پاورپوینت کامل کشتار لرها به دست قشون رضا شاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کشتار لرها به دست قشون رضا شاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کشتار لرها به دست قشون رضا شاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کشتار لرها به دست قشون رضا شاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
سه سند زیر که به طور جداگانه در زمان های متفاوت به وسیله افراد گوناگون نوشته شده اند، حاوی تائید جنایات امیراحمدی و قشون شاه در سال های ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۶ و بعد از آن در لرستان است. امیراحمدی از قزاقان اوایل روزگار رضا خان بود که به فرماندهی رضا شاه برای سرکوب و به اصطلاح برقراری امنیت در آن زمان به لرستان گسیل شده بود.
سه سند زیر که به طور جداگانه در زمان های متفاوت به وسیله افراد گوناگون نوشته شده اند، حاوی تائید جنایات امیراحمدی و قشون شاه در سال های ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۶ و بعد از آن در لرستان است. امیراحمدی از قزاقان اوایل روزگار رضا خان بود که به فرماندهی رضا شاه برای سرکوب و به اصطلاح برقراری امنیت در آن زمان به لرستان گسیل شده بود. مفاد این سه سند همه بر جنایات امیراحمدی دلالت دارند. نویسندگان یا گویندگان این نوشته ها، هیچکدام از نوشته و یا اظهار نظرهای یکدیگر اطلاعی نداشته اند. این سه سند عبارتند از: ۱) متن و مفاد تلگراف هائی که سرتیپ محمد شاه بختی و امیراحمدی و یا دیگر افراد نظامی آن زمان در لرستان به فرمانده خود مخابره کرده اند، می باشد، ۲) مشاهدات ویلیام داگلاس، رئیس دیوان عالی کشور آمریکا که در سال های ۱۳۲۹ به لرستان مسافرت نموده و ۳) اشارات قمرالملوک وزیری در مصاحبه خود با ملوک ضرابی در رابطه با هدیه خونینی که امیراحمدی از غارت مردم لرستان به او اهدا کرده است. با این که جنایات امیراحمدی به کرات در تاریخ لرستان ثبت شده، اما در اینجا با قراردادن این اسناد درکنار یکدیگر برگ دیگری از کشتارهای هولناک امیر احمدی و قوای دولت مرکزی در دسترس قرار می گیرد که ثبت آن تاکنون بدین صراحت صورت نگرفته است. علیرغم وجود چنین اسنادی، هنوز اظهارات نظرات شفاهی مورخین لرستان و در کنار آن / کسانی که حضور ذهن تاریخی بر این حادثه داشته اند/ چنان کشتار دسته جمعی امیر احمدی از عشایر لر را به دیده تردید می نگرند. اسناد تاریخی / چه شفاهی و چه مکتوب آن / همیشه قابل احتجاج اند. احتجاجی که سعی در کشف حقیقت تاریخی و سرنوشت آدمیان روزگار گذشته دارند. سرکوب عشایر لرستان، همانند سرکوب دیگر اقوام ایرانی در جای جای تاریخ مکتوب ایران ثبت شده است. از روزگار حکومت حسنویه و هزار اسبی ها تا یورش تیمور گورکانی و کشتار شاه عباس صفوی و بیداد والیان قاجار و دنباله آن قتل عام زنان و کودکان بی گناه لر به وسیله سپهبد شاه بختی و امیر احمدی در روزگار رضا خان، یکی پس از دیگری، همه گواه بر سرکوب پیگیرانه این قوم است که توان دفاع خود را در مقابل بیداد طبقه حاکمه نداشته اند، می باشد. آنچه که مسلم است، مسئولیت چنین جنایت و آدم کشی ها همیشه به حساب “خیانت و شرارت” این اقوام “کوهستانی یاغی” واریز شده، قومی که هیچ وسیله دفاعی در مقابل نیروی سرکوبگر خود را نداشته اند.
