پاورپوینت کامل صدر و شریعتی، سالکان طریقت چهارم ۷۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صدر و شریعتی، سالکان طریقت چهارم ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صدر و شریعتی، سالکان طریقت چهارم ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل صدر و شریعتی، سالکان طریقت چهارم ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

صحبت‌کردن در شب‌های قدر سخت است، حتی اگر بین‌القدرین باشد؛ زیرا در این شب‌ها که به‌تعبیر شریعتی، آبستن نجات است و از پس آنها صبح‌های جدیدی سر می‌زند، باید به‌رسم روشنفکری دینی، به‌دنبال نشانه‌های پیروزی بگردیم.

صحبت‌کردن در شب‌های قدر سخت است، حتی اگر بین‌القدرین باشد؛ زیرا در این شب‌ها که به‌تعبیر شریعتی، آبستن نجات است و از پس آنها صبح‌های جدیدی سر می‌زند، باید به‌رسم روشنفکری دینی، به‌دنبال نشانه‌های پیروزی بگردیم. پرسشی که دراین‌باره پیش می‌آید، این است که تا کجا اجازه داریم به‌دنبال نشانه‌ها بگردیم و مثل گذشتگانمان بین این شب‌‌ها و مناسبت‌ها و ایام با روزگار خودمان ربطی برقرار کنیم. آیا اصلاً مجازیم چنین ارتباطی برقرار کنیم؟ آیا باید در صفحاتی از تاریخ دنبال نشانه‌ها بگردیم که به مذهب یا اعیاد مذهبی ما مربوط می‌شود؟ اینگونه بازگشت به گذشته، تجربه جدیدی است و این پرسش‌ها کار را سخت‌ می‌کند. اما آنچه کار را سخت‌تر می‌کند، این است که از من، به نمایندگی از خانواده شریعتی، خواسته‌ شده است که ناگهان به سی‌وچند سال گذشته پرتاب شوم؛ به نوجوانی‌ام که آگاهانه برای فراموشی‌اش تلاش کرده‌ام. یعنی قرار است یک‌دفعه آن نوجوان پانزده‌ساله بشوم و از خاطراتم صحبت کنم. به‌تعبیر شریعتی: «هر انسانی یک تاریخ است و در هر تاریخی شب‌های قدری وجود دارد.» ظاهراً باید از شب‌های قدر خودم صحبت کنم که در همان سال‌ها با مرگ شریعتی رقم خورد و تقدیر خواست که این شب‌ها با امام موسی صدر نسبتی برقرار کند.

صحبت‌های من طبیعتاً از جنس خاطره است. نمی‌شود به خاطره‌ها اعتماد کرد؛ ولی درحال‌حاضر راه دیگری نداریم، جز اینکه از خلال خاطراتمان به تاریخ نگاه کنیم. تاریخ خاطره نیست و صرفاً نمی‌شود به خاطره‌ها اعتماد کرد؛ ولی به خاطرات من می‌توان اعتماد کرد؛ چون اسناد هم این خاطرات را تأیید می‌کند و هرچند عاطفی است و نوستالژیک، نهایتاً تاریخ هم اثباتش می‌کند؛ همچنین احادیثی که درباره شخصیت امام موسی گفته شده است و گفته می‌شود، همچنان متواترند و همدیگر را تأیید می‌کنند. این‌ها فقط خاطرات یک نوجوان نیست که در سال‌های فوت پدرش که یا در معرض حمله بوده یا نادیده گرفته شده است، با مهربانی میزبانی همچون امام موسی صدر روبه‌رو ‌شده و در نتیجه، چشمش را روی پرونده‌‌های دیگر درباره این شخصیت بسته است.

