پاورپوینت کامل چشم زخم زدن به روایت شاهنامه ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چشم زخم زدن به روایت شاهنامه ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چشم زخم زدن به روایت شاهنامه ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چشم زخم زدن به روایت شاهنامه ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

باورهای همگانی در ایران،اکثرا ریشه در اسطوره‏ها دارد و من در کتابی‏ نوشته‏ام که:«در افسانه‏ها حقیقی نهفته است که در هیچ حقیقت تاریخی‏ وجود ندارد».

درآمد

باورهای همگانی در ایران،اکثرا ریشه در اسطوره‏ها دارد و من در کتابی‏ نوشته‏ام که:«در افسانه‏ها حقیقی نهفته است که در هیچ حقیقت تاریخی‏ وجود ندارد».

در فرهنگ ملی ایرانیان از این‏گونه باورها فراوان داریم که استادان بزرگ‏ تاریخ و فرهنگ ایران اعم از ایرانی و مستشرقین آن آثار باقیمانده از زبان‏های‏ باستانی(فارسی باستان

Oldpersian

،پهلوی،اوستا،آثار مانوی)هم با اندیشه‏های مشابه و تعابیر گوناگون ذکر کرده‏اند.ذکر همه‏ی آن‏ها مستلزم‏ تالیف صدها کتاب قطور است.من در این گفتار یکی از آن باورها را با ریشه‏ی‏ تاریخی نقل می‏کنم و امیدارم که برای پژوهشگران ایرانی مفید فایده باشد و همگی با استفاده از شاهنامه نوشته می‏شود.

چشم زخم زدن

به دلایلی که من معتقدم،چشم زخم زدن را در رابطه با داستان«رستم‏ و اسفندیار»می‏دانم و همان دلایل بعدها با ظهور اسلام،رنگ اسلامی به‏ خود گرفته و در صورت آدابی تا امروز باقی‏مانده است و باید بپذیریم که در طول تاریخ اعتقادات ابتدایی هر ملتی با ظهور ادیان متعالی به رنگی تازه‏تر به‏ حیات خود در ذهنیات آنان ادامه داده است و با پیروزی‏های نظامی هرچیز مادی تمدن‏ها را می‏توان از دست ملت مغلوب گرفت،الا معتقدات آنان ولو از نوع خرافی هم باشد،وای بسا آن ملت مغلوب از نظر انتقال باورهایش به‏ ملت پیروز،بیش‏تر پیروز می‏گردد.

در بالا گفتیم که یشت‏ها خیلی متاخرتر از گات‏هاست و مغان مادی با نوشتن یشت‏ها و بعدها با نوشتن خدای نامک خیلی از این اعتقادات به دین‏ زرتشت نفوذ یافت و باقی ماند.

واژه‏ی«سپند،اسپند یا اسفند»در اوستا پایگاه بلندی دارد.با ذکر این‏که‏ در گات‏ها به هیچ وجه معنی«دانه‏ی گیاه اسپند»یا اسپند نیست،به مبحث‏ «رستم و اسفندیار»می‏پردازیم.

اسفندیار:

یکی نامور فرخ اسفندیار شکه کارزای نبرده سوار

بخ،۶/۱۴۹۷/۳۲

این نام در اوستا سپنتودات و در زبان پهلوی سپندیاد یا سپندیات‏

Spandiyad

و در نبشته‏های تازه زبان اسفند یاد آمده که به معنی آفریده‏ی خرد پاک یا مقدس آفریده یا بخشنده‏ی سپنت می‏باشد.

اسفندیار پسر گشتاسب بود و بنا به روایات شاهنامه،مادرش کتایون نام‏ داشت.

پس آن دختر نامور قیصرا

که ناهید بد نام آن دخترا

کتایونش خواندی گران‏مایه شاه

‏ دو فرزند آمد چو تابنده ماه

بخ،۶/۱۴۹۷/۳۰-۳۱

اما در ایاتکار زریران از هوتس که همان هوتشوسا می‏باشد،به عنوان‏ همسر گشتاسب و مادر فرزندان او یاد شده است.(یادگار زریران،بند ۶۸)به‏ اسفندیار،تهمتن نیز گفته شده است.

