پاورپوینت کامل اثر ژاک دریدا چه دیر! چه زود! ۵۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اثر ژاک دریدا چه دیر! چه زود! ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اثر ژاک دریدا چه دیر! چه زود! ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اثر ژاک دریدا چه دیر! چه زود! ۵۶ اسلاید در PowerPoint :
انتشار کتاب «نوشتار و تفاوت» دریدا با ترجمه یکی از مترجمان کاربلد و خوشنام البته خبر خوبی برای دوستداران دریداست. این کتاب خواندنی حاوی نخستین متونی است که دریدا نوشته، متونی که در آنها با آثار متفکران، شاعران و هنرمندانی نظیر فوکو، دکارت، لویناس، هگل، فروید، لوی استروس، باتای، ادموند ژابس، آرتو و … درگیر میشود و آرامآرام سبک فارغالبال و ریزبینانه خود را میآفریند و پرورش میدهد، سبکی که به تحقق غایی سنتی میماند که نیچه «آهستهخوانی» مینامید.
نگاهی به کتاب «نوشتار و تفاوت»؛
انتشار کتاب «نوشتار و تفاوت» دریدا با ترجمه یکی از مترجمان کاربلد و خوشنام البته خبر خوبی برای دوستداران دریداست. این کتاب خواندنی حاوی نخستین متونی است که دریدا نوشته، متونی که در آنها با آثار متفکران، شاعران و هنرمندانی نظیر فوکو، دکارت، لویناس، هگل، فروید، لوی استروس، باتای، ادموند ژابس، آرتو و … درگیر میشود و آرامآرام سبک فارغالبال و ریزبینانه خود را میآفریند و پرورش میدهد، سبکی که به تحقق غایی سنتی میماند که نیچه «آهستهخوانی» مینامید. شاید نکاتی که دریدا اندکزمانی پس از نگارش این متون مطرح میکند گواهی از همین فرایند آفریدن و پرورشدادن یک پروژه فلسفی است. در مقدمه مترجم میخوانیم «دریدا در یادداشت کوتاهی که در پایان کتاب آمده است (دسامبر ۱۹۶۶) دو نکته را روشن میکند: نخست اینکه در آن تاریخ که هنوز زمان چندانی از نگارش این متون نمیگذرد با آنها فاصلهای نامساوی دارد، و دیگر اینکه هرچند تبدیل این متون به یک نظام به کمک نوعی «دوختن» غیرممکن نبوده است اما با «کوکزدن» هم میتوان میان آنها پیوندهای معنیداری برقرار نمود.» ازاینروست که چهبسا ادعای مترجم در مقدمه کتاب «طبیعی» به نظر میرسد: «این کتاب مدخل طبیعی دریداست.»
اما خبر خوب انتشار این کتاب (احتمالاً مثل هر خبر خوش دیگری) پرسشبرانگیز هم هست. مثلاً انتخاب دریدا با توجه به ترجمههای پیشین این مترجم قدری دور از ذهن و غافلگیرکننده است، از سوی دیگر این انتخاب در شرایطی که به نظر میرسد دوران رونق بازیهای زبانی در فلسفه (یعنی آنچه اغلب در گفتوگوها به «دریدابازی» تعبیر میشود!) بهسر رسیده است چندان بدیهی یا «طبیعی» به نظر نمیرسد. افزون بر این مترجم خود به یک نابهنگامی اساسیتر نیز اشاره میکند. به زعم او، این متنها «برای خوانندهای که در جو فکری دهههای میانی قرن بیستم نزیسته باشد» دشوار «و گاه بسیار دشوار» است چراکه «پیکره این متنها سراسر از آن آبوهوا متأثر است» آن هم در شرایطی که «خود دریدا در اغلب موارد فرهیختگی خواننده و آگاهی او از محل نزاع را مسلم میگیرد.» پس چرا دریدا؟ چرا اکنون؟ چرا این کتاب دریدا؟ اگرچه میتوان گفت انتخاب یک اثر برای ترجمه لزوماً از تصمیمهای پیشینی و فکورانه نشأت نمیگیرد و خیلی از مواقع چیزی نظیر مواجههای تصادفی، میلی ناخودآگاه یا حتی روحیه تنوعطلب یک مترجم نقش مهمتری بازی میکند، با وجود این اثری که نهایتاً ترجمه و در فضای نمادین منتشر میشود، هرقدر هم «بیدلیل» انتخاب شده باشد، گریزی از درگیرشدن با چنین پرسشهایی ندارد، پرسشهایی که نهایتاً با پیشفرضهای ترجمه و انتشار یک اثر از یکسو و نحوه رویکرد خوانندگان به اثر از سوی دیگر درگیر میشوند. به همین دلیل قابل تصور است که خواننده فرضی این کتاب به شکل «طبیعی» در مقدمه مترجم به دنبال پاسخ چنین پرسشهایی بگردد. با اینهمه، خواننده در مقدمه کتاب تنها عباراتی معدود و نهچندان راهگشا مییابد که اغلب تنها به نحوی تلویحی به موضع مترجم درباره این پرسشها مربوط است. اما باید توجه داشت که مخاطب این پرسشها نه (صرفاً) مترجم که بیشتر جماعت بالقوه یا بالفعل خوانندگان کتاب است. این همان پرسشی است که هر خواننده بالقوه کتاب، با توجه به علایق و پسزمینههای مطالعاتی خویش، هنگام مواجهشدن با کتاب از خود میپرسد. چرا باید دریدا بخوانم؟ دریدا به چه معنا معاصر من است؟ چرا این کتاب از دریدا؟ چرا حالا؟
