پاورپوینت کامل دانشگاه چیست؟ ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دانشگاه چیست؟ ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دانشگاه چیست؟ ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دانشگاه چیست؟ ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل دانشگاه چیست؟ ۷۸ اسلاید در PowerPoint ظاهراً طرح این پرسش چندان وجهی نداشته باشد زیرا بیشتر مردم می‌دانند که دانشگاه چیست و شاید خود در دانشگاه درس خوانده باشند یا فرزندان و نزدیکانشان در آنجا درس بخوانند.

مقدمه: پاورپوینت کامل دانشگاه چیست؟ ۷۸ اسلاید در PowerPoint ظاهراً طرح این پرسش چندان وجهی نداشته باشد زیرا بیشتر مردم می‌دانند که دانشگاه چیست و شاید خود در دانشگاه درس خوانده باشند یا فرزندان و نزدیکانشان در آنجا درس بخوانند. پرسش‌هایی از این قبیل هم که چرا دانشگاه به وجود آمده و تا کنون منشأ چه آثاری بوده و اگر نبود چه نقصان و خسرانی پدید می‌آمد و … زائد و بیهوده است. هیچ‌یک از ما نمی‌توانیم بپذیریم که در کشور دانشگاه نباشد و کار دانش و پژوهش تعطیل شود. پیداست که کسی نمی‌گوید دانشگاه نباشد و اگر بپرسند دانشگاه چیست به قصد مخالفت نمی‌پرسند. اتفاقاً این ما نیستیم که می‌پرسیم دانشگاه چیست بلکه اروپاییان و امریکاییان صاحبنظر به دانشگاه و آینده آن می‌اندیشند. دانشگاه‌های اروپا و امریکای توسعه‌یافته نه در تحقیق و تفکر و نظر بلکه در رسوم و آداب و تشریفات برای همه جهان اسوه‌اند و آنها هر چه بکنند و بگویند جهان توسعه‌نیافته بی‌درنگ و تأمل پیروی می‌کند. دانشگاه باید پروای آینده داشته باشد و یکی از نشانه‌های توجه به آینده و آینده داشتن پروا و مراقبت است. به عبارت دیگر پروا نداشتن و نگران نبودن و با غفلت زیستن می‌تواند نشانه درجا زدن در زمان حال مکرر باشد. وقتی نمی‌پرسیم دانشگاه چه کرده است و چه می‌کند و چه باید بکند پیداست که بر کار و بار و برنامه و آموزش و پژوهش آن نظارت نداریم و می‌گذاریم به هر جا می‌خواهد برود و هر چه می‌خواهد بکند. در قرن هجدهم بنیانگذاران دانشگاه غالباً نگران فرهنگ و علم‌دوستی و تعلق خاطر به حقیقت بوده‌اند و این نگرانی را به صراحت اظهار می‌کرده‌اند. این نگرانی که مایه حفظ و بقاء دانشگاه بوده هنوز هم تا حدودی و بصورت‌هایی وجود دارد. دانشگاه هنوز نگران فرهنگ است. اینجا فرهنگ به معنی متداول لفظ و مورد بحث در انسان‌شناسی و مردم‌شناسی نیست بلکه مراد از آن خودآگاهی انسان به مقام خویش و به نسبتش با جهان و اراده به دانایی است. شاید بنیانگذاران دنیای جدید کم و بیش این را از دور دریافته بودند که راه آغاز شده در رنسانس یا از قرن هجدهم (و شاید بهتر باشد با توجه به نظر یک فیلسوف معاصر که از انفجار بمب هیدروژنی در شعر پارمنیدس