بین سال های ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۶ کشتار و سرکوب لرها بوسیله سرتیپ شاه بختی و امیراحمدی برگی دیگر از تاریخ کشتار دسته جمعی را در لرستان رقم می زند. اوضاع آشفته ایران بعد از انقلاب مشروطیت و خودسری های خوانین محلی در ایران و روی کار آمدن رضاخان و اعمال نیروی قهر و ارعاب نظامی و کشتار روستائیان بی پناه زیر لوای “برقراری امنیت” و “تمرکز قدرت مرکزی” در ایام رضا خان در اکثر ایالات و ولایات ایران با چپاول و غارت و خون ریزی های سراسری روبرو گردید. در چنین ایامی، سرتیپ شاه بختی و پس از او امیراحمدی برای “برقراری امنیت” در لرستان بیدادی روا داشتند که یادها و خاطرات آن جنایات هنوز هم در ترانه ها در اذهان مردمان این سرزمین باقی مانده است. شاه بختی از دوستان نزدیک رضاخان بود که در آن روزگار با درجه سرتیپی برای سرکوب و اسکان لرها به لرستان گسیل شده بود. وی پیش از این نیز در سرکوب عشایر قشقائی در منطقه شیراز و فرماندهی قوای جنوب و شکست در نبرد های فیروزآباد و سمیرم که هیچکدام به نتیجه ای نرسیدند نقش ویرانگرانه ی ایفا کرد. او پس از شکست فرقه دموکرات های آذربایجان و دولت پیشه وری در سال ۱۳۲۵ به مقام فرمانده نظامی آن ناحیه منتصب گردید و با اینکه درسال ۱۳۳۱ به دستور دکتر محمد مصدق بازنشسته شد، اما دیری نپائید که پس از کودتای ۲۸ مرداد به استانداری آذربایجان و سپس سالها تا هنگام، مرگ صندلی سناتوری مجلس سنا را تا سال ۱۳۴۰ در دست داشت.
امیر احمدی را در سال های سرکوب در لرستان، قصاب لر می خواندند، چه او خود در سخنرانی اش در بروجرد در سال ۱۳۰۳ “برانداختن نام لر را از صفحه لرستان” همه جا بر زبان می آورد و تأکید می کرد، “که این مرتبه به طوری قوای الوار را در هم خواهد شکست که بعدها قدرت جزئی حرکت نماند” ( روزنامه ایران، ۱۲جوزا ۱۳۰۳، سخنرانی بروجرد، به نقل از عملیات لرستان/ اسناد سرتیپ محمد شاه بختی” ص۱۸).
در کشتارها و اعدام های بی حد و حصر آن قشون از مردم لرستان، بجز اسناد پراکنده غیردولتی، مجموعه ای از تلگراف ها ویادداشت هائی که بوسیله سرتیپ محمد شاه بختی و همکاران او بین سال های ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۵ به فرماندهان و یا زیر دستان خود ارسال شده، اسناد کمتری در دست است. کتاب عملیات لرستان، اسناد سرتیپ محمد شاه بختی، به بخشی از این حوادث که با کوشش کاوه بیات جمع آوری و حاوی ۳۵۴ تلگراف و تعداد معتنابهی سند دست نویس است که همگی به مسائل جنگ و گریز، حمله و دفاع نیروی لرها و قوای دولتی را در مقابل یکدیگر اشاره می کنند. در لابلای این تلگراف ها واسناد، که گهگاه به جزئیات حملات و حالات روحی آحاد قشون مهاجم پرداخته، نکات در خور تأملی نیز دیده می شود. استفاده از هواپیما برای بمباران سیاه چادرها و استفاده از توپخانه و مسلسل نمونه های بارزی از متون این تلگراف ها و سندها است. تعداد این تلگراف ها نزدیک به سیصدتا است که چند نمونه از آنها را در اینجا می آوریم. از تلگراف ۱۱۳ چنین خوانده می شود: “۱۹ثور، ۱۳۰۳، کوه مدبه، مقام ریاست ارودی اعزامی لرستان دامت شوکته، محترماً به عرض می رساند در ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه صبح سیصد نفر از الوار سه قسمت شده و به روز برج ۳ و ۴ می آیند الساعه مشغول جنگ می باشیم. نایب سرهنگ ولی آقا” [نایب سرهنگ ولی آقا همان نایب سرهنگ ولی آقا خان امیراحمدی است]. از تلگراف ۱۱۹، “۱۸ ثور، ۱۳۰۳ ( از کوه سفید چگنی کش) مقام محترم ریاست اردوی اعزامی لرستان دامت شوکته. خرم آباد راپرتاً عرض می شود بنده با عده به سنگرها که الوار بیرق زده بودند وارد شده. عده الوار در قله کوه قریب به سه هزار نفر متجاوزند. آتش توپخانه موثر. دو پست را تخلیه کردند. فرمانده بهادران ۲، سلطان غلامحسین قویمی”.
