشود گفت بین یک انسان با انسان دیگر، آن هم مرد با مرد، بیسابقه است، چه علت و معنائی داشته است؟ من سعی میکنم در حد توان اشاره کنم که این عشق چه چیزی بوده است.
ظاهر قضیه خیلی غیرعادی به نظر میآید و تقریباً در دنیا مورد دیگری نمیشناسیم که کسی این همه حالت سرسپردگی و بیتابی نسبت به یک فرد ابراز داشته باشد. وقتی شمس به مولانا رسید، مولانا حدود ۳۸ سال داشت. شمس ۶۰ ساله بود. افسانههای زیادی راجع به این نخستین دیدار است، و آب و تابهای زیادی به این افسانهها داده شده است.
در کتابهایی که راجع به مولوی نوشته شده، در «مناقبالعارفین» و «رساله سپهسالار» و منظومهای که پسر مولانا راجع به پدرش دارد، مطالب داستانمانندی آورده شده است که مثلا در کوچهای این دو به هم برخوردهاند. مولانا سوار بوده و شمس از راه رسیده بوده و در کاروانسرایی منزل داشته. شمس با او آغاز سخن میکند، و مولانا جواب میدهد و ربوده جاذبه کلام او میشود و چه و چه… به این موضوع پر و بال خیالی دادهاند تا آن را جذابتر کنند؛ ولی چه بسا که برخورد آنها حالت عادیتری داشته است.
آنچه مسلم است، شمس از راه میرسد، وارد شهر قونیه میشود، بعد با مولوی آشنا میشود و این آشنایی سرچشمه یک سرسپردگی عجیب و عمیق میگردد. این مرد فقیر و ناآرام که هرچندگاه در محلی سکنی میگرفته و بعد از آنجا میرفته، تندزبان، رک، تندخو، چطور شد که این پیشامد را پیش آورد؟
چند چیز را باید در نظر گرفت: یکی اینکه مولوی آماده شده بود تا تغییر مشی و تغییر جهتی در زندگی خود پدید آورد. این کار بیسابقه نیست. بین عرفای ایران با اطلاعاتی که ما داریم نظیر آن دیده شده؛ مثل سنائی، عطار، ناصرخسرو، ابراهیم ادهم که میگویند پادشاه بود و به سرش زد و یکباره همه چیز را کنار گذاشت؛ تقریباً مثل بودا و شد یک درویش پاکباخته و تمامعیار. منظور این است که این جهشهای ناگهانی در زندگی برای اینکه انسان از یک مسیر به مسیر دیگری در زندگی بیفتد، سابقه دارد و قبلاً هم بوده است. علتش ه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 