پاورپوینت کامل تاریخچه دیدگاه های مختلف در باب امید و مسائل نظری آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تاریخچه دیدگاه های مختلف در باب امید و مسائل نظری آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخچه دیدگاه های مختلف در باب امید و مسائل نظری آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخچه دیدگاه های مختلف در باب امید و مسائل نظری آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

متن پیش رو، ترجم قسمت اول و دوم مقدم کتاب فلسف امید کانت است . مؤلف در قسمت اول به طرح تاریخچ مختصری از دیدگاه های متکلمان، فلاسفه و برخی متفکران غربی دربار امید می پردازد. در این بخش هم با دیدگاه های مذهبی سنتی و معاصر دربار امید، هم دیدگاه های عقلانی صرف و هم نمونه ای از مطالعات روان شناختی دربار امید آشنا خواهیم شد.

کورتیس اچ. پیترز – ترجمه محمد حسین کرمانشاهی

متن پیش رو، ترجم قسمت اول و دوم مقدم کتاب فلسف امید کانت است . مؤلف در قسمت اول به طرح تاریخچ مختصری از دیدگاه های متکلمان، فلاسفه و برخی متفکران غربی دربار امید می پردازد. در این بخش هم با دیدگاه های مذهبی سنتی و معاصر دربار امید، هم دیدگاه های عقلانی صرف و هم نمونه ای از مطالعات روان شناختی دربار امید آشنا خواهیم شد. البته دیدگاه کانت دربار امید، موضوع بخش سوم مقاله است و لذا مؤلف در این بخش اشاره ای به آن نمی کند. مؤلف در بخش دوم مقاله شش پرسش بنیادینی را مطرح می کندکه از نظر او باید در نظریه ای جامع دربار امید، بدان پرداخته شود. پانوشت های اصلی کتاب که ذکر منابع نقل قول ها بوده اند، به دلیل محدودیت ها و انگلیسی بودن منابع، حذف گردیده اند. لیکن خود نقل قول ها همانند کتاب، با گیومه مشخص شده اند.

***

“امید” در سنت فلسفی و کلامی غرب

“امید” در سنت های پیش از قرن نوزده

حتی اگر صرفاً دیدگاه های چند متفکر اصلی را ملاک قرار دهیم، خواهیم دید که امید به صورت های بسیار مختلفی توصیف شده است. برخی آن را احساس دانسته اند و برخی فعالیت عقلانی. برخی آن را فضیلت دیده اند و برخی ضعف و یا نقص بشری. عده ای آن را پدیدطبیعی و گروهی هدیه ای از جانب خدا قلمداد کرده اند.

“امید” در عهدین، اساساً به معنای توکل و اعتماد به خدا در راستای عملی کردن برنامه اش برای بشر است. مؤلفان عهد قدیم، مفاهیمی از این دست را به معنی پناه جستن نزد خدا، ایمان قلبی به اینکه خدا به وعدخیرش عمل خواهد کرد و صبورانه منتظر آن بودن، به کار برده اند. انسان می داند که باید امیدوار باشد، چرا که خداوند به وعده هایش عمل خواهد کرد.

پولوس قدیس

λπς

(امید) را به معنی انتظار صبورانه، موقنانه و شادمانه برای رستاخیز مؤمنین و برپایی کامل حکومت خداوند دانسته است. او بر عامل اصلی امید مذهبی، یعنی رستاخیز مسیح تأکید می کند. افعال الهی منشاء و زمین امید هستند. لوقا و پطرس واژه امید را برای اشاره به انتظار حیاتی جدید در این جهان و حیات ابدی در جهان بعدی به کار برده اند.