از تلگراف ۱۲۳، “عده دشمن تقریبا مغلوب، امروز قریب ۲۰ نفر تلفات گرفته شد، اول به فضل خدا، ثانیاً به اقبال ریاست محترم قلب الوار را در هم خواهم شکست. سید حسن رضوی، گروهان۴”. تلگرافی بعد از همین روز مخابره می شود که متن آن این است، “حضور مبارک ریاست محترم اردوی اعزامی لرستان دامت شوکته، محترماً معروض می دارد، الساعه قریب به محاصره هستیم و عده کافی نیست.” تلگراف۱۲۷، “قریب ۵۰ نفر به عده الوار تلفات وارد آورده؟ الوار از جناحین قلعه فراری گشتند.” تلگراف شماره ۳۰۲ “حضرت امارت جلیله …. گرچه در ظرف این چند روزه اخیر الوار چند مرتبه در شب به استحکامات خط دفاعیه نظامیان از اطراف شهر و غیره حمله نموده اند، ولی جواب آن ها را با استقامت و اراده آهنین نظامیان فداکار داده و جز دادن تلفات سنگین نتیجه ای نگرفته اند. امیدوارم با تفضل الهی و متکی بودن به شانس حضرت اجل، با تشریف فرمائی به خرم آباد به هر قیمت شده بتوانم شهر را در مقابل هجوم دشمن نگاهداری نموده و با یک جبهه باز و افتخارات سربازی به زیارت امیر محبوب موفق گردیده …” از تلگراف شماره ۳۱۳، “حضرت امارت جلیله … در تعقیب نمره ۱۷۹۰ محترماً معروض می دارد لیله گذشته از طرف دشمن تعرضاتی به استحکامات نظامیان به عمل نیامده از قرار اطلاعات واصله طیاره ای که صبح به طرف خرم آباد آمده بود به چادرهای دیرک وند ها یک بمب انداخته بود و در پانصد قدمی جلوی خانه آن ها منفجر گردیده فوق العاده اسباب وحشت الواررا فراهم داشته است. مستدعی است قدغن فرمایید موقعی که آئرپلان طیران می نماید در بالای سر دشمن پرواز خود را یک اندازه ادامه داده و آنها را مرعوب نماید. زیرا طیران آئرپلان هر چه زیادتر باشد توحش الوار بیشتر خواهد بود، چنانچه چند عدد بمب نیز بتواند در میان چادرهای آن ها بیاندازد بی نهایت مورد استفاده است و فوق العاده دشمن را متوحش و پریشان خواهد نمود …” .
در بخشی از سند “وقایع یوم ۲۴ آذر ماه ۱۳۰۶” چنین می خوانیم: “طیاره امروز صبح نیز در فضای رومشکان و سرطرهان پرواز نموده مقداری بمب برای متمردین قسمت شرقی رومشکان پرتاب نمود” (عملیات لرستان ص ۲۴۹). در گزارش دو روز بعد خوانده می شود، “یک فروند طیاره مطابق دستوری که بدواً داده شده بود به فضای سراب فرخ آباد آمده و فرود آمد. بدواً به طرف رومشکان و پران پری رفته موقع اشرار را بمباران نمود” ( همانجا، ص۲۵۰). از گزارش “وقایع ۲۲ دی ماه ۱۳۰۶” خوانده می شود، “در ساعت دو و نیم صبح یک فروند طیاره به موجب دستوری که لیله گذشته صادر شده بود با هشت بمب حرکت نمود موقع اشرار را در کبیرکوه کنار صیمره بمبارد نمود. راپرت داد که دو بمب خیلی خوب اصابت کرده و چهاربمب دیگر درمیان چادرهای اشرار محترق شده، دو بمب دور افتاده است” ( همانجا، ص۲۷۴).
