پاورپوینت کامل پدید? ناهمگن اجتماعی ۷۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پدید? ناهمگن اجتماعی ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پدید? ناهمگن اجتماعی ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پدید? ناهمگن اجتماعی ۷۸ اسلاید در PowerPoint :
این مقاله تلاشی در جهت کمک به بحثهای جاری دربار آیند علوم اجتماعی است؛ در اینجا چند هدف را دنبال میکنیم: تا آنجا که ممکن است، میکوشیم چشمانداز فلسف علم اجتماع را به فعالیتهای علمای اجتماعی نزدیک سازیم؛ به مرور برخی ابداعات و نوآوریهای بسیار مورد توجه جاری در اجتماع پژوهشی علم اجتماع آمریکا و تعیین و شناسایی برخی از خطوط برجستهای که ممکن است پارادایم علم اجتماع «پساپوزیتیویستی» را راهنمایی کند، میپردازیم.
تفکر جدید دربار شالود علوم اجتماعی (۱)
۱- مقدمه: بازنگری در شالودههای پژوهش علم اجتماع
این مقاله تلاشی در جهت کمک به بحثهای جاری دربار آیند علوم اجتماعی است؛ در اینجا چند هدف را دنبال میکنیم: تا آنجا که ممکن است، میکوشیم چشمانداز فلسف علم اجتماع را به فعالیتهای علمای اجتماعی نزدیک سازیم؛ به مرور برخی ابداعات و نوآوریهای بسیار مورد توجه جاری در اجتماع پژوهشی علم اجتماع آمریکا و تعیین و شناسایی برخی از خطوط برجستهای که ممکن است پارادایم علم اجتماع «پساپوزیتیویستی» را راهنمایی کند، میپردازیم.
اگر دانشمندان و سیاستگذاران علاقهمندند که یک پای قابل اعتمادی را برای درک مدیریت تغییرات جاری در جهان داشته باشیم، اکنون زمان آن است که برخی برنامههای ابتکاری و مؤثر در پژوهش علم اجتماع را توسعه دهیم. بسیاری از جوامع امروزه تغییرات اجتماعی را تجربه میکنند که بسیار خطیر و مهم و در سطح جهانی بیسابقه هستند. این روندها خود پیچیده و گستردهاند؛ روابط علّی بین مجموعهای از تغییرات و مجموع دیگری که پیامدهای آنها هستند، مبهم و نامفهوم هستند. اثرات اجتماعی، سیاسی و انسانی این تغییرات بسیار وسیع و غیرقابل پیشبینی هستند؛ و این فرایندها به حد کافی قابل فهم و درک نیستند. ما فاقد نظریههای اجتماعی فراگیر برای فهم برخی از تجارب خاص هستیم؛ مثلاً «نظری نوینسازی»، «نظری سیستمهای جهانی»، «نظری فونکسیونالیسم اجتماعی»، «نظری انتخاب منطقی» یا «نظری استثمار». در واقع اگر فکر کنیم که امکان دارد چنین نظریههای فراگیری وجود دارند، یک اشتباه و درک غلط ماهیت «اجتماعی» است، چون توسع اجتماعی یک پدید اجتماعی مشروط و چندبعدی است. ما باید انتظار پیچوتاب و شکلگیری و از هم گسستن غیرمنتظر نهادها و قراردادهای اجتماعی باشیم و نیز انتظار تفاوتهای منطقهای و محلی در روندهای اجتماعی؛ رفتار استراتژیک گروههای اجتماعی گوناگون و هزاران نوع از شکلهای متعدد اجتماعی محتملالوقوع و رنگارنگ دیگر را داشته باشیم.