در مقابل، نه افلاطون و نه ارسطو امید را با دین در نیامیخته اند و هر دو معتقد بودند که امید می تواند زیان بار باشد. افلاطون تعریف ساده ای از امید دارد: انتظار لذت آتی. او معتقد بود حس امیدواری، به واقع نوعی لذت با خود به همراه دارد. اما او در مورد گرایش انسان به امید، کمی محتاط بود. تلقی افلاطون این بود که افراد عموماً به چیزی امید دارند که اتفاق نخواهد افتاد؛ از دیدگاه او یکی از دلایل به خطا رفتن انسان ها این است که «امید به سادگی گمراه می کند». هرچند او در برخی دیالوگ هایش، به تأیید امیدداشتن به زندگی پس از مرگ می پردازد.

به همین منوال، مراد ارسطو از امید، انتظار یا پیش بینیِ وقوع آینده ای مطلوب است. او نشان می دهد که قابلیت انسان برای امیدداشتن، قرین توانایی او در به یادآوری است. بنابر تلقی ارسطو، انسان ها از نظر روانی دوست دارند باور کنند که آنچه بدان امید دارند، قریب الوقوع است. درحالی که آنچه از آن می ترسند، بسیار نامحتمل است و یا اصلاً وجود ندارد. بنابراین ارسطو نیز معتقد است که امید می تواند فرد را به مسیر اشتباهی بکشاند.

فلوطین، آگوستین، آکوئیناس و لوتر همگی بر ارزش امید، تأکید زیادی کرده اند. از نظر فلوطین، استعداد امید پیداکردن، یکی از مهم ترین چیزهایی است که انسان را از دیگر موجودات متمایز می کند. بر اساس نسخ سپتاجینت تورات، او داستان اینوس۱(که در زبان عبری به معنای «مرد» یا «بشر» است) را به عنوان نمایند امید مثال می زند. از دیدگاه فلوطین، نام اینوس به این دلیل به او عطا شد که ملجاء امیدش را خداوند قرارداد و «تنها مرد راستینی بود که به فرارسیدن خوبی ها باور داشت و بر امیدهای تسلی بخش [یا سودمند] راسخ ماند.» فلوطین امید را «نزدیک ترین و عزیزترین دارایی روح انسان» و اولین چیزی می دانست که «خداوند در زمین حاصل خیز روح انسان کاشته است». او امید را اشتیاقی به خوبی ها و آن چیزی وصف می کند که انسان را به انجام اعمال مهم و ارزشمند وامی دارد. او می نویسد امید «سرچشمرودهایی است که در آنها جاری می شویم». فلوطین اگرچه منفعت، شکوه، برکات و شادکامی حاصل از امید را از آنجا که مردم را به سمت درست کاری سوق می دهند، ارزشمند می داند اما تأکید می کند که والاترین امید، همانی است که در مثال اینوس ذکر شد: «امید و انتظار کسب خیر از خدای بخشندیکتا». او می نویسد «هرگز نباید آنی که به خدا امید ندارد را انسان پنداشت».

آگوستین نیز امیدی را ارج می نهد که معطوف به خداوند باشد. او امید را شرط انسان بودن نمی دانست، اما بر این باور بود که امید یکی از سه بُعد ضروری زندگی خوب است (دو مورد دیگر ایمان و عشق است). او معتقد بود که ایمان مسیحی معطوف به سعادت کاملی است که در حیات بعدی نصیب انسان می گردد؛ سعادتی که ناشی از حضور در پیشگاه خداوند است. این امید است که شخص را قادر می سازد رنج های زندگی دنیوی را تحمل کند. از آنجا که متعلَق این امید، سعادت در جهانی دیگر است، زندگی این جهانی هر قدر هم خوب یا بد باشد، تأثیری بر آن نخواهد گذاشت.

توماس آکوئیناس نیز اهمیت مشابهی برای امید مؤمنانه۲ قائل است. او آن را «فضیلتی الهی» می نامد؛ زیرا نقش محوری در زندگی مسیحی دارد و خدا، هم علت و هم مقصود آن است. از نظر او امید تماماً معطوف به سعادت است، اما امید مؤمنانه معطوف به سعادتی فوق مادی است. هدف نهائی امید مؤمنانه، ابتهاج ناشی از اتحاد با خداوند است. او امید را از پدیده های مشابه آن تفکیک می کند؛ بدین صورت که متعلَق امید، چیزی مطلوب است (بر خلاف ترس۳)، چیزی در آینده است (بر خلاف لذت۴)، صرفاً خوش آیند نیست و با دشواری همراه است (بر خلاف آرزو۵) و رخ دادن آن محتمل و ممکن است (بر خلاف ناامیدی۶).

