پاورپوینت کامل کیهان شناسی و دین اسلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کیهان شناسی و دین اسلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کیهان شناسی و دین اسلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کیهان شناسی و دین اسلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

نیکلاس کمپیون۱، اخترشناس، باستان شناس و مردم شناس بریتانیایی و نگارنده کتاب هایی در باب تاریخ اخترشناسی در فرهنگ های مختلف است. او در حال حاضر رئیس مرکز کیهان شناسی سوفیا در دانشگاه ولز بوده و کتاب های زیادی را پیرامون نجوم و کیهان شناسی نگاشته است.

نیکلاس کمپیون۱، اخترشناس، باستان شناس و مردم شناس بریتانیایی و نگارنده کتاب هایی در باب تاریخ اخترشناسی در فرهنگ های مختلف است. او در حال حاضر رئیس مرکز کیهان شناسی سوفیا در دانشگاه ولز بوده و کتاب های زیادی را پیرامون نجوم و کیهان شناسی نگاشته است. مقال پیش رو فصل پانزدهم از کتاب «نجوم و کیهان شناسی در ادیان جهان۲» است که به‌طور خاص به مقوله کیهان شناسی در جهان اسلام می پردازد. او در این نوشتار علاوه‌بر اینکه به رابط میان دین با کیهان شناسی می پردازد، نظری هم به سنّت طالع بینی و پیش گویی می افکند که با رویکردی عملی به نظریات کیهانی، درصدد آگاهی از گذشته، مدیریت حال و پیش بینی آینده است. در این نوشتار کیهان شناسی اسلامی در عصر طلایی اسلام۳ – از سال ۷۰۰ تا ۱۲۰۰ میلادی- بررسی می گردد؛ عصری که مسلمانان کیهان  شناسی گسترده ای را از جهان باستان اخذ کرده و آن را به دنیای اروپایی صادر کردند.

***

مالکیّت آسمان ها و زمین از آن اوست و هم کارها به سوی او بازمی‌گردد.۴

اصطلاح «کیهان شناسی اسلامی» یکسری ابهامات و پرسش هایی را با خود حمل می کند که تاکنون هیچ کس به آن پاسخ قانع کننده ای نداده است؛ “آیا کیهان شناسی اسلامی به این معناست که تئوری  های کیهانی از آموزه های اسلامی استخراج شده‌اند یا اینکه مقصود، کیهان شناسی علمی است که در جهان اسلام رشد کرده است؟” با وجود مشکلات عدیده ای که در تمایز میان این دو رویکرد نهفته است، ما تا زمانی که به تفاوت این دو واقف‌ایم باید به یک اندازه به هر دو بپردازیم.

تعداد منجّمان و اخترشناسان یهودی و مسیحی قرون میان جهان اسلام می توانست به اندازه منجمان مسلمان باشد. کتابت به زبان عربی چیزی بود که اندیش اسلامی را به‌عنوان محور گفت وگو بین پیروان هر سه دین مطرح کرد. البته وقتی ما زبان متداوال و شایعی را در یک گفتمان فکری به کار می بریم با مشکلات مشابهی مثل زبان یونانی که در دور هلنی (۱ تا ۴ قرن قبل از میلاد) یا زبان انگلیسی در قرن بیست‌و‌یکم پدیدآورد روبه رو هستیم.

علاوه‌بر‌این در نهایت جهان اسلام از غرب آفریقا تا فیلیپین و از اسپانیا تا اندونزی گسترش یافت و تفاوت های فرهنگی عظیمی را دربر می گرفت. این مشکلات با معطوف شدن بر کیهان شناسی «عصر طلایی اسلام»، یعنی دوران تقریبا ۵۰۰ ساله‌ای مشتمل بر اوجِ تکاپویِ مسلمین در دور خلافت عباسی، تا حدودی حل شد.۵

در این باز زمانی، برای اولین بار تعالیم اسلامی از طریق دنیای عرب زبان مطرح شد و سپس با دیدگاه های دوران باستان (مثل یونان، خاورمیانه، ایران و هند) ممزوج گردید. مانند هم فرهنگ ها که تئوری  های کیهانی غنی و پیچیده ای را دارا هستند، بین دنیای نخبگان و توده های مردم، که صرفا از باورها و اعمالی پیروی و طرف داری می کنند، شکافی وجود دارد که ممکن است با فعالیت علمی نخبگان مرتبط نباشد؛ از این رو مرسوم است که به اخترشناسی عوامان عرب زبانان، به‌عنوان مقوله ای جدا از حدس های کیهان شناختی فیلسوفان و الهی دانان پرداخته شود.