مدت سرکوب و دستگیری تعدادی از سران عشایر لر و اعدام آنان سه سال بدرازا کشید. در این سه سال ، همانگونه که بخشی از اسناد بالا نشان می دهد، بمباران هوائی موجب وحشت سیاه چادر نشینان ها شده و کشتار تعداد زیادی زنان و کودکان بی گناه را در کنار خود به دنبال آورد. بازتاب این قتل و عام ها، علی الخصوص جنایات امیر احمدی که تأثیر ناگواری در اذهان عمومی برجای گذاشته بود، رضاخان را واداشت تا با تلگرافی مراتب استمالت خود را به صورت عفو عمومی از آن همه فاجعه که بر قاطبه لر روا شده بود ابراز دارد. در آن تلگراف چنین آمده است، “کلیه طوایف و ایلات لرستان جزو سکنه این مملکت و از فرزندان غیور و رشید ایران محسوب و با چشم پوشی از اعمال خبط و خطاهائی که مرتکب شده اند را عفو عمومی اعلام می دارد” (مجله پهلوی، ۲۸ جوزا ۱۳۰۳ ص ۵ به نقل از عملیات لرستان/ اسناد سرتیپ محمد شاه بختی ص ۱۸).
در بهار ۱۳۰۷ رضا شاه به لرستان سفر کرد. روزنامه شفق سرخ در تاریخ ۲۷ تیر ماه همان سال چنین نوشت، “در طول اقامت رضاشاه در لرستان بسیاری از روسای لر مانند محمدعلی خان غضنفری، منصور خان بیرانوند و پسرش عزیز خان که در نتیجه سوء تفاهمات پیشین یاغی شده بودند، تأمین یافته و به خدمت نیروهای دولت در آمدند. روسای چگنی نیز به حضور شاه ….. عارض شدند که در زمان اردوکشی تعدیاتی نسبت به آن ها شده است و بی جهت اموالی از آن ها برده اند، فوراً امر فرمودند کمسیونی تشکیل، کلیه اموال حضرات چگنی را از مرتکبین مسترد داشته و روی صورت و سیاهه تا دینار آخر به صاحبانش برسانند و این اقدام بدون درنگ به عمل آمد و حقیقت در تاریخ لرستان بی نظیر است. به طوری که عدالت انوشیروانی در قلوب لرستانی ها اثر کرد که متوحش ترین سرکردگان و طوایف آن که به هیچ قول و قراری اطمینان حاصل نمی نمودند بلافاصله در خرم آباد حاضر شده و اسلحه خود را تسلیم کردند” ( به نقل از عملیات لرستان، ص۲۰۷).
۱. سند دوم، نوشته ویلیام داگلاس است. وی قاضی عالی رتبه و رئیس دیوان عالی آمریکا که دو بار در سال های ۱۹۴۹ و ۱۹۵۰ به چند کشور آسیائی مسافرت نمود و یادداشت ها و خاطرات این سفرها را در دو کتاب به نام های مالایا و سرزمین های عجیب با مردمانی مهربان در سال های ۱۹۵۱ در آمریکا به چاپ رسانید. بخشی از این یادداشت ها مربوط به زمانی است که وی در ایران اقامت داشت. مسیر حرکت وی سراسر کوه های زاگرس از ماکو تا شیراز و از بصره تا چالوس و بندرپهلوی [انزلی] و تبریز را در برگرفته که گاهی هم با انتخاب راه های فرعی قصبات و دهات دور دست را مورد بازرسی قرار داده است. دوبار مسافرت داگلاس هم از طریق تشریات آن زمان در ایران و هم از طریق رادیو مسکو با گمان ضد کمونیستی و جاسوسی برای ارتش آمریکا روبرو گردید که البته تاکنون، بعد از گذشت چندین دهه، واقعیت جاسوسی وی هنوز در بوته ابهام باقی مانده است. نویسنده کتاب گذشته، چراغ راه آینده، می نویسد، “ویلیام داگلاس قاضی عالی رتبه آمریکا که در