پاورپوینت کامل ایفای نقش معلمی و ضرورت شناخت ابعاد و ساحتهای متعلمان ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ایفای نقش معلمی و ضرورت شناخت ابعاد و ساحتهای متعلمان ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ایفای نقش معلمی و ضرورت شناخت ابعاد و ساحتهای متعلمان ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ایفای نقش معلمی و ضرورت شناخت ابعاد و ساحتهای متعلمان ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
تربیت هر چند موضوع عام و فراگیر و مهمی است اما متاسفانه کمتر به تناسب این اهمیت مورد توجه قرار میگیرد؛ کم توجهیای که هزینهها و تبعات فراوانی را بهدنبال داشته و دارد
تربیت هر چند موضوع عام و فراگیر و مهمی است اما متاسفانه کمتر به تناسب این اهمیت مورد توجه قرار میگیرد؛ کم توجهیای که هزینهها و تبعات فراوانی را بهدنبال داشته و دارد؛ بسیاری از آسیبهای اجتماعی ریشه در دوران کودکی و نوجوانی دارد که فرد آسیب دیده یا در شرایط نامناسب تربیتی قرار داشته یا در معرض روشهای نامناسب تربیتی بوده است لذا اگر مسائل و مشکلات را در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بخواهیم بررسی کنیم به یک نقطه مشترک میرسیم و آن نقطه این است که ریشه همه مشکلات در شرایط و روشهای تربیتی نامناسب نهفته است. چندی است کنشگران عرصه تربیت بر آن شدند تا در راستای ریشهیابی و دستیابی به راهکار مناسب برای مسائل پرشمار نظام آموزشی و تربیتی سراغ صاحبنظران و اندیشمندان بروند و از آنها در این مسیر یاری بجویند یا بهعبارتی، آنها را هم وارد گود این مسائل کنند. مصطفی ملکیان یکی از این افراد است که مدتی به بهانه دیدارهایی که با علاقهمندان و کنشگران این حوزه دارد نظراتی را ابراز کرده است؛ او با تبیین ابعاد موضوع و تشریح زوایای مختلف تلاش دارد تا افق روشنی را در پیش پای این فعالان قراردهد.
*****
رفع مشکلات بیرونی و درونی لازمه یک زندگی خوب
برای داشتن یک زندگی مطلوب (اینجا کمال مطلوب و آرمانی را نمیگویم)، نیاز به رفع بعضی مشکلات بیرونی و بعضی مشکلات درونی داریم. آموزش و پرورش میخواهد به دومی بپردازد. مقصودم نهاد آموزش و پرورش است که شامل وزارت آموزش و پرورش، وزارت آموزش عالی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رادیو، تلویزیون، مطبوعات، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، خطبا، سخنرانان، ائمه جمعه و همه کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته ما را آموزش و پرورش میدهند و روی ذهن و ضمیر مخاطبان تاثیر میگذارند، میشود. برای داشتن یک زندگی مطلوب ولو نه کمال مطلوب و آرمانی، ولی لااقل خوب و خوش، ما دو دسته مشکل را باید برطرف کنیم. یک دسته مشکلات بیرونی یعنی بیرون ذهن و ضمیر و جان و روان مخاطب و یک دسته مشکلات درونی که درون جان و روان و ذهن و ضمیر اوست.
آموزش و پرورش به معنای عام خودش و از جمله وزارت آموزش و پرورش و معلم کارش پرداختن به مشکلات درونی است. مشکلات درونی رفعش به عهده شماست؛ مشکلات بیرونی متصدی دیگری دارد. مثلا مشکلات خانوادگی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، دینی و مذهبی. بخشی از مشکلات که اگر مرتفع شوند شرط لازم یک زندگی خوب و خوش هستند و درونی هستند، به عهده آموزش و پرورش گذاشته شده است، چه مربی مهدکودک باشد، چه استاد فوق دکترا در این مورد فرق ندارند.
مشکلات آموزشی، پرورشی و پژوهشی
مشکلات درونی که با آن مواجه میشویم را میتوان تحت سه عنوان مشخص کرد:
مشکلات آموزشی، پرورشی و پژوهشی.
یعنی به دانشآموز آموزش میدهیم و او را پرورش میدهیم و پژوهش یادش میدهیم. اگر ما واقعا بخواهیم کار تعلیم و تربیت را خوب انجام دهیم باید به چند نکته توجه کنیم.