وقتی آلن بدیو مینویسد، «منکر نمیشوم که کثرتی از بازیهای زبانی وجود دارد. اما این امر فلسفه را وامیدارد تا – اگر بخواهد میل به کلیت را حفظ کند- خود را در جایی غیر از محدوده این کثرت مستقر سازد تا تابع بیچونوچرای آن نشود»۱ پیشاپیش پایان عصری از تفکر فلسفی را اعلام میکند که به «چرخش زبانی» شهره است. دورانی که سنتهایی نظیر هرمنوتیک، فلسفه تحلیلی، ساختارگرایی، نشانهشناسی و پساساختارگرایی را دربر میگیرد و بهزعم بدیو بر اساس دو اصل بنیادین شکل گرفته است: نخست اینکه متافیزیک حقیقت ناممکن شده است و ما میبایست کثرت معانی را جایگزین ایده حقیقت کنیم، و دوم اینکه زبان در مقام یگانه عرصه تفکر، افق مطلق تفکر فلسفی است و فلسفه اساساً تعمقی در باب زبان است. گذر از این عصر در کار فیلسوفانی نظیر بدیو و ژیژک به معنای نوعی بازگشت به عقب، به پیش از این دوران، نیست، بلکه حاصل فرارفتن از محدودههای این عصر است بیآنکه این تجربه و نتایج برخاسته از آن نادیده گرفته شود. هدف از این گذار صورتبندی تازهای از حقیقت، کلیت و سوژه در عین پذیرش نتایج این چرخش زبانی و بدون درافتادن به محدودیتهای تلقی سنتی و متافیزیکی از این مقولات است. اما دریدا در این میان کجا ایستاده است؟ آیا در متن فلسفه قارهای نمیتوان او را نمونه تاموتمام این وسواس دورانساز فلسفه به زبان نامید؟ جوابی که بلافاصله به ذهن میآید یک آری قاطع است: مگر همین دریدا نبود که میگفت «چیزی بیرون متن نیست»؟ مگر دریدا فلسفه را به شاخهای از ادبیات بدل نکرده بود؟ مگر او فیلسوف نسبیگرای عرصه تفاوتها نیست؟ اما این جواب قدری شتابزده مینماید. اگرچه دریدا عموماً درون چارچوبی که بدیو به این عصر فلسفی نسبت میدهد میماند (یعنی از یکسو در کار او نمیتوان نظریهای در باب امر کلی، سوژه و حقیقت یافت و از سوی دیگر سبک نوشتار او و نحوه برخورد وسواسگونش با زبان شهره عام و خاص است)، بااینهمه رویکرد رادیکال او در مواجهه با پیشفرضهای این دوران نسبتش را با این دوران پیچیده و پرتنش میسازد. دریدا در مصاحبهای دراینباره میگوید: «نخستین گام من در مسیر آنچه پیشنهاد کردم «واسازی» بنامیم، بهپرسشکشیدن اقتدار زبانشناسی، اقتدار لوگوسمحوری بود، و از اینرو این اعتراضی بود علیه «چرخش زبانی» که همان موقع هم تحتعنوان «ساختارگرایی» به راه خویش ادامه میداد. آیرونی – گاه دردناک – ماجرا این است که اغلب، به خصوص در ایالات متحده، از آنجا که من نوشته بودم «چیزی بیرون متن نیست»، از آنجا که ایده «رد» (
trace
) را پیش کشیده بودم، برخی پنداشتند که میتوانند آن را به منزله فکرکردن به زبان تفسیر کنند (دقیقاً عکس آن است). واسازی در متن «چرخش زبانی» درج شد درحالیکه فیالواقع اعتراضی علیه زبانشناسی بود,۲»دریدا به وضوح دغدغه فرارفتن از افق زبان داشت ولو اینکه این فرارفتن خود لاجرم از درون زبان و به میانجی متن ممکن شود. این رویکرد در مفاهیم محوری دریدا نظیر دیفرانس، مکمل، شبح، خاستگاه و نظایر آن یافتنی است و به عنوان یک استراتژی تکرارشونده به اشکال مختلف در متون دریدا نمود مییابد. یکی از نمونههای بسیار از این حرکت به ورای «چرخش زبانی» را میتوان در مقاله «ادموند ژابس و پرسش کتاب» از همین کتاب یافت. دریدا در نقد این اعتقاد ادموند ژابس شاعر که «وجود نوعی دستور زبان است، و جهان سرتاسر نوعی رمزنویسی است که باید به وسیله ثبت یا نوعی رمزگشایی شاعرانه تقویم یا بازتقویم شود، که کتاب آغازین است، که هرچیز پیش از وجودداشتن در کتاب است و …» مینویسد: «… اگر وجود به گونهای ریشهای بیرون از کتاب، بیرون از حروف آن باشد چه؟ … اگر جهانبودن، حضور آن، معنای وجود آن خود را تنها در ناخوانایی – در نوعی ناخوانایی ریشهای … – آشکار کند چه؟ … این ناخوانایی ریشهای نه خردستیزی است نه ضد آن، نه دقیقهای درون کتاب، در عقل یا لوگوس، بلکه خود امکان کتاب است…» توصیف بدیو از نسبت دریدا و زبان به این فرارفتن از زبان به میانجی زبان تعینی ویژه میبخشد: «… همصدا با همه ساختارگراهای دهه شصت، مثلاً همصدا با میشل فوکو، دریدا قبول داشت که تجربه جهان همواره نوعی تجربه اجبار گفتاری است. بودن در یک جهان، همانا مشخص و نشانشدن توسط گفتارهاست، از جمله نشانشدن روی گوشت، روی بدن و الی آخر. نظریه دریدا، نظر دریدا، منبع میل دریدا این است که، شکل اجبار گفتاری هرچه که باشد، نقطهای هست که از این اجبار میگریزد و میشود اسمش را گذاشت نقطه فرار… از ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 