من در مواجهه با دوره کلاسیک خاندان عباسی، ناچارم تعداد محدودی از عکس العمل ها به کیهان شناسی مدرن را استثنا کنم، اما به طرز نگرش نسبت به نجوم و بنیادهای کیهان شناسی دینی که هنوز هم رایج هستند خواهم پرداخت. با این حال فقدان تحقیقات علمی در دنیای مدرن راجع به تدوام سنّت های محبوب اخترشناسی وجود دارد. به جز مطالعات مردم نگاری برخی بادیه نشینان صحرای نگب۶ و نجوم موروثی عرب ها در ماداگاسکار پژوهش های علمی محلی در کیهان شناسی جدید بسیار نادر است.

منابع جامع زیادی دربار فلسف اسلامی در قرون میانه وجود دارد. آثار هانری کربن۷ مثل تاریخ فلسف اسلامی۸، کالبد انسان در روز رستاخیز۹ و زمان ادواری در مزدیسنا و عرفان اسماعیلیه۱۰و تاریخ فلسف اسلامی اثر ماجد فخری۱۱ مقدمه های خوبی هستند که ارتباط زیادی با این مقاله دارند. تاریخ اخترشناسی اسلامی اثر جورج سلیبا۱۲ و درآمدی کوتاه بر تاریخ اخترشناسی در خاورمیانه اثر جان استیل۱۳ مقدمه های بسیار خوبی بر علم نجوم بودند تا زمانی که دیوید کینگ۱۴ در کتاب اخترشناسی در خدمت اسلام زمین فرهنگی اخترشناسی را بررسی کرد. مقاله مختصر ادیث جاچیموویچ۱۵ دربار کیهان  شناسی اسلامی در کتاب کیهان شناسی های دوران باستان اثر بلکر لو۱۶ با استمداد از منابع دینی این موضوع را به‌خوبی معرفی می کند. کتاب افق های کیهان شناسی اسلامی اثر دکتر حسین نصر تنها اثر معتبر انگلیسی زبانی است که به‌نحو رضایت بخشی به مقول کیهان شناسی فلسفی پرداخته است. در برخورد با دیدگاه های علم نجوم در تاریخ، به غیر از آثار دیوید پینگری۱۷ و ادوارد کندی۱۸ تفسیرهای علمی کمی بر کیهان شناسی اسلامی انجام گرفته است. گرچه ترجمه انگلیسی متون اولی اخترشناسی به‌ویژه آثار ابومعشر۱۹ (۷۸۷–۸۸۶) الکبیسی (قرن دهم) و ماشاالله۲۰ (۸۱۵_۷۴۰) در حال افزایش است.

تمدن ایران با انتقال اخترشناسی هلنی، تأثیر عمیقی بر اخترشناسی عصر طلایی اسلام گذاشت. دین زرتشتی که پیش از اسلام در ایران بود از کشمکش های بین خلوص در حوز توحید و کثرت در حوز نجوم که ادیانی همچون یهودیت، مسیحیت و اسلام بدان پای بند بودند، مهجور بود. منابع پراکنده است و ما تقریبا معرفت مستقیمی از ویژگی های متمایز اخترشناسی ایران نداریم که فراتر از ابتکار سیستم تاریخ نگاری بر پایه چرخه مشتری_ زحل (که ما در ادامه آن را ملاحظه خواهیم کرد) یا تفاسیر اخترشناختی از «بندهش۲۱» باشد. از آنجا ‌که خلفا به علم نجوم روی آوردند، آنها با جهان بینی و تئوری کیهانی- سیاسی مواجه شدند که باید می توانست با بستر اسلامی سازگار شود. فردی ایرانی، متن زرتشتی سلسله فرماندهان را در جهان سیاست این گونه شرح می دهد:

«و آفریدگار اهورامزدا، هم چیزهای خوب جهان آفرینش و ماه و دوازده تا از نشانه های زودیاک۲۲ که دین به آنها فرماندهان دوازده گانه می گوید، به میترا اهدا کرد.»