اول باید بازشناسی کنیم که چه مشکلاتی در درون، جلوی زندگی خوب و خوش آنها را گرفته است. رفع مشکلات بیرونی را دیگران باید انجام دهند. شما مشکلات سابجکتیو را در برابر مشکلات آبجکتیو بر عهده گرفتیداما باید توجه کنیم که مشکلات درونی دانشآموزی را میخواهیم برطرف کنیم که تحت تاثیر سه عامل دیگر غیر من معلم و مربیاش هم هست اگر فقط تحت اختیار ما بود کار آسانتر بود. سه عامل غیر من معلم روی مشکلات او و تغییر آنها موثر است در واقع من باید دو کار کنم یکی اینکه با تاثیرات نامناسب آن سه عامل مبارزه کنم و یکی اینکه کار خود را پیش ببرم یعنی چیزهایی که میخواهم در ذهن و ضمیرش پدید آورم، پدید آورم.
دو عامل مزاحم تعلیم و تربیت
آن دو عامل مزاحم تعلیم و تربیت موفق چیست؟
۱- وضع معیشتی دانشآموزان (فقر اقتصادی، عقب ماندگی اقتصادی): حد نصابی از رفاه اقتصادی برای تغییرات و موفقیت در تعلیم و تربیت لازم است؛ وضع اقتصادی کل جامعه که به اصطلاح جامعهشناسی رفاه اجتماعی گفته میشود، میتواند سد راه موفقیت در تعلیم و تربیت شود، حد نصابی از رفاه اجتماعی را نیاز دارید.
۲- رقیب دوم چیزهایی است که از فضای عمومی جهانی دریافت میشود (ارتباطات و فضای مجازی) که در دوستان و همنسلان دانشآموز نفوذ بسیار دارد خیلی وقتها این آموزشها از بیخ و بن فاسد است مثل ماتریالیسم اخلاقی که از غرب میآید و برای بچه از اول پولدار شدن ارزش میشود مثلا تمام سلبریتیهایی که در دنیای مجازی هستند نخستین ویژگی شان ثروت است از دید بچهها اینها بزرگند و از دید آنها جهان لقمهای است که میخواهند قسمت بزرگش نصیب آنها شود گاهی هم این آموزشها از بیخ و بن فاسد نیست ولی سرریزش فاسد است که به بچه میرسد مثلا «روابط جنسی» در غرب آنچنان که هست خودش فی حد نفسه ایراد ندارد ولی جنبه سکس و فیزیولوژیکش سر ریز شده به این طرف میرسد؛ با اینها هم باید مبارزه کرد. من عامل خانواده را نگفتم زیرا ممکن است خانوادهای فرهیختگیاش به قدری باشد که به معلم کمک هم بکند ولی اگر خانوادهای مشکل داشته باشد آن هم عامل چهارم مزاحم برای تعلیم و تربیت موفق است.
سه فاکتور در تغییرات درونی مورد توجه معلم
بحث رقبا و رقابت با آنها را البته از سر ناچاری رها میکنم و به کار خودمان یعنی آنچه باید در مخاطبان خود ایجاد کنیم، میپردازم اگر روی کار معلمی و تغییر درونی که میخواهیم در دانشآموز، متعلم و متربی ایجاد کنیم، تمرکز کنیم با سه کار روبه رو میشویم:
۱- باورهایی را در ذهن او پدید آوریم یا نابود کنیم.
۲- احساسات و عواطف و هیجانی را پدید آوریم یا نابود کنیم.
۳- خواستههایی را ایجاد کنیم یا نابود کنیم.
ممکن است به نظر بیاید که چیزهای دیگری هم هست ولی اگر دقت کنید، میبینید که غیر این سه تا، چیز دیگری نیست. ما یا با باورها سر و کار داریم یا با احساس و عاطفه و هیجان یا با خواستهها.
ملاک و معیار خوبی و بدی در این سه مورد با یکدیگر یکسان نیستند.