بدیهی است که ما نیاز فوری به یک موج گسترد پژوهشی مؤثر در علم اجتماع داریم؛ درعینحال، روشن است که بسیاری از حوزههای تغییر که در حال حاضر جریان دارند، ترکیبی از انواع مختلفی از فرایندهای اجتماعی و مکانیسمها را نشان میدهند که طبق چارچوبهای مادی گوناگونی با ظواهر مختلف در حوزهها و بخشهای مختلف جامعه عمل میکنند؛ بنابراین، ما نباید انتظار داشته باشیم که چارچوب جامعهشناختی واحدی، یا یک نظری جامعهشناختی یگانهای و یا یک روش پژوهشی جامعهشناختی برای این کار کافی است، بلکه پژوهشهای جامعهشناختی نیاز به نظریهها و روشهای چندگانهای دارند که بتوانند بر نتایجی دست یابند که توسع اجتماعی را به گون واقعی روشن میسازند. انجمن پژوهش علم اجتماع وقتی میتواند موفقیتهای بیشتری را کسب کند که مجهز به نظریهها و روشهای متعدد گوناگونی باشد و بدین طریق از عهد استراتژیهای تحقیق و تبیین در یک زمین خاص پدیدههای مورد بررسی برآید.
۲- نقشی برای فلسف علم اجتماع؟
در این اوضاع و احوال، فلسف علم اجتماع از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به عبارت وسیعتر، هدف این رشته از مطالعات، فراهم آوردن روش تحلیلی دقیقی از مسائل بسیار اساسی است که در مطالع علمی جامعه و رفتار اجتماعی بروز میکنند، مثل هستیشناسی، روششناسی، نظریه و تبیین. به نظر من چالشهای فکری و نظری که در علوم اجتماعی مطرح میشوند (البته اگر چنین چیزی وجود داشته باشد) مشکلتر و مغشوشتر از آنهایی هستند که در رشتههای علوم دقیقه مطرح میشوند. منظور ما از «علم اجتماع» چیست؟ ماهیت پدید «اجتماعی» کدام است؟ چگونه ما میتوانیم خصوصیت و ماهیت و ساختار آن را بررسی کنیم؟ مطالع علمی پدیدههای اجتماعی شامل چه چیزهایی است؟ نقش و هدف نظری اجتماعی در پژوهش و تبیین جهان اجتماعی چیست؟ چگونه میتوان فرضیههای علم اجتماع را مورد آزمون قرار داده و تأیید و تصدیق کرد؟ به علاوه، یک تبیین اجتماعی خوب کدام است؟
برخی فلاسفه با این مجموعه از سؤالات بر پای نظری فلسفی انتزاعی برخورد کردهاند که اغلب بر مبنای پوزیتیویسم منطقی بوده و از آمپریسم بریتانیا مشتق میشد. اما من نظر دیگری دارم؛ من بر این باورم که فلسف علم اجتماع هنگامی میتواند یک پیشرفت واقعی نماید که به این نتیجه برسد که باید موضوعات و رویکردهای خود را عمیقاً با علمای اجتماعی مطرح و همکاری نماید. من معتقدم که ما نمیتوانیم این سؤالات را بهصورت انتزاعی مطرح کنیم، بلکه لازم است سؤالات خود و پاسخهای آنها را در مشارکت نزدیک با فعالان اجتماعی و فلاسفه طرح و بررسی نماییم؛ بهعبارتدیگر، ما احتیاج داریم که عمیقاً مسائل هستیشناسی، روشهای پژوهشی، معماها، نظریههای جامعهشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، انسانشناسی و مطالعات منطقهای را مورد تحقیق و بررسی قرار دهیم و سپس به برخی از ایدههای نوین و باارزش دربار آنچه که شامل مطالعه و آزمون جنبههای دنیای اجتماعی است، برسیم. موضوعات واقعی و عملی روششناسی کدامند که علمای اجتماعی با آنها مواجه میشوند؟ نحو روشنسازی ابزار تحلیل فلسفی این موضوعات چگونه است؟ تا چه اندازه ما میتوانیم فرضیههای اساسی اما اغلب مغشوش دربار «علم» را که موجب تحرک برخی از دکترین علم اجتماع میشوند (نظیر پوزیتیویسم منطقی یا رفتارگرایی)، تعیین و تحدید کنیم؟ هیچ نظری مسلط علمی وجود ندارد که بتوان بهآسانی در علوم اجتماعی «به کار برد»، درحالیکه لازم است فیلسوف برخی ایدههای کلی دربار استدلال، دقت و عقلانیت را وارد امور واقعی و عینی مسئلهساز علم اجتماعی و پژوهش کند و نمادهای جدیدی از شکلهای شناخت را ایجاد نماید که بتوانند از پژوهش و نظری علم اجتماع نشئت گیرند.