او امید فی نفسه را به عنوان پیگیری موقنان چنین هدفی توصیف می کند. امید از نظر او هم می تواند نفسانی باشد (حتی حیوانات هم می توانند امیدهای بسیطی داشته باشند) هم عقلانی. امید،  مشخصاً امید مؤمنانه، می تواند فرد را در راستای عمل مطابق با فضیلت و تقوی سوق دهد.

لوتر نیز معتقد بود که امید معنوی ناشی از والاترین فضیلت است. لیکن تأکید او بر نقش مهمی است که امید در راستای تحمل صبوران دردها و رنج های زندگی ایفا می کند. او می نویسد: «برای آنان که به وعد خداوند باور دارند و بر آن پایبندند، این دنیا تحیرگاهی است که امید به یک زندگی مطلوب پیش رو، ایشان را در آن پایدار نگه می دارد». او در حقیقت امید را «دل گرمی معنوی» تعریف می کند. از نظر او امید مسیحی، صرفاً معطوف به لذات بدنی در بهشت نیست، بلکه ناظر به تجرب کامل عدالت و بخشایش ابدی است. او تأکید می کند که امید را خداوند به وجود آورده و موهبتی است از سر رحمت. در نقط مقابلِ این تفسیرهای مذهبی از امید، تعدادی از فلاسف اوایل دوران مدرن مانند هابز، لاک و هیوم، فهمی روان شناسانه و مقیَدتر از امید داشتند. هابز معتقد بود امید به صورت ساده عبارت است از میل و اشتیاق به یک چیز خاص، به همراه این عقیده که می توان آن چیز را به دست آورد. لاک امید را قرین با نوع خاصی از لذت می داند: امید آن احساس لذت روانی است که هر کسی درون خودش می یابد؛ لذتی منبعث از تصور خوشی ای که احتمال می دهد در آینده نصیب او شود، و این خوشی ناشی از آن چیزی است که قابلیت دل شاد کردن او را دارد.

هیوم امید را احساسی می داند که مستقیماً از تجربدرد یا لذت برمی خیزد. او در تبیین این احساس می گوید:

«روان انسان به واسط یک غریز ذاتی، تمایل دارد تا خود را با خوبی پیوند دهد و از بدی اجتناب کند، هرچند این خوبی و بدی صرفاً در ذهن باشند و رخ دادن شان به زمان نامشخصی در آینده موکول باشد.»

او امید را احساسی می داند که وقتی فرد درباره رویدادی لذت بخش در آینده می اندیشد، برانگیخته می شود. رویدادی که رخ دادنش قطعی نیست، اما محال هم نیست.

دکارت و اسپینوزا نیز امید را در قالبی طبیعت گرایانه و روان شناختی تبیین می کنند. البته اسپینوزا آن را پدید پیچیده تری می داند. از نظر دکارت امید وقتی ایجاد می شود که فرد هم به اکتساب خیری یا دفع شری تمایل دارد و هم آن را شدنی و محتمل می داند. به عقید اسپینوزا «امید چیزی نیست جز یک لذت لغزنده[لذتی مقرون با ناراحتی] که برخواسته از تصور یک چیز در آینده یا گذشته است که مطمئن نیستیم چه پیامدهایی در پی داشته باشد». امید همواره با مقداری ترس همراه است؛ ترس از اتفاق نیفتادنِ آنچه به آن امید داریم. اما از آنجا که «هر اتفاقی بالضروره نیازمند عللی است که تا آن علل محقق نشوند، آن اتفاق هم رخ نمی دهد» امید داشتن حاصل جهل انسان و باوری اشتباه است. فردی که با دلیل و منطق زندگی می کند، از امید بستن اجتناب می کند؛ چرا که او به دنبال زندگی بر اساس علم است و از شک و گمان دوری می کند.