باورها در حالت آرمانی مثبت و منفی بودنشان به صادق یا کاذب بودنشان است، باید باورهای کاذب را بگیریم و باورهای صادق به آنها بدهیم اما ما انسانها همیشه با حالت آرمانی سر و کار نداریم بنابراین در این مورد گفتهاند دو رتبه پایینتر هم قبول کنید اگر به صدق و کذب باور دسترسی نداریم باورهای موجه را در اختیار مخاطب بگذاریم یعنی باورهای بادلیل و باورهای ناموجه و بدون دلیل را از او بگیریم اگر در بعضی موارد این هم نشد میخواهیم حداقل باورهای معقول
reasonable
در مقابل باورهای نامعقول به بچهها بدهیم. در مورد مثبت و منفی بودن احساسات و عواطف و هیجانات، بجا در مقابل نابجا مطرح است، مثبت و منفی خواستهها هم به معقول و نامعقول تقسیم میشوند. (معقول و نامعقول در اینجا با معقول و نامعقول که در رتبه سوم باورها گفتم اشتراک لفظی دارند) هر کدام از این سه مورد گفته شده (باور، احساس و عاطفه و هیجان، خواسته)، خود به چهار دسته تقسیم میشوند: رابطه با خدا، با خود، با انسانهای دیگر و با جهان پیرامون.
دو نکته را اینجا باید تذکر دهم یکی اینکه ممکن است بگویید با این حرف شما انگار وجود خدا را فرض گرفتهاید اگر شما به خدا قایل نباشید به عدم وجود خدا باور دارید متعلق این باور هم باز خداست این هم ارتباطی است که با موجود علیالادعایی است که یکی وجود آن را قبول دارد و یکی قبول ندارد نفی هم یک نوع ارتباط عقیدتی است شش نوع ارتباط باوری با یک موجود داریم یک وقت قبول و رد نسبت به موجودی داریم، یک وقت اثبات و نفی، یک وقت تایید و انکار، یک وقت جرح و تعدیل و یک وقت حک و اصلاح، گاهی هم اعتنا و بیاعتنایی به باوری داریم.
نکته دوم چرا این ارتباطها را به این ترتیب گفتم چون نوع ارتباط با خدا علت میشود برای خود و دومی علت میشود برای ارتباط با انسانهای دیگر و بعد این علت است برای ارتباط با طبیعت پیرامون. شما به عنوان معلم میخواهید دانشآموز نسبت به خدا و خودش و نسبت به دیگران و جهان، باورهای صادق در ذهن و ضمیرش نقش بندد و احساسات و عواطف بجا و خواستههای معقول در او ایجاد شود. گفتار و کردار یا رفتار متعلمان در گرو نقش معلمان و مربیان در تغییر باورها، احساسات و خواستههای آنان است.اگر در این سه دسته موفق شوید چون این سه دسته علت برای گفتار و کردار هستند به صورت خودکار رفتار که جمع گفتار و کردار است، درست میشود نادرستی گفتار و کردار ناشی از منفی بودن آن سه تا است منفی و مثبت گفتار و کردار درستی یا نادرستی آنهاست، درست بودن یعنی عقلانی و اخلاقی (وجدانی) باشند. اگر گفتار و کردار درست میخواهیم باید باور صادق و احساس و عاطفه و هیجان بجا و خواسته معقول بپروریم. این گفتار و کردار مناسبات اجتماعی را سامان میدهد چه مناسبات نهاد اقتصاد، چه سیاست و چه خانواده و چه هر نهاد دیگر، تمام روابط اجتماعی بر اساس گفتار و کردار است.
سامان دادن جامعه نیازمند ساماندهی ذهن و رفتار
حالا اگر به آن سهتای درونی (باور، احساس، عاطفه و هیجان، خواسته) ذهن و به گفتار و کردار رفتار بگوییم پس ما معلمان سراغ ذهن میرویم تا رفتار را درست کنیم و از طریق رفتار جامعه را درست کنیم. ذهن که بسامان شود رفتار بسامان میشود و بعد از طریق آن جامعه سالم میشود حالا باید ببینیم که چگونه باورهای صادق و احساسات و عواطف و هیجانات بجا و خواستههای معقول را القا کنیم قصدم این است که نقشه کلی را مطرح کنم و وارد جزییات هرکدام از این موارد نمیشوم توجه داشته باشید کار شما بر کار دو دسته دیگر در جامعه رجحان دارد.
نیروی باوراننده، انگیزاننده و واد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 