انگیزهای را که فلسف علم اجتماع ارائه میدهد، بسیار اهمیت دارد. کار خوب در این زمینه میتواند به شکلگیری چارچوبها و نظریههای علم اجتماعی بهتری بینجامد و به روششناسیهای مؤثری در پژوهش کمک کند و میتواند فرمولبندی پسزمین «متافیزیکی» کافی را که علمای اجتماعی در پژوهشهای خود به کار میبرند، تسهیل نماید.
۳- بحثهای رایج دربار علوم اجتماعی در ایالات متحده
بنابراین، ما از برخی ابتکارات علمای اجتماعی فعال امروز چه چیزهایی میتوانیم یاد بگیریم که احتمالاً در بررسی مسائل مطالعات اجتماعی جوامع بهسرعت در حال تغییر مفید باشند و به ما کمک نمایند؟ در چند سال گذشته ما شاهد مجموعهای از بحثهای نوین و راهگشا دربار ماهیت و سمتوسوی علوم اجتماعی در میان گروه وسیعی از علمای اجتماعی و مورخان مبتکر و نوآور بودهایم. شماری از علمای اجتماعی توانمند خواستهاند که در خصوص شالودههای علوم اجتماعی به طور اساسی تفکر و تأمل نوینی به عمل آورند؛ ازجمله آلوین گلدنر، در کتاب «بحران جامعهشناسی غرب» (۱۹۷۰)، از بحرانی در آینده بحث میکند که در ده ۱۹۹۰ نیروی جدیدی کسب خواهد کرد. بحثهایی در درون علوم اجتماعی در ایالات متحده این چالش را مورد توجه قرار دادهاند.
بهویژه کمکهایی که آدامز، کلیمنز و اولاف (۲۰۰۵)، استین متز (۲۰۰۵)، سویل (۲۰۰۵)، مک دانلد (۱۹۹۶)، ماهونی و روشمیر (۲۰۰۳)، اوتنر (۱۹۹۹)، لایبرسن (۱۹۸۷) و ابوت (۱۹۹۹، ۲۰۰۱) به علوم اجتماعی کردهاند، بسیار مهم بودهاند. هریک از این کارها (بهویژه بررسی تفصیلی که آدامز و همکارانش و استین متز) که تجزیه و تحلیلهایی از جریانهای نوین تهیه کردهاند، از پژوهشهایی در علم اجتماعی نشئت گرفتهاند.
از نوشتههای روششناختی دو ده پیش، مجموعهای از بینشهای مهم و اساسی روششناختی شکل گرفتهاند. چندین موضوع از ارزش خاصی برخوردار بودند و نشان میدادند که جامعهشناسی در ۲۰ سال آینده چه ماهیتی و چه ویژگی خواهد داشت؛ نخست، بحث زندهای دربار اهمیت و آیند خوبی برای چارچوب فکری جامعهشناسی تاریخی-تطبیقی در جریان بود. هست اصلی این رویکرد مربوط به ساختارهای بزرگ تاریخ است که در وضع اجتماعی متفاوتی تجسم یافتهاند و عقیده بر این است که میتوان علتهای تاریخی را با مقایس جزئیات برخی روندهای تاریخی در وضعیت اجتماعی متفاوت کشف کرد. این رویکرد اصرار دارد که «تاریخ اهمیت دارد»، بدین معنا که ما باید متن تاریخی و آن راههای فرعی را مورد ملاحظه قرار دهیم که پیچیدگی مشخص ساختارهای اجتماعی از آن نشئت میگیرند؛ و این رویکرد ادعا میکند که میتوان با مطالع دقیق مجموع کوچکی از جزئیات موارد تاریخی، مکانیسمهای علّی اجتماعی عینی را کشف کرد که با به هم پیوستن، پیامدهای کلان تاریخی را به وجود میآورند. «انقلاب» یکی از موضوعاتی است که جامعهشناسی تطبیقی-تاریخی آن را بیشتر از بقی موضوعات مورد توجه قرار داده است؛ کدام شرایط تاریخی جمع میشوند تا یک انقلاب موفق را به انجام رسانند؟ (
Goldstone,
۱۹۹۱
; Skocpol,
۱۹۷۹)؛ اما این رویکرد همچنین با موفقیت برای مطالع موضوعاتی مثل فساد اداری، سازمان اتحادیهها و سیستمهای رفاه اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته است.