لایبنیتز اگرچه به صورت خاص به مفهوم امید نپرداخته و هیچ کوششی برای تبیین آن نکرده، اما در یکی از دیالوگ هایش اهمیت آن را گوشزد نموده و آن را با اعتقاد به عدالت خداوند، قرین دانسته. او از فرد باسوادی به نام پولیدور سخن می گوید که نسبت به زندگی بی اعتنا است؛ چرا که می تواند نواقص انسان ها و کاذب بودن امیدشان به اینکه تا ابد زندگی خواهند کرد را ببیند. اما تئوفیل موفق می شود او را متقاعد کند که این جهان اگرچه در ظاهر با شرور و کاستی هایی همراه است، لیکن بهترین جهان ممکن است. در نتیج چنین باوری، پولیدور از بی تفاوتی و ناامیدی نجات پیدا کرده و به انجام فعالیت های سودمند، شوق و انگیزه می یابد. لایبنیتز در این دیالوگ معتقد است فردی که به دلیل زشتی های این جهان به ناامیدی رسیده، انگیز شرکت در فعالیت های ارزشمند را از دست می دهد. اگر انسان یقین نداشته باشد که همه چیز در این جهان به درستی توسط خدایی خیرخواه مقدر شده، انگیزه ای برایش باقی نمی ماند که برای رسیدن به مطلوبی تلاش کند یا انتظار داشته باشد در جهان دیگری به آن برسد.

متفکرانی در قرن هجدهم بوده اند که اگرچه تلاشی جهت بررسی ماهیت امید به عمل نیاوردند، توصیفات و شرح های دقیقی از مطلوب ها و بنیان های امیدِ به پیشرفت بشر در این جهان ارائه دادند. قدیس پیر۷، آنه رابرت تارگو۸، گاتهولد لسینگ۹ و آنتونی نیکلاس دی کندرا۱۰ همگی دیدگاه خوش بینانه ای از آیند بشری ارائه دادند. قدیس پیر برنامه های مشخصی جهت اصلاح در دولت، اقتصاد، نظام مالی و آموزش و پرورش تهیه کرد (مهم ترین پیشنهاد او این بود که اتحادی از دولت ها شکل بگیرد تا برای رفع اختلافات، دیگر نیازی به جنگ نباشد). اما در بن و بنیان این برنامه ها، این اعتقاد قرار داشت که بشریت در حال پیشرفت در حیط دانش و حکومت است. او اظهار داشت که پیشرفت بشریت، قرین پیشرفت آحاد انسان هاست و تنها در این زمان است که بشر خواهد توانست از دوران طفولیت عقلانی خود خارج شود. از نظر او بزرگ ترین مانع پیشرفت، جنگ ها، خرافه پرستی و حسادت رهبران ملت ها به یکدیگر است.

تارگو با تحلیلی که از توانایی های ویژ انسان ارائه می دهد، از مثبت اندیشی خود دفاع می کند. از نظر او توانایی انسان در آموختن تجربه های جدید، به علاو قابلیت انتقال دانش از راه زبان به نسل های بعد، پیشرفت بشر را تضمین می کند.

لسینگ تأکید می کند که بشریت بی شک پیشرفت خواهد کرد. انسان ها به جایی خواهند رسید که کار خوب را صرفاً به این دلیل انجام می دهند که کارِ خوب است. آنچه این پیش بینی را در نظر لسینگ قطعی می کند، قوه تعقل، قابلیت یادگیری و اراد خودمختار انسان است. او می نویسد: «نه! آن روز خواهد آمد! آن روز یقیناً خواهد آمد! دوران کمال، زمانه ای که انسان ها… کار درست را انجام می دهند، چون که آن کار درست است».