موج اول حاکمان اسلامی، یعنی کسانی که مسئول فتح امپراطوری وسیعی به پهنای پیرنه در غرب تا هندوکش در شرق بودند، توجه کمی به حکمت تمدن هایی که فتح کرده بودند نشان می دادند. اما خلفای عباسی که در سال ۷۵۰ میلادی به قدرت رسیده بودند، در تکاپوی فهم این مقوله، خاندان قبلی پارسی را احیا کرده و با استفاده از زبان عربی مسئول معرفی عمد افسانه های نجومی یونان بودند.

جانشین این حکام، برای این رنسانس که با منصور آغاز گشت موقعیت هایی را ایجاد کردند. برخی جانشینان او مثل مهدی (۷۸۵-۷۷۵) مدارسی را تأسیس و از اهل هنر حمایت می نمود. هارون الرشید کسی که با فرمان به جمع آوری نسخ خطی اصیل یونانی، احترامش را به علوم الحادی نشان داد و مأمون که بیت الحکمه را با تلاشی حساب شده برای گردهم آوردن دانشمندان برای ترجم آثار یونانی، سریانی، فارسی و سانسکریت به زبان عربی و در دیگر حوزه ها برای تبادل ایده ها در باب طبیعت جهان هستی در بغداد تاسیس کرد.

کیهان شناسی اسلامی بر پای برتری پروردگار و خالق یکتا، حقیقتی که تمام دیگر مفاهیم الهیاتی مبتنی بر آن هستند، بنا شده است. قدرت مطلق خداوند، تنها واقعیتی است که منجر به بحث مشابهی در باب جبرگرایی که در یهودیت و مسیحیت نیز وجود دارد، می شود. با این پرسش که: اگر خداوند عالم مطلق است آیا آینده را می داند و اگر او آینده را می داند آیا پیش از این [آینده] ثابت بوده یا اینکه قدرت اصلاح آن را دارد؟ آیا عالم در مسیری است که نمی تواند تغییر کند یا باب گفت وگو گشوده است؟ و اگر جا برای گفت وگو وجود دارد آیا می توان به‌طور مشروعی از طریق نماز و نیایش و ادعیه دینی [این تغییر] را انجام داد یا می توان از طریق علوم طبیعی فهمی از کیهان  شناسی و فنون عملی ستاره شناسی به دست آورد؟ مشخص اصلی دیگر کیهان شناسی اسلامی حرمتی است که به زمان، با پدیدار شدن هلال ماه نو و رعایت دقیق تقویم قمری مانند اوقات روزان نماز و همچنین به مکان، از طریق التزام به نماز رو به قبله می گذارد.

منابع اولی کیهان شناسی اسلامی (در آن دوره) عبارت‌اند از قرآن، وحی خدا بر محمد(ص)، حدیث، سیره و اخبار حاکی از گفتار و رفتار محمد(ص)، و اولین کتب پنجگانه از تورات عبری (کتب عهدعتیق مسیحی) یا اسفار پنجگانه. مطمئنا قرآن مهم ترین منبع نسبت به هم منابع اولیه و بنیان های کیهان شناسی اسلامی به شمار می رفت. از جمله دربردارند مفهوم هفت آسمان است، که ساختار کلاسیک هفت گان جهان یا هفت ناحی عرش ملکوت را مطرح می کند. در سور طلاق آی دوازدهم، جبرئیل فرستاد خداوند، یا فرشت مقرب در اساطیر یهودی-‌ مسیحی، اعلام می دارد:

خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را. فرمان او در میان آنها پیوسته فرود می‏آید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد.

