پاورپوینت کامل سدره و طوبی ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سدره و طوبی ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سدره و طوبی ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سدره و طوبی ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

در باغ بهشت دو درخت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند: یکی درخت سدره و دیگری درخت طوبی. درخت طوبی سایه بسیار گسترده‌ای دارد و درخت سدره بسیار بلند و زیباست. [از منظر نمادشناسی می‌توان گفت] درخت سدره نماد آزادی است و درخت طوبی نماد امنیت و آرامش.

آزادی و امنیت

در باغ بهشت دو درخت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند: یکی درخت سدره و دیگری درخت طوبی. درخت طوبی سایه بسیار گسترده‌ای دارد و درخت سدره بسیار بلند و زیباست. [از منظر نمادشناسی می‌توان گفت] درخت سدره نماد آزادی است و درخت طوبی نماد امنیت و آرامش. سدره با اینکه سایه‌ آرامش‌بخش طوبی را ندارد، مقامش از طوبی بالا‌تراست. این شاید ناظر به این حقیقت است که مقام آزادی بالا‌تر از امنیت و آرامش است که به آن «بهشت نعیم» می‌گویند. برای رسیدن به سدره باید از طوبی گذشت. معنی کاربردی گذشتن از طوبی این است که باید اول به امنیت رسید و بعد قدری از این امنیت را خرج آزادی کرد. در اواخر دوره تجددگرایی (یعنی بعد از جنگ دوم جهانی) مردم آنقدر شیفته رفاه نسبی و امنیت اجتماعی شدند که مانند دکتر فاوست [در اثر گوته،] روح آزادشان را به خاطر آن فروختند. ‏

اریک فروم در کتاب «گریز از آزادی» این واقعیت را شرح می‌دهد که تا انسان معنی آزادی و امنیت را نفهمیده باشد، به هیچ‌کدام

ـ علی‌الخصوص به آزادی ـ نخواهد رسید. درک امنیت و آزادی احتیاج به رشد دارد و رشد افراد جامعه، مستلزم فرهنگ غنی و پویاست. فرهنگ مثل خاکی است که درخت روح انسانی در آن ریشه دارد و برای رشدش از آن تغذیه می‌کند. یکی از خاکهای غنی، فرهنگ عرفانی شرق است. هدف اصلی عرفان این است که انسان را به چنان رشدی برساند که امنیت را ابتدا در در درون خود بیابد و بعد در نظام سیاسی. ‌مصیبت جنگ جهانی دوم در اینجاست که مردم آلمان و ایتالیا به خاطر نداشتن احساس امنیت درونی، فاشیسم را سر کار آوردند و تصور می‌کردند که به ازای از دست دادن قدری از آزادی‌شان، هیتلر و موسولینی می‌توانند در جامعه ایجاد رفاه و امنیت کنند. هیتلر و موسولینی در ابتدا با قدرتی که کسب کرده بودند، تا حدی رفاه و امنیت نسبی به مردم دادند، ولی در نهایت باعث مرگ میلیون‌ها آلمانی و ایتالیایی شدند. ‏

‏ آمریکایی‌ها نیز در نیمه اول سالهای ۱۹۵۰ با دستهای خود یک رژیم فاشیستی به وجود آوردند که که به آن مک‌کارتیسم (‏

McCarthyism

‏) می‌گویند. در این دوره هزاران آمریکایی به بهانه ارتباط با احزاب کمونیست، محاکمه می‌شدند و کارشان را از دست می‌دادند و اسمشان در فهرست سیاه قرار می‌گرفت و هیچ‌ کارفرمایی جرأت نمی‌کرد به آنها کار بدهد. هنوز هم بسیاری از مردم دنیا وقتی یک باد مخالف می‌وزد، به دامن فاشیست‌ها پناه می‌برند و آزادی را با دست خود به آنها تقدیم می‌کنند. ‏