چو اسفندیار آن گو پیل‏تن

‏ خداوند فرهنگ و با سهم تن

بخ،۶/۱۵۳۲/۶۴۱

چنان‏که در اوستا نیز از او با صفت تهم(تخم)یعنی دلیر و پهلوان یاد شده است.(فروردین یشت بند ۱۰۳ و یشتاسپ یا یشت ۲۴،بند ۲۵)

در شاهنامه به چه‏گونگی رویین‏تن شدن اسفندیار اشاره نشده است،اما در زراتشت‏نامه،اثر بهرام پژدو آمده که زرتشت،اسفندیار را رویین‏تن کرد.

وزان پس بدادش به اسفندیار

از آن یشته‏ی خویش یک دانه انار

بخورد و تنش گشت چون سنگ و روی

‏ نبد کارگر هیچ زخمی بر اوی

زرتشت‏نامه،ص ۷۷ ب.بخ ۱۱۷ و ۱۱۷۵

دو روایت دیگر نیز درباره‏ی رویین‏تن شدن سپندیات وجود دارد.یکی‏ آن است که زرتشت اسفندیار را که نوزادی بیش نبوده،در آب مقدس یا چشمه‏ی مقدسی شست‏وشو داد که همان سبب رویین تنی وی گشت و تنها چشمانش آسیب پذیر گردید.دیگر آن‏که هنگامی که اسفندیار،اژدها را کشت،در صندوق بود و در خون اژدها غوطه خورد که همان،سبب رویین‏تنی‏ او شد.به نظر می‏رسد،شست‏وشو در آب بیش از دو روایت دیگر درباره‏ی‏ آسیب‏پذیری چشم اسفندیار منطقی باشد.

وی جهان پهلوان و یکی از مبارزان ایرانی بود که در راه گسترش دین‏ زرتشت کوشش بسیار کرد.هم‏چنین دیگر نبردهای غیردینی او نیز هریک‏ از نیروی بسیار وی حکایت می‏کند.اسفندیار نیز چون رستم از هفت‏خوان‏ می‏گذرد.در خوان نخست،دو گرگ را می‏کشد؛در خوان دوم شیران را می‏کشد؛در خوان سوم اژدها را می‏کشد؛در خوان چهارم زن جادو را از میان‏ برمی‏دارد؛در خوان پنجم سیمرغ را می‏کشد؛(این سیمرغ را نباید با سیمرغی‏ که زال را پرورش داد،یکی دانست)در خوان ششم از برف می‏گذرد و در خوان هفتم،اسفندیار از رود گذشته و گرگسار را هم می‏کشد تا به رویین‏دژ می‏رسد و خواهران خود را نجات می‏دهد.(رویین‏دژ،همای و به آفرید) اسفندیار ارجاسب را هم در رویین‏دژ می‏کشد.

سرانجام اسفندیار بنابر خواسته‏ی گشتاسب با رستم به نبرد می‏پردازد. رستم به راهنمایی سیمرغ با تیزگری که دو شاخه داشت،تیری به چشم‏ اسفندیار زده و اسفندیار بر اثر آن تیر جان می‏سپرد.داستان رستم و اسفندیار یکی از ژرف‏ترین و پرمایه‏ترین بخش‏های شاهنامه‏ی فردوسی می‏باشد. (شهیدی مازندرانی،۱۳۷۷،ص ۵۵-۵۳)