گفته است. این آغاز را دو هزار و پانصد سال پیش بدانیم) به غلبه تکنیک بر همه جا و همه چیز می‌رسد و می‌پنداشته‌اند که فرهنگ می‌تواند مانع این وضع شود. به عبارت دیگر نظر آنها این بود که عناصری از سنت یونانی و علایق و رسوم آکادمی افلاطون و لوکائون ارسطو را در تأسیس و قوام دانشگاه‌ها حفظ کنند. به هر حال وجود روح علم‌دوستی و در آمیختن آن با روحیه انتقادی که از مقوم‌های دوران تجدد بود پرسش از چیزها و من‌جمله پرسش از دانشگاه و راه آینده آن را تا مدت‌ها زنده نگاه می‌داشت. اکنون این فرهنگ از آن جهت به خطر افتاده است که تکنولوژی به آن نیاز ندارد و به قدرت و غروری رسیده است که به هیچ قیدی گردن نمی‌گذارد. مع‌هذا جهان توسعه‌نیافته اگر طالب توسعه است و نمی‌خواهد در راه آن افتان و خیزان به سختی و کندی قدم بردارد باید در کار و بار و علم و عمل و گفتار و رفتار خود بنگرد و ببیند از علم چه فایده می‌شود و علوم با هم در چه نسبتی قرار دارند و آموزش و پژوهش با زندگی مردم پیوند دارد و چه مشکل‌ها با آن رفع یا حل می‌شود. به صراحت بگویم در دانشگاه‌های جهان توسعه‌نیافته اگر علوم انسانی و اجتماعی ضعیف و بی‌رمق باشد از پژوهش ‌های علوم دیگر سود چندانی عاید کشور نمی‌شود. دانشگاه در جهان در حال توسعه قائم به علوم انسانی است. این دانشگاه‌ها با پیشرفت علوم انسانی نشاط و روح پیدا می‌کنند و با ضعف و ناتوانی علوم انسانی چه بسا که در دیگر علوم قدر پژوهش‌ها معلوم نشود زیرا فلسفه و علوم انسانی به صورت تحقیقی آنست که تا حدودی می‌توان سیر رشد و پیشرفت را نظم و تعادل بخشید. تحولی که در طی دویست سال اخیر در دانشگاه‌ها روی داده در اصل حاصل تأمل در کار و بار دانشگاه بوده و بسیاری از دانشگاه‌ها سعی کرده‌اند که روح فرهنگ را در دانشگاه نگاه دارند شاید این سعی همواره به یک اندازه بجا و کارساز و مایه بهبود نبوده و نشده است و البته هر تدبیری برای همه جا نیست و همیشه گره‌گشایی ندارد.

اکنون اگر با غلبه تکنیک بر همه چیز و همه جا و حتی بر خرد ابزاری رسمی، جهان تجدد بیشتر به ضرورت تسلیم شده است، هنوز آنجا صاحبنظران کم و بیش کوشش می‌کنند که جهانشان در برابر این ضرورت تسلیم محض نباشد. جهان در حال توسعه از ابتدا وضعی متفاوت داشته و از ابتدای تاریخ تجددمآبیش نه فقط ضرورت‌ها را پذیرفته بلکه چندان با ضرورت انس و الفت پیدا کرده است که اگر در جایی امکان گزینش و اختیار هم باشد از اختیار خودداری می‌کند تا راه آن اختیار بسته شود و با خیال راحت دست تسلیم در برابر ضرورت بالا برد. برای این جهان دانشگاه، دانشگاه نیست بلکه یک حیثیت است و البته که علم مایه آبرومندی و حیثیت هم می‌تواند باشد اما اگر دانشگاه برای حیثیت باشد، دیگر دانشگاه نیست و حداکثر یک زینت یا وسیله‌ای برای مفاخرت است.