اریک فروم ـ روان‌شناسن معروف سالهای ۱۹۴۰ ـ این پدیده را «گریز از آزادی» می‌نامد و ریشه‌اش را در نداشتن امنیت درونی می‌داند. امنیت درونی در افراد یک جامعه، تنها با برخورداری از فرهنگ پویا ایجاد می‌شود. فرهنگ‌ها خیلی آرام رشد می‌کنند و گاه نیز سیر قهقرایی دارند. برای رسیدن به آزادی، باید کار فرهنگی کرد و آن را پیش برد. فرهنگ پویا هم امنیت به مردم می‌دهد، هم آزادی. امنیت از این جهت که بین افراد جامعه پیوند برقرار می‌کند و این ارتباط، هم احساس و هم واقعیت امنیت را زیاد می‌کند. از طرفی ارتباط فرهنگی نباید دست و پاگیر باشد، بلکه باید به افراد جامعه یاری کند تا احساس آزادی کنند نه قید و بند. تضاد بین آزادی و بند را، «عشق» حل می‌کند. عشق خود ثمره یا معنی فرهنگ پویاست. فرهنگ پویا ارتباطاتش بر مبنای عشق است نه زور. ‏

عشق معنی رسومات است و اگر رسومات از عشق خالی باشند، بی‌معنی می‌شوند؛ مثلا معنی دست دادن این است که: من به تو اعتماد دارم و دستم به قبضه شمشیرم یا اسلحه کمری‌ام نیست. تنها عشق می‌تواند ضامن این اعتماد باشد؛ بنابراین معنی دست دادن آن است که من‌ تو را دوست دارم و براساس این دوستی، به تو اعتماد می‌کنم. دست دادن غربی‌ها با یک دست است و معنی‌اش این است که صد درصد اعتماد ندارم، یک دستم را به عنوان دوستی دراز می‌کنم و دست دیگرم بر روی اسلحه است! دست دادن شرقی‌ها با دو دست است، به این معنی که من صد درصد به دوستی‌مان اعتماد دارم، به طوری که لازم نیست دستی بر اسلحه داشته باشم. امروز دست دادن یک رسم است و ارتباط زیادی با معنایش ندارد. ما ایرانی‌ها معنی دست دادن شرقی را درک نمی‌کردیم، بنابراین در دوره تجددگرایی به تقلید اروپایی‌ها سنت خود را کنار گذاشتیم و سنت دست دادن غربی‌ها را یاد گرفتیم. یاد‌گیری در فرهنگ اشکالی ندارد، ولی این یاد‌گیری باید در جهت بهبود باشد نه صرف تقلید. ‏

فرهنگ باید زنده و پویا باشد؛ یعنی با تحولات زمان خود همراهی کند. آنچه ما به عنوان «فرهنگ سنتی» از آن یاد می‌کنیم، البته باید حفظ شود؛ ولی به آن خاطر که زیربنای یک فرهنگ پویا باشد نه جایگزین آن. «فرهنگ» در لغت یعنی بالا آمدن و رها شدن، مانند یک گیاه که در بهار سر از زمین بیرون می‌آورد و به طرف بالا رشد می‌کند و شاخه‌هایش از بند خاک آزاد می‌شوند و می‌تواند در باد برقصند. در زبان‌های اروپایی نیز لغت کولتور (‏

culture

‏) که به معنی فرهنگ است، به معنی «کشت» نیز هست. درخت هرچه ریشه محکم‌تری داشته باشد، بیشتر قد می‌کشد. ریشه‌های محکم فرهنگی به درخت آزادی استحکام می‌بخشند. ریشه درخت فرهنگ، امنیت است و شاخه‌هایش آزادی. درخت فرهنگ هم از زمین تغذیه می‌کند و هم از آسمان؛ بنابراین ارتباط زمین و آسمان یا عالی و دانی و به تعبیر عرفانی «خرابات و سماوات» لازمه فرهنگ پویا و بامعناست. ‏

امنیت به ما استواری می‌دهد و قصر آزادی بر این استواری بنا می‌شود؛ ولی از آنجا که امنیت کامل‌شدنی نیست، باید «توکل» داشت و توکل در آزادی کسب می‌شود. توکل یعنی نداشتن ‌ترس از بروز حوادث ناشناخته و این عدم‌ ترس، تنها از عشق حاصل می‌شود. انسان عاشق نمی‌‌ترسد و بنابراین به خود اجازه می‌دهد که آزاد باشد. متأسفانه عده‌ای عشق را با نیاز تعریف می‌کنند و می‌گویند که عاشق به معشوق نیاز دارد و تنها در معشوق احساس امنیت می‌کند. روابط ظاهراً عاشقانه‌ای که مبتنی بر نیاز به امنیت هستند، مطابق نظر اریک فروم یک نوع بیماری روحی هستند نه عشق. ‏