دیدار اول

درمجموع، خاطرات من درباره امام موسی صدر و نخستین مواجهه خودم و دیگر اعضای خانواده‌ام با این شخصیت به‌طور ناگهانی در ۲۹خرداد۵۶ و مرگ شریعتی و تلاش برای انتقال او به ایران و سوء‌استفاده از جسد او آغاز می‌شود که جزئیاتش را بزرگان بیشتر به‌یاد دارند. اکنون من به‌مثابه همان نوجوانی صحبت می‌کنم که فقط در حاشیه به آن ماجرا نگاه می‌‌کرد و همچنان به آن نگاه وفادارم و همان را خدمت‌تان منتقل می‌کنم.

در آن سن، از ماجراها و دعوای بزرگ‌تر‌ها و از صف‌بندی‌ها چیز‌های زیادی نمی‌دانستم؛ ولی خیلی چیز‌ها را می‌توانستم حدس بزنم. آن روز‌ها به‌تعبیری، شب‌های قدر من و اعضای خانواده‌ام بود که نوعی خیر و شر برای ما تعیین می‌شد. در بزنگاهی قرار داشتیم مثل تعیین‌تکلیف برای اینکه شریعتی باید کجا برود، به ایران برگردد یا جای دیگر برود یا همان‌جا بماند و با واکنش‌های زیادی مواجهه بودیم که گرو‌ه‌های سیاسی متعدد نشان می‌دادند.

در آن وضعیت، آدم‌ها به دو دسته تقسیم می‌شدند: دسته اول، کسانی

که از مرگ شریعتی خوشحال بودند و بعد‌ها اطلاعات زیادی به

دست ما رسید که حتی بعضی‌ها مرگ ناگهان او را موهبت الهی دانستند و این نخستین سیگنال برای من نوجوان بود که هستند کسانی

که از مرگ کسی در ۴۳سالگی خوشحال می‌شوند. دسته دوم، کسانی بودند که می‌خواستند شریعتی را به پرچمی یا بهانه‌ای برای کشمکش‌ها و درگیری‌های سیاسی تبدیل کنند؛ حتی به

یاد می‌آورم در مراسم سوم که در لندن برگزار شد، خود دوستداران شریعتی که مذهبی‌های تبعیدی محسوب می‌شدند، روبه‌روی مسجد لندن با دیگر اعضای کنفدراسیون درگیر شدند، برسراینکه شریعتی مال کیست و چه

کسی باید درباره او حرف بزند و متولی باشد. حتی یادم است که صادق قطب‌زاده کتش را در آورد و با دیگر اعضای کنفدراسیون درگیر شد و به آنها ‌گفت شما اصلاً اجازه ورود به مراسم را ندارید. این دومین سیگنال برای من بود که اینجا تساهل وجود ندارد.

بعد هم این بحث‌ها مطرح شد که شریعتی مرحوم یا شهید شده است؛ همچنان که سی سال گذشته است و معلوم نیست شریعتی مرحوم شریعتی است یا شهید شریعتی. همین موضوع سومین سیگنال بود که هرکسی می‌گفت مرحوم شریعتی، برای من نوجوان مشکوک بود و هرکسی می‌گفت شهید شریعتی، معلوم بود که با شریعتی مشکلات فلسفی ندارد. این بحث، جدای از پرونده قضایی شریعتی، سیگنالی بود برای اینکه ما ببینیم در این جبهه‌بندی‌ها چه

کسی با شریعتی، به

لحاظ فلسفی و نظری، همدلی دارد و چه‌کسی ندارد. طبیعتاً همه این سیگنال‌ها خیلی مهم بود.

مراسم تشییع

جنازه شریعتی و خاکسپاری‌اش در دمشق بود و شخصیت‌هایی مثل امام موسی صدر، دکتر مفتح، دکتر ابراهیم یزدی، صادق قطب‌زاده، صادق طباطبایی، نماینده مفتی سنی

ها و نماینده وزارت فرهنگ در آن حضور داشتند. من حضور نداشتم؛ ولی می‌دانم بر سر این دعوا‌هایی شده است که چه

کسی بر پیکر شریعتی نماز بگذارد و متوفی مشکوک‌ بوده و پذیرش مسئولیت مراسم او ترسناک است. به‌هر‌حال کار آسانی نبوده است.