به‌علاوه در آی سوم همین سوره استدلال می کند که جهان خدا براساس یک نظم ریاضی وار تحت کنترل است (خداوند فرمان خود را به انجام می‏رساند و خدا برای هر چیزی اندازه‏ای قرارداده است.) و در آی یازدهم، به مفهوم جهان طبیعی۲۳ اشاره می کند که تحت عنوان مجموعه ای از مکالمات با خدا، پاداشی را برای مؤمنان وعده می دهد:

رسولی به سوی شما فرستاده که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت می‏کند تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‏اند، از تاریکی ها به سوی نور خارج سازد.

ما آسمان نزدیک (پایین) را با ستارگان آراستیم، تا آن را از هر شیطان خبیثی حفظ کنیم! آنها نمی‏توانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند (و هرگاه چنین کنند) از هر سو هدف قرارمی‏گیرند!۲۴

مفهوم جهان را هم نظم و ترتیب بنیادی و هم ارتباطی که بین نشانه هایی که از طریق پدیده های طبیعی برقرار است، تعریف می‌کنند و به‌طور اجتناب ناپذیری به واسط فرآیندی که آن را رانش شناختی۲۵ می نامیم، به علم نجومی منتهی می شود که در آن زندگی به واسط یکسری از مراحل، تکامل‌یافته و با حرکات فلکی یا آنچه که منجم از پیش گویی های آسمانی می خواند یا ترجمه می کند اندازه گیری می  شود.

هر چند (در آن دوره متولیانِ) اسلام به‌مثاب مسیحیت متمایل بودند اخترشناسی را رد کنند که علتش هم می تواند جلوگیری از انحراف از معرفت خالصی که از خدا و کتاب مقدس حاصل آمده باشد و نیز به احتمال زیاد اهمیتی است که به نظر می رسد به آفرینش بیشتر از خود آفریننده می دهند. استدلالی که توسط مخالفان علیه اخترشناسی مطرح شده، این است که آفرینش به خودی خود نمایش گر طرح خداست و از این جهت لزوما راهی به سوی حقیقت است. موقعیت امن الهیاتی برای هر اخترشناس مسلمانی کشف طرح الهی خداوند بود، درصورتی که با عدم دخالت در آن، ممکن است که حدس دوم او برای کنترل آینده درست از آب در بیاید.

برای مثال سور فلق آی یک تا چهارم که علیه سحرهای تاریک هشدار می دهد:

پناه می‏برم به پروردگار سپیده صبح،

از شر تمام آنچه آفریده است

و از شر هر موجود شرور هنگامی که شبانه وارد می‏شود

و از شر آنها که با افسون در گره‏ها می‏دمند.

حقیقتا فقط خدا می تواند آینده را بداند. ممکن است به نظر برسد همانند نگرش یهودیان و مسیحیان، با چنین الفاظ وحیانی به ظاهر رمز آلود، احکام تضعیف کننده ای علیه اخترشناسی صادر می شود:

معادل عربی برای سرتاسر جهان هستی ‘

âlam

(عالَم) در اشتراک ریشه ای با ‘

alâma

(علامت) و در ارتباط با ‘

ilm

(علم) است، به این معنا که هستی همه چیز را برای کسی که جویای علم است دربردارد. در نتیجه در مقابل جهان درونیِ(

al-‘alam al-daakhili

) هر شخص، جهان به‌مثابه ابزاری برای کسی که از جهان خارج (

al-‘alam al-khaariji

)علم کسب کرده، می تواند فهم شود.

خود اخترشناسی یا احکا‌م‌النجوم یا به معنای واقعی کلمه «احکام ستارگان» شناخته می شد که نقشی که برای اجرام آسمانی پیشنهاد می داد پیام آوردن از جانب خدا بود. جهان، که منظور ما همه چیز غیر از خداست، ابزاری برای خداست تا با انسان ها و هم پدیده های طبیعی که نشانه های(آیات) الهی هستند صحبت کند.

علاوه بر این هر چیزی که در جهان رخ می دهد تجلی طرح خداوند است و پیام و معنایی را برای هر کس که گوش شنوایی دارد با خود حمل می کند. حتی اعمال انسان ها ممکن است آیات الهی خوانده شوند. مثل سور هود آی هشتادودوم که هشدار می دهد:

و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم و بارانی از سنگ متراکم بر روی هم، بر آنها نازل نمودیم… قطعا این نشانه ای است برای کسانی که می اندیشند… و نشانه ای برای کسانی که ایمان دارند.