شهریور ماه ۱۳۲۹ به ظاهر جهت “کوه نوردی و مطالعه گیاهان کوهستانی” و در حقیقت بررسی قدرت و موقعیت ایلات عشایر ایران از نظر انجام جنگ های پارتیزان در برابر حمله احتمالی شوروی به ایران آمده است …”. داگلاس خود از همان زمان به این گونه افتراها واقف بود و می دانست که این اتهامات از جانب روس ها صورت می گیرد، از این جهت در مقدمه کتاب سرزمین های عجیب با مردمانی مهربان متذکر می شود که: “من متهم شده ام که یک کوهنورد پیر هستم. دست آورد این سفر دو کلکسیون از گل های وحشی بود یکی از سرزمین لبنان و دیگری از ایران که من آن ها را به موسسه اسمیتسونین (
Smithsonian
) در واشنگتن تقدیم داشتم”. رادیو مسکو در سال های ۱۹۴۹ و ۱۹۵۰ او را به شیطان بزرگ ( (
big devil
و پسرش را که همراه او بود شیطان کوچک (
little devil
) توصیف کرده و آنان را به جاسوسی برای ارتش آمریکا و توزیع اسلحه و مهمات جنگی در خاورمیانه برای جنگ های چریکی متهم کرد.
بهر جهت، ویلیام داگلاس به عنوان کسی که در میان ایلات و دهات ایران کوشش می کرد تا نیروی انقلابی و پتانسیل توده دهقانی و همچنین علاقه و تنفر مردم از کمونیسم بخصوص دولت شوروی آن روزگار را دریابد معرفی شده است. وی در مقدمه همین کتاب می گوید : “انقلاب ها در آسیا در حال گسترشند، نیروهای کمونیست را درهمه جا خیلی فعال می دیدم”. بدون دلیل نیست که فصل اول این کتاب را به وضعیت پیشروی کمونیسم در آسیا و چگونگی مقابله با آن احتصاص داده است. در مقدمه کتاب مالایا می گوید، “کمونیست آسیا را فرا گرفته است”. وی راه حل مقابله با کمونیسم را اصلاحات ارضی می دانست. وی در همانجا از طغیان دهقانان بی چیز که هر لحظه ممکن بود طعمه خوبی برای کمونیسم باشند صحبت می کند. کیهان مورخ ۲۲ شهریور۱۳۲۹ بخشی از گفتار داگلاس را که آن زمان در دانشگاه تهران ایراد کرده بود، می نویسد که گفته است: “اصلاحات ارضی فعلاً مهمترین مسئله و مشکل ایران است و وضع زندگی کارگران و کشاورزان املاک بزرگ مزروعی یکی از مهمترین عوامل نضج و نیروی جنبش انقلابی کمونیستی توده «حزب توده» به شمار می رود . .. باید به دهقانان زمین داد تا کمونیست فرصت نشو و نما نیابد …” ( به نقل از گذشته، چراغ راه آینده است). داگلاس همین گفته ها را در ملاقاتی که با شاه داشت تکرار کرد. وی “در ملاقات با اعلیحضرت موضوع اصلاحات ارضی و طریق علاقمند کردن کشاورزان را به آبادی و عمران زمین مزروعی درمیان گذاشت” (باختر امروز۳۰ شهریور۱۳۲۹). موضوع تبلیغ اصلاحات ارضی بمثابه آلترناتیو جنبش کمونیستی را آمریکا مستقیما در همان زمان با شاه در میان گذاشته بود. باختر امروز همانجا می گوید: “ممکن است اصولا یکی از شرائط کمک مؤثر آمریکا، اقدام دولت در اجرای رفرم های کشاورزی باشد.” بهر روی، مشاهدات و تحلیل ویلیام داگلاس بر پایه ای است که می خواهد ضرورت اجرای اصلاحات ارضی در ایران و سایر مناطق خاور میانه را به عنوان راه مقابله با کمونیسم به اثبات برساند.
