پاورپوینت کامل اصلاح نظام اداری و آموزشی ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اصلاح نظام اداری و آموزشی ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اصلاح نظام اداری و آموزشی ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اصلاح نظام اداری و آموزشی ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

۵ـ مردمان در هر زمان عالمی دارند که در آن برای زندگی مطلوب و رسیدن به غایات کم و بیش معیّن با هماهنگی می‌کوشند. عالم زمان و فضای وحدت و یگانگی و دمسازی و همزبانی آدمیان است.

۵ـ مردمان در هر زمان عالمی دارند که در آن برای زندگی مطلوب و رسیدن به غایات کم و بیش معیّن با هماهنگی می‌کوشند. عالم زمان و فضای وحدت و یگانگی و دمسازی و همزبانی آدمیان است. آدمیان وقتی فرد و تنها باشند و در عالمی شرکت نداشته باشند، هرچند هوش و دانش داشته باشند، کارشان با کار دیگران هماهنگ نیست و مکمل کارهای دیگر نمی‌شود. از کارمندی که استخدام می‌شود تا وجه معاشش فراهم شود و لقمه نانی به دست آورد یا سازمانی که کارمند استخدام می‌کند تا ردیف‌های استخدامش پر و بودجه‌اش مصرف شود، یا درخواست اشخاص را اجابت کرده باشد (و البته گاهی برای محول کردن کار و جایی که کارمند در آن مشغول شود، به تکلّف دچار می‌شود)، توقع بیش از حد نباید داشت. در چنین وضعی کارمند وقت می‌گذراند؛ سازمان هم چه بسا هر روز پرحجم‌تر و ناتوان‌تر و بی‌حاصل‌تر شود.

این درد سازمان را علم مدیریت نمی‌تواند درمان کند؛ زیرا مسئله این نیست که آیا نظم و قاعده مدیریت، درست اجرا می‌شود یا نمی‌شود و شاید اصلا نظم و قاعده علمی را نتوان اجرا کرد. اکنون مگر می‌شود نصف کارمندان دولت را از کار بیکار کرد و دکان یک سازمان صنعتی را که کالای بد تولید می‌کند و زیان می‌دهد، بست؟ در چنین سازمانی را که ببندند، یکی از آثارش این است که حداقل نان دههاهزار نفر آجر می‌شود. عذر کارمندان را هم که نمی‌توان خواست و آیا رواست که برای دانشگاه‌هایی که در رشته‌های معتبر علمی فارغ‌التحصیل‌های خوب تربیت می‌کنند، به این عنوان که تعدادی از آنها به خارج می‌روند و در آنجا می‌مانند و غنیمتی برای کشورهای توسعه‌یافته‌اند، محدودیت ایجاد کرد؟

اکنون در سازمان‌های اداری دولتی ما شاید در حدود نیمی از کارمندان زائد باشند. نیمی از این نیم هم برای کاری که استخدام شده‌اند، صلاحیت کافی ندارند و آن تعداد بقیه هم اگر توانایی کار و ادای وظیفه مقرر را داشته باشند، شرایط کار چنان‌که باید، برایشان فراهم و مهیا نیست! سازمان برنامه تا چندی پیش پر از آدمهای تحصیلکرده و فهیم و کارشناس در کار اقتصاد و تکنولوژی و فرهنگ و آموزش بود؛ ولی تا کنون حتی ما یک برنامه توسعه هماهنگ که در آن آثار و عوارض اجرای طرحها و تصمیم‌ها محاسبه شده باشد، نداشته‌ایم. ما می‌دیدیم کشورمان در حال خشک‌شدن است و خشک‌شدن را پیش‌بینی نمی‌کردیم؛ سد می‌ساختیم و حساب نمی‌کردیم که چگونه شرایط آب و هوای کشور را برهم می‌زنیم و آبادی‌ها را از میان می‌بریم و با این تکنولوژی توسعه‌یافته‌مان، اندک آبی را که داریم، تلف می‌کنیم! اکنون هم نگران مشکلات آینده نیستیم و اگر بودیم، کارهای آسان و دشوار را یکی نمی‌دانستیم و توقع رفع دشواری‌ها در ظرف زمان کوتاه نداشتیم. این غفلت، غفلت دولت و حکومت نیست. حکومت گرفتار مسائل سیاست و فرهنگ است و فکر و ذکری جز سیاست نمی‌تواند داشته باشد و به‌خصوص وقتی دولت و حکومت گرفتار جنگ روانی است و هر روز باید در محکمه‌ای از خود دفاع کند، توقعی از آن نمی‌توان و نباید داشت. وانگهی شاید در قدرت و توان حکومت و دولت نباشد که رأسا همه کارها را به صلاح آرد؛ زیرا هر اصلاحی و از جمله اصلاح اداری و آموزشی موکول به فراهم شدن شرایط است و شرط اول اینکه تا خودآگاهی در جامعه به وجود نیاید، اقدام و کار مؤثری نمی‌توان کرد و هم اکنون هنوز نشانه‌های این خودآگاهی ـ اگر از بارقه‌ها و آثار موضعی چشم بپوشیم ـ پیدا نیست.