یقینا این پیام سیاسی این است که خدا مانع عذاب کسانی نمی شود که سهوا تلاش دارند این چنین اعمالی را مرتکب شوند و توسط نیروهای او نابود خواهند شد. سور هود آی چهل‌ونهم متنی شبیه عهدعتیق را تأیید می کند و به هم موجودات زنده حتی فرشتگان هشدار می دهد که برای خدا سجده کنند. برای مسلمانان پیرو افلاطون که بعدها آمدند، ستارگان و سیاره ها زنده بوده و مشمول این دستور واقع می شدند. به نظر می رسد سور یونس آی صدویکم تنها به باورمندان راستینی که ستارگان را دیده و در آنها تأمل می کنند، نوید حکمت می دهد. البته این موضوع می تواند قضاوتی منحصربه‌فرد باشد که آیا این حکمت به جای تأمل ساده در شکوه و جلال خداوند می تواند یا می‌ باید برگرفته از شیوه ای از سنت پیش گویی باشد.

حتی در سور هشتادوپنجم، که البروج نام دارد، بیشتر توجه معطوف شگفتی های خلقت خداست تا ابزارهای فنی برای خواندن نشانه های او. برای فردی باایمان، اخترشناسی با هم پیچیدگی هایش بالضروره از زندگی اش حذف می شود. به‌عنوان مقدمه در سور جاثیه می خوانیم: بی‏شک در آسمان ها و زمین نشانه‏های (فراوانی) برای مؤمنان وجود دارد و نیز در آفرینش شما و جنبندگانی که (در سراسر زمین) پراکنده ساخته، نشانه‏هایی است برای جمعیتی که اهل یقین‌اند.

با رویکرد حاکم متولیان به اخترشناسی تنش هایی آشکار شد که بسیار شبیه بود به آن دسته از کسانی که قبلا با رویکرد مسیحی با این مقوله روبه رو شده بودند. هیچ منبع قابل اعتمادی در این باب نمی  تواند وجود داشته باشد و بدین ترتیب توسع دانش به‌عنوان یک کل، که اخترشناسی را هم شامل می شود با مشکل معینی مواجه شد، چون (تلقی آن زمان این بود) که هر جستجویی برای یافتن علل طبیعی می تواند از قدرتی که خدا در مداخل خود انگیخته در هر مرتبه از وجود و هر زمانی که بخواهد فرومی کاهد.

اثر قرن چهاردهم ابن خلدون به نام «مقدمه»، بیانی مشهوری بود که علیه اخترشناسی ارائه شد، تاریخ جامعی از جهان بر پای طرح دوره  ای افلاطونی که در آن سرنوشت ظهور و افول امپراطوری ها و جوامع در راستای الگوهای ریشه ای بود. ابن خلدون مانند افلاطون استدلال می کند که یک پروس تاریخی می تواند با انتخاب شیو زندگی معقول مثل انتخاب ایمان دینی بهره برده و از انتخاب رفتارهای احمقانه ای مانند اخترشناسی زیان ببیند.

اخترشناسی در جهان اسلام از دو منبع اصلی بهره برده بود؛ مجموعه ای از متون اخترشناسان برگرفته از دوران هلنی، خاورمیانه و هند و اخترشناسی بومی که از شیوه های تقویمی و مؤثر عربستان پیش از اسلام به ارث برده شده است. شیوه هایی مثل پیش بینی آب و هوا (خصوصا پیش بینی باران) بر پای ظهور دور انوا۲۶، یا ستاره های بارانی و استفاده از منازل بیست وهشت گانه یا ایستگاه های قمری (که اغلب در ترجم انگلیسی

mansions

شناخته می شود) که به نظر می رسد از هند اقتباس شده باشد، گرچه نظرات متفاوت است و شاید هم در طول دوران اسلامی و به ذهن ستاره شناسان چینی خطور کرده باشد. معانی این ایستگاه ها به صورت شفاهی و به عنوان قافی اشعار محاوره شد و به مرور زمان گسترش یافت.