موضوع رویین‏تن بودن اسفندیار از سوی هرکسی که انجام پذیرد،در حماسه‏های ملل دیگر هم وجود دارد.آشیل یا آخیلوس در حماسه‏ی هومر (ایلیاد و ادیسه)و زیگفرید در حماسه‏های ژرمن‏ها یافت می‏شود.با این‏ تفاوت که هرکدام از این سه نفر وقتی رویین‏تن شدند،نقطه‏یی از تنشان با آب چشمه‏ی مقدس تماس نیافت و رویین‏تن نشد.بدین‏ترتیب که مادر آخیلوس وقتی او را در آن چشمه می‏شست،قوزک پایش را گرفته بود۱و چون زیگفرید به آن چشمه وارد شد،برگ درختی بر ستون فقرات او چسبیده‏ بود و چون اسفندیار را به چشمه‏ی مقدس بردند(به قول زرتشت بهرام پژدو) زرتشت او را شست‏وشو داد.چشمان را بسته بود و چرا و چه‏گونه با وارد آمدن‏ «چشم زخمی»از تیر چوب گز اسفندیار کشته می‏شود و چاره‏جویی را با آتش زدن مویی از پر سیمرغ به توسط زال به دست می‏آید.

رابطه‏ی نام اسفندیار(و ترکیب سپند با پسوندی)موی پر سیمرغ را آتش زدن،آن‏گاه با ساختن تیری دو شاخ از چوب گز و زخم چشم اسفندیار و منجر به مرگ او شدن،اندیشه‏یی‏ست که به قول نصر اللّه منشی در کلیله و دمنه«خار خارم می‏داد!»

ای فدای دخترت گردم که از دیدار او طبع شعرم چنین در خارخار افتاده است؟

توپ مرواری،۱۰۲

پاسخ این وسوسه را در گات‏ها یافتم.

«در آغاز،آن زمان دو گوهر هم‏زاد،در پندار و گفتار و کردار،بهتر و بتر، در اندیشه هویدا شدند،در میان این دو،نیک‏اندیشان درست برگزیدند نه بد اندیشان.

و آن‏گاه که این دو گوهر به هم رسیدند،نخست هستی و نیستی بنیان‏ نهادند و هم‏چنان در انجام بدتر زندگی که پیروان دروغ را خواهد بود و پیروان‏ راستی را بهتر جایگاه».(پورداود،،یسنا ۲۸،بندهای ۳ و ۴)

بنابراین سرودها از روز ازل در نهاد هر انسان دو نیروی هم‏زاد(خوب‏ و بد،خیر و شر،راستی و دروغ و…)نهاده شده است و این دو نیروی مسلّم‏ برای نخستین‏بار در گات‏ها تشریح شده‏اند و به موجب نص صریح همین‏ گات‏ها سراینده‏ی این سرودها،اشو زرتشت در عصر گشتاسب(پدر اسفندیار)ظهور کرده.گشتاسب با پذیرش آیین زرتشت به انتشار این آیین‏ فراوان یاری کرده است.«آز و طمع»هم دیوی‏ست که چون در اندیشه‏ی‏ کسی راه یابد،برای حفظ مقام و ثروت به آن شخص وسوسه می‏کند که‏ رقیب را – ولو فرزند خودش باشد- از سر جدا کند.

دیو آز و طمع هم بر دل کسی می‏تواند وارد شود که از آن دو گروه هم‏ زاد،پیرو گروه منفی باشد(یعنی بدی،شر و دروغ)گیرم که گویند.الناس‏ علی دین ملوکهم واگر گشتاسب آیین زرتشت را نمی‏پذیرفت،دین زرتشت‏ محال بود پابگیرد.ولی در تاریخ ادیان سراغ داریم از کسانی که همراه و هم‏ گام پیامبران بوده ولی در اصل از دیویسنان بودند،حتا پسر حضرت نوح که‏ به قول سعدی با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد،گشتاسب هم‏چنین‏ کسی بود.

گشتاسب به فرزندش اسفندیار گفته بود که اگر ارجاسب تورانی بکشد و خواهرانش همای و به آفرید را نجات دهد،تاج و تخت را به او واگذار می‏کند.

داستان رستم و اسفندیار

داستان رستم و اسفندیار در شاهنامه،از آن جا شروع می‏شود که‏ اسفندیار از جنگ ارجاسب با پیروزی برگشته،ولی گشتاسب به عهد خود وفا نکرده است و اسفندیار خشمگین از بدعهدی پدر به نزد مادرش(کتایون) می‏آید.

کنون چون برآرد سپهر آفتاب‏ سر شاه بیدار گردد ز خواب‏ بگ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.