دومین توسع مهم جامعهشناسی معاصر روی مکانیسمهای علّی اجتماعی واقعی است. کتاب اخیر چارلز تیلی (
C.Tilly
) این رویکرد را توضیح میدهد؛ او در این کتاب یک بار دیگر موضوع ناآرامیهای اجتماعی را مورد بررسی قرار میدهد (
Tilly,
۲۰۰۳). تیلی برای تبیین پیامدهای اجتماعی بر آن شده است که بر تغییرپذیری اجتماعی تأکید نماید و روششناسی که تأکید بر کشف مکانیسمهای اجتماعی خاصی دارد که به روش نوین خاصی در شرایط و اوضاع و احوال تاریخی متفاوت با هم ترکیب میشوند. او در کتاب «سیاستهای خشونت جمعی» رویکرد خود را چنین توضیح میدهد: «ما در جستوجوی تبیینهای متغیرها هستیم و نه قوانین کلی و تبیینهای تام پدیدههای خشونت، بلکه علتهایی که در طول زمان و مکان موجب بروز تغییرات مهمی در شکلهای خشونت جمعی میشوند. ما در جستوجوی مکانیسمهای نیرومند و روندهایی هستیم که تغییر و دگرگونی را به وجود میآورند. معمولاً مکانیسمها، علتهای کوچکی هستند: حوادث مشابهی که اساساً معلولهای بلادرنگی را در سطح وسیعی از شرایط اجتماعی تولید میکنند» (
Tilly,
۲۰۰۳). آنچه دربار این رویکرد مهم است، این است که تیلی در وضعیت خاص اید مطلوب کشف الگوهای منظم و مرتب تاریخی را به نفع مسیرهای تاریخی خاص رها میکند. «بحران مواد غذایی معمولاً علیرغم وجود سازمان اجتماعی محلی، منجر به نارضایتی اجتماعی میشود.»
در رابطه با هر دو این موارد بحث، رویکردی (روش مطالع موردی) وجود دارد که میکوشد با مطالع یک مورد تاریخی مهم خاص روابط علّی را کشف کند. اگر ما بپذیریم که مکانیسمهای علّی اجتماعی مؤثری وجود دارند که در وضعیتهای چندگانهای (رئالیسم علّی) به وقوع میپیوندند، آنگاه این به نظر معتبر میرسد که بگوییم ما میتوانیم نمونههای واحدی را مورد آزمون قرار دهیم و حوادث و شرایطی را بررسی کنیم که منجر به آنها میشوند تا بتوانیم برخی از مکانیسمهای علّی را که در وقوع آن حوادث نقش ابزاری داشتند، شناسایی کنیم. یک جریان مهم در روششناسی و نظریهپردازی در علوم اجتماعی از روش مطالع موردی حمایت میکند؛ ازجمله نظریهپردازانی که در این مورد مطالعاتی داشتند، میتوان گوئرتز و استار (
Goertz and Starr,
۲۰۰۳)، جرج و بنت (
George and Bennett,
۲۰۰۵) را نام برد. جرج و بنت روند ردیابی (
process-tracing
) را در تحلیل علتهایی که در پیامد واحدی دخالت دارند بهمثابه «روند ردیابی» تلقی میکند و «میکوشد رابط بین علتهای ممکن و پیامدهای مشاهدهشده را ردیابی میکنند. در روند ردیابی، پژوهشگر تاریخچهها، مدارک و اسناد بایگانیها، رونوشتهای مصاحبهها و منابع دیگر را مورد آزمون قرار میدهد تا ببیند که آیا این روند علّی یک نظری فرضیهای است یا در موردی که اعمال میشود، در واقع امر مشهودی است» (
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 