ترجمه فصل دوازدهم کتاب سرزمین های عجیب با مردمانی مهربان به نام ” قصاب لر” چند نکته درخور توجه دارد. گذشته از تبلیغات ضدکمونیستی و طرح اجرای اصلاحات ارضی به عنوان راه حل آن، اشاره به جنایات سپهبد امیر احمدی است که در آن روزگار به “قصاب لر” معروف بوده است. مشاهدات ویلیام داگلاس از لرستان و توضیحات وی از رفتار امیر احمدی که چند سالی پیش از ورود وی در لرستان مرتکب شده، ترجمان بخشی از جنایات هولناک ارتش رضا شاه بر روستائیان لرستان است. اجرای این جنایات را رضاشاه به خوبی میدانست، در اصل خود یکی از طراحان عمده چنین برنامه ای بود و نیازی نداشت که چشمانش را برروی آن ببندد.
در این فصل از کتاب داگلاس، نمونه هائی از شقاوت و آدم کشی بی مانندی سخن می رود که نظیر آن را تنها می توان در جنایات “کانکیستادورها” (فاتحین اسپانیایی) در هنگام ورود به آمریکای جنوبی و مکزیک مطالعه کرد. به فرمان فرماندهان قوای ارتش در لرستان، کله اسیران را با شمشیر قطع می کنند و ورقه ای از آهن گداخته بر روی آن می گذاشته اند تا لحظه ای جلو فوران خون را بگیرد و مضروب مقتول بتواند لحظاتی قدم بزند. ناگفته پیداست که در لابلای این نوشته که محور اصلی آن بیشتر برای اثبات نظرات شخصی ویلیام داگلاس دور می زند، بعض نکات تاحدی قابل تردیدند. به طور نمونه، وقتی داگلاس در گفتگویش از زبان یک روستائی می نویسد، “ما از روسیه می ترسیم. ما می دانیم که شوروی دشمن خلق ماست” تا اندازه ای با آگاهی روستائیان لرستان در آن زمان در تعارض باشد. تبلیغات خصوصی و اهداف سفر ویلیام داگلاس نباید ما را از بیان پاره دیگری از واقعیات که در لابلای کتاب وی دیده می شود، به تردید وادارد. اگر تنها یک حقیقت در این گونه نوشته ها باشد، همانا بیداد ارتش رضاخانی و مزدوران قاتل اوست که هنوز خاطره های آن ها همانند ارتش “کانکیستادور” اسپانیا در مکزیک در اذهان نسل های بعد از خود از طریق شعر و موسیقی بر جا مانده است. قتل عام و تاراج ددمنشانه کلنل امیراحمدی را هم دیگران تائید کرده اند و این که او را با عنوان “قصاب لر” می شناسند از همین آدم کشی ها سرچشمه می گیرد که خود او هم بدان معترف بوده است. بهرجهت، ترجمه این فصل از کتاب داگلاس در ارتباط با نشان دادن این گونه جنایات است. در تائید پاره ای از گفته های داگلاس، اشاره ای به خاطره ای از قمرالملوک وزیری خواهیم داشت. در این خاطره، قمرالملوک می گوید، یک شب با مرتضی خان نی داود (استاد تار) برای اجرای موسیقی به خانه سپهبد امیر احمدی دعوت داشتیم که در پایان گوشواره ای هدیه به قمر داده که پوست گوش روی آن بوده و می گوید که امیر احمدی آن گوشواره را همراه مقداری دیگر از غارت لرستان با خود آورده بود. بهر جهت، در پایان نقل قول قمرالملوک مستقیماً ارائه خواهیم داد. آنچه در زیر خوانده می شود، ترجمه فصلی از کتاب ویلیام داگلاس است. من این کتاب را در سالهای ۱۹۷۴ در آمریکا خوانده بودم با این حال حدود ده سال پیش ترجمه فارسی آن را در این دیدم؛ بهر حال، ترجمه آن فصل را به این گونه در زیر می آورم.
۲. قصاب لرستان – قسمتی از فقر شدید لرها به علت تاراج ارتش ایران از این قبایل است. این تراژدی به برنامه رضاشاه که به انقیاد آنان دست زد باز می گردد. رضاشاه افسر ارتشی بود که در نتیجه کودتای ۱۹۲۵ به تخت پادشاهی ایران زمین د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 