این نمون تفسیری است که مربوط به عمارت در حال ظهور بوتان در اوایل ماه می می شود:

وقتی بوتان قدرتمند شد بـدهـی هـا پرداخــت شد

زر و زیــور ظاهـر شـد  عطرساز و زرگر رهبـر شد

کارهای مردم شناسان کلینتون بایلی در اوریل ۱۹۷۰ نشان داد که چنین ایده هایی در بخش هایی زنده مانده بودند اما به سرعت تحت تأثیر مدرنیزاسیون نابود شدند. در بستر اسلامی، اخترشناسی عامیانه، دارای سه عملکرد اولیه بود: تنظیم تقویم قمری، سازماندهی اوقات نمازهای پنجگانه و تعیین جهت مقدس شهر مکه (خان کعبه).

این سه عملکرد در قرن بیست ویکم، مانند قرن هفتم، دارای اهمیت است. مشاهد ماه به خودی خود حیاتی بود چرا که ماه های قمری یا تقویم کامل دینی بر پای اولین مشاهد هلال ماه نو بود. یک سال قمری یا ۱۲ ماه در تقویم اسلامی در مقایسه با سال شمسی ۱۱ یا ۱۲ روز اختلاف دارد که هر ۳۳ سال دوباره بر هم منطبق می شود. نتیجه اش این است که ماه مبارک رمضان با گذشت فصل ها به‌تدریج تغییر می کند. سیکل نمازهای روزانه با پنج لحظ مهم به موقعیت خورشید پیوند خورده بود: غروب آفتاب، شب هنگام، سپیده دم (به اتمام رسیدن با طلوع آفتاب)، مدت کوتاهی بعد از ظهر و زمانی که سای هر شیء فراتر از انداز حداقلش در اواسط ظهر بود. کشف جهت صحیح، در هم سنت های دینی مهم است و [این مفهوم] به لحاظ اهمیت پیدا کردن جهت قبله با اهمیت تر شد. جهت صحیح از هر نقطه از جهان به سوی کعبه؛ مکعب گرانیتی عظیم و مقدسی که در مرکز مسجدالحرام قراردارد.

نماز، مراسم قربانی و خاک سپاری همه رو به قبله انجام می شوند. علم پیداکردن به جهت صحیح قبله برای مسلمانان دیندار اهمیت حیاتی دارد. در سیار کروی گرچه تعیین قبله فوق العاده مشکل است اما می‌توان از طلوع و غروب خورشید و ستارگان و جهت بادها برای محاسبه آن استفاده کرد.

کیهان شناسی اسلامی را می توان قریب به سنتی متداول تلقی نمود که می گفت زندگی انسان ها برای ارتباط با قلمرو آسمانی طراحی شده است. این [سنت] از مکاتب فلسفی کلاسیک وام گرفته شده بود که افلاطون، ارسطو و زنون پایه گذار آن بودند. سه مکتب فکری، که به محققان اجازه می داد تا مدل های کیهان شناختی متفاوت را با چارچوبی که توسط قرآن ارائه شده بود انطباق دهند. گرچه مباحث مهم در کیهان شناسی اسلامی راهی فراتر از استدلال را می پیمایند مانند سخن ابن خلدون در باب اینکه آیا علم نجوم کاربرد عملی دارد یا نه. این استدلال تئوری که دارای اهمیت بود ادامه دادنش نیاز به سازش اندیش نوافلاطونی با قرآن داشت. این مشکل توسط ابن سینا (۹۸۰ تا ۱۰۳۷) مرتفع گردید. او در اروپای لاتین با نام

Avicenna

شناخته می  شود. در مواجهه با این مشکل که چگونه تعالیم الحادی کلاسیک می توانند با حکمت قرآن سازگار شوند، ابن سینا صورتی از «استدلال کیهان شناختی۲۷» را بسط داد که می گوید همه چیز نیاز به علتی دارد که در نهایت به علت العلل یعنی خدا می رسد.

او اس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.