اوج آن‌ سیگنال‌ها را در مراسم چهلم در بیروت دریافت کردم که ما همچنان برحاشیه و درحاشیه به این مقولات می‌نگریستیم. البته من در مرحله اول مراسم حضور نداشتم و تجربه مستقیم ندارم؛ ولی این مراسم مهم‌ترین خاطره من از امام موسی صدر است و در ذیل همین خاطره می‌شود پرونده‌هایی باز کرد که با خاطرات دوستان همپوشانی دارد.

نخستین مواجهه من و خواهرم با موسی صدر هنگام ورود به بیروت و در فرودگاه بود. نخستین شناختی که از موسی صدر پیدا کردم، این بود که او مرد ذی‌نفوذی است؛ چراکه فرودگاه هنگام ورود او تقریباً قُرُق شد و کسی دیگر نمی‌توانست بیاید و برود. بعد با ایشان مسیری را طی ‌کردیم و به محلی رفتیم که ایشان درنظر گرفته بودند، فکر می‌کنم منزل خودشان بود یا مجلس اعلا که محل سکونت خانواده‌اش هم بود. مسیر به

خاطر اوج جنگ‌های داخلی لبنان پر از سنگر‌بندی بود و بار‌ها ایست داده ‌شد و راننده

گفت صدر و به‌راحتی رد شدیم. اینجا هم معلوم شد که امام موسی فرد ذی‌نفوذی است. بعد از آن هم گاهی در خیابان‌ها موضوعاتی پیش می‌آمد که از نگاه من نوجوان پانزده

ساله، اهمیت موسی صدر را نشان می‌داد.

الآن هم که فکر می‌کنم، رفتار ایشان جای شگفتی داشت. ایشان بسیار غیرکلیشه‌ای رفتار می‌کرد. رفتارشان با مذکر و مؤنث، با کلیشه‌ای مطابق نبود که ما در خانواده نیمه‌روحانی‌مان دیده بودیم. ایشان با ما راحت بودند و حتی با ما به رستوران هم می‌آمدند و تلاش می‌کردند که روحیه ما خوب شود.

درواقع میزبان ما فقط میزبان سیاسی نبود. یادم است شب‌هایی که در محضر ایشان بودیم، تلاش می‌کرد ما دو نوجوان سوگوار را سرحال بیاورد و این تلاش رفتاری انسانی بود که باز هم با کلیشه‌های ترسناک کاریزما سازگار نیست؛ چون آدم کاریزماتیک معمولاً ترسناک هم می‌شود؛ ولی ایشان کاریزمای دلپذیر انسانی دوست‌داشتنی را داشت. در خیابان‌ها که راه می‌رفتیم، با احساساتی که مردم کوچه و بازار به ایشان ابراز می‌کردند، متوجه شدم ایشان فقط بانفوذ نیست، محبوب هم هست. هربار با ایشان به رستورانی می‌رفتیم، امکان نداشت که ابراز احساساتی به ایشان نشود و به‌خاطر حضور ایشان شادمانی و دست‌وپاافشاندنی پیش نیاید و این همه محبوبیت محسوس، تکان‌دهنده بود.

روحانی رند و محبوب

ویژگی دیگری که در امام موسی صدر یافتم، این بود که او آدم رندی است. در اسناد هم آمده است که ایشان برای اینکه شریعتی در دمشق به

خاک سپرده شود، با معاون کلید‌دار زینبیه تماس می‌گیرد و بدون اینکه درباره شریعتی اطلاعات دقیقی بد‌هد، می‌گوید که متوفی آقایی بسیار متدین و از شیعیان بسیار محبوب است و دوستداران بسیارزیادی دارد و اجازه دفن او را می‌خواهد. آن شخص هم که می‌بیند امام موسی ذی‌نفوذ است و روابط خوبی با سوریه دارد، اجازه دفن را می‌دهد و بعد که متوجه می‌شوند متوفی عنصر خطرناکی بوده است و دولت ایران خیلی معترض این کار می‌شود و دو مرتبه شکایت می‌کند، کلید‌دار زینبیه می‌گوید که من اصلاً در جریان نبودم و امام موسی به ما اطلاعات دقیق نداده است.