اثر مهم دی کندرا انگاره ای برای تصویر تاریخی پیشرفت ذهن بشر در سال ۱۷۹۴منتشر شد (یعنی تنها یک سال پس از کتاب دین در محدودعقل تنهای کانت که منبع اصلی دیدگاه های او در باب امید است). دی کندرا نقش «امیدها»یی خاص در پیشرفت بشر را این طور شرح می دهد:

«امیدهای ما برای وضعیت آیندنسل بشر را می توان ذیل سه عنوان مهم دسته بندی کرد: از بین رفتن نابرابری میان ملت ها، گسترش برابری درون هر ملت و کمال حقیقی بشریت.»

دی کندرا این اهداف را صرفاً رؤیاها و آرزوهای بشر نمی دانست. او کاملاً انتظار داشت بشر به اینها دست یابد؛ چراکه مطالعه تاریخ نشان می دهد ما تا به همین جا چقدر جلو آمدیم و همچنین عقلانیت بشر، پیشرفت های بعدی را تضمین می کند. دی کندرا امید را انتظاری یقینی و عقلانی می دانست که بر پای تجرب ما از گذشته و بر درک ما از انسان و جهان بنا شده است. آنچه بشر در طول تاریخ بدان خواهد رسید، مسحور کننده است.

“امید” در سنت های قرون نوزده و بیست

“امید” طی دو قرن گذشته در بسیاری از مکتوبات مورد توجه قرارگرفته است. افرادی که در این بخش به آراءشان اشاره می شود، اگرچه تنها گزیده ای از تمام افرادی هستند که به این موضوع پرداختند، لیکن معرف دیدگاه های اصلی و نظام های فکری مختلف اند. نه هگل و نه مارکس، هیچ کدام نظام فکری شان را بر حسب امید تبیین نکردند و بلکه هر دو به نقد امید مسیحی پرداختند. با این حال هر دو کوشیدند تا چگونگی وقوع اشکال مختلف پیشرفت را نشان دهند. نظام آنها دربردارند حدی از خوش بینی است. بنابر دیدگاه هگل، جریان دیالکتیک اجازه می دهد اضداد و نواقص در هر “لحظه” یا مرحل به خصوص از توسع خودآگاهی وجود داشته باشند تا بتوانند همدیگر را خنثی کرده، پیدایش مرحل جدید و فراگیرتر را ممکن سازند. فرآیند دیالکتیک، توسعه و پیشرفت را ممکن می سازند. اما اگرچه نیرویی از امید در نظام هگل جریان دارد، او نوع مشخصی از امید، یعنی امید مسیحی، را شدیداً نقد می کند. او این امید را یکی از صورت های «خودآگاهی ناخشنود» در نظر می گیرد. این «لحظه»ی به خصوص در فرآیند توسع خودآگاهی، شدیداً شاخه شاخه است. با این حال، این جزئی از جهان متغیر و حادث است که بر قلمرو فرضی و ثابت متمرکز است و در نتیجه، از درون انشعاب یافته است. این انشعاب هیچ گاه از بین نمی رود، لذا کسی که امید می ورزد، هیچ گاه به رضایت خاطر نمی رسد. خودآگاهی همواره در تضاد با خویش و بنابراین ناخشنود خواهد ماند.

مارکس معتقد است که برهم کنش های دیالکتیکی درون قلمروی اقتصاد، به علاو تضادهای اجتماعی ناشی از آن، بشر را به سمت نظام های اقتصادی-اجتماعی جدید و در نهایت، به سمت جامعه ای بدون تضاد طبقاتی حرکت می دهد. درک مناسبی از دینامیزم تاریخ، می توانست از این امید به آینده پشتیبانی کند. اما مارکس هم مانند هگل تلاش می کرد نظامش را متقن و علمی و خالی از رؤیاها و تصورات خیال پردازانه پی ریزی کند. بنابر این او شدیداً منتقد امید مؤمنانه بود. امیدی که اضطراب های حقیقی مردم را آشکار کرده و تلاش می کند آنها را فروبنشاند، اما برای این کار تنها تخیلاتی در مورد جهانی دیگر ارائه می دهد. او بر این باور بود که یک رویکرد واقع گرایانه و علمی به مسائل و مشکلات بشر، مستلزم از بین رفتن امید واهی به دین است: «منسوخ شدن دین که آورند سعادت متوهمانه برای انسان هاست، شرط لازم رسیدن به سعادت حقیقی است».