آموزش عالی یعنی چه و آنچه دانشگاه خوانده می‌شود، چیست؟ آموزش عالی یک اصطلاح فرنگی است و ما آن را از اروپا و امریکا و مخصوصاً فرانسه گرفته‌ایم و اگر در مورد دانشگاه این اصطلاح به کار می‌رود وجهش تقسیم بندی آموزش به سه دوره ابتدایی، متوسطه و عالی است. ما بعدها هم بدون در نظر گرفتن شرایط خودمان یکبار دیگر به پیروی از آنچه فرانسویان آن را انقلاب در آموزش نامیدند. نظام آموزشی را به چهار دوره دبستان، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه تقسیم کردیم. آموزش عالی قاعدتاً باید مرتبه‌ای بالاتر از سطح اطلاعات لازم برای همگان باشد ولی مگر ما در دبیرستان به فرزندانمان اطلاعات لازم برای کار و زندگی می‌دهیم؟ مجال این بحث جای دیگر است پس عجالتاً اصطلاح آموزش عالی را بپذیریم و ببینیم چه جایگاه و وظیفه‌ای دارد. اولین مدرسه آموزش عالی که در کشور ما تأسیس شد با نظر به پلی تکنیک فرانسه بود و اسمش را نیز ترجمه فارسی پلی‌تکنیک، یعنی دارالفنون گذاشتند. بعد از دارالفنون هم مدرسه سیاسی و دارالمعلمین عالی و دانشسرای عالی تأسیس شد و بالاخره سال ۱۳۱۳ سال تأسیس دانشگاه تهران است. پاورپوینت کامل دانشگاه چیست؟ ۷۸ اسلاید در PowerPoint دانشگاه مرتبه بالاتری از دبیرستان است که در آنجا مطالب تخصصی آموخته می‌شود. این بیان گرچه نادرست نیست اما ماهیت دانشگاه با آن معلوم نمی‌شود و شاید پوشیده شود در قدیم به مراکز آموزشی در هر مرتبه‌ای که بود مدرسه می‌گفتند و نام اونیورسیته (یونیورسیتی) قدری دیر پیدا شد.

چرا اروپائیان بجای اکول و اسکول، اونیورسیته و یونیورسیتی گفتند؟

آیا دانشگاه چیزی متفاوت با مدرسه است؟ لفظ اونیورسیته از قرن دوازدهم یعنی اواخر قرون وسطی پیدا شد. هرچند که سازمان و نظام اونیورسیته به معنای جدید در قرن ۱۸ به وجود آمد. این نکته قابل تأمل است که از قرن هجدهم تا کنون و مخصوصاً در دهه‌های اخیر یعنی از آغاز دهه ۷۰ قرن بیستم در اروپا و امریکا درباره دانشگاه سخن‌ها و کتاب‌های بسیار گفته و نوشته‌اند و این همه توجه و تحقیق نشان می‌دهد که دانشگاه صرفاً جایی نیست که در آن درس‌های رسمی احیاناً دشوار و پیچیده می‌آموزند. البته دانشگاه جای علم آموزی است و می‌دانیم که آموختن و فراگرفتن درس‌های دانشگاه برای همه آسان و میسر و عملی نیست اما تفاوت دانشگاه با دبیرستان این نیست که درس‌هایش تخصّصی‌تر و مشکل‌تر است.دانشگاه با حوزه علمیه هم تفاوت دارد. دانشگاه به معنی دقیق بر هیچ مؤسسه یا مرکز آموزشی جهان قدیم، از آکادمی افلاطون و لوکائون ارسطو گرفته تا نظامیه‌ها و الازهر قاهره و مدارسی که در آنها سطوح عالی فقه و اصول و فلسفه و تفسیر وحدیث تعلیم می‌شود اطلاق نمی‌توان کرد. این گفته متضمن هیچ حکم انشائی و ارزشی نیست. وقتی مثلاً گفته می‌شود نظامیه را نباید دانشگاه خواند، نظامیه ضرورتاً کوچک شمرده نشده است. مدرسه‌های قدیم جای آموزش و انتقال فرهنگ بود اما دانشگاه گرچه آموزش می‌دهد جایی نیست که صرفاً مرکز آموزش باشد و به آموزش علوم رسمی اکتفا کند. دانشگاه به جهان جدید تعلق دارد و مثل این جهان مدام در حال تحول است. البته گروه‌های بسیار در دانشگاه بیش از علم رسمی چیزی نمی‌آموزند اما کسانی هم در دانشگاه تعلیم و پرورش داده می‌شوند که به کار پژوهش می‌پردازند و در تغییر جهان و توسعه و ارتقاء علم موجود سهیم می‌شوند دانشگاه و اصل پیشرفت همترازند یا درست بگویم پیشرفت که اصل جامعه جدید است، با دانشگاه آغاز می‌شود. در واقع دانشگاه کانون آموزش و پژوهش و پیشبرد علم برای دگرگون کردن جهان است نه اینکه صرفاً معلومات و فرهنگ را انتقال دهد. دانشگاه فرهنگ و علم و زندگی را دگرگون می‌کند.