مدیریت امروز بی‌فردا

۶ـ ما از این معنی که مدیریت، مدیریت امروز برای فرداست، بسیار دوریم. سخن ماکس وبر را به یاد آوریم که بوروکراسی را مثال و تجسم «خرد تجدد» می‌دانست و این خرد یعنی خردی که فردا را باید بسازد، در طی دو سه قرن اخیر کم و بیش در کار ساختن و ویران‌کردن بوده است و اگر اخیرا در مدیریت نظام تجدد بحران راه یافته است، از آن روست که فردا دارد به امروز تکراری و مکرر که جوهر اصلی‌اش «مصرف» است، تبدیل می‌شود و به این جهت زمان، زمان مدیریت امروز بی‌فردا و تکرار هر روزی کارهاست. این مدیریت دیگر سازنده فردا نیست، بلکه رفتن به فضای مجازی و زندگی در قلمرو حکومت مطلقه تکنیک است.

اشاره شد که مدیریت و حتی دولت در این میان چندان مقصر نیست. وقتی در کشوری۱۰ برابر کشورهای توسعه‌یافته انرژی مصرف می‌شود، آن کشور با آینده چه نسبت دارد و مدیریت آب و برق و نفت و گاز و دیگر منابع انرژی‌اش چه می‌تواند بکند و چه باید بکند؟ با سختگیری و تخویف و تهدید که مردم را نمی‌توان به مصرف درست فراخواند (این عیب مردم نیست، بلکه خو نگرفتن با رسم و راه و آداب زندگی در زمان حکومت تکنیک است).

مشکلاتی که بر اثر توسعه ناهماهنگ و شکسته بسته پدید آمده است، جز با سامان‌یافتن توسعه رفع نمی‌شود. مدیریت هم شأنی از توسعه است. چنان‌که اگر سامان داشته باشد، سامانش حاکی از سامان توسعه است و اگر نداشته باشد، باید خللی در کار توسعه وجود داشته باشد. به شئون دیگر توسعه هم که نظر می‌کنیم، وقتی ناهماهنگی می‌بینیم، نباید متوقع باشیم که در بحبوحه ناهماهنگی‌ها، سازمان اداری نظم و سامان درست داشته باشد. اگر می‌گویند «مدیریت باید به امور سامان بدهد و بی‌سر و سامانی را علاج کند»، راست می‌گویند و مگر به تکرار نگفتیم که «مدیریت، عقل توسعه است»؟ مدیریت به برنامه‌های توسعه سامان می‌بخشد؛ ولی وقتی برنامه‌ای نباشد، مدیریت نمی‌تواند آن را ایجاد کند؟ یا اگر مدیریت، مدیریت توسعه نباشد، به صرف اجرای مقررات تحویل می‌شود؟ البته مدیریت ناظر به توسعه نیز باید مقررات را اجرا کند، با این تفاوت که وقتی برنامه توسعه وجود داشته باشد، مقررات هم در تناظر با برنامه‌ها و هماهنگ با آنها تدوین و اصلاح می‌شوند.