متفکران فراوانی امید را بر شالود پیشرفت های علوم مدرن بنا کردند. جولیان هاکسلی اذعان می داشت که در طی جریان تکامل، دنیای موجودات زنده به نقطه ای رسیده است که یکی از محصولاتش، یعنی انسان، می تواند آگاهانه به مطالعه و جهت دهی این جریان بپردازد. او شورمندانه اظهار می دارد: «سرنوشت ما را مأمور و گماشت فرآیند تکامل در این سیاره قرار داده است؛ بدان معنا که وسیله درک امکان های جدیدِ پیش روی آن باشیم». او حتی خواستار دین جدیدی بر پای علم و انسان گرایی شد تا بدین وسیله بشر بتواند به نهایت ادراک نسبت به نقش خویش به عنوان مأمور و گماشت جریان تکامل نائل آید. او معتقد بود مسیرهای پیش روی فرآیند تکامل، حقیقتاً نامحدودند و لذا با امید زیادی به آینده می نگریست.

پیرس بیان داشت که امید، پیش نیازی اکیداً ضروری برای پیشرفت دانش است. از نظر او کاوش های عقلانی، بر این پیش فرض استوارند که جامعه انسانی در مسیر اهداف عقلانی اش، به سمت موفقیت پیش می رود. او بر بداهت «امید به پیشروی نامحدود تکاپوی عقلانی» اشاره کرده و آن را یکی از سه «گرایش درونی» می داند که «لازمقطعی منطق» است. منظور او از «گرایش درونی» دانستن امید، این است که (امید) یک تمایل یا انتظار است و نه یک عقیده یا آگاهی که دلایل عقلانی داشته باشد. اما در مسیر توسع عقلانی برای آنکه یک جامع علم محور از عقل استفاده کند، امید اگرچه مبنایی مستدل ندارد، شرطی لازم است. این امید به همان میزان برای دانش، بنیادین است که امید مؤمنانه برای ایمان و مذهب.

میل نیز همانند پیرس بر این باور بود که امید می تواند سودمند باشد، اما تأکید او بیشتر بر اهمیت آن در خودسازی فردی بود. او امید را با قو خیال قرین می دانست و معتقد بود تنها ملاک ارزش گذاری افکاری که یک فرد در خیال خود می پروراند (مثلاً تفکر درباره زندگی پس از مرگ) فاید عملی آنها است. اگرچه او در مقاله ای می نویسد که به نظرش می توان ثروتمند بود و بهترین زندگی ها را داشت و در عین حال امید هم نداشت، لیکن در نوشته های بعدی اش استدلال می کند که «اثر مثبت چنین امیدی غیرقابل انکار است».

کرکگارد، هیدگر و مارسل اگرچه اختلاف نظرهایی جدی داشتند، اما هر سه امید را بُعد مهمی از وجود انسان دانسته اند. در دو اثری که کرکگارد با نام مستعار منتشر کرده، نظر خیلی مثبتی درباره امید ابراز نکرده. کاراکتر جمال پرست جوان او در بخش اول کتاب این یا آن، امید را به عنوان «ناخدای کشتی بی ایمانی» تقبیح می کند؛ چراکه تمرکز فرد را مختل کرده و بنابراین او را از یک زندگی خلاقانه و هنرمندانه (که هردو نیازمند توجه منظم می باشند) دور می سازد. کرکگارد همچنین در کتاب تکرار امید را «دوشیزه فریبنده ای که از بین انگشتان سر می خورد» و «میوه ای دلربا» توصیف می کند. اینکه انسان تمام توجهش به حال باشد و در زمان حال زندگی کند، خیلی بهتر است

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.