پاورپوینت کامل شاگردِ خلف! ۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شاگردِ خلف! ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شاگردِ خلف! ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شاگردِ خلف! ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

آخر هم معلوم نشد که تار را از دوستش گرفته یا خودش خریده بود. ‍هرچه بود که او شب‌های زیادی برای خودش دور از چشم پدر تار می‌زد و شعرهای حافظ و مولانا را هم زیر لب زمزمه می‌کرد.

آخر هم معلوم نشد که تار را از دوستش گرفته یا خودش خریده بود. ‍هرچه بود که او شب‌های زیادی برای خودش دور از چشم پدر تار می‌زد و شعرهای حافظ و مولانا را هم زیر لب زمزمه می‌کرد. روزی یکی از ساخته‌های نیمه‌کاره خودش را با ذوق و شوق فراوانی برد پیش استاد و شروع کرد به نواختن و خواندن. کارش که تمام شد استاد خنده‌ای بر لب زد و گفت: «آفرین پسرجان ندیده بودم که کسی دور از چشم کار کند و به این خوبی از آب دربیاد!» مهدی چندباری برای مجالس کوچک دعوت شد و رفت اما پدرش خبر نداشت. اگر هم بعضی وقت‌ها می‌فهمید به روی خودش نمی‌آورد یا فقط اخم کوچکی می‌کرد. اما کار پسر دیگر داشت از یکی دو مجلس فراتر می‌رفت که پدرش او را نهیب زد و خواست که دیگر ادامه ندهد.

ظهرِ یک روز جمعه که آفتابِ داغ در گرمایِ تابستان بیداد می‌کرد، پدر، مهدی را صدا زد و شروع کرد شمرده ‌شمرده و آرام‌آرام حرف زدن. مهدی هم می‌دانست که پدر می‌خواهد چه بگوید. سرش را پایین انداخت و گوش‌هایش را تیز کرد سمتِ دهانِ پدر. پدر هم جوری صحبت می‌کرد که یک ‌وقت توی ذوق پسرش نخورد. شروع کرد به نصیحت کردن. برایش دلایل می‌آورد و به‌ آرامی می‌گفت: «پدر جان تو جوانی و غافلی، نمی‌دانی، نمی‌فهمی، عاقبت کار را نمی‌بینی. من خیرخواه و پدر دلسوز تو هستم هر کس به دنبال این هنر برود عاقبت خوشی ندارد.» بعد پدر لحنش را تند کرد: «همون استادها رو ببین، ببین که چه زندگی پریشان و آشفته و روزگار بی‌سر و سامانی دارن!» او بی‌وقفه حرف می‌زد و مهدی هم س

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.