چه باید کرد؟

۷ـ اکنون ما چه می‌توانیم بکنیم؟ آیا اصلاح سازمان‌های اداری و آموزشی چندان دشوار است که باید از آن چشم پوشید؟ اگر پرسش به این معناست که آیا مجلس، دولت و حکومت می‌توانند به صرف تصویب قانون و صدور تصویب‌نامه و اتخاذ تصمیم، سازمان اداری لخت و راکد و کم‌کار و سهل‌انگار سختگیر را در کوتاه‌مدت سبکبال و کارساز و مآل‌اندیش و گره‌گشا کنند، پیداست که نمی‌توانند. اگر قضیه به افراد و به اخلاق مردمان و روان‌‌شناسی آنها مربوط بود، می‌شد با آموزش و موعظه و اعمال مدیریت صحیح و سالم مشکل را حل کرد؛ اما وقتی گفته می‌شود که بازده هشت ساعت کار سازمان‌های اداری ما، ۲۰ یا ۳۰ دقیقه کار مفید است (و این سخن کم و بیش درست، ممکن است بر بسیاری کسان گزاف آید و آنها را برنجاند و قضیه را در نظرشان به‌کلی نادرست جلوه دهد و بگویند چگونه محاسبه کرده‌اند که کارمند در روز نیم ساعت کار مفید می‌کند؟ من این را در جایی دیده‌ام. شاید رقم ۲۰ یا ۳۰ دقیقه درست نباشد و اگر کسانی مدعی‌اند که این ارقام درست نیست، خوب است که نادرستی آن را نشان دهند. به هر حال در اینکه بازده کار ادارات و سازمان‌های اداری ما ناچیز است، تردید نمی‌توان کرد)، مراد این نیست که کارمندان و معلمان و مأموران انتظامی و … ۲۰ دقیقه یا نیم ساعت کار می‌کنند و بقیه اوقات وقت را بیهوده می‌گذرانند و از انجام وظیفه سر بازمی‌زنند. آنها در اوقات موظف اداری گاهی یکسره به کار مشغولند. مگر معلم می‌تواند به کلاس نرود یا وقتی به کلاس می‌رود، درس ندهد؟ اگر چنین معلمانی هم باشند، استثنا هستند و تعدادشان اندک است. معلمان همه کار می‌کنند؛ اما نتیجه کار یک معلم در همه جا یکسان نیست. وقتی معلم در مدرسه صدها صفحه زمین‌شناسی و تاریخ و نحو و جغرافیا یا هر درس دیگری می‌آموزد و اکثریت دانش‌آموزان حتی ده درصد آن درسها را فرانمی‌گیرند یا پس از امتحان آن را فراموش می‌کنند (نتایج کنکور ورودی دانشگاه‌ها این را نشان داده است)، آیا با تأسف نباید گفت که زحمت و کوشش معلم هدر رفته و کار مؤثرش بیش از نیم ساعت در روز نبوده است؟

چه می‌توان و باید کرد که آموزش و پرورش پرحاصل‌تر از آنچه هست، بشود و فرزندان کشور آنچه را که نیاز دارند یا به کارشان می‌آید، بیاموزند. وقتی می‌گویند کار مفید مثلا در ژاپن در هر روز (از هشت ساعت کار) در حدود شش ساعت است، کار آنها چه تفاوتی با کار ما دارد و چرا حاصل آن بیست برابر کار اداری در کشور دیگر است؟ (این کندی اختصاص به سازمان‌های اداری ندارد. بنایی را که چینی‌ها در ظرف مدت یک سال می‌سازند، شاید در جای دیگر ساختنش بیست سال طول بکشد!) کار مفید و مؤثر، کار بجا و مناسب مقام و مکمل کارهای دیگر است. آیا درسی که کودکان و نوجوانان یاد نمی‌گیرند و به یاد نمی‌سپارند نامناسب و بی‌جاست؟ این تعبیر قدری نامناسب و خشن و سخت است؛ زیرا کار تعلیم را چگونه می‌توان نامناسب دانست؟

مدیریت در آموزش

۸ـ دانش را هر چه بیشتر بیاموزیم، غنیمت است؛ اما آموزش برای زندگی اندازه و شرایط خاص دارد و آن را باید مدیریت کرد و مدیریتش از همه مدیریت‌های دیگر پیوند نزدیکتر با علم و تحقیق دارد. مدیریت در آموزش با تدوین دوره‌های تحصیلی و برنامه‌ریزی درسی و تعیین دروس و تألیف کتب درسی و کمک درسی ارتباط دارد و این امور نمی‌تواند از تلقی نسبت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.