۲- این تحوّل چرا و چگونه صورت گرفته است؟ پیداست که پدید آمدن دانشگاه در جهان جدید یک امر اتفاقی نبوده است. در دوره رنسانس تلقی دیگری از آدمی بوجود آمد و فکر و فرهنگ و شیوه زندگی در تناسب با آن به کلی دگرگون شد. این تحوّل چنان بزرگ بود که تاریخ جدید غربی را در برابر کل تاریخ قدیم قرار داد چنانکه می‌توان تاریخ بشر را به دو دوره تقسیم کرد. دوره اول زمانی است که فرهنگ از طبیعت پیروی می‌کند. در این دوره علم و فرهنگ گرچه آدمی را کمال می‌بخشد، وسیله تصرف و دگرگون کردن جهان نیست. بشر قدیم با علمش اجازه می‌داد چیزها چنانکه هستند بمانند و این همان دوران است که سوفوکل در آن تراژدی‌هایش را نوشته و لائوتسه و بودا و حکمای خسروانی به مردمان حکمت می‌آموخته‌اند و پیامبران و اولیاء الهی راهنمایان و آموزگاران امتهایشان بوده‌اند. دوره دوم زمان جدید و تجدد است که در آن همه چیز باید در خدمت بشر قرار گیرد در این دوران تصرف در جهان، اصل می‌شود. در دوره جدید بشر دیگر از طبیعت پیروی نمی‌کند بلکه طبیعت را به فرمان خود در می‌آورد این طرح گرچه ریشه‌های قدیمی دارد از زمان رنسانس صراحت پیدا کرده و دستور عمل شده است. لازمه این تحوّل چیزی بود که ما معمولاً دوست نداریم (و به آسانی نمی‌توانیم) به آن توجه کنیم و آن پدید آمدن تلقی دیگری از آدم و عالم بود. اگر در قدیم کمال آدمی را در عبودیت و قرب به خداوند و در فضائل اخلاقی می‌دیدند، در رنسانس بشری بوجود آمد که شأن خود را مهندسی و سازندگی و دگرگون کردن جهان و نظم دادن به آن برای خود می‌دانست. به بیان دیگر در این دوره جای طبیعت و فرهنگ در فکر و جان انسان عوض شد و آدمی میزان همه چیز قرار گرفت. یکی از جهات دشواری فهم این حقیقت وجود جلوه‌های متعارض در تاریخ تجدد است. این تاریخ در عین حال تاریخ آزادی و حقوق بشر و علم تکنولوژیک و بهبود زندگی و استیلا و استعمار و تجاوز و قهر و غلبه بوده است. می‌گویند حساب آزادی و علم را از تجاوز و استعمار جدا باید کرد و وقتی گفته می‌شود که استعمار بی علم چگونه ممکن می‌شده است پاسخ می‌دهند از علم سوء استفاده شده است زیرا علم را عین حق و حقیقت می‌انگارند و به این جهت نمی‌خواهند به ساحت آن جسارتی شود و حتی پرسش‌هایی از این قبیل که علم و تکنولوژی به کجا می‌رود تحمّل و برتافته نمی‌شود و آن را حمل بر مخالفت و حتی دشمنی با علم می‌کنند و البته نمی‌دانند که یکی از داعیه‌های تجدّد اینست که از همه چیز و هر چیز می‌توان پرسش کرد. وقتی در علاقه و تعلق به علم آزادی و عصبیت در تقابل و تعارض با یکدیگر قرار می‌گیرند. تکلیف تعارض و تضاد میان شئون علم و فرهنگ و سیاست و هنر و فلسفه معلوم است و نباید توقع داشت که در چشم ظاهربین و حتی گاهی در نظر فیلسوف، ظاهر و حقیقت با هم اشتباه نشود (از درآمیختگی اصول تجدّد با عادات و سنن فرهنگی قدیم و تمنای تحکیم آنها به مدد علم و تکنولوژی تقلیدی چیزی نمی‌گوییم) شاید تا دهه‌های ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.