شجاعت روحی

افرادی که نمی‌‌توانند به امنیت درونی برسند، برای کسب امنیت به دیگری احتیاج دارند و برای رفع این احتیاج گاه به آغوش فاشیسم پناه می‌برند و گاه به آغوش رابطه عاشقانه که در واقع نوعی فاشیسم عشقی است. مطابق نظر اریک فروم، تنها انسان آزاد می‌تواند به معنی واقعی کلمه عاشق باشد. بسیاری مردم از ‌ترس به آغوش عشق پناه می‌برند، ‌ترس از تنهایی. انسانی که از تنهایی می‌ترسد، در ‌واقع از خودش می‌ترسد و باید اول با خودش آشتی کند و بعد به دنبال معشوق بگردد. بسیاری از روابط عاشق و معشوقی در واقع نوعی رابطه سلطه‌گر و سلطه‌پذیر است. آن‌ که ضعیف‌تر است، در پی منبع قدرتی می‌گردد تا در او احساس امنیت کند و آن که قدرت بیشتری دارد، مطلوبش انسان ضعیفی است که با او سلطه‌گری خود را ارضا کند. این نوع روابط به غلط عشق نامیده می‌شود و در واقع نوعی بیماری است. عشق واقعی از‌ ترس و احتیاج زاییده نمی‌‌شود. ‏

در افسانه «لیلی و مجنون» می‌بینیم که مجنون از شیر و گرگ و پلنگ نمی‌‌ترسد و آنها هم آسیبی به او نمی‌رسانند. در عرفان نیز یکی از نشانه‌های عشق، شجاعت است. عطار در منطق‌الطیر عشق را بری از ضعف و ‌ترس می‌داند. هدهد وقتی پرندگان را به سفر عشق دعوت می‌کند، به آنها می‌گوید که باید از هیچ چیز حتی از مرگ نترسند. ‏

هدهد رهبر چنین گفت آن زمان

کان که عاشق شد، نیندیشد ز جان

زانکه نبوَد در چنین عالی‌مقام

از ضعیفان این روش هرگز تمام

حال بحث در این است که آیا انسان ابتدا عاشق می‌شود و عشق ‌ترس را از او دور می‌کند یا اینکه ابتدا با ‌ترس مبارزه می‌کند و بعد پذیرای عشق می‌گردد؟ حقیقت این است که عشق و امنیت درونی مفاهیم مطلقی نیستند. ابتدا انسان کمی با ‌ترس مبارزه می‌کند و در نتیجه مستعد عشق می‌شود. وقتی که عشقی مطابق استعدادش در او پدید آمد، این عشق انگیزه‌ای می‌شود تا عاشق بر روی خودش بیشتر کار کند و به امنیت درونی بالا‌تری برسد و با این رشد، مستعد درجه بالاتری از عشق گردد. نباید تصور کرد که عشق کامل ناگهان از آسمان به دل عاشق وارد می‌شود. ظهور عشق ممکن است که ناگهانی باشد، ولی کسب استعداد عشق به‌تدریج رخ می‌دهد و بزرگی عشق متناسب با بزرگی انسان است. انسان‌های رشدنیافته عشقشان هم فاقد رشد است (مانند عشق اتللو).

به دنبال امنیت خارجی رفتن بسیار خوب است؛ ولی توجه بیش از حد به امنیت، نشان ‌ترس است و‌ ترس (که حاکی از عدم امنیت درونی است) با عشق و آزادی جور درنمی‌آید. عاشق باید از خانه امن خود بیرون بیاید و از اینکه قدری از امنیت دور شود، نترسد. انسان تا کودک است، امنیت کامل را در کنار مادر می‌یابد. رشد روحی کودک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.