بر سر برگزاری مراسم چهلم هم باز می‌شنیدیم که سر و صداها و مخالفت‌هایی هست؛ چون قرار بود این مراسم در سالن یونسکو برگزار شود؛ اما یادم هست و اسناد هم تأیید می‌کند که وزارت فرهنگ لبنان، تحت فشار دولت ایران، این اجازه را نداد، تا اینکه سالن مدرسه عاملیه را درنظر می‌گیرند؛ اما همه دعواها بعداز چهلم و در همان عاملیه بیروت اتفاق می‌افتد. اگر اسناد را بخوانید، می‌بینید که فردای روز مراسم، خود رئیس جمهوری شمعون و وزیران و مجلس اعلای شیعه و حتی هیأت

مدیره مدرسه عاملیه، در پاسخ بازخواست سفارت ایران می‌گویند که امام موسی درباره شریعتی به ما چیزی نگفته بود و بعداً فهمیدیم که شریعتی مارکسیست و کمونیست و چپ و بی‌دین و کافر بوده و اصلاً شیعه نبوده است.

بنابراین فهمیدم امام موسی آدم رندی هم هست و به

خاطر این رندی‌ها توانسته است در آن جامعه پر‌‌بحران زندگی‌کند و با زبانی کار‌های بسیار بزرگ انجام دهد که متناسب با جامعه بحران‌زده لبنان باشد.

اما خود روز چهلم بسیار مهم و سمبلیک است؛ به‌دلیل‌اینکه همه در مدرسه عاملیه جمع شدند و عده‌ای جوانان مسلح سالن را محافظت می‌کردند؛ چون چنان

که اشاره کردم، اوج جنگ‌های داخلی لبنان و همان زمانه‌ای بود که به‌اصطلاح، با شناسنامه می‌کشتند؛ یعنی مثلاً مارونی و فالانژها محله‌هایی را ناگهان قرق می‌کردند و به‌محض‌اینکه شیعه‌بودن کسی براساس شناسنامه‌اش مشخص می‌شد، او را می

کشتند و اگر هم کسی در شناسنامه‌اش فالانژ بود، مسلمین او را می

کشتند و به‌همین‌ترتیب کشتار‌ها در سطح شهر گسترده بود.

این مراسم در چنین وضعیتی با هزار ترفند برقرار شد و طبیعتاً با سخنان موسی صدر آغاز شد. یادم است که در بین صحبت‌های او یاسرعرفات رسید و مجلس ناگهان با شادی وسیع و این شعار «بَطَلَ الثَّوره وَ الثّوار؛ سید موسی و ابوعمار» همراه شد و جمعیت پا می‌زد و دست می‌کوبید، گویا اتفاق بزرگی افتاده است و بعد‌ها معلوم شد آن اتفاق بزرگ، برقراری آشتی و نزدیکی‌ بین جنبش امل و فتح است.

مهم‌ترین خصلت این مجلس، شرکت شانزده جریان بود از نهضت‌های آزادی‌بخش اریتره، زیمبابوه، زنجوار، فیلیپین، جنبش اَمَل، فتح، نهضت آزادی و گروه‌های سیاسی خارج کشور. درحقیقت، این مجلس دو ویژگی مهم داشت: ۱. نوعی مانیفستاسیون بین‌المللی یا حداقل منطقه‌ای بود، به‌این‌معنا که برخی پیوند‌ها را بازتعریف کند و همبستگی‌های جدیدی را بین فتح و امل، ایجاد کند و کدورت‌های بین فلسطینی‌ها و لبنا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.